تداوم و تغییر اجتماعی

تداوم و تغییر اجتماعی

تداوم و تغییر اجتماعی سال 2 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مقایسه تغییرات هزینه های خوراکی خانوارهای استان گیلان با کل کشور طی سال های 1384 تا 1399: چالش های اجتماعی و سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هزینه خوراکی امنیت غذایی خانوار سیاست اقتصادی تغییر اجتماعی گیلان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۶
مقدمه و هدف: با توجه به اهمیت هزینه های خوراکی خانوارها در تأمین امنیت غذایی افراد، این پژوهش  به مقایسه تغییرات هزینه های خوراکی خانوارهای استان گیلان با کل کشور پرداخته و در ضمن تلاش دارد  ابعاد اجتماعی و سیاستی آن را نیز مورد بحث قرار دهد. روش و داده ها: روش پژوهش، تحلیل ثانویه با رویکرد تحلیلی است. جامعه آماری، استان گیلان و داده های مورد نیاز از سامانه بانک مرکزی و مرکز آمار ایران برگرفته شده و برای تحلیل داده ها از آزمون مقایسه میانگین ها و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین هزینه خوراک داخل منزل در کل کشور و در استان گیلان طی سال های 99-1392 به صورتی معنی دار پایین تر از دوره 92-1384 بود. در دوره  زمانی 92-1384، تفاوت آماری معنی داری بین میانگین هزینه خوراک داخل منزل کل کشور و استان گیلان وجود نداشت. براساس یافته ها، اثر دوره بر هزینه خوراک داخل منزل و هزینه خوراک خارج منزل معنی دار بود. بحث و نتیجه گیری: سهم هزینه خوراکی از هزینه کل خانوارهای استان گیلان در طی سال های 99-1392 نسبت به سال های 92-1384 و در مقایسه با کل کشور بیشتر بوده است. طی سال های 99-1392، توان خرید خوراک خارج از منزل در میان خانوارهای گیلانی متناظر با کل کشور، کاهش یافته و همچنین، متغیر دوره در تغییرات هزینه های خانوارهای استان گیلان مؤثر بوده است. پیام اصلی: اختصاص یارانه ها بر روی اقلام ضروری و کنترل سطح قیمت ها به ویژه کالاهای خوراکی جهت بهره مندی خانوارها از کیفیت زندگی مطلوب، لازم و ضروری است. انجام اقدامات مذکور، مستلزم هم افزایی و حمایت نهادها و سازمان های ذیربط و اجرای بهینه سیاست های تدوین شده می باشد.
۲.

تحوّل مفهوم مسئولیت پذیری از دوره نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش: با نگاهی به سبک های فرزندپروری ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحول مسئولیت پذیری سبک فرزندپروری نوجوانی بزرگسالی در حال پیدایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۴
مقدّمه و هدف: تعریف و درک مفهوم مسئولیت پذیری در طول دوران زندگی هر فرد، تحوّلات زیادی را پشت سر گذاشته و به میزانی تحت تأثیر تربیت والدین قرار دارد. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات در تعریف و درک مفهوم مسئولیت پذیری در دوره های سنّی مختلف، با در نظر گرفتن سبک های فرزندپروری ادراک شده، انجام شده است. روش و داده ها: طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آن، زنان و مردان 12 تا 75 ساله یزدی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با گروه های سنّی انتخاب شده و پرسشنامه سبک های فرزندپروری ادراک شده و پرسشنامه باز پاسخ، مفهوم مسئولیت پذیری را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی پاسخ های پرسشنامه باز پاسخ، بیانگر تعریف مسئولیت پذیری در قالب طبقه های مفهومی مبتنی بر وظیفه شناسی، امانتداری، قانونمندی، پیشرفت گرایی، سازمان یافتگی و خودمدیریتی بود. تحلیل داده های پژوهش در هر یک از طبقه های تعریفی با آزمون خی دو، نشان داد در مؤلفه های یادشده بین گروه های سنّی مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین در تأکید بر مؤلفه های سازمان یافتگی و خودمدیریتی بین افراد متأثر از سبک های فرزندپروری مختلف، تفاوت معنادار وجود داشت. افراد با والدین آسان گیر در تعریف این مفهوم بیشترین تأکید را بر سازمان یافتگی و افراد با والدین سخت گیر بیشترین تأکید را بر خودمدیریتی داشتند. بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که بررسی های بیشتر بر روی گروه های سنّی گسترده تر به خصوص کودکان، با استفاده از ابزار منعطف تری مانند مصاحبه در طرح های طولی منسجم، می توانند چشم انداز بهتری از تغییرات تحوّلی مفهوم مسئولیت پذیری در طول زمان به دست دهد. پیام اصلی: محیط شناختی، عاطفی و هیجانی که والدین برای فرزندان خود تحت عنوان سبک فرزندپروری ایجاد می کنند، تاثیر بسزایی در شکل گیری مفهوم مسئولیت پذیری در آنان دارد. به عبارت دیگر، سبک فرزندپروری والدین تا حد زیادی تعیین کننده ی میزان مسئولیت پذیری فرزندان آنان در گذار از دوران نوجوانی به بزرگسالی در حال پیدایش است.
۳.

