پژوهش های تاریخی ایران و اسلام
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان 1401 شماره 31 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
برجستگی کنش برخی رهبران سیاسی در تاریخ پدیده ای است که تکیه بر توانایی های فردی نمی تواند به طور کامل آن را تحلیل نماید. آنچه بر اهمیت این مساله می افزاید حکمرانی موفق در دوران جوانی است که هنوز واجد تجربه بخصوصی نیست. بر این اساس پژوهش حاضر در پی آن است تا نسبت میان هوش هیجانی و الگوی حکمرانی شاه عباس اول را بررسی نماید. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مطالعه کتابخانه ای انجام شده است. نتایج این تحقیق، نشان می دهد هوش هیجانی نقش موثری در حکمرانی موفق شاه عباس داشته است. این عامل موثر، خود محصول الگوگیری از بافت سیاسی و اجتماعی دوران کودکی و نوجوانی شاه عباس و بازتولید خاطره جمعی جامعه ایران از حیات کوتاه اما معنادار شاه اسماعیل دوم و آشوب های عصر پدر خود، شاه محمد خدابنده، بوده است. نتایج این تحقیق ابعادی از بروز هوش هیجانی در حکمرانی موفق شاه مانند درک بی واسطه از جامعه و کشف عناصر نادیده و توجه به اجرای عدالت اجتماعی، گشایش روحی در قبال جامعه و درک درست از محیط پیرامون را نشان می دهد. در واقع مجموعه تحولات عصر پادشاهی پدر و رفتار اجتماعی شاه اسماعیل دوم و بازخورد مثبت آن در جامعه که بخشی از آن در جنبش های اسماعیل میرزاهای دروغین بروز یافت توانایی همه جانبه درک جامعه هدف را در شاه نوجوان تقویت و به الگوی عمل وی بدل نمود.
نقش مؤسسه انتشارات فرانکلین در تمرکزگرایی چاپ کتب درسی ابتدایی در ایران دوره پهلوی از 1357 تا 1336ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انحصار چاپ کتاب های درسی را می بایست اقدامی در جهت تمرکزگرایی در حوزه آموزش دانست که دولت های مطلقه به شدت به انجام آن علاقه مند بودند. در ایران هنگامی که دولت در وضعیت تمرکزگرایی قرار می گرفت، انحصار در حوزه آموزش افزایش می یافت و برعکس، زمانی که قدرت مرکزی با چالش روبرو بود، تنوع فضای آموزشی را پر می کرد. با اشغال ایران در شهریور 1320 و سقوط حکومت استبدادی رضاشاه، دوره ای از حاکمیت غیرمتمرکز آغاز شد و در زمینه کتب درسی، سلایق و تنوع فراوانی به وجود آمد. حکومت پهلوی که با کودتای 28 مرداد 1332 قدم در تمرکزگرایی گذاشته بود و تحقق این امر را با قرار گرفتن در بلوک غرب می دید، با استمداد از مؤسسه انتشارات فرانکلین که یک شرکت آمریکایی بود، چاپ کتب درسی ابتدایی را در انحصار گرفت. اگرچه دولت از سال 1342ش. با تأسیس سازمان کتب درسی به ظاهر در جهت تمرکز این حوزه تحت نظارت خود برآمد، اما این امر از نفوذ مؤسسه فرانکلین نکاست. در این مقاله تلاش شده است تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر اسناد تاریخی، چگونگی شکل گیری نظم آموزشی از طریق سامان یافتن کتب درسی بررسی شود. اگرچه اقدام به تمرکزگرایی در چاپ کتب درسی تا حدی با توفیق همراه بود، اما از آنجا که دولت امکان نظارت بر این مسئله را نداشت، شاهد شکل گیری یک رانت همراه با واگذاری بخشی از امتیاز دولت به یک مؤسسه غیرایرانی هستیم که با اعتراض ها و مخالفت های زیادی روبرو شد و تلاشی در جهت از بین بردن بومی گرایی و آزادی های حوزه آموزشی قلمداد شد.
