مقالات
حوزه های تخصصی:
دلبستگی مکانی از شالوده های هویت فردی، سرمایه اجتماعی، مشارکت و آمادگی شهروندان برای فداکاری به منظور توسعه و ارتقای مکان و محله است؛ به این اعتبار، نبود یا ضعف دلبستگی مکانی، آسیب و چالشی آشکار تلقی می شود.هدف پژوهش حاضر، آزمون ارتباط میان عنصر قومیت شهروندان با شاخص دلبستگی مکانی آنها به محله اقامتشان است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بسته پژوهشگرساخته است که با نمونه گیری تصادفی دومرحله ای و با حجم نمونه 380 واحد در 5 محدوده زاهدان انجام شد. مدل های تحلیل عبارت اند از: ANOVA، کای دو، T تک نمونه ای، T نمونه های مستقل، و برای آزمون تکمیلی، مدل های کندال تائو b، کندال تائو c، سامرز d و لامبدا به کار رفت. روایی ابزار با نظر استادان خبره و پایایی پژوهش با آلفای کرونباخ (85/0) تأیید شد. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص دلبستگی مکانی شهروندان زاهدان به گونه معناداری کمتر از حد متوسط است. همچنین برخلاف فرضیه پژوهش، ارتباط معناداری میان عنصر قومیت شهروندان با شاخص دلبستگی مکانی آنها دیده نشد؛ این در حالی است که شاخص میزان دلبستگی مکانی شهروندان با شاخص مرغوبیت فضایی محله ارتباطی معنادار دارد. میزان دلبستگی مکانی شهروندان نیز به گونه ای معنا دار با شاخص میزان خدمات شهری محله مرتبط است؛ بنابراین پیشنهاد می شود به منظور ارتقای هویت فردی، سرمایه اجتماعی، مشارکت و آمادگی شهروندان برای توسعه محله ای، میزان دلبستگی مکانی آنها ارتقا یابد. برای ارتقای دلبستگی مکانی شهروندان، ارتقای خدمات شهری در سطح محله اجتناب ناپذیر است؛ زیرا برخلاف تصور عام همگنی ناشی از عنصر قومیت سبب دلبستگی مکانی نمی شود؛ بلکه مرغوبیت فضایی محله و سطح خدمات آن دلبستگی مکانی را ایجاد می کند و تعمیق می بخشد. نوآوری پژوهش در این است که تاکنون در ایران ارتباط شاخص دلبستگی مکانی با عنصر قومیت شهروندان بررسی و تبیین نشده است
شناسایی راهکارهای سازگاری کشاورزان کوچک مقیاس در مقابله با خشکسالی در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مناطق خشک و نیمه خشک همچون ایران، خشکسالی خطرناک ترین سازه اقلیمی به شمار می آید. در نواحی روستایی از آنجا که معیشت بیشتر مردم کشاورزی و نهاده اصلی در فعالیت های کشاورزی نیز آب است، خشکسالی تأثیراتی دوچندان دارد؛ این پدیده به نابودی اقتصاد روستایی، مهاجرت های روستاییان و درنهایت تخریب کیفیت زندگی روستایی منجر می شود. هدف کلی این پژوهش، شناسایی راهکارهای سازگاری کشاورزان کوچک مقیاس در مقابله با خشکسالی در استان آذربایجان غربی است. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه است؛ گروه نخست، همه کشاورزان کوچک مقیاس استان آذربایجان غربی و گروه دوم، کارشناسان و متخصصان آگاه به مسائل خشکسالی و معیشت در جهاد کشاورزی استان آذربایجان غربی. حجم نمونه در بخش کشاورزان، 430 نفر از سرپرستان خانوارهای روستایی کوچک مقیاس با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب برای مطالعه مشخص و در بخش کارشناسان و متخصصان، 23 نفر به صورت هدفمند تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش های سلسله مراتبی فازی (FAHP)، سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نرم افزار SPSS به منظور انجام T تک نمونه ای و آزمون فریدمن به کار رفت. نتایج تحلیل سلسله مراتبی فازی حاصل از پرسش نامه کارشناسان نشان می دهد مهم ترین راهکارهای سازگاری به ترتیب شامل اقتصادی، ترویجی فنی، زراعی، زیرساختی و اجتماعی فرهنگی است؛ اما از دیدگاه کشاورزان، مهم ترین راهکارهای سازگاری به ترتیب شامل اقتصادی، ترویجی فنی، اجتماعی فرهنگی، زراعی و زیرساختی است. تاکنونبیشتر پژوهش ها درزمینه راهبردهای سازگاری انجام پذیرفته و پژوهشی درزمینه عوامل پیش برنده سازگاری در استان آذربایجان غربی انجام نشده است؛ بر این اساس بهره گیری از نظر کارشناسان و کشاورزان با مشخص کردن راهکارهای سازگاری در این پژوهش نوآوری محسوب می شود.