خودمداری اجتماعی دانشجویان در گذار به جوانی: یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جوانان خودمداری دانشجویان نورود ارتباطات مجازی دانشگاه یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۵
زمینه و هدف: جوانان سرآمدان تغییر در هر جامعه ای هستند. در این میان، جوانان دانشجو از اهمیت ویژه ای برخوردارند. آنان در طی چند دهه اخیر، منادیان اصلی تغییر در جامعه بوده اند. در طی همه گیری کووید 19 زندگی آنان هرچه بیشتر شبکه ای تر شد و ارتباطات آنان در عین رشد و گستردگی، مجازی تر شد. این وضعیت زندگی، آنان را دچار پارادوکس خاصی کرد که در عین شبکه ای بودن، خودمدارتر گشته بود. روش و داده ها:  گردآوری دادها با استفاده روش نظریه زمینه ای انجام شد. در این مسیر، دانشجویان 19-18 ساله نورود به دانشگاه به عنوان جامعه هدف پژوهش حاضر انتخاب شدند. با توجه به حساسیت نظری پژوهش، مصاحبه هایی عمیق با 20 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری نظری صورت پذیرفت. یافته ها: یافته ها در قالب 12 مقوله اصلی شامل پروبلماتیک چهره در بلوغ، پروبلماتیک اعتمادبه نفس، بسترهای ارتباطی، خودمداری، انفعال گرایی، حل مسأله و ... بود. جوانان پژوهش حاضر مسیری را طی می کنند که در آن پیچیدگی زندگی اجتماعی پررنگ است و ویژگی اصلی آن عدم تعین است. به همین دلیل مسیرهای انتخابی آنان به خودمداری در عین ارتباطات گسترده ختم می شود. بر اساس این مقولات مدل پارادایمی و نظریه تجربی ارائه شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که جوان، در مرکز کشاکش پویایی های عاملیّت و ساختار قرار دارد. جوانان سعی می کنند، علی رغم فشارهای محدودکننده سیستماتیک، فضاهای تعاملی خود را بسازند، ریسک کنند، بسترها و شبکه های ارتباطی خود را داشته باشند که تا حد زیادی در این امر موفق بوده اند. پیام اصلی: خودمداری در جوانان تا حدی محصول زندگی شبکه ای آنان است. این وضعیت به طور متناقض نمایی از یک سو برآمده از زندگی شبکه ای و از سوی دیگر برآمده از گستردگی ارتباطات آن است. درواقع، آنها همراه با ارتباطات گسترده، دچار خودمداری اجتماعی هستند. 
۴.