برنامه ها و منابع آموزشی مدارس عصر صفوی بر اساس سفرنامه های سیّاحان اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفویه با توجه به تحولات و مناسبات سیاسی دوره ای است که سیاحان اروپایی بیش از گذشته به انگیزه های مختلف به ایران سفر کردند و در نتیجه سفرنامه های بسیاری نسبت به گذشته نوشته شد. مدارس عصر صفوی، به عنوان مهم ترین مرکز نهاد آموزش، موردتوجه بعضی از سیاحان قرار گرفت که ژان شاردن، ژان باتیست تاورنیه و انگلبرت کمپفر شاخص ترین آنان هستند. حال پرسش این است که سیاحان اروپایی درباره تعلیم و تربیت در مدارس عصر صفوی و برنامه های آموزشی آن چه دیدگاه هایی را مطرح کرده اند؟ این نوشتار تلاش می کند، با روش تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، گزارش ها و نظرات سیّاحان خارجی را پیرامون برنامه ها و منابع آموزشی این دوره مورد واکاوی و نقد قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد، سیاحان اروپایی غالباً برنامه های آموزشی مدارس ایران رابا نظام آموزشی اروپامقایسه کرده و در نتیجه آن را نامنظم و آشفته دانسته اند که گاهی بدبینانه به نظر می رسد. در معرفی منابع آموزشی نیز بیشتر به علوم غیر دینی همچون ریاضی، هیئت و نجوم یعنی آنچه برای آنان مألوف بوده است، توجه داشته اند.
تفکر عثمانیه و انگیزه های احمد بن حنبل در ارائه گفتمان تربیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با کشته شدن خلیفه سوم در سال 35 هجری، بنی امیه در کنار شماری از صحابه با طرح خونخواهی وی، در نخستین واکنش به این ماجرا، با راه اندازی نزاع و جنگ داخلی، زمینه های شکل گیری «جریان عثمانیه» را بوجود آوردند. این جریان، علی (ع) را در خونخواهی خلیفه سوم مقصر می دانست و خلافتِ پس از پیامبر (ص) را تنها درباره سه خلیفه نخست می پذیرفت. تلاش های امویان برای به حاشیه بردن فضایل علی (ع) از طریق شبکه راویانش، در نهادینه کردن این اندیشه موثر بود و بعدها مبارزات سیاسی عباسیان – برای پررنگ تر کردن نقش عباس عموی پیامبر نسبت به ابوطالب (ع) پدر علی (ع) - با علویان، در ماندگاری این نظریه نقش بسزایی داشت. پس از سقوط امویان و برآمدن عباسیان، تلاش های احمد بن حنبل (164-241 ق) در طرح اندیشه تربیع یعنی پذیرش امام علی (ع) به عنوان خلیفه چهارم، گامی اساسی در ایجاد وحدت اسلامی بود. پژوهش حاضر قصد دارد پاسخ این پرسش را بیابد که:زمینه های ابعاد مختلف اندیشه تربیع در بینش ابن حنبل چه بود؟ دستاوردهای پژوهشی نشان می دهد که ابن حنبل با در نظر داشتن فضای دوستی اهل بیت (ع) در سده سوم، در پی پاسخگویی به دل بستگی های فکری عصر خود، و برای پایان دادن به تنش های کلامی به بسط نظریه تربیع کمک کرد. این پژوهش بر پایه نگره «تناسب حاکمیت و باور سازی مذهبی» واکاوی تحولات حدیث گرایی در سده سوم، به واکاوی اندیشه تربیع در بینش احمد بن حنبل با روش توصیف و تحلیل داده های تاریخی و حدیثی در این قرن می پردازد.
بازخوانی انتقادی ناسیونالیسم باستانگرای دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت، چیستی و کیستی انسان را در اجتماع مورد مطالعه قرار می دهد. در دوران جدید با ترویج ناسیونالیسم، مقوله هویت ملی به عنوان مهم ترین هویت انسان در اجتماع مطرح و این هویت صورت بندی ساخت سیاسی- اجتماعی کشورها و نظام بین الملل را رقم زده است. در ایران به دنبال آشنایی ایرانیان با ناسیونالیسم، بنا به دلایل و معضلات داخلی و خارجی، نخبگان سیاسی و اجتماعی از آن استقبال کرده و آن را به یک جریان پرتوان در جامعه مبدل کردند. دولت پهلوی با توجه به قابلیت ناسیونالیسم در قالب و محتواپذیری اش، نوع باستانگرای آن را به ایدئولوژی دولت مدرن خود تبدیل کرد. این ناسیونالیسم کارکردهای متعددی در برسازی خودآگاهی ایرانیان از عصر پهلوی تا به امروز داشته است؛ این پژوهش به روش تاریخی-تحلیلی بر آن است به این سؤال پاسخ دهد که چگونه ناسیونالیسم دولت پهلوی -ناسیونالیسم رمانتیک/ باستانگرا-زمینه را برای بروز بحران هویتی در جامعه ایرانی فراهم آورده است؟ فرض مقاله این است که این ناسیونالیسم خود از عوامل شکاف های هویتی در ایران بوده است. دستاوردهای مقاله نشان می دهدکه ناسیونالیسم باستانگرای دولت پهلوی با ناب سازی هویتی و دگرسازی از اسلام و هویت قومی-زبانی، سکولارسازی آن، بهره گیری از آن در روند نوسازی جامعه، تاریخگرا بودن آن و نادیده گرفتن حقوق مدنی، زمینه بروز بحران و تشتت هویتی را در ایران فراهم کرد.
