زمینه های شکل گیری اسکندر ذوالقرنین در سر اسطوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
169 - 202
روایت اسکندر از مهم ترین و مبهم ترین الگوهای اسطوره ای تاریخ و فرهنگ ایران است که در سه حوزه یونانی، ایرانی و اسلامی تحت تأثیر جریانات کلان معرفتی (سراسطوره) با تغییرات گسترده ای مواجه شده و شکل جدیدی گرفته است. کارکرد اساطیر در سراسطوره اسلامی، با وام گرفتن از اساطیر سرزمین های جدید به منظور تبیین و تأیید مفاهیم و آموزه های دینی از استراتژی های کارآمد فرهنگی مسلمانان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فقر باورها و الگوهای اساطیری اعراب دوره پیش اسلامی، شکل گیری نهضت ترجمه در سده های نخستین و پیدایش امواج جریان دوم هلنیسمی و نیز اسطوره وارگی نهفته در رفتار اسکندر، زمینه ها ی لازم را برای این هویت یابی، فراهم آورد و در اندک مدّتی در تفاسیر قرآنی، اسکندر با عنوان ذوالقرنین معرفی گردید. وام اسطوره اسکندر، اگرچه در آغاز سراسطوره اسلامی، مفهوم سازی ناب و خالصی نداشت ولی آرام آرام، ویژگی های خاصی گرفت و به واسطه رمزگان های عموماً مذهبی، در قرون میانی به مفهومی متمایز و مستقل رسید؛ هرچند با تغییراتی، به عنوان رویکرد غالب در اسکندرشناسی تاکنون تداوم یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و سراسطوره کاوی و نگاهی مضمونی به موضوع، زمینه های اصلی توجّه مسلمانان به موضوع اسکندر و متغیرهای مؤثر در صورت بندی جدید این داستان را در قالب «سراسطوره اسلامی» بررسی و تبیین می نماید.