تداوم و تغییر اجتماعی
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول بهار و تابستان 1401 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه دنیای مجازی به نحو چشم گیری زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است. گستره این تأثیر، از سهولت دسترسی به اطّلاعات تا تعامل میان افراد در سراسر دنیا را شامل می شود. هدف از این پژوهش، مطالعه نقش اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی در آشنایی زوجین و تغییر الگوی انتخاب همسر در بین جوانان شهر کرمانشاه است. روش و داده ها: روش پژوهش کمی، گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه و حجم نمونه 380 نفر بوده اند که در سال 1398 به دفاتر ثبت ازدواج شهر کرمانشاه مراجعه کرده اند. شاخص مهم پژوهش، آشنایی با همسر در فضای مجازی بود که اعتبار و پایایی آن با استفاده از اعتبار صوری و همچنین تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ (0.96) ارزیابی شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی در بین پاسخگویان 2.86 ساعت در روز بوده است. 13 درصد از پاسخگویان با همسر خود از طریق شبکه های اجتماعی مجازی آشنا شده اند. این نسبت در مردان، کسانی که شغل آزاد داشته اند و کسانی که درآمد بالاتری داشته ا ند، بیشتر بوده است. همچنین، آشنایی با همسر از طریق فضای مجازی، در زنان گروه سنی 20 تا 30 سال، تحصیل کرده های دانشگاهی و طبقه اجتماعی بالا بیشتر بوده است. ضریب همبستگی بین استفاده از فضای مجازی و شاخص آشنایی با همسر در فضای مجازی 0.32 و معنادار بوده است. بحث و نتیجه گیری: شبکه های اجتماعی مجازی در سیاست گذاری خانواده به جای انکار، مورد توجه قرار گیرند تا خانواده با آسیب کم تری مواجه شود. پیام اصلی: گسترش شبکه های اجتماعی مجازی نحوه تعامل و روابط اجتماعی و همچنین مسائل و پدیده هایی مانند انتخاب همسر که مبتنی بر روابط و تعامل اجتماعی هستند را تغییر قرار داده است، بنابراین بایستی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در سیاستگذاری خانواده مورد توجه قرار گیرد.
بهره گیری از مدل های نوآوری و کارآفرینی اجتماعی در توانمندسازی زنان - مورد مطالعه: کشور هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگاه به مجموعه ای از تجربیات جهانی نشان می دهد که می توان از نوآوری و کارآفرینی اجتماعی به عنوان راهکارهایی برای توانمندسازی و بهبود وضعیت زنان بهره بُرد. به این منظور، در مقاله حاضر به بررسی تجربیات کشور هند در حوزه توانمندسازی زنان بر اساس بهره گیری از مدل های نوآوری و کارآفرینی اجتماعی پرداخته شده است. روش و داده ها: این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و برای گردآوری اطلاعات در آن، از روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، آن دسته از مکتوبات، اسناد و داده های تجربی موجود یا قابل دسترسی بوده که در ارتباط با موضوع پژوهش وجود داشته است. برای جمع بندی تحلیلی داده ها نیز از روش تحلیل موضوعی استفاده گردیده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که کشور هند در سال 2001 م. سیاست ملی توانمندسازی زنان را تصویب نموده و در جهت رفع مشکلات مالی زنان، بانکی را مخصوص آنها ایجاد کرده است. علاوه بر این، در هند اتحادیه ای به منظور ایجاد مهارت برای زنان در کسب وکارهای جدید تشکیل شده و زنان این کشور می توانند از طریق یک پورتال الکترونیکی محصولات خود را به راحتی به فروش برسانند. همچنین در این کشور، زنان کارآفرینِ موفق فارغ از سطح تحصیلات شان، برای آموزش به سایر کارآفرینان زن و به اشتراک گذاری تجربیات خود با آنها به کار گرفته می شوند. نتیجه گیری: بررسی و تحلیل تجربیات کشور هند در حوزه توانمندسازی زنان نشان از توجه به مدل های نوآوری و کارآفرینی اجتماعی در سطوح و حوزه های مختلف همچون علم و فناوری، اقتصاد و سیاست، ارتباطات و... دارد. پیام اصلی: یکی از روش های اصلی توانمندسازی شهروندان، کارآفرینی است. کارآفرینی مبتنی بر نوآوری اجتماعی و با تأکید بر زنان، گامی بزرگ در مسیر توسعه اجتماعی است. استفاده از تجربیات جهانی به ویژه کشور هند این راه را روشن تر خواهد نمود.