تحلیل اوج و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان بر اساس نظریه تبارشناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور نسبی، خط و مشی طریقت نقشبندیه برگرفته از طریقت عبدالخالق غجدوانی (وفات 575 ه.ق) است. اما پیدایش این طریقت، منتسب به بهاءالدین محمد نقشبند بخاری (717-719 ه.ق) است که در منطقه خراسان و ماواراءالنهر ایجاد و گسترش یافت. در دوره تیموریان جانشینان او مقام پیشوایی یافتند. اما اوج رونق و رواج طریقت نقشبندیه در نیمه دوم قرن نهم ه.ق به رهبری خواجه عبیدالله احرار (وفات 895 ه.ق) اتفاق افتاد که ارتباط نزدیکی با سلطان ابوسعید داشت، بر این اساس سوال تحقیق این است که: گسترش و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان متأثر از چه بستر و شرایط فرهنگی و سیاسی بوده است؟ بررسی و تحقیقات نشان داد که نخست:طریقت نقشبندیه بر گرایش مذهبی و طریقتی هیأت حاکمه در ماوراءالنهر و خراسان که مرکز قدرت تیموریان بود، تاثیر گذاشت و رونق طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان، حاصل ارتباط مستقیم با نظام ارزش گذاری های اجتماعی و اصول اعتقادی آن طریقت با ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه دوره تیموریان بوده است. دوم : تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان پس ازسقوط تیموریان به دلیل تغییر شرایط سیاسی و فرهنگی در خطه ماوراءالنهر و خراسان بود و همین موجب شد تا از نفوذ شیوخ طریقت نقشبندیه و قابلیت تاثیرگذاری آن بر جامعه به شدت کاسته شد. روش این پژوهش همچون تحقیقات تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل داده های منابع کتابخانه ای است که در تحلیل های تاریخی از نظریه تبار شناسی فوکو استفاده شده است.
واکاوی رویکرد انتقادی احسان طبری به باستان گرایی حکومت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد انتقادی احسان طبری به ایدئولوژی باستانگرایی حکومت پهلوی، مواجهه ای ست ایدئولوژیک، خصمانه و ستیزه جویانه که در بافت گفتمانی و فضای سیاسی ایران در این دوره دارای معناست. طبری تلاش می کند به مثابه ی صدایی غیرهمگون و ناهمساز، گفتمان رسمیِ باستانگرایانه ی حکومت پهلوی را به چالش بکشد. این رویکرد، بیش از آنکه دغدغه ی اتکا بر مستندات تاریخنگارانه داشته باشد، خصلتی مبارزاتی، ایدئولوژیک و سیاسی دارد و تابعی ست از موقعیت سیاسی- ایدئولوژیکی مورخ در قامت یک ایدئولوگِ چپِ مبارز و دلبسته به منطق نظری مارکسیسم در بازخوانی تاریخ. این رویکرد انتقادی، واجد چند خصلت پراهمیت است: نخست اینکه روایت رسمیِ تفاخرآمیز و پرشکوه حکومت پهلوی از مفهوم بنیادینِ شاهنشاهی را در چشم اندازی اخلاق گرایانه- عبرت آموز و با گنجاندن آن ذیل مفهوم انحطاط، به چالش می کشد، دوم اینکه خصلت های نژادی- ملی گرایانه ی این ایدئولوژی باستانگرایانه را با اتکا بر مفهوم انترناسیونالیسم مورد حمله قرار می دهد، و سوم، با طرح برخی دیدگاه های انتقادی، نهادسازی های برآمده از این جهان بینی باستانگرایانه را برآمده از نوعی توهم تاریخی ارزیابی می کند که راه به شوینیسم نهادین می برد. در این پژوهش، با رویکردی تحلیلی، بینش انتقادی احسان طبری به ایدئولوژی باستانگرایی حکومت پهلوی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و تلاش می شود تا لایه های متعدد این رویکرد انتقادی و عوامل موثر بر شکل گیری آن و نیز بسترهای برسازنده ی آن به پرسش گرفته شود.