عوامل اجتماعی مرتبط با خودشیءانگاری دختران در باشگاه های ورزشی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودشیءانگاری خودشیفتگی کلیشه های جنسیتی الگوهای ارتباط خانوادگی دختران جوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
زمینه و هدف: خودشیءانگاری پدیده ای روانی- اجتماعی است که از ایده آل های زیبایی و تغییرات روزمره آن متأثر است و به موجب آن، دختران جوان ظاهر فیزیکی، زیبایی و جذابیت جنسی خود را از منظر دیگری بر مبنای معیارها و استانداردهای فرهنگ جنسیتی ارزیابی می کنند. بر همین مبنا، هدف این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با خودشیءانگاری دختران جوان شهر کرمان است. روش و داده ها: داده های تحقیق حاضر با استفاده از تکنیک پیمایش گردآوری شده است. جامعه پژوهش را تمامی دختران جوان 18 تا 35 ساله شهر کرمان تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 300 نفر و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد رابطه بین متغیرهای خودشیفتگی، کلیشه های جنسیتی، خانواده و خودشیءانگاری از نظر آماری معنادار و مستقیم است (P<0.05). طبق نتایج تحلیل مسیر، متغیر خودشیءانگاری با ضریب تأثیر کل 43 صدم از کلیشه های جنسیتی و 29 صدم از خودشیفتگی دختران، تأثیرپذیر بود. بحث و نتیجه گیری: برپایه نتایج، کلیشه های جنسیتی، الگوهای ارتباط خانوادگی و خودشیفتگی از جمله عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر افزایش خودشیءانگاری دختران کرمانی است. پیام اصلی: تعابیر سنتی وقتی با فشارهای خانوادگی و خودشیفتگی روانی همسو می شود سبب می گردد دختران با خود همانند یک شیء رفتار کنند، پیوسته بدن خود را پایش کنند و نگاه تأیید دیگران را دنبال کنند. پیشنهاد می گردد برنامه های فرهنگی و آموزشی لازم در سطح دانشگاه ها، مدارس و رسانه ها برای مقابله و رفع کلیشه های جنسیتی، خودشیفتگی و تقویت خودباوری و خودکارآمدی دختران در راستای کاهش آسیب های ناشی از خودشیءانگاری افزایش یابد.
۵.

مهاجرت و توسعه: آورده های مهاجرت های بین المللی برای کشورهای مبدأ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهاجرت بین المللی توسعه منافع اقتصادی مهاجرت منافع اجتماعی مهاجرت کشورهای مبدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۴
زمینه و هدف: در طول تاریخ جامعه بشری، پدیده مهاجرت هم شکل دهنده به تغییرات اجتماعی و هم جزء نتایج و پیامدهای برآمده از تغییرات اجتماعی بوده است؛ در دهه های اخیر، افزایش مهاجرت ها در مقیاس بین المللی، سیاست گذاران و برنامه ریزان کشورهای در حال توسعه و مهاجرفرست را نگران کاهش سرمایه های انسانی و به تأخیر افتادن فرآیند توسعه کرده است. برای پاسخ به این نگرانی باید بررسی کرد که در بلندمدت این مهاجرت ها را می توان تسهیل گر مسیر توسعه و یا کاهنده سرمایه های انسانی کشورهای مبدأ دانست؟ روش و داده ها: نظر به کلان بودن موضوع، پژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری روایتی بوده که با انتخاب بازه زمانی 2000 تا 2022 میلادی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی مطالعات منتخب و متناسب با این موضوع، در ادبیات جهانی این حوزه پرداخته است. یافته ها: بازخوانی ادبیات پژوهشی موجود نشان می دهد جریان مهاجرت های بین المللی نه تنها انتفاع فردی برای مهاجران و خانواده های شان دارد بلکه، می تواند منافع متعددی نیز برای کشورهای مبدأ به ارمغان آورد. لذا به نظر می رسد که این مهاجرت ها برای کشورهای مبدأ، بیش از آن که کاهنده سرمایه های انسانی باشند، منوط به شیوه بهره گیری از ظرفیت های آن، بتواند تسهیل گر مسیر توسعه باشد. البته در مواردی نیز این مهاجرت ها ممکن است همراه با تبعاتی برای مهاجران و کشورهای شان باشد به طوری که سطوح توسعه مورد نظر را با تهدید روبرو کرده و یا به تعویق اندازد. بحث و نتیجه گیری: آنچه هویداست لزوم توجّه به پدیده مهاجرت بین المللی به عنوان مصداقی از آزادی انتخاب و حق انتفاع افراد و اجتماعات از این گزینه و مزایای آن در مسیر زندگی خویش است. دولت ها باید سیاست هایی را دنبال کنند که مخاطرات مهاجرت ها را کاهش و منافع آن را افزایش دهند. با توجّه به یافته های مقاله، تشکیل «سازمان ملّی مهاجرت» به منظور مدیریّت مهاجرت های بین المللی در جهت ارتقای توسعه کشور پیشنهاد شده است. پیام اصلی: دولت ها می بایست در برنامه ریزی های جمعیّتی، نگرش به مهاجرت های بین المللی را از تهدید به فرصت تغییر داده و با برنامه ریزی برای بهره مندی از توانمندی های این مهاجران در راستای توسعه کشور گام بردارند. 
۶.

اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر بهبود اختلال های رفتاری و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مهاجر افغان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش آموزان مهاجر افغان قصه گویی اختلال های رفتاری مهارت های ارتباطی مهارت های اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۵
مقدّمه و هدف: افزایش پدیده مهاجرت در جوامع معاصر، تغییرات اجتماعی گسترده و چالش های تازه ای را در این جوامع به دنبال داشته است. آموزش مهاجران و به ویژه کودکان، یکی از راهبردهای مؤثری است که می تواند از چالش ها و پیامدهای منفی تغییرات اجتماعی پیشگیری نماید. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی به شیوه قصّه گویی بر اختلال های رفتاری و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مهاجر افغان انجام شد. روش و داده ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه اول ابتدایی مهاجر شهرستان اردکان تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 24 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) گمارش شدند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 11 جلسه، در جلسات آموزشی مهارت های ارتباطی که به شیوه قصّه گویی ارائه شد، شرکت کردند و گروه کنترل در طول دوره آزمایش هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری فهرست رفتاری کودک (CBCL) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی (SSRS) بود. هر دو گروه، یک بار قبل از اجرای پژوهش، یک بار پس از آن و همچنین یک بار در فاصله دو ماه پس از اجرا، مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: اطلاعات پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس همراه با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که اختلال های رفتاری و مهارت های اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش بعد از آموزش به طور معنی داری بهتر از دانش آموزان گروه کنترل شده و این بهبود در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (01/0>p). بحث و نتیجه گیری: این یافته نشان می دهد در صورت آموزش مهارت های ارتباطی به کودکان مهاجر افغان می توان با افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش اختلال های رفتاری در آن ها کمک نمود و زمینه ادغام اجتماعی- فرهنگی آن ها را تسهیل نمود. پیام اصلی: آموزش مهارت های ارتباطی به روش قصّه گویی به عنوان روشی غیردارویی، آسان، مقرون به صرفه، در دسترس و مورد علاقه کودکان برای بهبود اختلال های رفتاری و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مهاجر افغان کاربردی است. با تقویت مهارت های ارتباطی می توان به بهبود مهارت های اجتماعی و رفتاری کودکان مهاجر افغان امید داشت و زمینه لازم را برای ادغام اجتماعی مهاجران در جامعه مقصد فراهم کرد.
۷.