نگرش به توسعه درون زا در میان جوانان شهرهای اهواز و یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در مباحث معاصر تغییرات و توسعه اجتماعی، اتکاء به منابع و ارزش های بومی و درونی بیش از پیش مورد توجه قرار دارد. در این مطالعه، نگرش جوانان نسبت به توسعه درون زا در قالب پنج مؤلفه (مشارکت، ارزش های فرهنگی، دانش بومی، منابع محلّی و بازیگران محلّی) بررسی شد. روش و داده ها: تحقیق از نوع کمّی و پیمایشی است. داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. نمونه شامل 554 نفر از جوانان 17 تا 30 ساله شهرهای اهواز و یزد بود که با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از طرح فرضیه ها و عملیاتی سازی متغیرهای تحقیق، داده ها به وسیله یک پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: در میان ابعاد مختلف نگرش به توسعه درون زا، بالاترین میانگین مربوط به بُعد احترام به ارزش های فرهنگی بود. متغیرهای سن، تحصیلات و قومیت رابطه معناداری با نگرش به توسعه درون زا داشتند. همچنین جهان گرایی، سن و قومیت، مهم ترین متغیرهای تبیین کننده نگرش به توسعه درون زا در میان این جوانان بود. بحث و نتیجه گیری: جوانان ضرورت توجه به منابع محلّی در عین توجه به تحولات جهانی را پذیرفته اند. جوان امروزی، نگاهی جهانی و در عین حال محلّی به توسعه دارد. گرایش دارد جهانی بیاندیشد و محلّی عمل کند. به ویژه اولویت ارزش های فرهنگی بومی به عنوان عامل هویت بخش توسعه را دریافته است. پیام اصلی: نگرش شهروندان، جهت گیری ذهنی و عملی به توسعه درون زا را در بر می گیرد. با افزایش تجربه و آشنایی با جهان در حال تغییر، تمایل جوانان به منابع و ارزش های بومی متناسب توسعه، افزایش می یابد.
پیامدهای طولانی شدن ساعات کاری پدر بر تغییر کیفیت روابط بین نسلی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از دیرباز الگوی مرد-نان آور حاکم بر خانواده ایرانی بوده است. تغییر سبک زندگی و شرایط اقتصادی، موجب افزایش ساعات کاری مردان گردیده تا درآمد مناسبی را برای گذران امور زندگی کسب نمایند. فشارهای شغلی و خستگی ناشی از ساعت کاری طولانی مردان، خانواده و به ویژه شرایط زندگی زنان خانه دار و فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف تحقیق حاضر، واکاوی چالش های ناشی از ساعات طولانی کار مردان و پیامدهای ناشی از زمان کوتاه حضور پدر در کنار خانواده بر کیفیت روابط بین نسلی خانواده بود. روش و داده ها: تحقیق با رویکرد کیفی و استفاده از تحلیل تماتیک انجام شد. مشارکت کنندگان، 15 نفر از زنانی بودند که دارای فرزند بوده و همسران شان دارای ساعت کاری طولانی مدّت بوده اند. مشارکت کنندگان، به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها: داده ها با استفاده از کدگذاری نظری مورد تحلیل قرار گرفتند. مقوله های این پژوهش، شامل جبران غیبت پدرانه، مشارکت محدود پدر در فرزندپروری، رسیدگی مادر به امور فرزندان و انحصار نقش مادری بوده است. بحث و نتیجه گیری: مهم ترین پیامد حاصل از پژوهش، حضور انفرادی مادران در زندگی و تربیت فرزندان است. به واسطه حضور کمرنگ و کاهش مشارکت پدر در خانواده، نه تنها مادران خانه دار با فشار مضاعفی برای تربیت نسل، فرزندپروری و رسیدگی به امور فرزندان مواجه اند، بلکه الگوهای روابط نسلی خانواده نیز تحت الشعاع قرار گرفته و نقش پدر در تربیت نسل به حاشیه می رود. تعارض نقش های پدری-شغلی مردان از یک سو بازتاب تداوم الگوی مرد-نان آور خانواده ایرانی و از سوی دیگر، پیامد شرایط و فشارهای اقتصادی روزافزون بر وضعیت رفاهی خانواده است. پیام اصلی: طرّاحی سیاست های حمایت از خانواده در جهت بهبود شرایط و وضعیت رفاهی خانواده، می تواند فشار ساعات کار طولانی مدت مردان را برای تأمین مخارج خانواده بکاهد و کیفیت روابط بین نسلی خانواده را قوام بخشد. از دیگر سو، مشارکت زنان در تأمین بخشی از درآمدهای خانواده، احتمالاً با بازتعریف نقش های سنّتی والدین در خانواده، الگوی روابط بین نسلی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد.