واکاوی بسترها و انگیزه های مؤثر در تأسیس سازمان زنان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با انحلال شورایعالی بانوان، سازمان زنان ایران در سال 1345 ه.ش و زیر نظر اشرف پهلوی جایگزین آن شد که هدف از تاسیس آن ترفیع مقام زن، آشناکردن زنان با حقوق و تکالیف خود، بسیج آن ها برای شرکت در فعالیت های اجتماعی، هماهنگ کردن فعالیت های جمعیت های گوناگون زنان ایران و ایجاد تفاهم و مناسبات متقابل بین آنان و زنان سایر کشورها بیان شد. این سازمان که یک سازمان دولتی بود و تا سال 1357 بیش از چهارصد شعبه در سراسر کشور داشت، تبدیل به بزرگترین سازمانی شد که در حوزه زنان مشغول به فعالیت بود.مسئله پژوهش حاضر واکاوی زمینه ها و انگیزه های موثر در شکل گیری سازمان زنان ایران است که محقق به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و اسناد آرشیوی به بررسی عوامل شکل گیری این سازمان می پردازد و به دنبال پاسخگویی به این سوال است که سازمان زنان ایران چرا و چگونه شکل گرفت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تعداد زیاد جمعیت های زنان در سالهای پس از سقوط حکومت رضاخان لزوم همگرایی جمعیت ها و شکل گیری شورایعالی زنان را موجب شد و عدم حمایت کافی و نیز عدم کارایی این شورا موجب طرح انتقادات به شورایعالی زنان شد که همزمانی این امربا برنامه های توسعه ای حکومت و انقلاب سفید شاه موجب شد تا حکومت از طریق انحلال شورایعالی زنان و تاسیس سازمان زنان، علاوه بر جلوگیری از فعالیت سازمانهای مستقل زنان، برنامه های زنان را در جهت اهداف توسعه ای خود به پیش برد.
تأثیر عوامل سیاسی اجتماعی بر رکود و انحطاط اقتصادی ایران در دورۀ افغان ها (1135- 1142 ه. ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط سلسله صفویه در سال 1135ه.ق، ناشی از بحران های اقتصادی، سیاسی، نظامی و ایدئولوژیکی؛ زمینه را برای نیروهای موازی قبیله ای باز کرد؛ یکی از مهم ترین مسائل این دوره تأثیر اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی بر اقتصاد جامعه است. بی ثباتی سیاسی، هرج ومرج، استقرار نظام ملوک الطوایفی در مدت کوتاهِ سروری افغان ها جامعه ایران را درگیر مسائلی کرد و از همه مهم تر اینکه حیات اقتصادی ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که اقتصاد ایران در دوره افغان ها چگونه از عوامل سیاسی اجتماعی تأثیر پذیرفته و دچار رکود و انحطاط شده است؟ به منظور یافت پاسخ این پرسش با تکیه بر روش توصیفی تبیینی، شرایط اقتصادی و تأثیر عوامل سیاسی اجتماعی بر وضع موجود بررسی شد و چنین به نظر رسید که نبود ثبات و امنیت سیاسی، پیدایش مراکز متعدد قدرت، اخذ مالیات های سنگین، ناامنی راه ها، قتل و غارت و کاهش جمعیت فعال کشور منجر به رکود و انحطاط اقتصادی و توقف تولید و تجارت داخلی و خارجی در دوره افغان ها شده است.
شناخت مکاتب فکری، مذهبی و سیاسی در سراوان قرون معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم جواری شهرستان سراوان با شبه قاره هند و تأثیرپذیری از سرزمین های شرق ایران موجب شده است تا سراوان منشأ تحولات فرهنگی متکی بر تصوف به شمار آید. همچنین نقش علما اهل سنت حنفی در تحولات سیاسی مناطق سرحدی شرق ایران و شبه قاره هند امری انکارناپذیر است. بیشترین سهم این نقش آفرینی بر عهده مکتب دیوبند است. پس از فراگیر شدن این مکتب در میان جامعه اهل سنت، مسلمانان حنفی مذهب بیشترین تأثیر را از آن گرفتند. از طرفی وجود مدارس دینی و مذهبی متأثر از افغانستان و هندوستان، سراوان را به عنوان پایگاه مهم تصوف در اعصار گذشته معرفی کرده است. نضج مکتب دیوبند در سراوان از هشتاد سال پیش تاکنون منشأ تحولات فرهنگی گسترده ای در شرق ایران شده است. ظهور مکاتب مختلفی چون بریلوی، جماعت تبلیغ، مودودی، اخوان المسلمین و سلفی در این شهرستان مؤید رشد فعالیت مذهبی در این منطقه است. نظر به تنوع فرق و مذاهب اسلامی در سراوان آنچه مقرر است در این مقاله بدان پرداخته شود؛ بررسی وضعیت تحولات فرهنگی مذهبی سراوان را در دویست سال گذشته است و نیز بیان عوامل مؤثر بر این تحولات سیاسی فرهنگی و واکاوی نقش علمای مسلمان در رشد و تنوع فرق فرهنگی مذهبی سراوان، مؤثرترین روش مطالعه این سؤالات و تصویب یافته ها و نتایج تحقیق، روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع، اسناد و داده های شفاهی از طریق مصاحبه است.
