مقالات
حوزه های تخصصی:
توزیع نامناسب کاربری های خدماتی یکی از چالش های مهم در برنامه ریزی شهری است. شهر بندر دیر از این قاعده مستثنی نیست. هدف از پژوهش حاضر سنجش عدالت اجتماعی در ساختار فضایی شهر بندر دیر با تأکید بر کاربری های خدماتی است. در گام اول روش پژوهش، موقعیت نقطه ای نُه گروه از کاربری های خدماتی بر اساس نقشه های وضع موجود شهرداری لایه بندی شد. سپس، هر یک از کاربری های نه گانه خدماتی با استفاده از روش دلفی و پرسشنامه متخصصان، وزن دهی و در نهایت، پراکنش فضایی هر یک از کاربری های خدماتی با استفاده از توانمندی های سامانه اطلاعات جغرافیایی (Euclidean Distance و Weighted Overlay) تحلیل شد. منتشر نشدن چنین مطالعه ای در بندر دیر خود دلیلی بر نوآوری پژوهش حاضر است. به عبارت دیگر، این نوع مطالعات برای اولین بار در سطح شهر بندر دیر انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که پراکنش فضایی کاربری اداری-انتظامی در وضعیت مناسب قرار دارد و به تبع آن کاربری های فضای سبز شهری، فرهنگی و درمانی پراکنش ضعیف دارند. یافته های کلی پژوهش نشان داد که پراکنش خدمات در 9/58 درصد از مساحت شهر بندر دیر در سطح خوب و بسیار خوب قرار دارد. از سوی دیگر، سطح پراکنش خدمات عمومی در 09/41 درصد از مساحت کل شهر متوسط رو به پایین است. بررسی نقشه های پژوهش نشان داد که پراکنشی ضعیف و بسیار ضعیف در پهنه های نوساز شهر اتفاق افتاده است. به عبارتی، با حرکت از پهنه مرکزی شهر به سمت حاشیه شهر، پراکنش خدمات، سطحی ضعیف و بسیار ضعیف پیدا می کند.
شناسایی پیشران های مؤثر بر هویت و حس مکان با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: روستای کندوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های روستایی مانند هر پدیده ای در معرض دگرگونی و آسیب قرار دارد. یکی از چالش های درخور تأمل، بی توجهی به حس مکان است که این بی توجهی از طرفی، باعث کمرنگ شدن جنبه های ادراکی و معنایی مکان شده و از طرف دیگر، پیوستگی احساسی با مکان، مورد غفلت واقع شده است؛ به طوری که ادامه این روند روستاها را از هویت و اصالت خود دور خواهد کرد و آنچه می ماند، تنها شالوده ای از تفکرات ناهمخوان با بستر است. این مسئله در گذر زمان حضورپذیری و سرزندگی مکان را تحت تأثیر قرار خواهد داد و درنهایت، تعداد بی شماری از روستاها با خالی شدن از سکنه، از بین خواهد رفت. به همین سبب، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا پیشران های مؤثر بر هویت و حس مکان با رویکرد آینده پژوهی در روستای کندوان شناسایی شود. روش پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و از نظر ماهیت، براساس روش علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. همچنین، داده ها به روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. در این پژوهش داده های کیفی با پرسشنامه باز و بررسی اسناد به دست آمده و داده های کمّی نیز به صورت عددی و از وزن دهی پرسشنامه های دلفی استخراج شده است. یافته ها و نتایج براساس وضعیت صفحه پراکندگی عوامل بیانگر ناپایداری سیستم است و بیشتر عوامل حول محور قطری صفحه پراکنده است. همچنین، از بین 59 متغیر، (بنا به بیشترین امتیاز تأثیرپذیر و تأثیرگذاری مستقیم) 39 عامل به عنوان خروجی میک مک در آینده هویت و حس مکان در روستای کندوان اثرگذار است. از نوآوری پژوهش حاضر می توان به درک عمیق نیازهای مخاطبان و شناسایی پیشران های موثر بر حس مکان و درهم تنیدگی آنها به عنوان ایده ای نو اشاره کرد؛ زیرا موجب ایجاد پویایی و ماندگاری در نواحی روستایی می شود و درنهایت، دستیابی به توسعه پایدار را به عنوان یکی از ارزشمندترین میراث طبیعی امکان پذیر می کند.