مدرسه و برساخت سوژگی دانش آموزان در امر مشارکت اجتماعی (مطالعه کیفی مدارس شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقق توسعه در همه ابعاد آن به شکل عام و دستیابی به رفاه اجتماعی به طور خاص، منوط به همراهی و مشارکت گسترده کنشگران اجتماعی است. تحقق امر مشارکت، منوط به ایجاد زیرساخت های ضروری و فضاسازی های لازم است. هدف از انجام این پژوهش توصیف و تحلیل سوژگی دانش آموزان مدارس در زمینه مشارکت اجتماعی است. حصول چنین شناختی از ملزومات اساسی سیاست گذاری معطوف به توسعه و رفاه اجتماعی و در نهایت مشارکت اجتماعی است. روش و داده ها: محققان برای دستیابی به هدف مذکور، با استفاده از دو تکنیک تحلیل محتوای انتقادی و انجام انواع تکنیک های مصاحبه های عمیق به مطالعه ی میدانی مدارس متوسطه شهر اصفهان دست زده اند. رویکرد انتقادی به سیاست آموزشی، به مباحثی همچون بازتولید اجتماعی در فرایند سیاست گذاری آموزشی تمرکز دارند. برای جمع آوری اطلاعات از میدان پژوهش از تکنیک های مصاحبه عمیق، یعنی مصاحبه مسأله محور، روایی و اپیزودیک و مشاهده مشارکتی استفاده شده است. یافته ها: مدرسه، ادامه و استمرار نظم حاکم است و گفتمان انقلابی که مبتنی بر مشارکت اجتماعی در قدرت بوده، در مدارس ایرانی به آرامی جای خود را به گفتمان موفقیت داده است که در آن اساساً جایگاهی برای مشارکت وجود ندارد. نتیجه گیری: بخش نامه ها، قوانین، وضعیت معیشتی معلّمان و خصوصی شدن مدارس، مدیریت مدارس، آموزگاران، معلّمان، فضای کالبدی، زمان مدرسه، و حتی فضای رسانه ای در ذیل مفهوم فضای مدرسه، دانش آموزان را به سوی فردیت بیشتر سوق داده و سبب زدایش هرگونه شاخص های مشارکتی از قبیل همدلی، ایثار و اعتماد از فضای مدارس شده است. پیام اصلی: فضای نظام آموزشی کشور، در حال مشارکت زدایی شدن است و عناصر مشارکتی و همدلانه جای خود را به عناصر و گفتمان موفقیت داده است. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه فضای نظام آموزشی، از جهات گوناگون در ذیل گفتمان موفقیت تعریف شده است.
تغییرات در توسعه انسانی و موفقیت در فوتبال، مورد مطالعه: جام های جهانی فوتبال مردان و زنان در دوره 2010 تا 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدّمه و هدف: موفّقیت در مسابقات جام جهانی فوتبال برای کشورهای مختلف بسیار مهم است چرا که با موفّقیت در آن می توانند از کارکردهای فوتبال جهت تأمین منافع شان استفاده کنند. این امر متأثّر از گستره ای از عوامل اجتماعی-اقتصادی در سطح کلان است. یک عامل مهم، توسعه انسانی است، امّا نتایج پژوهش ها در این زمینه، متناقض هستند. پژوهش حاضر با استفاده از جایگاه نهایی کشورها در جام های جهانی فوتبال مردان و زنان، به عنوان شاخص موفّقیت در فوتبال، به بررسی رابطه شاخص توسعه انسانی و موفّقیت در فوتبال پرداخته است. روش و داده ها: پژوهش از نوع کمّی و در سطح کلان است که طی آن رابطه جایگاه تیم ها در جام های جهانی فوتبال زنان (2019، 2015، 2011) و مردان (2018، 2014، 2010) و نیز رتبه توسعه انسانی کشورها در سال های مذکور با استفاده از تحلیل رگرسیون خطّی، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند در جام های جهانی فوتبال مردان، رابطه معناداری بین شاخص توسعه انسانی و موفّقیت فوتبال وجود ندارد، امّا در جام های جهانی فوتبال زنان، این رابطه معنادار است. بحث و نتیجه گیری: پژوهش حاضر به روشنی نشان می دهد شاخص توسعه انسانی از سال 2015 به این سو باعث موفّقیت در فوتبال در جام های جهانی زنان شده است؛ البتّه در این زمینه ملاحظاتی نیز وجود دارد که در انتها به آنها اشاره شده است. پیام اصلی: موفقیت در ورزش می تواند متاثر از گستره ای از عوامل اقتصادی اجتماعی در سطح کلان باشد. شاخص توسعه انسانی رابطه معناداری با رتبه تیم ها در جام های جهانی زنان دارد اما این امر در مورد جام های جهانی مردان، حداقل در دوره ای که در این پژوهش مورد نظر بوده، صادق نیست.