مناسبات علمی ایران دوره ایلخانی با دیگر ملل و مناطق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران ایلخانان (736-654 ه. ق)، با توجه به گستردگی قلمرو مغول و همچنین تسامح و تساهل فکری و مذهبی آنان، فضای مناسبی جهت تردد عالمان و اندیشمندان سرزمین های مختلف در ایران به وجود آمد که در سایه آن مناسبات علمی گسترده ای بین قلمرو ایلخانی و دیگر کانون های تمدنی جهان آن عصر برقرار شد. در این فضا، حمایت همه جانبه متولیان علم و آموزش در ایران به همراه روحیه دانش پژوهی، رحله طالبان علم، رفت وآمد گسترده دانشمندان ایران و دیگر سرزمین ها را رقم زد. این روابط دوسویه، در احیای فعالیت های علمی در ایران و مبادله میراث و یافته های علمی این سرزمین با ملل مختلف از شرق دور تا دنیای غرب نقش بسزایی داشته است و باید آن را از نتایج مثبت و قابل ملاحظه حکومت ایلخانان در بعد علمی و فرهنگی در ایران قلمداد کرد. در این مقاله، با رویکرد توصیفی – تحلیلی، ضمن شرح مبادلات علمی بین دانشمندان قلمرو ایلخانی با اندیشمندان دیگر کشورهای جهان، علل و عوامل زمینه ساز برای پیدایش این مناسبات موردبررسی قرار خواهند گرفت.
سفرنامه ها و فرآیندهای تأثیرگذار بر چگونگی اعمال قدرت در دوره ی استقرار صفویه از دوره شاه اسماعیل تا روی کار آمدن شاه عباس (996-907 ه - ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش سفرنامه ها به مسئله ی اعمال قدرت در دوره ی نخست حکومت صفویه، عمده مؤلفه های مذهبی- سیاسی- اجتماعی و اقتصادی دخیل در نوع سیاست ورزی و اعمال حکومت صفویان را دربر می گرفت. عطف توجه سفرنامه نویسان به مسئله اعمال قدرت در دوره ی نخست حکومت صفویه به گونه ای است که بخشی از مهم ترین الگوها، روش ها و بن مایه های سیاست و حکومت در این دوره را شامل می شود. پژوهش حاضر درصدد ارزیابی بررسی روایت سفرنامه نویسان از مسئله اعمال قدرت در دوره نخست حکومت صفوی است و می کوشد با اتکا به داده های سفرنامه های موجود و با روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های تأثیرگذار بر چگونگی اعمال قدرت سیاسی در ایران عصر صفوی (دوره ی نخست) از نگاه سفرنامه نویسان کدام ها بوده اند و تأثیر این مؤلفه ها بر این ساختار سیاسی چگونه بوده است؟بررسی ها نشان داد برای سفرنامه نویسان مذهب و نهاد دین، اقتصاد و تحولات مربوط به آن و شخص شاه و نیروهای طرفدار وی، به مثابه مهم ترین مؤلفه ها در ساختار سیاسی عصر صفوی در دوره موردبحث در اعمال قدرت همبستگی چندجانبه داشت و این مؤلفه ها و چگونگی تأثیرگذاری آنان بر مسئله اعمال قدرت، ذهن و زبان سفرنامه نویسان را به خود معطوف می ساخت.
