پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال چهل و هفتم بهار و تابستان 1393 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بلبیس، از توابع استان شرقیه مصر، شهری باستانی بر ساحل شعبهای از نیل است که تا اواخر قرن 4ق، به عنوان قصبه ولایت حوف شرقی و تا عصر ممالیک، مرکز اقلیم شرقیه بود. این شهر در دوره اسلامی از اهمیت سیاسی و نظامی فراوانی برخوردار بود و نام آن به عنوان لشکرگاه مصر و دروازه شام و نیز کانون شکل گیری دگرگونیهای سیاسی مصر در کنار فسطاط و قاهره می آمد، اما با وجود اینکه از موقعیت اقلیمی مناسب و رفاه اقتصادی نسبی برخوردار بود، به سبب موقعیت سوقالجیشیاش، همواره عرصه تاخت وتاز لشکریان داخلی و خارجی قرار میگرفت. از این رو از پیشرفتهایی علمی و فرهنگی که سایر شهرهای مصر از آن بهره بردند، بازماند. از اوایل سده 19م نیز، با انتقال مرکزیت استان شرقیه به زقازیق، اهمیت سیاسی و نظامی بلبیس کاهش یافت و شهرستانی از توابع استان شرقیه مصر شد. نوشتار حاضر میکوشد ضمن وصف موقعیت جغرافیایی و اقلیمی شهر و بیان تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی آن، به بازسازی جغرافیای تاریخی این شهر، بپردازد و تأثیر جنگ را در عدم شکوفایی فرهنگی شهر نشان دهد.
بازکاوی عوامل شکوفایی علمی تمدن اسلامی دوره فاطمیان از دیدگاه غربیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره فاطمیان از دوره های مهم در شکوفایی تمدن اسلامی به شمار می رود. با توجه به تشیع فاطمیان و تأکید اساسی آنان بر مذهب، بسیاری از ناظران غیرمسلمان در بررسی عوامل شکوفایی علمی دوره فاطمیان به عوامل مذهبی این شکوفایی نیز پرداخته اند. در این نوشتار، دیدگاه های اندیشمندان غربی درباره عوامل مذهبی و نیز سیاسی و اقتصادی شکوفایی علمی تمدن اسلامی دوره فاطمیان بررسی خواهد شد. مطالعه داده ها و تحلیل های این اندیشمندان، روشن می سازد که غربیان ازیک سو، نقش خلفا و دولت مردان فاطمی و پشتیبانی های آنان و رقابت با عباسیان و مدارای سیاسی مذهبی و از سوی دیگر، ماهیت مذهب اسماعیلی، تلاش برای گسترش مذهب، سازمان دعوت اسماعیلی و تأثیر اندیشه های فلسفی و عقلانی یونانی و نوافلاطونی و امتزاج آن با مذهب اسماعیلی را در شکوفایی علمی این دوران مؤثر دانسته اند. برخی از این عوامل در آثار مورخان مسلمان نیز بیان شده و پژوهشگران غربی نیز گاه نظریاتشان را از این آثار برگرفته اند، اما برخی عوامل، مانند تأثیر اندیشه های فلسفی و عقلانی یونانی و نوافلاطونی، بیشتر در آثار آنان بازتاب یافته و تأکید شده است. در تعلیل این مطلب، می توان گفت به سبب آنکه این عوامل را در دگرگونی و تطور مذهب اسماعیلی موثر دانسته اند، ریشه شکوفایی علمی در تمدن اسلامی را به بیرون از جهان اسلام و در حقیقت، به تمدن غرب و یونان وابسته کرده اند.
فعالیت های دلالان و جلّاس و تأثیر آن ها بر بازار بر اساس منابع مغربی _ اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلّالی از حرفه های مشروع در بازار مسلمانان بود که محتسب بر آن نظارت می کرد؛ دلّالان به دو دسته خُرد و کلان تقسیم می شدند. آن ها ملزم بودند در ازای فروش کالا، تنها اجرت العمل متعارف آن را دریافت کنند و مجاز به افزایش آزادانه قیمت کالاها، که ثبات و نظم اقتصادی بازار را بر هم می زد، نبودند. در میان دلّالان کلان، گروهی موسوم به «جُلّاس» بودند که در کسب وکار بازاریان و ثبات اقتصادی بازار اخلال می کردند. این پژوهش درصدد است نقش دلّالان و جلّاس را در بازارهای مغرب و اندلس در سده های میانه بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که جلّاس، بر خلاف دلّالان، به منظور کسب سود بیشتر، با سوء استفاده از شرایط اقتصادی جامعه و عدول از هنجارها و ارزش های اخلاقی، موجب اخلال در کسب وکار و بی ثباتی بازار می شدند. مقابله با این گروه یکی از وظایف اصلی صاحب السوق بود که متعهد بودند با ایجاد ارتباط درست میان بازاریان و واسطه گران و نظارت دقیق و مستمر بر دلّالان، از اقدامات و ارتباطات ناشایست آنان، به ویژه همکاری با محتکران، و دستیابی به سودهای گزاف و مخلّ بازار ممانعت کنند.