ارزیابی زیرساخت ها و جاذبه های گردشگری در منطقه اورامانات استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون و شتابنده گردشگری موجب شده است بسیاری از صاحب نظران قرن 20 را «قرن گردشگری» بنامند. این صنعت بر حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مانند مبادلات خارجی، درآمدها، اشتغال، قیمت ها، توزیع درآمدها، مهاجرت، تقسیم کار، آداب و رسوم و هنرها مؤثر است. هدف پژوهش حاضر، تبیین وضعیت زیرساخت های گردشگری در منطقه اورامانات استان کرمانشاه است. پس از گرد آوری داده ها، منطقه اورامانات و دیگر شهرستان های استان کرمانشاه ازلحاظ 15 معیار با استفاده از روش آنتروپی وزن دهی شدند و از مدل هایSAR ، WASPAS و روش ترکیبی (ادغام نتایج مدل هایSAR ، WASPAS) برای رتبه بندی و بررسی وضعیت برخورداری منطقه اورامانات و دیگر شهرستان های استان کرمانشاه استفاده شد. نتایج نشان می دهد شهرستان قصر شیرین با ضریب 6105/0 در رتبه اول و نیمه برخوردار، پاوه با ضریب 4556/0، سنقر با 3831/0، گیلان غرب با 3728/0 و اسلام آباد غرب با 3517/0 در رتبه دوم تا پنجم و نیمه برخوردار و هرسین با ضریب 3218/0، کنگاور با 3107/0، جوانرود با 2978/0، دالاهو با 2953/0، کرمانشاه با 2829/0، صحنه با 2763/0، روانسر با 2589/0 و درنهایت دو شهرستان ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب با 3251/0 و 3114/0 در رتبه ششم تا چهاردهم و محروم قرار دارند. فضای توسعه غالب بر شهرستان ها در روش ترکیبی، محروم است (29/64درصد) و 9 شهرستان در سطح محروم قرار دارند. نوآوری این پژوهش نسبت به سایر پژوهش ها، استفاده از مدل های جدید (SAR، WASPAS) و روش ترکیبی برای ادغام نتایج دو مدل (SAR، WASPAS) است.
تبیین مدل انگیزه گردشگران با استفاده از مدل سازی ساختاری در شهر طرقبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری، صنعتی رو به رشد و پردرآمد است که توجه بسیاری از برنامه ریزان را به خود معطوف کرده است. یکی از عوامل رشد و توسعه این صنعت، شناسایی نیاز گردشگران براساس انگیزه های آنان است؛ از این رو شناسایی انگیزه های گردشگران نقش مهمی در برنامه ریزی های توسعه گردشگری خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، شناسایی انگیزه گردشگران برای ارائه پیشنهادهای منطبق بر آن است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و جامعه آماری آن، گردشگران واردشده به منطقه گردشگری طرقبه است. حجم جامعه آماری با فرمول کوکران 200 نفر انتخاب شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها، آزمون های T تک نمونه ای، فریدمن و خی دو به کار رفته است. نتایج نشان می دهد برای برنامه ریزی به منظور توسعه گردشگری و شناسایی انگیزه گردشگران از بین هفت شاخص بررسی شده، ماجراجویی (889/0) و استراحت (824/0) مهم تر هستند و شاخص های اجبار، سلامت، اجتماعی- فرهنگی و تعلق در رتبه های بعدی انگیزه گردشگران قرار دارند. درواقع شاخص های ضعیف تر ازنظر گردشگران اهمیت بیشتری در توسعه گردشگری دارند؛ بنابراین تأکید و برنامه ریزی برای افزایش رتبه شاخص های ضعیف تر نقش چشمگیری در افزایش تعداد گردشگر خواهد داشت؛ همچنین تأکید بر جنبه های اجتماعی مانند ایجاد و بهبود جاذبه هایی مانند صنایع دستی و تشویق جوامع محلی، نقش چشمگیری در جذب گردشگر بیشتر خواهد داشت. حلیل شاخص ها با استفاده از مدل ساختاری، نوآوری این مقاله محسوب می شود.
تحلیل رفتار زیست محیطی عشایر پیش و پس از اجرای طرح جایکا مطالعه موردی: بخش بازفت استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بحران های زیست محیطی به طرز نگران کننده ای زندگی انسان را تهدید کرده است؛ تا حدی که حیات انسان و سایر موجودات کره خاکی را به مخاطره انداخته است. نگاهی گذرا به وضعیت محیط زیست در دهه های اخیر نشان می دهد فعالیت ها و رفتارهای انسانی، مؤثرترین و مهم ترین علل تغییرات زیست محیطی است. در این بین مؤثرترین گام برای حفظ محیط زیست، ارزیابی رفتار و عملکرد مردم در رسیدن به اصول اولیه زندگی پایدار است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سنجش رفتارهای زیست محیطی عشایر پیش و پس از ایجاد طرح مدیریت مشارکتی جنگل و مرتع (جایکا) در بخش بازفت استان چهارمحال و بختیاری است. این پژوهش از نوع کاربردی و از حیث روش شناسی، توصیفی- تحلیلی برمبنای شیوه پیمایش است. برای گردآوری اطلاعات لازم از بررسی های کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش دو گروه عشایر و مدیران محلی (دهیار و شورای اسلامی) ساکن در پنج روستای مطالعه شده است؛ شامل تبرک سفلی، گزستان، مازه رشته، دورک سفلی و طارم که طرح جایکا در آنها اجرا شده است. نمونه آماری براساس جمعیت خانوار عشایری ساکن در این 5 روستا و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 210 خانوار انتخاب شد. پرسش نامه را نیز آنها تکمیل کردند و از گروه مسئولان تعداد 15 نفر به صورت تمام شماری انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون های آماری توصیفی و آزمون هایی همچون یومن–ویتنی، کروسکال- والیس و ویلکاکسون به کار رفت. یافته ها نشان داد رفتار زیست محیطی عشایر پس از اجرای طرح جایکا نسبت به قبل به طور مشخصی بهبود یافته است؛ به طوری که میانگین رفتارهای زیست محیطی عشایر در پیش از اجرای طرح جایکا، 9/1 و در پس از اجرای آن، 46/3 به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد تفاوت معناداری در رفتارهای اجتماعی و فرهنگی زیست محیطی عشایر روستاهای مطالعه شده پیش و پس از اجرای طرح جایکا وجود دارد. در مقاله حاضر برای نخستین بار رفتارهای زیست محیطی عشایر پیش و پس از اجرای طرح جایکا (که برای نخستین بار در کشور اجرا شده) سنجیده و ارزیابی شده است.