تبیین جایگاه و کارکرد منصب نقیب در دوره ی آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منصب نقیب یکی از مهم ترین مناصب حکومتی در دوره ی آل بویه است که جلوه ای از نحوه ی اعمال و مناسبات و عملکرد قدرت در این دوره را نشان می دهد. این پژوهش بر آن است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه و کارکرد منصب نقیب در دوره ی آل بویه بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که: منصب نقیب در دوره ی آل بویه چگونه برای هدایت و کنترل اذهان و ابدان سادات و علویان عمل می کرده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که منصب نقیب در نسبت با قدرت قرار دارد و به مثابه ی ابزاری برای اعمال قدرت در جهت کنترل اذهان و ابدان سادات عمل می کرده است، همچنین جایگاه و موقعیت نقبا به میزان توجه امرای بویهی به آنان بستگی داشت و اگر در جهت کنترل اعتراضات و رفع تهدیدها و تنش ها موفق بودند که بیشتر مورد لطف واقع می شدند، در غیر این صورت جایگاه آن ها در خطر قرار می گرفت. علاوه براین که منصب نقیب یکی از مهم ترین ابزارهای قدرت حاکمیت برای اعمال قدرت و هنجارمند کردن جامعه ی سادات بوده است که از طریق آن نظم در جامعه برقرار شود. ازآنجاکه این پژوهش مطاله ای تاریخی است لذا روش معمول گردآوری داده هامتکی بر منابع تاریخی و کتابخانه ای و توصیف و تحلیلاین دادها در فرایند بررسی فرضیه های تحقیق خواهد بود.
بررسی تمرکزگرایی مذهبی مبتنی بر نیکو اعتقادی و بازخورد آن در مدارس نظامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدارس نظامیه در روند تحولات فکری و دینی عصر سلجوقی نقش بسزایی ایفا کردند و ضرورت دارد برخی کارکردهای مغفول این نهاد مورد بررسی قرار گیرد؛ سیاست دینی خواجه نظام الملک، بانی مدارس، بر تمرکززایی مذهبی اهل سنت استوار بود. او به منظور مشروعیت بخشی به سلاجقه و تحکیم وحدت دینی اهل سنت در برابر جریانات رقیب، منش مذهبی خاصی را بر اساس آموزه های شافعی-اشعری در پیش گرفت و تحت الگوی “نیکو اعتقاد“ به تبیین معیارهای آن پرداخت و به صورت منسجم در قالب فعالیت آموزشی- تبلیغی آن را در نظامیهها اجرا کرد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی با بررسی شرایط دوره وزارت خواجه به بیان مولفه های این الگو و اهداف آن که به ترسیم خط مشی سیاسی مبتنی بر دیانت و در عرصه دینی به ایجاد توازن میان نحله های سنی و تفکیک اندیشه های دینی در قالب سنت گرا و بدعت گذار انجامید، میپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد خواجه با این الگو در زمینه دینی، تقویت اصول و وحدت اهل سنت در برابر تبلیغات دینی جریانات مخالف را فراهم آورد و در زمینه سیاسی عملکرد و بقای سلجوقیان را با معیارهای نیکو اعتقادی مشروعیت بخشید و برای نهادینه کردن سازمان یافته الگوی نیکواعتقادی آن را در مدارس نظامیه پیاده سازی کرد.
زمینه ها و عوامل مؤثر در تقابل امامیه و اشاعره در عصر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلاف میان امامیه با اشاعره و خلفای عباسی، معلول رسالتی بود که سلجوقیان به عنوان حامیان مذهب سنت و خلافت در برابر تهدیدات علویان و شیعیان برای خود قائل بودند. امامیه، خلافت عباسیان را نامشروع می دانست، اشاعره هم خلافت علویان و اقتدار حاکمیت شیعه را برای اهل سنت قبول نداشت. عداوت عباسیان با شیعیان، باعث رسمیت مذهب اهل سنت و مکتب اشعری شد، مذهب امامیه هم در این عصر رسمیت نیافت. امامیه که خود را اقلیتی در جامعه اکثریت می دید، راهبردشان برای برون رفت از این بحران، تلاش برای هویت یابی، تقابل فکری، رسمیت مذهبی و دولت گرایی در حوزه سرزمینی مشخص بود. اندیشه و هدایت این راهبرد بر عهده بزرگان و اندیشمندان این عصر بود. مجموعه این عوامل، باعث واگرایی و تضاد اندیشه گفتمانی امامیه و اشاعره شد و دو جریان از شیوه های نظری و عملیات فیزیکی در تقابل استفاده کردند. این تحقیق با روش تاریخی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که: زمینه ها و عوامل مؤثر در تقابل امامیه و اشاعره در عصر سلجوقی چه بوده است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که زمینه های تاریخی، اعتقادی و عوامل سیاسی و اجتماعی عمده ترین اختلافات امامیه با اشاعره و خلفای عباسی بودند که باعث سقوط آل بویه، ظهور سلجوقیان و تشدید نزاع های رایج کلامی و مذهبی در این عصر گردید.
