ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال دوازدهم تابستان 1395 شماره 43 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ویلیام جیمز تجربه های عرفانی را دارای چهار ویژگی می داند: توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی و معتقد است آثاری که مبتنی بر تجربه های عرفانی هستند کمابیش این ویژگی ها در آنها مشاهده می شود. در این پژوهش، آن دسته از غزلیات عطار که حاکی از تجربه عرفانی بودند، استخراج و با توجه به این چهار ویژگی دسته بندی و تحلیل شدند.نگارندگان به اقتضای شعرهای عرفانی عطار، تقسیم بندی های دیگری، از جمله تصورات ناهمگون از مشهود و گم شدن صاحب مکاشفه نیز یافته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نشانه هایی از چهار ویژگی مدعای جیمز و تقسیم بندی های نگارندگان، در شعر عطار دیده می شود؛ امر قدسی که راویِ تجربة عرفانی در مکاشفه با آن مواجه می شود، قابل وصف نیست؛ هرکس او را به گونه ای درک می کند؛ صاحب مکاشفه در جریان کشف و شهود و حتی پس از آن، خود را گم می کند؛ صاحب مکاشفه پس از مواجهه با امر قدسی مدعی می شود خود را بیش از پیش می شناسد؛ گاه مدعی می شود که به ادراک و معرفتی از جهان پیرامون دست یافته است؛ گزارش هایی که از این معرفت ارائه شده است، مانند ارتباط جزء با کل و اینکه جزء حاوی تمام کل است، با موضوعات مطرح در هولوگرافی شباهت های بسیاری دارد. صاحب مکاشفه به شیوه های مختلف از زودگذری مواجهه با امر قدسی نالان است. عارف در رویارویی با امر قدسی منفعل است و گاه بی چون و چرا خود را در برابر آن وامی نهد.
بررسی تطبیقی کاربرد آینه در آثار عین القضات همدانی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینه در میان آثار عارفان مسلمان نمودی فراوان داشته است. براساس مستندات تاریخی، سابقه استفاده نمادین از آینه، در تبیین مسأله توحید عرفانی، به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می رسد. این واژه درآراء و متون منظوم و منثور عرفای اسلامی، برای بیان تجلّی و ظهور حضرت حقّ و توضیح مسأله مهم وحدت وجود به کار رفته است. آینه به عنوان یک نماد عرفانی، در آثار عین القضات همدانی و مولوی نیز بسیار مورد توجّه واقع شده است. به طور کلی می توان کاربرد آینه در آثار این دو عارف را، در سه بخش وجود شناسی عرفانی، جهان شناسی عرفانی و انسان شناسی عرفانی، تحلیل و بررسی کرد. توجه عین القضات به آینه، بیشتر برای بیان ناتوانی عقل درشناخت حقّ، وابستگی اشیاء به حقّ، جایگاه انسان کامل و صفت آینگی انسان است؛ اما مولوی به نحو بسیار گسترده تری از این مفهوم، بهره برده و نحوه بیان متفاوتی نیز نسبت به عین القضات داشته است. او علاوه بر تأکید بر نقش انسان کامل و آینگی او، به مباحثی درحوزه عرفان نظری از اسماء و صفات حق، وحدت وجود و تجلی حقّ در اشیاء، به عوالم وجود نیز اشاره کرده است و از نور و رنگ نیز سخن گفته است که مرتبط با نماد آینه است.
نکته ای تازه در فرزندکشی گشتاسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گشتاسب در متون دینی زرتشتی شخصیتی موجه و حتی مقدس دارد، اما در شاهنامة فردوسی
و بیشتر کتاب های تاریخی بعد از اسلام، پادشاه منفور و تبه کاری است که پسر دلاور خود
اسفندیار را آگاهانه به کام مرگ می فرستد. اغلب منتقدان معاصر نیز در تحلیل شخصیت
گشتاسب، نظر فردوسی را پذیرفته و تکرار کرده اند. در این مقاله ضمن نگاهی گذرا به
شخصیت گشتاسب و اسفندیار در متون دینی قبل از اسلام و شاهنامه و دیگر متون تاریخی
بعد از اسلام و همچنین تحلیل نظر منتقدان معاصر، سعی شده است از منظر قصه که با اسطوره
ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی دارد، شخصیت دوگانة گشتاسب در ارتباط با اسفندیار تحلیل و
توجیه شود. در یکی از مناسک و سنت های قصه که در سراسر جهان نمونه های فراوانی دارد،
قربانی شدن پسر ارشد برای حفظ و بقای تخت و تاج پدر است. در این آیین پسر با طیب
خاطر خود را قربانی پدر و تخت و تاج او می کند و به افتخاری بس بزرگ نائل می شود و پدر
نیز مستوجب هیچ سرزنش و نکوهشی نمی شود.