تحلیل مکانی شاخص های ذهنی تاب آوری در سکونتگاه های غیررسمی منطقه 4 شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری مفهومی چند بُعدی است که در مقابل آسیب پذیری و در حوزه پیشینه مربوط به مخاطره ها به کار گرفته می شود. فضاهای غیررسمی به دلیل جمعیت کم درآمد و کمبود زیرساخت ها و خدمات، آسیب پذیرتر از دیگر فضاهاست. هدف از پژوهش حاضر تحلیل مکانی وضعیت شاخص های ذهنی تاب آوری در سکونتگاه های غیررسمی زاهدان است. جامعه آماری ساکنان سه محله کریم آباد، قاسم آباد و شیرآباد است که دلیل انتخاب این محله ها آسیب پذیری فراوان آنها در برابر مخاطره های طبیعی و انسانی است. در پژوهش حاضر برای تحقق بُعد مکانی پژوهش از نمونه گیری فضایی استفاده شد. بدین ترتیب که با بهره گیری از مجموعه ابزار Sampling و Create Fishnet در نرم افزار Gis محله های مطالعه شده به زون های کوچک تقسیم بندی شد و به هر زون، بسته به جمعیت آن تعدادی پرسشنامه تعلق گرفت. حجم نمونه 384 نفر برآورد شد که متناسب با جمعیت هر محله و هر زون توزیع شد. روایی و اعتبار پرسشنامه با استفاده از نظر های استادان راهنما و مشاور و سایر متخصصان حوزه شهری ارزیابی و نظر های اصلاحی آنان اعمال و در نهایت، تأیید شد. پایایی و قابلیت تکرار نتایج پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ سنجیده شد که مقدار آن 814/0 بود و نشان از پایایی مطلوب پرسشنامه داشت. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از آزمون ها و تکنیک های تحلیل عامل، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه استفاده و برای تهیه نقشه ها نیز از Gis بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در محله های مطالعه شده از لحاظ داشتن شاخص های تاب آوری تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین، شاخص حس تعلق مکانی بیشترین تأثیر را بر تاب آوری محدوده مطالعه شده دارد. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون بیانگر آن است که در دو محله کریم آباد و شیرآباد بیشترین همبستگی بین دو متغیر امنیت و بهداشت و حس تعلق مکانی بوده است و در محله قاسم آباد نیز بیشترین ارتباط بین دو متغیر آگاهی و مهارت فردی و بهبود وضعیت اقتصادی برقرار است.
شناخت الگوی پذیرش فناوری های نوین شهری از دیدگاه متخصصان و مسئولان (مورد مطالعه: فناوری های جمع سپاری داوطلبانه مکان محور (vgis))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی شهری نوین نیازمند مشارکت عمومی بیشتر شهروندان برای دستیابی به تصمیم گیری علمی و دموکراتیک است؛ بنابراین امروزه تمایل بیشتری به استفاده از فناوری های نوین مشارکتی با استراتژی های مبتنی بر جمعیت یا جامعه محور (فناوری های مشارکتی جمع سپاری داوطلبانه مکان محور (VGIS) در مدیریت شهرها) ایجاد شده است؛ زیرا سیستم فناوری های مشارکتی جمع سپاری علاوه بر مکان محور بودن، داوطلبانه است. به همین دلیل، می توان به طور همزمان، داده های انسانی را در زمینه های مختلف جمع آوری کرد. هدف از پژوهش حاضر شناخت مهم ترین عوامل مؤثر در الگوی پذیرش فناوری های جدید جمع سپاری داوطلبانه مکان محورِ (سیستم اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه) یک سیستم جمع سپاری در مدیریت شهری از دیدگاه پژوهشگران و مسئولان است. پژوهش حاضر بر اساس هدف در شمار پژوهش های کاربردی و روش انجام دادن آن با توجه به موضوع و ماهیت پژوهش توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش برای تحلیل نتایج از مدل تحلیل عاملی اکتشافی و عاملی تأییدی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر دو گروه از پژوهشگران با سوابق پژوهشی و مسئولان مرتبط با امور هوشمندسازی شهر اصفهان است. در این پژوهش برای طراحی و اجرای موفق سیستم اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه از دیدگاه پژوهشگران و مسئولان استفاده شده است که مهم ترین و مؤثرترین عامل در این سیستم از دیدگاه پژوهشگران و مسئولان به ترتیب شهروندان، شرایط محیطی و زمینه ایی و چگونگی طراحی فناوری است؛ درحالی که مهم ترین عامل از دیدگاه مسئولان به ترتیب نهادی و سازمانی (سیاست گذاری)، طراحی تبادلی، تعاملی، فنی و زیر ساختی است. از نوآوری های پژوهش حاضر شناخت عوامل مؤثر بر پذیرش مشارکتی جمع سپاری داوطلبانه مکان محور (VGIS) به عنوان یکی از آخرین فناوری های نوین شهری از دیدگاه دو گروه پژوهشگران و کارشناسان است.