تعارضات درون ساختاری و کارکردی در نظام دیوانسالاری دولت سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت سلجوقی، برای ایجاد مدیریت متمرکز و پایدار دیوان سالار، دارای دو محدودیت اساسی درون ساختاری بود. نخست محدودیت در منابع مالی و پولی پایدار و دوم محدودیت در نظام ارتباطات و حمل ونقل و سازوکارهای اداری و نظارتی مستمر. حاکم بودن اقتصاد معیشتی و کالایی در سطح جامعه، موجب وصول غالب مالیات ها به صورت جنس و کالا و درنتیجه کمبود و محدودیت منابع پولی در خزانه مرکزی بود. کمبود نقدینگی در خزانه حکومت هم مهم ترین مانع فراروی تأسیس و تثبیت نظام دیوانسالاری بود. اقدام دولت سلجوقی در واگذاری اقطاع و پرداخت غیر نقدی مواجب صاحب منصبان حکومتی، ناشی از همین وضعیت کمبود نقدینگی بود. همچنان که نبود سیستم حمل ونقل و ابزارهای ارتباطی و نظارتی مستمر در گستره قلمرو سیاسی، موجب ناتوانی دیوان مرکزی در نظارت پیوسته در ایالات و فعالیت حکام محلی و ایالتی بود. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تقارن و پیوستگی شرایط دوگانه مذکور گسست سیاسی-اداری ایالات دولت سلجوقی و تجزیه و فروپاشی دیوانسالاری مرکزی را در پی داشت.
تأثیر اصلاحات اقتصادی الحاکم بامر الله بر کاهش پیامدهای بحران مستنصریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصر در عصر اول خلافت فاطمیان به دلایل متعدد، شاهد گرانی های پیاپی بود. پیامدهای این بحران ها که منجر به انباشت طلا و حذف تدریجی آن از معاملات تجاری می شد، آن چنان جدی بود که الحاکم بامرالله فاطمی (ششمین خلیفه فاطمی و شانزدهمین امام اسماعیلی) را به اصلاح سیاست های پولی واداشت. پرسش نوشتار حاضر این است که اصلاحات اقتصادی الحاکم بامرالله چگونه بر کاهش پیامدهای بحران مستنصریه تأثیر گذاشت؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیف و تحلیل داده های تاریخی کتابخانه ای است، نشان می دهد مهم ترین اصلاحات اقتصادی الحاکم بامرالله شامل تثبیت نظام پول دو فلزی (درهم و دینار)، تأسیس «دیوان مفرد» و بازتوزیع نقدینگی در قالب صدقات و بخشش های حکومتی به منظور بازگرداندن طلاهای ذخیره شده به چرخه مبادلات اقتصادی بوده است. این اصلاحات توانست از رواج پول های کم ارزش به جای درهم و دینار پیشگیری کند. در نتیجه، شدت بحران های اقتصادی مصر را در بلندمدت و به ویژه پس از قطع ارتباط مصر با زیریان و کاهش واردات طلای مغرب و همچنین غارت ذخایر حکومت در بحران مستنصریه، کاهش داد.
بازنمایی انگاره های سکولاریسم در جهان اسلام در اندیشه محمد ارکون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد ارکون (1928-2010 م)، پروژه های خویش را یعنی «نقد عقل اسلامی»، «اسلام شناسی کاربردی» و «عقل سنجش نگرآینده نگر» را از دهه هفتادمیلادی باهدف پایش و انجام مطالعات اسلامی و بررسی وضعیت بحران های جهان اسلام-عرب مطرح کرد. یکی از موضوعات که جایگاه ویژه ای در اندیشه ارکون دارد، سکولاریسم است. این مقاله بارویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی انگاره های سکولاریسم در جهان اسلام در اندیشه ارکون می پردازد. این مقاله قصد درارد به این سوالات پاسخ دهد که": تعریف، مبانی سکولاریسم ازمنظرارکون چیست؟ آیا از نظر ارکون سکولاریسم امکان کاربرد و تسری و در جهان اسلام-عرب دارد؟ آیا سکولاریسم موردتوجه ارکون، جایگزین گفتمان دینی است؟ یافته ها نشان می دهد:: سکولاریسم در خوانش وی، طرح واره ای است که پیش تر در جوامع غربی جهت مقابله با اندیشه های تئوکراسی (حاکمیت دینی) به ثمر نشسته است. وی دوگانه اسلام و سکولار را از چالشی ترین موضوعات در اندیشه معاصر اسلام تلقی می کند و پیاده سازی سکولاریسم در جوامع اسلامی را به مثابه رسیدن به پیشرفت های اساسی می پندارد. ازجمله نوآوریهای ارکون در این زمینه، تقسیم بندی سیر سکولاریسم در تاریخ اسلام به چهاردوره است. ازمنظر وی، سکولاریسم در عصرنبوی جایگاهی نداشته و از عصرخلافت اموی، جوانه و سپس در عصرسلطنت توسعه یافته است. همچنین ارکون دوگانه سکولاریسم باز و قهری را مطرح می کند و به بیان سه تجربه فرانسه، لبنان و ترکیه می پردازد. ازمنظروی، سکولاریسم قهری گفتمان دینی را به حاشیه برد و با اصول کثرت گرایی در درون گفتمان های اجتماعی مغایرت دارد و تجربه ای شکست خورده و ناموفق است. اما سکولاریسم باز یا آزاد به دلیل تثبیت مؤلفه های مدرنیسم به ویژه برابری جنسیتی، دموکراسی و... راهی رو به پیشرفت است. ارکون، سکولاریسم را یک ایدئولوژی یاآموزه ای جایگزین دین تلقی نمی کند؛ بلکه آن را یک روش حکمرانی در عرصه اجتماعی-سیاسی می پندارد.