مقایسة خرد در شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر اساس زبانشناسی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرد و خردگرایی از مفاهیم و بن مایه های کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه ها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشه های اوستایی و زرتشتی اثر پذیرفته است و مسلماًفردوسی نیز متأثر از عقاید دینی خویش بوده است؛ هرچند تأثیر دیگر نحله های فکری و اجتماعی بر وی نیز نمی تواند دور از انتظار باشد. در این مقاله با شیوة زبانشناسی متنبه مقایسة ابیات شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر مبنای ارتباط اجزای کلام با یکدیگر در محور همنشینی پرداخته ایم. پس از بررسی مشخص شد که بخش عمده ای از جنبه های خرد در شاهنامه هماهنگ با و متأثر از متون ایرانی قبل از اسلام است و بخش های دیگری در شاهنامه دیده می شود که در منابع ایرانی وجود ندارد که مسلماً از نبوغ فردوسی یا متأثر از فرهنگ های دیگر است و همچنین جنبه هایی از خرد در متون ایرانی پیش از اسلام قابل مشاهده است که در شاهنامه ذکر نشده است. این موضوع تا حدی نشان از خردگرایی منحصر به فرد فردوسی است که مشخص می کند خردگرایی در شاهنامه تقلید صرف از یک منبع و مأخذ نیست.
تحلیل توتم خرس در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توتمیسم که اعتقاد به تقدّس حیوان یا گاه گیاهی خاص است، یکی از باورهای اقوام ابتدایی است که می توان رگه هایی از آن را در بین ایرانیان نیز یافت. در این میان یکی از منابع کهن و معتبر ایرانی که می توان با کمک آن اطّلاعات بسیاری دربارة فرهنگ، دین، آداب و رسوم، اعتقادات، باورها و بسیاری از ویژگی های دیگر ایرانیان و سایر اقوام در آن یافت، شاهنامه فردوسی است. برای به دست آوردن این اطّلاعات باید پوسته و روساخت شاهنامه را شکافت و ژرفای آن را کاوید و بازنمود. ما در این جستار، پس از بررسی ریشه شناسانه نام آرش، تیرانداز معروف ایرانی و پیشنهاد معنای خرس برای این نام و همچنین با بررسی نژاد کسانی که در شاهنامه نام آنها آرش است، پی بردیم که این نام در اصل پارتی است و بخش دوم واژه سیاوش نیز با آن در ارتباط است. سپس برپایه نظریّات اسمی در توتمیسم به این انگاره رسیدیم که خرسمی توانسته است توتم پارت ها باشد و ریشه پنداشتنخرس در بندهش به عنوان یکی از بیست و پنج گونه مردمان را باید در این باور پارتی جست وجو کرد.
بازخوانی منظومة ثئوگونی هسیودس در پرتو قاعدة«الواحد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی بنیاد یکی از قواعد مشهور فلسفة اسلامی در منظومةثئوگونی هسیودس پرداخته شده است؛ برای پیگیری این امر، نخست چارچوب های ممکنی که به بررسی چنین امری اختصاص دارند، مورد پژوهش قرار گرفته اند و از میان آنها دیدگاهی که نه بر انفکاک قطعی و تاریخی اندیشة اسطوره ای از اندیشة فلسفی، بلکه بر تداوم و تطور آنها رأی داده است، به عنوان منظری متناسب تر انتخاب شده است. در بخش دوم این پژوهش بر اساس چنین رویکردی به توضیح اجمالی قاعدة «الواحد» پرداخته شده و با استفاده از این قاعده به بررسی منظومةثئوگونی اقدام شده است. درک ابتدایی قاعدة علیت، سنخیت میان علت و معلول، فروکاهش کثرت به وحدت در این منظومه را می توان در تبارشناسی خدایان، رابطه والد و فرزند و شباهت های آنها و بکرزایی بازشناخت. از این منظر مفاهیم فلسفی مذکور و مشابه های آنها در اسطوره ثئوگونی را می توان در پرتو قاعدة الواحد چونان غایتی متحد کننده، مورد بازخوانی قرار داد و بساطت و نامتعین بودن علت نخستین را به خوبی مشاهده کرد.
