چندین سال است که روستاهای کشور بنا به دلایل متعددی کارکرد و بهره دهی مناسب خود را ندارند و از سویی بررسی و شناخت نواحی روستایی و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی اهمیت به سزایی دارد. در این میان مسکن به طور عام و مساکن روستایی به طور خاص، بر حسب شرایط پیچیده زمانی- مکانی، تغییرات مختلف ماهیتی- کارکردی را بخود می بینند و نمایانگر شیوه های مختلف معماری می شوند. گونه مسکن جدید در روستای تاریخی ریاب، در مقایسه با مساکن سنتی- بومی این روستا نوعی از تفرق شیوه معماری را نشان می دهد می توان ریشه این تغییرات را به تغییر و تحولات در عرصه حیات روستا در ارتباط با سطوح بالاتر نظام برنامه ریزی و توسعه روستایی مرتبط دانست. لذا در پژوهش حاضر به منظور مطالعه چگونگی تأثیر گذاری تغییرات حادث شده در عرصه حیات روستایی بر ساختار معماری مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر بر عرصه حیات روستایی مورد واکاوی قرار گرفته و سپس سعی شده است در قالب نمونه موردی تحقیق، چگونگی تأثیر این عوامل بر تغییرات ساختار معماری مسکن روستایی از بومی- سنتی به جدید مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با روشی ترکیبی و از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و انجام مشاهدات میدانی، با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است. طبق یافته های پژوهش حاضر جریان حیات روستایی متأثر از چهار عامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و نهادی (انسانی) می باشد که تغییر و تحولات خود را در قالب ساختار معماری مسکن روستایی به صورت سه دسته تغییرات شامل تغییرات در سازمان فضایی، عناصر کالبدی و نقش کارکردی مسکن روستایی نمایان می سازند.