سازگاری با تغییر اقلیم ازدیدگاه کشاورزان و کارشناسان (شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم تأثیر بسزایی بر کشاورزی به ویژه قشر کم درآمد جامعه دارد. سازگاری مؤثر می تواند انعطاف پذیری بخش کشاورزی و سطح اطمینان امنیت غذایی را در مقابل تغییر آب وهوا افزایش دهد؛ اما کشاورزان به طور معمول، به دلیل طیف گسترده ای از بازدارنده ها در انجام دادن رفتارهای سازگاری موفق نیستند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه ادراک کشاورزان و کارشناسان دولتی از تغییر اقلیم در بخش کشاورزی شهرستان رستم استان فارس و بررسی تأثیر آن بر کشاورزی و سازگاری با روندهای مشاهده شده، است. در این پژوهش برای اولویت بندی راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم از شاخص راهبردهای سازگاری (ASI)، برای جمع آوری پاسخ های کشاورزان (370 نفر) و کارشناسان (15 نفر) از روش نمونه گیری کرجسی و مورگان استفاده و درنهایت، اعتبار پاسخ ها نیز با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. یافته ها نشان داد که کارشناسان اصلی ترین شواهد و اثر های تغییر اقلیم را در منطقه به خوبی درک کرده اند؛ اما برای کشاورزان تغییرات هیدرواقلیمی منابع آبی و بارش ملموس تر بوده است؛ زیرا آنها معتقدند که این تغییرات بر درآمدشان تأثیر مستقیم داشته است. به همین دلیل، محققان در بخش بزرگی از جامعه مطالعه شده استراتژی سازگاری صرفه جویی در آبیاری با مدرن سازی را انتخاب کردند. تحلیل واریانس با استفاده از روش ANOVA نشان داد که بین دیدگاه جامعه محلی و کارشناسان دولت تفاوت معناداری وجود دارد که این موضوع می تواند یکی از موانع اجرای راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم در منطقه باشد. عملکرد بهینه سیاست های سازنده سازگاری علاوه بر اولویت بندی و ایجاد آگاهی، نیازمند هماهنگی (به خصوص با رویکرد مشارکتی) و غلبه بر تعارضات بین جامعه محلی و مقامات دولتی است.
تحلیلی بر آثار حکمروایی مطلوب و پایداری خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ و ارتقا پایداری روستایی یکی از پیش شرط های اساسی برای رسیدن به توسعه پایدار و از اساسی ترین معیارهای رفاه در هر جامعه است. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-پیمایشی است که در آن روابط ساختاری پایداری روستایی با ابعاد چهارگانه بر اساس مبانی نظری Newman و حکمروایی خوب با ابعاد هشت گانه UNPD تحلیل شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ چگونگی جمع آوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان کاشان بوده است (364482=N) که با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، حجم نمونه آماری 379 نفر محاسبه شد. در پژوهش حاضر برای دستیابی به نمونه ها از روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده شده است. مقدار آلفای کرونباخ به دست آمده برای شاخص های حکمروایی خوب 75/0 و برای شاخص های پایداری روستایی 72/0 به دست آمده است. در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری SPSS نسخه 24 و AMOS استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده مؤلفه های حکمروایی خوب و پایداری روستایی به ترتیب با میانگین 220/3 و 773/2 در روستاهای شهرستان کاشان بیشتر از حد متوسط و پایین تر از حد مطلوب ارزیابی و روابط علّی بین این دو مؤلفه نیز با شاخص های مطلوبی برازش شده است (RMSEA= 0/025). بر اساس یافته های پژوهش شاخص هایی چون قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری، کارایی و اثربخشی، مشارکت، اجماع گرایی، عدالت محوری و پاسخگویی در ارتقا توسعه مؤلفه های پایداری روستایی اثرگذار است. از جمله نوآوری پژوهش حاضر می توان به کاربرد شاخص های متناسب با شرایط محلی، نوع آزمون ها و مکان اشاره کرد.