بررسی برخی مضامین پدیدآورنده میلِ جاودانگی با رویکردی اسطوره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامیرایی و سیالیّت اسطوره ها باعث شده است که آنها همواره در ناخودآگاه انسان ها در طول اعصار تداوم یابند ویکی از اجزای جدایی ناپذیر زندگی آدمی محسوب شوند؛ به گونه ای که تداوم زندگی بشر از لحاظ معناشناختی بدون حضور اسطوره ها غیرممکن به نظر می رسد؛ زیرا اسطوره ها همواره پاسخی شگرف، برای یکی از بنیادی ترین بحران های انسان در تمام ادوار، یعنی میل به جاودانگی بوده اند. این پژوهش مضامین اصلی پدیدآورندة میل به جاودانگی و دلیل تقارن و استفاده از ساختارهای یکسان در آیین ها و اقوام مختلف، برای رهایی از زمان و مکان و نیل به جاودانگی را با روشی تحلیلی- استنادی بررسی می کند. اسطوره هایی همچون بازگشت ازلی، اسطوره باروری، رستاخیز، بازگشت به دوران کودکی، بازگشت به وحدت و اسطوره نویسنده شدن، از جمله بن مایه های اسطوره ای هستند که گریزگاهی به جاودانگی در بطن آنها وجود دارد و به دلیل کارکرد مشترک ذهن اسطوره ای (ناخودآگاه جمعی) ساختار شکل گیری مضامین نام برده تقریباً یکسان است.
شناسایی و بررسی انواع منابعِ حاویِ خوارق عادات صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوارق عادات و کرامات از اصطلاحات و مفاهیم رایج در گستره عرفان و تصوف است که در بسیاری از متون عرفانی و منابع اهل تصوف از گذشته دور دربارة آن مباحثی مطرح بوده است. این مفاهیم همچنین در ادبیات فارسی بسیار به کار رفته است. از این رو شناخت مباحث مرتبط با آنها ضروری است. تحقق این شناخت منوط به مقدماتی است که منبع شناسی یکی از آنها است. در این مقاله با نظر به انواع متون عرفانی در دوران های مختلف، منابع حاوی خرق عادات و کرامات صوفیه در قالب سه گروه تقسیم بندی و بررسی شده است: گروه اول منابعی هستند که عمدتاً «مباحث نظری» خوارق عادت، در آنها مطرح شده است؛ گروه دوم اغلب مصادیق کرامات «عده ای» از بزرگان صوفیه را در خود دارند؛ و گروه سوم فقط حاوی انواع خوارق عادات «یکی» از مشایخ و سران صوفیه هستند.
بررسی چندصدایی و چندزبان گونگی جهد و توکل ( مطالعه موردی دو داستان از مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگوهای متعدد میان جهد و توکل در مثنوی معنوی اهمیت این مفاهیم را در نزد مولانا
نشان می دهد. نظریة چندصدایی باختین نیز بر پایة گفت گو استوار است. وی طرح اندیشه های
موافق و مخالف را در گونه های زبانی مناسب در صورت غالب نبودن یک صدا یا صدای
راوی چندصدایی می نامد. این نظریه می تواند معیاری مناسب برای رسیدن به رویکرد مولانا
به جهد و توکل باشد. در پژوهش حاضر، ایدئولوژی، جهان بینی و گونة زبانی شخصیت های
دو داستان از دفتر نخست و پنجم مثنوی معنوی بر پایة نظریة چندصدایی باختین بررسی شده
است. نتایج نشان می دهد در گفت وگوهای حاوی جهان بینی و ایدئولوژی، چندزبان گونگی
بی فروغ است، ولی در گفت وگوهایی که جهان بینی حضور و نقش ندارد، چندزبان گونگی
پررنگ است. راوی در گفت وگوها دخالت آشکار دارد و از دو داستان نتیجة یکسان می گیرد.
در پی فاصله گرفتن داستان از چندصدایی، صدای راوی غلبه می یابد: وی معتقد است، در
صورت نداشتن ثبات قدم و تقلیدی بودن توکل، بازگشت کننده به مقام فرودین (جهد) درخور
نابودی است
اسطورة فریدون، نمادها، بن مایه ها و تحولات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اسطورة فریدون و تغییر و تحولات آن در گذر زمان و زمینه های مختلف دینی با توجه به منابع قبل و بعد از اسلام بررسی شده استوضمن مقایسة فریدونو کارهای او با بعضی از شخصیت های اسطوره ای ودایی و آیین میترا و ارتباط آنها با نمادهای باروری، نشان داده می شود کهکار ویژة اینپهلوان اژدهاکش اوستا، کار ویژة خدایان باروری و بارندگی است.در متون بعد ازاسلام گرچه فریدون کار ویژه و چهرة خدایی خود را تا حد زیادی از دست داده است و به پادشاهی با قوای فوق طبیعی تنزل یافته است، همچنان بن مایه های اساطیریو قوای فوق طبیعی جایگاه خود را در این اسطورة تحریف شده، حفظ کرده اند و نشان دهندة ارتباط پنهانیآن با جهان پر رمز و راز اساطیری اند که از جملة آنها است: رازآموزی، گذر از آزمون های دشوار برای اثبات قابلیت ها، ارتباط رازآمیز اسم با ذات هر فرد، بهره داشتن از سحر و جادو و وضع جشن ها و آیین هایی که غالباً با دربرداشتن عناصر نمادینی چون گاو به زایندگی و حاصل خیزی مربوط می شوند.