رابطه تعهد اجتماعی و ترک موفق اختلال مصرف مواد مخدر و روان گردان ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترک موفق ترک ناموفق اختلال مصرف مخدر تعهد اجتماعی اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۴
مقدّمه و هدف: اختلال مصرف مواد یک الگوی آسیب شناختی است که با نقص کنترل، افت کارکرد اجتماعی، مصرف پر خطر، و تداوم مصرف مشخص می گردد. پژوهش حاضر تلاش کرده است رابطه تعهد اجتماعی و ترک موفق اختلال مصرف مواد مخدر را در شهر اصفهان مورد بررسی قرار دهد. روش و داده ها: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است که طی آن دو گروه؛ 1) معتادان با ترک موفق و 2) معتادان با ترک ناموفق، مورد مقایسه قرار گرفتند. در مجموع 444 نفر شامل 222 نفر با ترک موفق و 222 نفر با عود مجدد، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار تحقیق جهت سنجش تعهد اجتماعی، پرسشنامه محقق ساخته بود که با استفاده از تحلیل عاملی تعیین اعتبار و با استفاده از همسانی درونی به روش ضریب آلفای کرونباخ، تعیین پایایی گردید. یافته ها: میانگین تعهد اجتماعی و ابعاد دوگانه آن، در گروه ترک موفق به طور معناداری بیشتر از گروه ترک ناموفق است. براساس نتایج رگرسیون لوجستیک، متغیر تعهد اجتماعی با مقادیر (Cox & Snell= 0.2; EXP(B) = 1.8; P £ 0.001; Wald=122.6; B=0.2)، عضویت در گروه ترک موفق را 1.8 برابر می کند و قادر است 0.6 تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کند. به این صورت که هرچه تعهد اجتماعی و مؤلفه های آن در پاسخگویان افزایش یابد، احتمال ترک موفق اختلال مصرف مواد افزایش می یابد. بحث و نتیجه گیری: عوامل اجتماعی (تعهد اجتماعی و مولفه های آن تعهد فردی و تعهد جمعی) در درمان اختلال مصرف مواد مخدر مؤثرند و با توجه جدّی تر به آن ها می توان به تسکین یکی از معضلات اساسی جامعه، کمک کرد. پیام اصلی: اگرچه، در ترک اختلال مصرف مواد مخدر به طور عمده بر رویکرد زیستی پزشکی تاکید می شود اما عوامل اجتماعی از جمله تعهد اجتماعی نیز می تواند نقش مهمی در ترک موفق اختلال مصرف مواد داشته باشند.
۸.

تجربه اعتماد در زمان بحران: مطالعه اعتماد به پست های شبکه های اجتماعی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کرونا شبکه های اجتماعی ایران خوشه بندی ارتباطات سلامت اعتماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۴
زمینه و هدف: در مواجهه با بحران کرونا، تنوع گسترده ای از افکار، احساسات، و نگرش ها در شبکه های اجتماعی به چشم می خورد. این تحقیق برای درک جامع از رفتارها و نگرش های جامعه، به تحلیل محتوای داده های شبکه های اجتماعی به زبان فارسی و مرتبط با کرونا پرداخته است. هدف این مقاله ارزیابی تغییرات الگوها و رفتارهای اعتمادسازی و اعتمادزایی در شبکه های اجتماعی در دوران کرونا است. تحلیل احساسات در شبکه های اجتماعی و اینکه چگونه افراد با اشتراک گذاری نظرات، دیدگاه ها، احساسات و نگرش های خود در قالب پست ها، توییت ها و محتواهای متنی دیگر واکنش نشان می دهند، می تواند به درک روشن تری از الگوهای اجتماعی موجود در زمینه اعتماد به منابع پیام و مرجعیت های خبری، به ویژه در شرایط مواجهه با بحران ها، کمک نماید. روش و داده ها: تحقیق حول تحلیل محتوای داده های شبکه های اجتماعی با استفاده از روش خوشه بندی دومرحله ای صورت گرفته است. نتایج خوشه بندی با بهره گیری از نظریه های ارتباطات مخاطره و بحران و ارتباطات اثربخش تحلیل شده و وضعیت شاخص اعتماد در هر خوشه بررسی شد. یافته ها: با توجه به اهمیت فرهنگ اعتماد در قبول یا رد پیام ها، وضعیت شاخص اعتماد در خوشه ها بررسی شد. نتایج نشان می دهند که پیام های منتشر شده از طریق اینستاگرام و سایت های خبری در هر خوشه مورد اعتماد قرار گرفته اند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که ارسال پیام های مرتبط با کرونا از سوی مراجع حوزه بهداشت و سلامت می تواند اعتماد مثبت جامعه را به دنبال داشته باشد. با این وجود، اعتماد مثبت به حوزه بهداشت و سلامت کمتر از حوزه اجتماعی فرهنگی است. برای ارسال پیام های مرتبط با وضعیت بهداشت، توصیه می شود از گفتمان های غیرسیاسی استفاده شود. پیام اصلی:  این پژوهش نشان می دهد پست های منتشر شده از طریق اینستاگرام و کانال های خبری، اثرگذارتر هستند.  همچنین فعالان اجتماعی نقش بسیار مهمی در ایجاد یا تضعیف اعتماد مخاطبان به سندها دارند. شناخت الگوهای اجتماعی مرتبط با تجربه اعتماد در شرایط بحرانی که در آن اطلاعات ضد و نقیض گسترده ای وجود دارد، اهمیت دارد و می تواند راهکارهایی را برای مواجهه با بحران های مشابه و نیز ارتقاء تاب آوری اجتماعی فراهم نماید.
۹.

