ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی

ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی

ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم بهار 1402 شماره 70 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

باده نوشی های آیینی صورت تعدیل یافته خوردنِ خون قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 593 تعداد دانلود : 290
باده نوشی های آیینی، ریشه در آیین قربانی دارند و صورتِ تعدیل یافته خون خواری هستند که با گذشت زمان جایگزین شراب خواری شده اند. با توجه به همسانی و شباهت میانِ خون و شراب، باده نوشی، دارای نوعی شباهت جادویی است؛ زیرا شرابِ سرخ از هر چیزی به خونِ قربانی شبیه تر است. در متون نظم روایی با توجه به اهمیّت و جایگاه شاهان، باده نوشی اغلب به یاد آنان و پس از آن ها، بیشترین باده نوشی ها به افتخار پهلوانان انجام می شده است؛ زیرا آن ها، حامی کیان شاهی، استقلال ملی و دفاع از مردم در برابر بیگانگان بودند. تأکید و سفارش نوشیدن باده به یاد پهلوانان و بزرگان (پیش از جنگ و پس از مرگ)، نشان دهنده جنبه آیینی و تأثیر این عمل در سرنوشت اُخروی آنان به منظور جذب نیروی روحی و معنوی باده خواران و خود فَدیه (قربانی) است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به متون نظم روایی ادبیات فارسی (تا قرن هفتم)، می کوشد نشان دهد که باده نوشی های آیینی، شیوه تعدیل یافته خوردنِ خون قربانی در آیین های ابتدایی است. نتایج عبارت است از: باده نوشی های جمعی در میدان جنگ و در مجالس بزم شاهان، پهلوانان و بزرگان نوعی پیشکشی غیرخونی به منظور شادی و تقویت روان درگذشتگان، طولِ عمرِ افراد، سلامتی و کامیابی زندگان و اتّحاد روحی و القاء نیروی معنوی باده خواران به روان آن ها است.
۲.

تحلیل ساختار «آزمونِ» پهلوان بر مبنای نظریه اسطوره- آیین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 34 تعداد دانلود : 488
نظریه اسطوره آیین، نظریه ای است مبتنی بر زمینه انسان شناختی که حیاتِ اسطوره را معطوف به وجود آیین می داند. مطابق برداشت این مکتب، هر اسطوره ای تفسیر یک مناسکِ مذهبی و روایت شفاهی یک آیین پنداشته می شود. این آیین ها در گذر زمان و با انتقال به متون حماسی، کارکرد تکرار ارزش های کهن الگویی را نمایندگی می کنند. ضرورت انجام این پژوهش بیان این نکته است: «آزمون» پهلوان که از نمونه های بارز بازنمایی و تکرار اساطیر است و راهی را برای بازگشت دوباره بشر به زمان و مکان ازلی باز می کند؛ حجم بسیاری از حماسه های جهان را می سازد و پهلوان با شناخت اصل و منشأ در آیین های رازآموزی، توانا می شود. پژوهش حاضر برپایه نظریه اسطوره آیین و با روش تحلیلی تطبیقی انجام شده است. تبلور آیینِ آزمودنِ پهلوان در منظومه های حماسی پس از اسلام، توجیه و گزارش یک آیین دینی است که چگونگی بنیان نهادن آن آیین را که در زمان دیرین توسط خدایان و پهلوانان معمول شده بود، بازگو می کند. بررسی نمونه های حماسی این آزمون افزون بر آشکار کردن چند و چون برگزاری و گونه های مختلف آن، قابلیّت طبقه بندی آزمون ها را نیز فراهم می آورد.
۳.

چگونگی دگردیسی نمادهای اساطیری «خون، گیاه و گیسو» در رمان های معاصر (مطالعه موردی سووشون، حیرانی و منِ او)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 773 تعداد دانلود : 413
پژوهش حاضر چگونگی بازتولید نمادهای اساطیری خون، گیاه و گیسو را در ارتباط با اسطوره شهید شونده به شکل تلفیقی در رمان های معاصر بررسی می کند. برای دستیابی به این هدف، نخست به منظور شناسایی اصالت نحوه تلفیق، آن ها را در داستانِ سیاوش شاهنامه بررسی و سپس با توجه به میزان مطابقت، شیوه و دلیل دگردیسی این نمادهای اساطیری را در سه رمان معاصر با داستان سیاوش در شاهنامه تحلیل نموده است. جامعه آماری تحقیق، متون اساطیری و چند رمان ِ معاصر و نمونه تحقیق، داستان سیاوش در شاهنامه و سه رمان سووشون، حیرانی و منِ او است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است این نمادهای اساطیری متأثر از خط فرهنگی، عناصر و مناسبات درونی خود در رمان تغییر کرده و بازتولید شده اند. نتایج ضمن تأیید باززایی این مثلث نمادین در ادبیات داستانی معاصر و بررسی روند تحولِ آن، بر آن است که ساختار آن با وجود تفاوت در زمینه باززایی(زمان، مکان و موقعیّت) ثابت مانده است، امّا اجزاء، زمینه و کارکرد شخصیّتی و معنایی آن دچار دگردیسی شده است و دال محور شناخت آن با توجه به سه عنصر تغییر، شکستگی، دگرگونی و ادغام بازتولید شده اند.
۴.