اندیشه و عمل سیاسی شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی (984-918) از فقهاء مشهور دوره اول صفوی و معاصر با شاه طهماسب (984-930 ق) بوده است. بررسی اندیشه سیاسی، تأثیر و عملکرد او در امور سیاسی، هدف اصلی این پژوهش می باشد. سؤال اصلی این پژوهش آن است که اندیشه سیاسی شیخ حسین چه تأثیری در جامعه صفوی و عملکرد سیاسی شاه طهماسب داشته است؟ روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. ابزار اصلی پژوهش داده های منابع تاریخی عصر صفوی به ویژه آثار باقی مانده از شیخ حسین بوده که بسیاری از این آثار هنوز ترجمه و تصحیح نشده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین تأثیر اندیشه و عمل سیاسی شیخ حسین را می توان عمومیت بخشیدن به برگزاری نماز جمعه به عنوان فریضه ای مذهبی - سیاسی دانست. رویکرد شیخ حسین نسبت به نماز جمعه، مسئله گرفتن جوایز و هدایا از پادشاهان و سجده بر شاه، در راستای مشروعیت بخشی به حکومت شاه طهماسب بوده و در این زمینه تلاش فراوانی نموده است.
موقعیت ژئواستراتژیک کرمانشاهان در جدال میان مدعیان قدرت در ایران بعد از مرگ نادرشاه (از سال 1160 ه ق تا 1176 ه ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالت کرمانشاهان در دوره فرمانروایی نادرشاه یکی از مهم ترین پایگاه های سیاسی و نظامی شاه افشار برای حمله به کشور عثمانی بود. نادرشاه با ساخت قلعه مستحکمی در کرمانشاهان این پایگاه را بیش ازپیش تقویت کرد. همچنین موقعیت جغرافیایی این ایالت که در مسیر شاهراه ارتباطی خراسان به بغداد و خوزستان به آذربایجان قرار داشت، شرایط ممتازی را برای آن فراهم آورده بود. با مرگ نادر و شروع هرج ومرج و ناآرامی در ایران، کرمانشاهان در کانون توجه مدعیان فرمانروایی بر ایران قرار گرفت؛ مدعیان سلطنت بر ایران دست یابی به کرمانشاهان را برای پیشبرد اهداف سیاسی- نظامی خود ضروری دانسته و در طول زد و خورده ای پرشمارشان، همواره برای تصاحب آن می جنگیدند. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که موقعیت ژئواستراتژیک کرمانشاهان برای مدعیان سلطنت در ایران چه اهمیتی داشت؟ به نظر می رسد ایالت کرمانشاهان به علت وجود قلعه مستحکم و مجهز نظامی آن، هم مرزی با سرزمین های عثمانی، قرار داشتن در مسیرهای ارتباطی مهم و برخورداری از نیروهای شبه نظامی ایلات و عشایر، از اهمیت زیادی برای مدعیان سلطنت بر ایران برخوردار بود. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی علل درگیرهای متعدد مدعیان سلطنت بر ایران بر سر تصاحب کرمانشاهان، تدوین شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کریم خان زند به علت همبستگی های قومی و قبیلگی با مردم کرمانشاهان، آشنایی با جغرافیای منطقه و تدابیر هوشمندانه در استفاده از موقعیت ژئواستراتژیک کرمانشاهان، بیشترین بهره را از امکانات طبیعی و انسانی این ایالت برد و توانست بر سایر مدعیان سلطنت غلبه کند.