فرصت ها و آسیب های آموزش مجازی برای دانش آموزان در دوران اپیدمی کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش و پرورش فضای مجازی آسیب ها فرصت ها کووید-19

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۴
زمینه و هدف: حدود چهار سال  از همه گیری ویروس کرونا می گذرد. در پی شیوع این بیماری مهلک در ایران و به دنبال آن تعطیلی مراکز آموزشی، شیوه آموزش در کشور با استفاده از فضای مجازی، دگرگون شد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فرصت ها و تهدیدهای آموزشی-تربیتی «آموزش و پرورش» در فضای مجازی در دوران کرونا به انجام رسیده است. روش و داده ها: روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و براساس نظریّه زمینه ای است که از مصاحبه نیمه ساختاریافته، به عنوان ابزار گردآوری داده ها استفاده شد. جامعه هدف تحقیق شامل دو مدرسه مقطع متوسطه اوّل شهرستان قدس استان تهران است. گردآوری اطّلاعات از نمونه های تحقیق به صورت نمونه گیری غیراحتمالی (هدفمند) تا جایی ادامه پیدا نمود که اشباع نظری محقّق شد. یافته ها: می توان از «نبود زیرساخت های مجازی برای تقویت آموزش مجازی»، «کمبود نظارت بر دانش آموز در کلاس مجازی»، «نابرابری بین دانش آموزان»، «افت تحصیلی»، «فقدان احساس امنیّت روانی»، «ازبین رفتن انگیزه» و «رواج احساس افسردگی و اجتماع گریزی» به عنوان آسیب ها و در مقابل از «افزایش سواد رسانه ای»، «آشنایی فرهنگی در سطح جهانی» و « استفاده گسترده آموزش مجازی برای نهاد آموزش و پرورش» به عنوان فرصت های آموزش مجازی یاد کرد. بحث و نتیجه گیری: بر پایه نتایج، عوامل فردی، خانوادگی، نهاد آموزش و پرورش و ساختارهای موجود به صورت مشترک بر تجربه زیسته دانش آموزان از تحصیل در فضای مجازی تأثیرگذار بودند و فضای مجازی 7  نوع آسیب و 3  نوع فرصت آموزشی-تربیتی را در مدّت مجازی شدن آموزش در پی داشته است؛ هرچند همه گیری کرونا از یک طرف باعث افزایش مهارت و تجربه آموزشی کلیّه ذی نفعان شده، امّا از طرفی دیگر آسیب های جسمانی، روانی، افت تحصیلی و فرسودگی شغلی را به بار آورده است. توصیه سیاستی پژوهش، شناخت نقاط قوت آموزش مجازی و کاهش نقاط ضعف آن در جهت تقویت عدالت آموزشی در کشور است. پیام اصلی: با پیش بینی الزامات و نیازها، برنامه ریزی و سیاست گذاری و بازنگری جدّی در منابع انسانی، مالی و پشتیبانی می توان آموزش مجازی را توسعه داد و در آینده به عنوان مکمّل آموزش حضوری به نحو احسن از آن بهره جست. لازم است مدارس و معلمان در زمینه آموزش مجازی آمادگی لازم را داشته باشند چراکه وقتی این بستر فراهم شده و تجربه نیز شده است می تواند زمان و مکان را حذف کند و در زمینه عدالت آموزشی نیز موثر باشد. در آموزش مجازی به راحتی می تواند آموزش های معلم خبره ضبط شود و  دانش آموزان کشور به صورت مکرر می توانند آن را ببینتد و از این فرصت استفاده کنند.
۱۰.