بازکاوی تأثیر حدیث و باورهای کلامی بر تولید گزاره های تاریخ انگارانه و رهیافتی به تشخیص آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اطلاعات و گزاره های اصیل تاریخی مهم ترین رکن تحلیل تاریخ را تشکیل می دهند. بااین همه، گاه اطلاعاتی که پایه تحلیل پژوهشگر تاریخ قرار می گیرد، گزاره های تاریخ نما و به عبارتی، تاریخ انگارانه هستند که در بسیاری مواقع، تحلیلگر آن ها را گزاره های اصیل تاریخی تلقی کرده و درنتیجه، تحلیل او از واقعیت فاصله گرفته است. نوشتار حاضر تلاش می کند به دو پرسش در این باره پاسخ دهد: ۱) مهم ترین عامل در تولید گزاره های تاریخ انگارانه (تاریخ نما) چیست؟ ۲) چه راهکاری برای تفکیک گزاره های تاریخی از گزاره های تاریخ انگارانه وجود دارد؟ با بررسی به عمل آمده، روشن شد مهم ترین عامل در تولید گزاره های تاریخ انگارانه، حدیث و باورهای کلامی است. همچنین اینکه توجه به ویژگی گزاره های تاریخ انگارانه و تتبع و جست وجو در منابع تاریخی و ارزیابی خاستگاه باورهای کلامی، کمک زیادی به تفکیک گزاره های تاریخی اصیل از گزاره های تاریخ انگارانه می کند. روش نگارنده در تفکیک گزاره های تاریخ انگارانه از گزاره های تاریخی، استقرایی است؛ به این معنا که ویژگی گزاره های تاریخ انگارانه از طریق دقت و تأمل در ماهیت «باورهای کلامی» و «مآخذ تاریخی» و مقایسه آن ها با «منابع تاریخی» تبیین شده است. همچنین در توضیح هر یک از گزاره های تاریخ انگارنه، به نشانه تاریخ انگارانه بودن آن ها اشاره شده است.
جایگاه موسیقی نزد اقطاب نقشبندیه (مطالعه موردی عبدالرحمن جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره سلطان حسین بایقرا (875 911 ق)، اقطاب فرقه نقشبندیه، به دلیل سیاست تسامح مذهبی دربار، از آزادی عمل نسبی، به ویژه در زمینه برپایی مراسمی همچون سماع برخوردار بودند. در این بین، عبدالرحمان جامی (817 898 ق) از جمله اقطاب نقشبندی، در برگزاری این مجالس، رویکردی متمایز داشت. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و بررسی اشعار برجای مانده از جامی (دیوان کامل و مثنوی هفت اورنگ)، درصدد پاسخ به این پرسش است که با وجود تبحر علمی و عملی جامی در موسیقی، سماع و سازهای مربوط به آن در دوره وی، چه تغییراتی یافت. یافته ها حاکی از آن است که بنا بر کوشش جامی در اثبات تأثیر معنوی و روحانی موسیقی و رد نظریات افراطی درباره کاربرد ساز در حلقه های تصوف، دگردیسی بنیادینی در سازبندی مجالس سماع به وقوع پیوست، به نحوی که سازهای موسیقی بزمی، که تا پیش از آن در میان اهل تصوف چندان مورد توجه نبودند، به آن راه یافته و رواج فراوان یافتند.
تحلیل بصری نقشه های جغرافی دوره اسلامی (موردپژوهی نسخه خطی المسالک و الممالک موجود در کتاب خانه و موزه ملی مَلِک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشه و نقشه نگاری موضوعاتی کهن در تمدن اسلامی است. نقشه های جغرافیایی دوره اسلامی، همواره از منظر پژوهشگران علومی چون جغرافیا و تاریخ تحلیل و بررسی شده اند، اما به لحاظ زیبایی شناسی عناصر تصویری و نوشتاری، کمتر مورد توجه بوده اند. پژوهش حاضر به منظور تعیین ویژگی ها و ارزش های بصری نقشه های جغرافیایی در جهان اسلام، با تمرکز بر نقشه های نسخه خطی المسالک و الممالک موجود در کتاب خانه و موزه ملی ملک، صورت گرفته است. روش استفاده شده توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات ضروری تحقیق با به کارگیری روش های کتاب خانه ای و مشاهده، جمع آوری شده است. مهم ترین یافته پژوهش حاضر این است که عناصر بصری این نقشه ها برای نشان دادن عوامل و مناطق جغرافیایی، ساده شده اند. نیز این عناصر از مکاتب نگارگری پیشین و هم عصر خود تأثیر پذیرفته اند و از باورهای اصلی حاکم بر مکتب نقشه نگاری بلخی هم متأثر بوده اند. این نقشه ها را به لحاظ اصول ترسیم و بازنمایی، می توان نمونه های پیشین نقشه های کنونی دانست.