رفتارهای مبتنی بر سلامت با تأکید بر سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی در میان جوانان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: صاحب نظران جامعه شناسی سلامت معتقدند بخش مهمّی از سلامتی، تحت تأثیر مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی است. این رویکرد اخیراً و با سرعت گرفتن تغییرات اجتماعی گسترده، تقویت شده و محققان اجتماعی بیشتر به مطالعات بین رشته ای سلامت می پردازند. با توجه به اهمیت رفتارهای مبتنی بر سلامت، مطالعه حاضر به بررسی تغذیه، ورزش، مدیریت استرس، اجتناب از مصرف خودسرانه دارو و مکمل ها، مواد مخدّر، الکل و دخانیات و رفتارهای جنسی ناایمن، تحت عنوان رفتارهای مبتنی بر سلامت جوانان پرداخته است. روش و داده ها: روش اجرای مطالعه، کمی، تکنیک پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه متکی بر نظریه کارکرهام بوده است. نمونه ای با حجم 1065 نفر از افراد 30- 18 سال مورد پیمایش قرار گرفته و داده های گردآوری شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: 39.6 درصد از پاسخگویان میزان پایینی از رفتارهای سلامت محور داشته و 28.4 درصد، نمره بالایی کسب نمودند. بیشترین فراوانی در سرمایه اجتماعی به سطح متوسط و در سرمایه فرهنگی به سطح پایین مربوط است. متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی تعلّق طبقاتی، سن و جنسیت در رگرسیون چند متغیره توانسته اند 58 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که رفتارهای مبتنی بر سلامت افراد (که می تواند تأثیرات مثبت و یا منفی بر سلامتی آنها داشته باشد) با مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی در ارتباط است و در این میان، دو مؤلفه سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی حائز اهمیت فراوان است. پیام اصلی: ضروری است در حوزه سیاست گذاری سلامت و در جهت بهبود و ارتقاء سبک زندگی سلامت محور، ورای بُعد فیزیولوژیک به ابعاد و سوق دهنده های اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه گردد.
رابطه سرمایه فرهنگی و شدت تعارضات زناشویی و راهبردهای مواجهه در میان زوجین شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف، بررسی رابطه شدّت تعارضات زناشویی و راهبردهای مقابله ای با سرمایه فرهنگی زوجین است. با توجه به افزایش سرمایه فرهنگی در اختیار زنان در دهه های گذشته، تغییراتی نیز در روابط اجتماعی داخل و خارج خانواده رخ داده است. از آنجا که تعارضات زناشویی یکی از مهم ترین پیش آیندهای طلاق هستند، بررسی کمیت و نوع رابطه سرمایه فرهنگی در اختیار زوجین و تعارضات زناشویی می تواند در فهم تحولات خانواده بسیار راهگشا باشد. روش و داده ها: چارچوب نظری، نظریه منابع هنجاری در روابط زوجین انتخاب شده است. روش تحقیق پیمایشی بود. جامعه آماری، زوجین ساکن شیراز در محدوده سنّی 64-15 سال بودند که حداقل یک سال از ازدواج شان گذشته باشد. 375 زوج که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، پرسشنامه را تکمیل کردند. مقیاس سرمایه فرهنگی به صورت محقق ساخته تهیه و تعارضات با استفاده از پرسشنامه جهاد دانشگاهی اندازه گیری شده است. یافته ها: بین سرمایه فرهنگی زوجین، تفاوت معناداری وجود نداشت. سرمایه فرهنگی گرچه در برخی از ابعاد با شدّت تعارضات رابطه داشته امّا رابطه اصلی با راهبردهای مواجهه با تعارض مشاهده شده است. سرمایه فرهنگی بالاتر باعث استفاده بیشتر از راهبردهای مثبت و استفاده کم تر از راهبردهای منفی می شود. سرمایه و پایگاه اجتماعی شوهر اهمّیت زیادی در کاهش شدّت و استفاده کم تر از راهبردهای منفی دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ارتباط سرمایه فرهنگی و توانایی مدیریت تعارضات زناشوئی بود. هرچه زن و مرد فرهیخته تر باشد توانایی بیشتری برای حلّ مشکلات شان دارند زیرا سرمایه فرهنگی بیش از همه بر نحوه مواجهه زوجین با تعارضات تأثیر می گذارد. پیام اصلی: تقویت سرمایه فرهنگی به خودی خود می تواند خانواده های بهتری ایجاد کند اما باید بین زن و مرد تعادلی وجود داشته باشد.