عوامل اجتماعی مرتبط با سبک زندگی با تأکید بر الگوی تغذیه ای مصرف غذای بیرون بر در بین ساکنان 18 سال و بالاتر شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک زندگی سبک زندگی تغذیه ای عوامل اجتماعی فست فود مصرف غذای بیرون بر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۳
زمینه و هدف: غذا علاوه بر قابلیت رفع نیازهای زیستی، پدیده ای اجتماعی و فرهنگی است. به طوری که تعاملات و ارتباطات اجتماعی در زمینه های مختلف، حول محور غذا و تغذیه در درون خانواده، گروه های خویشاوندی، گروه های دوستانه و ... شکل گرفته و استحکام می یابد. همچنین، همسانی در الگوهای مصرف غذایی و تغذیه می تواند به مشابهت گروه های مختلف اجتماعی و خرده فرهنگ ها منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با سبک زندگی با تأکید بر الگوی تغذیه ای مصرف غذای بیرون بر در بین ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز نگاشته شده است. روش و داده ها: این پژوهش به روش پیمایشی با رویکرد کمی انجام شده است. داده ها، به کمک روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای در بین نمونه 420 نفری از ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز جمع آوری شده است. یافته ها: در این پژوهش، ارتباط متغیر سرمایه اجتماعی با سبک زندگی با تأکید بر الگوی تغذیه ای، معنادار و معکوس است و میانگین نمره سرمایه اجتماعی در بین گروه های مختلف متوسط رو به بالا و نزدیک به هم بوده است. براساس نتایج، مشارکت اجتماعی اثرگذاری بیشتری نسبت به سایر ابعاد سرمایه اجتماعی داشته است. بحث و نتیجه گیری: برپایه یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که گروه های مختلف در شیراز به علت برخورداری از سرمایه اجتماعی نسبتا بالا پایبندی بیشتری نسبت به سبک زندگی تغذیه ای رایج و سنتی شیراز داشته و در مقابل تغییرات تغذیه ای که در نتیجه فرایند توسعه و صنعتی شدن در حال وقوع است مقاومت بیشتری از خود نشان داده اند و سبک تغذیه ای مبتنی بر بیرون بر هنوز نتوانسته است به سبک رایج تغذیه ای تبدیل شود. پیام اصلی: با توجه به افزایش مراکز تهیه غذای بیرون بر در سال های اخیر، شناخت عوامل اثرگذار بر گرایش به این نوع سبک تغذیه ای می تواند در کنترل آسیب ها و مهار افزایش استفاده از آن مؤثر باشد. طبق نتایج این پژوهش، گروه های مختلف اجتماعی در شیراز، بواسطه برخورداری از سرمایه اجتماعی بالا، نسبت به سبک زندگی تغذیه ای رایج و سنتی پایبندی دارند و در مقابل تغییرات سبک های تغذیه ای که در نتیجه توسعه و صنعتی شدن در حال وقوع است مقاومت نشان داده اند.
۱۱.

نئولیبرالیسم؛ خوانش انتقادی از اشباع شدگی ساحت های زندگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آزادی فردی سلطه طبقاتی سراسربینی دیجیتالی مصرف گرایی نئولیبرالیسم‏

