۱.
کلید واژه ها:
عقل عملی ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ذاتی حسن و قبح عقلی
از دیرباز، مسئله حسن و قبح از دو منظر وجود شناختی و معرفت شناختی در فلسفه و کلام مورد بحث قرار گرفته است. جستار پیش رو درصدد پاسخ به این مسئله است که آیا نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی، راه حل جدیدی برای مسئله حسن و قبح ارائه می دهد یا نه؛ و در صورت پاسخ مثبت، این راه حل از کدام حیث (وجودشناختی یا معرفت شناختی) به مسئله پرداخته است؟ مقاله نشان می دهد که نظریه ادراکات اعتباری با بررسی معرفت شناختی معنای اعتبار در حوزه عقل عملی معنای سومی برای «عقلی» در مسئله حسن و قبح عقلی و ذاتی مطرح کرده است و در نتیجه توانسته است راه حل جدیدی در پاسخ به مسئله مذکور ارائه دهد. این معنا برای اعتباریات نه تنها به معنای نفی مقام واقع و حقایق مربوط به این معانی نیست؛ بلکه مبتنی بر پذیرش واقع و واجد حیثیتی واقعی و وجود شناختی است.
۲.
کلید واژه ها:
ملاصدرا قدم جزئی نفس نظریه وحدت شخصی وجود
بحث قدم نفس جزئی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است. صدرالمتألهین در برخی آثار خود قائل به قدم نفس جزئی شده و در عین حال همواره به حدوث جسمانی نفس تصریح نموده است. این دو اعتقاد ظاهراً ناسازگارند. این مقاله می کوشد نشان دهد که مطابق مبانی عرفانی صدرا در نظریه وحدت شخصی وجود، اولاً اعتقاد به قدم نفس جزئی امری موجه است و ثانیاً چنین قِدمی با حدوث جسمانی نفس منافات ندارد. بر اساس این نظریه، همان طور که وجود حقیقتی واحد است، ظهور آن نیز واحد است و این ظهور در عین وحدت، واجد سه مرتبه مجرد، نیمه مجرد، و مادی است و بر اساس تشکیک در مظاهر، حقیقت انسانی در مرتبه عقلی و در مراتب مادون حاضر است. حقیقت عقلی انسان در عالم برزخ محدود به لوازم ماده می شود و در عالم جسمانی علاوه بر آنها، محدود به ماده و استعداد نیز می گردد. نفوس جزئی انسان ها قبل از تحقق در عالم ماده، در برزخ نزولی، به نحو مقداری و ذو ابعاد ظاهر بوده اند و سپس، در عالم ماده به صورت جسمانی حادث شده اند.
۳.
کلید واژه ها:
برهان صدیقین تعریف واجب الوجود و ممکن الوجود نظر به نفس وجود
از دیدگاه ابن سینا براهینی برهان صدیقین هستند که واجب الوجود را صرفاً با تأمل در نفس وجود به اثبات برسانند. وی مدعی است که در تقریرهای خود از برهان صدیقین معیار فوق را رعایت نموده است؛ امّا صدرا برهان شیخ را اولاً، به دلیل عدم تأمل در نفس وجود و ثانیاً، به علت استفاده از مفهوم موجود و نه حقیقت وجود برهان صدیقین نمی داند. در این مقاله جهت بررسی اشکال صدرا ابتدا تقریری از برهان صدیقین در آثار شیخ یعنی تقریر کتاب نجاتو صورت بندی آن در منطق محمولات مرتبه اول بیان می شود. سپس نشان داده می شود که اولاً، بر اساس مبانی متافیزیکی شیخ، هیچ یک از دو جنبه نقد صدرا به برهان سینوی وارد نیست؛ ثانیاً، حتّی با وجود پذیرفتن مبانی متافیزیکی صدرا چنان چه تعریف مفاهیم واجب الوجود و ممکن الوجود را به کمک مفهوم علیّت تغییر دهیم، برهان صدیقین سینوی دیگری به دست می آید که اشکال صدرا را منحل می کند.
۴.
کلید واژه ها:
ارسطو ابن سینا افضل الدین مرقی قیاسِ از وضع قیاس خَلف
در این مقاله، تلاش های منطق دانان دوره اسلامی در تبیین رابطه میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسی ِ قیاس خلف، مورد بررسی قرار می گیرند و با نگاه به آثار شارحان یونانی ارسطو مانند اسکندر افرودیسی و فیلوپونوس و اشاره به ناتوانی آنها در تبیین سخنان ارسطو در تحلیل اوّل، دو رویکرد کلی در این زمینه معرفی می شود. در رویکرد نخست که از سوی افضل الدین مرقی ارائه گردیده، رابطه میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسیِ قیاس خلف در چارچوب منطق ارسطویی و بر اساس صورت بندی وی از قیاس حملی در قالب قیاس استثنائی توجیه می گردد. در حالی که در رویکرد دوم که از سوی ابن سینا ارائه شده و مورد قبول اکثر منطق دانان پس از وی قرار گرفته است، رابطه بخش قیاسی و غیرقیاسی ِ قیاس خلف بر اساس نوآوری وی در زمینه قیاس های اقترانی شرطی و خارج از چهارچوب منطق ارسطویی تبیین می گردد.
۵.