بررسی تطبیقی «انسان معنوی» در اندیشه مولانا و وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 677 تعداد دانلود : 10
مسأله واکاوی حقیقت انسان از اساسی ترین تأملات فلسفی، دینی و جامعه شناسی است. در مکاتب عرفانی نیز شناخت ویژگی های انسان معنوی و راه های وصول وی به سعادت، در رأس امور قرار دارد. عالمان و عارفان بی شماری چه در غرب و چه در شرق به این موضوع پرداخته و به نتایج متفاوتی دست یافته اند. در این جستار با روش توصیفی تطبیقی، به بررسی نظام اندیشگانی دو عارف بزرگ دنیا، مولانا جلال الدین محمد بلخی و وین.ولتر دایر پیرامون مسأله «انسان معنوی» پرداخته و وجوه همسان و غیرهمسان اندیشه این دو عارف تبیین می شود. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که وجوه اشتراک نظرات این دو عارف بسیار بیشتر از وجوه افتراق آن ها است. این امر از تأثیر فراوان دایر از آموزه های مولانا و نیز همسانی آبشخورها و مشارب تجربی آنان؛ یعنی عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان حکایت دارد. از جمله اصلی ترین نقاط اشتراک این دو، می توان به مفهوم «وحدت وجود» و از مهمترین وجوه افتراق میان آن دو می توان به مسأله «اعتقاد به عقوبت» اشاره کرد.
۵.

بررسی تطبیقی اسطوره «غربت روح» در سروده گنوسی مروارید و قصه غربت غربی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 385 تعداد دانلود : 967
باور به هبوط روح به سراپرده هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهره اصلی تعالیم و آموزه های مکتب گنوسی و اندیشه های سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی تمثیلی «سروده مروارید» (بازتابی از اندیشه های معرفت شناختی گنوسی) و «قصه غربت غربی» (بیانگر نظام اندیشگانی شیخ اشراق) نمود و تجلی یافته است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی تطبیقی، برآن است که محورهای اساسی جهان شناختی گنوسی و سهروردی را از خلال این دو رساله به تصویر بکشد، وجوه اشتراک و افتراق میان آن ها را بازخوانی کند و از این رهگذر، به دستاوردهایی در بررسی تطبیقی و بینامتنی میان این دو داستان برسد. به رغم وجود تفاوت های بسیار فکری میان این دو طیف اندیشه، یافته های پژوهش نشان از وجود اشتراکات بسیاری دارد. از درون مایه های مشترک میان این دو داستان، می توان به آموزه هایی همچون غربت آگاهی، جهان نگری شرقی غربی، حضور پیر و راهنمای طریق، عنصر آگاهی بخشی و نیز ساختار رمزی و اسطوره ای هر دو داستان اشاره کرد؛ همچنین از وجوه تمایز میان این دو داستان، آموزه هایی چون بازگشت و تولد ثانوی، حضور مداخله گرانه الوهیت در هستی و جهان نگری غیر ثنوی است که در قصه غربت غربی بازتاب یافته است.  
۶.

زمینه های شکل گیری اسکندر ذوالقرنین در سر اسطوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 373 تعداد دانلود : 927
روایت اسکندر از مهم ترین و مبهم ترین الگوهای اسطوره ای تاریخ و فرهنگ ایران است که در سه حوزه یونانی، ایرانی و اسلامی تحت تأثیر جریانات کلان معرفتی (سراسطوره) با تغییرات گسترده ای مواجه شده و شکل جدیدی گرفته است. کارکرد اساطیر در سراسطوره اسلامی، با وام گرفتن از اساطیر سرزمین های جدید به منظور تبیین و تأیید مفاهیم و آموزه های دینی از استراتژی های کارآمد فرهنگی مسلمانان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فقر باورها و الگوهای اساطیری اعراب دوره پیش اسلامی، شکل گیری نهضت ترجمه در سده های نخستین و پیدایش امواج جریان دوم هلنیسمی و نیز اسطوره وارگی نهفته در رفتار اسکندر، زمینه ها ی لازم را برای این هویت یابی، فراهم آورد و در اندک مدّتی در تفاسیر قرآنی، اسکندر با عنوان ذوالقرنین معرفی گردید. وام اسطوره اسکندر، اگرچه در آغاز سراسطوره اسلامی، مفهوم سازی ناب و خالصی نداشت ولی آرام آرام، ویژگی های خاصی گرفت و به واسطه رمزگان های عموماً مذهبی، در قرون میانی به مفهومی متمایز و مستقل رسید؛ هرچند با تغییراتی، به عنوان رویکرد غالب در اسکندرشناسی تاکنون تداوم یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و سراسطوره کاوی و نگاهی مضمونی به موضوع، زمینه های اصلی توجّه مسلمانان به موضوع اسکندر و متغیرهای مؤثر در صورت بندی جدید این داستان را در قالب «سراسطوره اسلامی» بررسی و تبیین می نماید.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