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۶
زمینه و هدف:  جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، همواره در حال تحول است و شناسایی مکانیسم های این تغییرات امری ضروری است. نئولیبرالیسم نه تنها به عنوان یک مکتب فکری، بلکه به عنوان منطق فکری نوین سیستم سرمایه داری، حوزه های زیسته زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و آنها را متحول کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای اجتماعی و سیاسی سلطه نئولیبرالیسم بر زندگی انسان با تکیه بر آراء اندیشمندانی چون دیوید هاروی،  بیونگ چول هان، مایکل سندل، زیگمونت باؤمن، ژان بودریار  و ... انجام شده است. روش و داده ها: روش این پژوهش تحلیلی و از نوع اسنادی است، که با مطالعه منابع مختلف به بررسی تاریخچه ظهور نئولیبرالیسم، اندیشمندان جریان ساز این مکتب و برخی از پیامدهای آن پرداخته شده است. یافته ها: در واقع، این پژوهش ذیل چهار بخش، به بررسی اندیشه نئولیبرال پرداخته و سازوکارهای نئولیبرالیسم را در زمینه تکنولوژی و رسانه های جمعی، اخلاق، روابط انسانی و مصرف گرایی مورد بررسی قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که نئولیبرالیسم سلطه طبقاتی را در قالب طبقات جدیدی چون سلبریتی ها بازتولید کرده و اخلاق را به حاشیه رانده است، از سوی دیگر رسانه ها به عنوان فناوری های قدرت نئولیبرالیسم، به شیوه ای نرم به استثمار افراد پرداخته و روابط انسانی در ذیل ایدئولوژی مصرف گرایی بسیار شکننده شده است. بحث و نتیجه گیری: نئولیبرالیسم با تکیه بر هستی شناسی و معرفت شناسی بازار بسیاری از ارزش های اجتماعی و بنیادین را مصرفی کرده و باعث سطحی شدن روابط انسانی شده و سلطه طبقاتی را به نفع نخبگان اقتصادی بازتولید کرده است. پیام اصلی: نئولیبرالیسم نه تنها برای بشر آزادی به ارمغان نیاورده است، بلکه با تکیه بر شعار «آزادی های فردی»، بسیاری از ساحت های اخلاقی زندگی اجتماعی افراد را استثمار کرده است. امروزه بازخوانی مکانیسم های نظام سرمایه داری ذیل ایدئولوژی نئولیبرالیسم، باید دوباره به مرکز مطالعات حوزه علوم انسانی بازگردد و بحث درباره نابرابری اجتماعی و دفاع از طبقه فرودست جامعه باید به عنوان یک رسالت اجتماعی به شکلی جدی در این حوزه پیکربندی شود.   
۱۲.

نقش اعتماد اجتماعی در انگیزه مشارکت سیاسی جوانان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشارکت سیاسی اعتماد اجتماعی انگیزه جوانان انتخابات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
زمینه و هدف: اعتماد اجتماعی و مشارکت سیاسی، عوامل اساسی برای حفظ انسجام اجتماعی و ارتقاء مطلوبیت تغییرات اجتماعی هستند، زیرا مشارکت مدنی و حرکت های جمعی را تقویت می کنند. این پژوهش به بررسی نقش اعتماد اجتماعی جوانان شهر یزد بر انگیزه آن ها برای مشارکت سیاسی پرداخته است. چارچوب نظری تحقیق براساس نظریات پل لازارسفلند، هابرماس، اینگلهارت، کلمن و لیپست است. روش و داده ها: روش پژوهش از نوع پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه (براساس فرمول کوکران 400 نفر) جمع آوری شدند. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان و زنان 18 تا 35 ساله می باشد که در زمان پژوهش و طی پنج سال گذشته در شهر یزد سکونت داشته و حداقل یک بار فرصت شرکت در انتخابات را داشته اند. یافته ها: از میان انواع اعتماد (اعتماد بین شخصی، تعمیم یافته، اعتماد به کنشگران سیاسی، نظام سیاسی، نهادهای سیاسی، نهادهای آموزشی، نهادهای خدماتی، نهادهای اقتصادی و نهادهای مذهبی) فقط میانگین گویه های مربوط به اعتماد بین شخصی و نهادهای آموزشی متوسط به بالا بود. همچنین گویه های مربوط به انواع مشارکت سیاسی (مشارکت سیاسی انتخاباتی آینده، گذشته، غیرانتخاباتی و منفی) فقط مشارکت سیاسی انتخاباتی گذشته متوسط به بالا بود. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که بین متغیرهای مستقل با میزان مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین و کمترین عامل تأثیرگذار بر مشارکت سیاسی مربوط به متغیرهای اعتماد به نظام سیاسی و تحصیلات می باشد. پیام اصلی: از آن جایی که رابطه بین مشارکت سیاسی با اعتماد اجتماعی مثبت معنادار می باشد، می توان عنوان نمود عواملی که منجر به افزایش انواع اعتماد در جامعه می شوند، زمینه افزایش مشارکت سیاسی را به همراه خواهند داشت.