کلید واژه ها:
اختیار صدرالمتألهین جبر امر بین امرین وجود رابط معلول
صدرالمتألهین مطابق با مبانی خود در بحث وحدت و کثرت، و طرح وحدت تشکیکی وجود، به ارائه تفسیری عمیق از حدیث شریف «لاجبر و لاتفویض بل امر بین امرین» می پردازد. در این نظر که تقریر آن با عنایت به معنای «مرتبه» در حکمت صدرایی شکل می گیرد فعل انسان در انتسابی حقیقی هم به خود او و هم به خدا منسوب است. شاهکار صدرا در این بحث این است که او اختیار عین جبر و جبر عین اختیار را برای انسان به تصویر می کشد. در دیدگاه صدرا انسان در افعال اختیاری خویش نیز مجبور است؛ ولی این جبر، موکّد اختیار است و نه منافی آن. در نظر او بر خلاف نظر حکما اولاً خداوند علت بی واسطه افعال است نه علت بعید. ثانیاً جبر و اختیار و به عبارتی تشبیه و تنزیه در منتها درجه خود با یکدیگر قابل جمع اند. تشبیه صدرا از قول حکما به آب ولرم و از قول خودش به جسم فلک، روشنگر این طرح است.
۶.
کلید واژه ها:
حکمت اشراق تصوف و عرفان کلام شیعی ابن ابی جمهور احسایی تأسیسی بودن کلام ابن ابی جمهور
ابن ابی جمهور احسایی از علمای متضلّع شیعی است که تا اوایل تشکیل دولت صفوی در ایران، در قید حیات بوده است. او را از این حیث که هم در قالب و روش و هم در تلقّی کلامی، تحوّلی بنیادی در کلام شیعه پدید آورد، می توان مؤسّس خواند و از آن جا که این تحوّل با تکیه بر حکمت اشراق و به مدد آن محقق می شود و صبغه آن را می گیرد، وی را باید «مؤسس کلام شیعی اشراقی» دانست. مقاله نشان می دهد که تحول مذکور، از حیث قالب، اساساً از طریق «روش جمع و تطبیق» صورت می گیرد و از حیث تلقّی، با تغییر خویشکاری، سطح وجودی و سطح خطاب علم کلام محقق می شود و در نتیجه آن، دیدگاه های متعارف کلامی در خصوص توحید، نبوت، امامت و معاد، بر اساس مضامین بلند و معانی عمیق اعتقادات شیعی ارتقا می یابد.
۷.
کلید واژه ها:
قیاس ناپذیری فلسفه تطبیقی وضعیت تطبیقی حالت بیناپارادایمی مقایسه میان فرهنگی
یکی از اشکالات وارد به امکان فلسفه تطبیقی، قیاس ناپذیری سنت های فلسفی است. مقصود از قیاس ناپذیری آن است که فرهنگ های متفاوت بستر رشد نظام ها یا اندیشه هایی می شوند که از لحاظ ساختار مفهومی، روش ها و ابزار مورد استفاده با یکدیگر تفاوت های اساسی دارند، و از این رو، نمی توان نظریات فلسفی را به شکلی بین فرهنگی مورد مقایسه قرارداد. شیانگ لانگ جانگ ریشه امکان ناپذیری مقایسه را نبود وضعیت تطبیقی می داند. مراد از وضعیت تطبیقی، وضعیتی است که در آن مقایسه کننده همزمان بر موارد مورد مقایسه و نسبت بین آنها اشراف داشته باشد تا بتواند مقایسه ثمربخشی داشته باشد. مقاله می کوشد که نشان دهد که برای تحقق امکان فلسفه تطبیقی پژوهش گر باید با قرار گرفتن در حالت بیناپارادایمی وضعیت تطبیقی را پدید آورد. قرار گرفتن در حالت بیناپارادایمی رهاکردن خود از محدودیت های درون پارادایمی و به فعلیت رساندن پتانسیل «در میان قرار گرفتن» است. با قرار گرفتن در حالت بیناپارادایمی و ایجاد وضعیت تطبیقی می توان به مقایسه ای ثمربخش بین سنت های فلسفی دست یافت.
۸.
کلید واژه ها:
ترکیب انضمامی عروض خارجی اعتباریت وجود
ابن سینا تحت تأثیر اصطلاحات خاص فارابی درباره وجود و ماهیت، قائل به عروض خارجی وجود بر ماهیت در ممکنات و ترکیب انضمامی اشیاء از آن دو بود؛ امّا بهمنیار با آنکه خود را شارح آثار بوعلی می خواند، در التحصیلبا صراحت تمام، وجود هر شئ را نفس تحقّق خارجی ماهیت آن دانسته و «وجود» را همچون مفاهیم کلّی «ذات» و «شئ»، در عداد اعتبارات عقلی و منتزع از ماهیات موجوده پنداشته است. پژوهش پیش رو پس از تبیین دقیق اختلاف نظر مذکور بر پایه آثار دست اوّل فیلسوفان مشّائی، چهار تفسیر متفاوت از آرای آنان در باب وجود و ماهیت اشیاء استیفا نموده است. مقاله نشان می دهد که متفکّرانی چون ابن سهلان و سهروردی به اختلاف نظر میان بهمنیار با استادش پی برده ، نظر بهمنیار را تقویت کرده اند و برخی مشّائیان اصیل، به ویژه شارحان فصوص الحکمه، به بازخوانی و تبیین نظریه عروض خارجی وجود بر ماهیات امکانی پرداخته و به مخالفت بهمنیار وقعی ننهاده اند. ملّاصدرا ضمن توجّه به ایده عروض خارجی وجود بر ماهیت نزد برخی مشّائیان، به دو گونه متفاوت در باب بهمنیار نظر داده است، امّا غالب صدراپژوهان به دلیل خوانش صدرایی از آثار مشّائی، از فهم دعاوی آنان و اختلاف نظرشان محروم مانده اند.