نقش متغیرهای فردی و اجتماعی در ایجاد نشاط اجتماعی در شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش به دنبال شناخت وضعیت نشاط اجتماعی در شهر بیرجند و بررسی نقش متغیرهای فردی و اجتماعی در کم و کیف این متغیر است. از آنجائی که نشاط اجتماعی یکی از اهداف اصلی و غایی همه برنامه های توسعه شهری می باشد، تلاش برای فهم این پدیده و نقش عوامل مختلف در تغییر و بهبود آن می تواند بسترساز ایجاد سرمایه و انسجام اجتماعی و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان باشد. روش و داده ها: این پژوهش در 6 محله از سه گونه متفاوت بافت شهری انجام گردید. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری شهروندان بالای 15 سال با حجم نمونه 400 نفر بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه ای معکوس و معنی داری بین متغیر سن و نشاط اجتماعی وجود دارد. تفاوت معنی داری در نشاط اجتماعی زنان و مردان مشاهده نگردید. افراد مجرد نسبت به افراد متأهل و افراد شاغل و محصل نسبت به سایرگروه های شغلی از نشاط اجتماعی بالاتری برخوردارند. بین سه متغیر عدالت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و مشارکت اجتماعی با نشاط اجتماعی رابطه ای مثبت و معنی دار مشاهده گردید. بحث و نتیجه گیری: برمبنای یافته ها، می توان گفت که لزوماً برخورداربودن از مسکن مناسب و درآمد بهتر و سکونت در مناطق برخوردار با افرایش نشاط اجتماعی توأم نیست و عوامل متعدد اجتماعی- فرهنگی و مکانی باید مد نظر قرار گیرند. پیام اصلی: با توجه به آنکه مکان و فضا، کانون اصلی تجلی فعالیت های انسانی می باشد، در کنار توجه به نقش متغیرهای اجتماعی و فردی، توجه به نقش متغیرهای مکانی- فضایی در شکل گیری و تداوم پدیده های اجتماعی همانند نشاط اجتماعی بسیار ضروری است، چرا که متغیرهای فردی و اجتماعی نیز در موقعیت های مکانی متفاوت می توانند اثرات متفاوتی بر نشاط اجتماعی داشته باشند.
مقایسه پردازش بین فردی، گوش دادن مؤثر و گسترش خود در زنان متقاضی طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خانواده ایرانی در عصر حاضر در معرض تغییرات گسترده ای قرار گرفته و همین امر روابط موجود در میان اعضای خانواده را دچار دگرگونی نموده است. آمار روز افزون مراجعه به مراکز مشاوره و افزایش آمار طلاق نشان دهنده ضرورت توجه به مسائل ارتباطی زوج هاست. هدف تحقیق حاضر مقایسه پردازش بین فردی و گسترش خود در زنان عادی و متقاضی طلاق بود. روش و داده ها: روش تحقیق علّی-مقایسه ای و نمونه شامل 120 زن متأهّل (60 زن متقاضی طلاق مراجعه کننده به کلینیک مددکاری اجتماعی شهر نورآباد لرستان و 60 زن عادی) در سال 1398 بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های پردازش بین فردی، سبک های گوش سپاری متعهّدانه و گسترش خود را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی در متغیرهای پردازش بین فردی، گوش دادن مؤثّر و گسترش خود، تفاوت معنی داری وجود دارد و زنان عادی در سه متغیر نسبت به زنان متقاضی طلاق دارای میانگین بالاتری دارند. همچنین زنان متقاضی طلاق، گوش سپاری بیشتری برای پاسخ دادن داشتند. بحث و نتیجه گیری: می توان گفت که زنان متقاضی طلاق به دلیل عدم پردازش مناسب در مورد افکار و احساس های خود و همسر و همین طور گسترش خود کمتر نمی توانند صمیمیت و نزدیکی بیشتری را تجربه کنند و مسائل ارتباطی شان را حل و فصل نمایند. پیام اصلی: مشاوران حوزه زوج و خانواده می توانند در مشاوره های خود از آموزش پردازش بین فردی و همدلی، آموزش سبک گوش سپاری مؤثّر و نیز گسترش خود و تأکید بر استعدادهای فردی برای حل مشکلات زوجی استفاده نمایند.