واکاوی قابلیت های رقابت پذیری شهری و منطقه ای زمینه گرا (نمونه موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: حیات اقتصادی هر شهر و منطقه ای با مفهوم رقابت پذیری پایدار معطوف به هویت و زمینه های هویتی آن شهرها و مناطق سنجیده می شود. بی توجهی به این زمینه ها به مثابه ظرفیت های بومی، پایداری حیات اقتصادی و رقابت پذیری را با مشکل مواجه می سازد؛ چنانچه برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری ها در بعضی شهرها و مناطق ایران در بلندمدت به تضعیف پایداری اقتصادی آنها منجر می شود. بازشناسی ظرفیت های بومی در شهر تبریز و آسیب شناسی وضعیت موجود با نگرش زمینه گرایی، مسئله اصلی این پژوهش است. هدف: این پژوهش با هدف تبیین ابعاد و راهبردهای ارتقای رقابت پذیری شهری و منطقه ای با تمرکز بر ظرفیت های زمینه ای در نمونه موردی شهر تبریز انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر نخست با روش پژوهش توصیفی و تحلیلی، مبانی نظری و ابعاد رقابت پذیری زمینه گرا را استخراج کرده، سپس بخش نمونه موردی با روش پژوهش ترکیبی تحلیلی و پیمایشی راهبردی زمینه مدار بررسی شده است. این پیمایش برای سنجش عوامل مؤثر بر رقابت پذیری و برندسازی شهر تبریز با نظرسنجی از متخصصان و مدیران شهری و تکنیک توزیع پرسش نامه دلفی بین 30 نفر، انجام و تحلیل شده است. نتایج: نتایج بیان کننده این است کهرقابتی زمینه گرا در زمینه های طبیعی، جغرافیایی، تاریخی، فضایی کالبدی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و ورزشی قابل تعریف است. نتایج پژوهش میدانی و تحلیل آماری درباره رقابت پذیری شهر تبریز به این شرح است: ازنظر متخصصان و مدیران «اصالت، وجهه و شهرت جهانی» و «خلاقیت و نوآوری» مهم ترین عوامل مؤثر بر رقابت پذیری شهر تبریز، «آشنانبودن تصمیم گیرندگان با دانش و تجارب رقابت پذیری، نبود نگاه تخصصی و آموزش برندسازی، در اولویت نبودن هویت بومی» و «موانع سیاسی و قانونی» مهم ترین موانع رقابت پذیری شهر تبریز، «مکان های تاریخی»، «کالاهای اصیل» و «باشگاه تراکتورسازی و ورزشگاه یادگار امام» مهم ترین زمینه های رقابت پذیری شهر تبریز و «تسهیل فضای سیاسی و قانونی»، «ایجاد صرفه اقتصادی» و «تأمین امکانات گردشگری (دسترسی، رفاهی و خدماتی)»، مهم ترین راهبردهای ارتقای رقابت پذیری شهر تبریز محسوب می شوند. نوآوری : مهم ترین نوآوری های پیشنهادی این پژوهش با تأکید بر شرایط شهر تبریز عبارت اند از: ارائه فرصت های سرمایه گذاری جدید و سازگار با شرایط بومی، کارآفرینی در حوزه مشاغل بومی، ایجاد و رشد برندهای باهویت، خلق مزایای رقابتی معطوف به زمینه ها و برندسازی آنها، توسعه زیرساخت های گردشگری مذهبی، برندسازی و توسعه زیرساخت های گردشگری تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، طبیعی و زیست محیطی. همچنین از دیدگاه پرسش شوندگان، واکاوی مناسب ترین زمینه رقابت پذیری زمینه گرای تبریز، احیای مکان های تاریخی و کالاهای اصیل، برندسازی باشگاه تراکتورسازی و ورزشگاه یادگار امام، از دیگر نوآوری های این پژوهش به شمار می آید.