طراحی الگوی مؤلفه های کیفیت زندگی سالمندان در پرتو تغییرات اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه با تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جوامع، کیفیت زندگی سالمندان به مثابه سازه ای چندوجهی مورد توجه محققان و پژوهشگران است. هدف از این پژوهش، طرّاحی الگوی مؤلفه های کیفیت زندگی سالمندان بر اساس تغییرات اجتماعی در ایران است. روش و داده ها: روش تحقیق این مطالعه، فراترکیب می باشد. در این مطالعه، نتایج پژوهش های پیشین با روش فراترکیب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین از سال 1382 تا 1400 به تعداد 21 مقاله برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد. یافته ها: با توجه به یافته های تحقیق طرّاحی الگوی کیفیت زندگی سالمندان در ایران شامل دو بُعد عینی و ذهنی می باشد. الگو طراحی شده مولفه های کیفیت زندگی سالمندان شامل دو مقوله و یازده زیرمقوله است که محققان 11 مفهوم و خبرگان 10 مفهوم را شناسایی کردند. در این بین هشت مفهوم مشترک بود. نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، بُعد عینی کیفیت زندگی سالمندان مؤلفه های عملکرد جسمی، دردهای بدن، سلامت عمومی، نقش فیزیکی و توانایی اقتصادی را در بر می گیرد. مؤلفه های بُعد ذهنی کیفیت زندگی سالمندان شامل شادابی و نشاط، سلامت روانی، هیجانات و احساسات، رضایت جنسی، رضایت از زندگی و کیفیت خواب است. بر اساس شناسایی مؤلفه های کیفیت زندگی، الگوی ارائه و اعتبارسنجی شد. پیام اصلی: با توجه به روند روزافزون سالمندی جمعیت ایران در سال های آینده، سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان در مورد کیفیت زندگی سالمندان به منظور بهبود کیفیت زندگی آنان ضرورت دارد.
کندوکاوی انسان شناختی در نظام تاریخی طبقات اجتماعی جامعه ایران و هند و تحولات آن از دیدگاه اوستا، شاهنامه و ریگ ودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بررسی مقایسه ای انسان شناختی نظام تاریخی طبقات اجتماعی در دو جامعه ایران و هند از دیدگاه سه کتاب تاریخی ریگ ودا، اوستا و شاهنامه فردوسی می پردازد. در این پژوهش، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده و گردآوری اطّلاعات تحقیق به صورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. برای این منظور، کتب اوستا، شاهنامه و ریگ ودا به صورت مقایسه ای بررسی شده است. پژوهش نشان می دهد اگرچه آریایی های مردمانی صحرانشین و گله دار و گله پرور بودند؛ ولی تصوّر این که بین آن ها هیچ گونه طبقه اجتماعی وجود نداشته است، تصوری نادرست و به دور از واقعیت به نظر می رسد. در سرودهای ریگ ودا به عنوان قدیمی ترین کتاب مقدّس دینی هندوها و همچنین در کتاب مقدّس اوستای زرتشتیان و در نهایت شاهنامه فردوسی نیز از طبقات اجتماعی با عناوین مختلف یاد شده است. مطالعه حاضر نشان می دهد هر دو نظام طبقاتی (هند-ایران) منشأ مشترکی داشته اند. مهاجران آریایی تازه وارد به این دو کشور، توانسته اند ساختارهای اجتماعی مشابه را در این دو تمدّن باستانی و کهن به وجود آورند.