پژوهش های تاریخی ایران و اسلام
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان 1402 شماره 32 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحولات اقتصادی جنوب منطقه ی قفقاز، زمینه ظهور صنایع جدیدی چون نفت، سیمان، استخراج معادن، ساختمان سازی، نساجی و غیره را فراهم آورد. استخراج و بهره برداری صنعتی از چاه های نفت باکو در مقیاس وسیع نیز یکی از جلوه های این تحول بود. این اقدامات نیاز به نیروی کار را به شدت افزایش داد، به طور که نیروی کار بومی پاسخگوی این نیاز نبود. از طرف دیگر بیکاری فصلی در جامعه کشاورزی ایران، به خصوص آذربایجان و هم جواری این ایالت با قفقاز، فرصت های شغلی جدیدی برای این کشاورزان و کارگران فراهم ساخت. پرسش اصلی پژوهش حاضر، ناظر به وضعیت زندگی و سطح رفاه کارگران ایرانی قفقاز است. یافته های این مقاله برپایه آمارها و اطلاعات مندرج در اسناد بایگانی های روسیه، گرجستان و آذربایجان نشان می دهد؛ باوجوداینکه کارگران ایرانی در این دوره، نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی، صنایع نفتی و ارتباطی قفقاز داشتند، اما درآمد بسیار کمی داشته و در وضعیت رفاهی اسفناکی به سر می بردند. بیشتر این کارگران بی سواد و به صورت مجرد زندگی می کردند و به علت کار طاقت فرسا، میزان بیماری و مرگ و میر در میان آنها بسیار بالا بود.
واکاوی منازعات اهل حدیث با امامیه در مقوله «جامعه سازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متوکل (232-247 ق) دو سال پس احراز مسند خلافت، از اندیشه معتزله رخ برتافت و روی به اهل حدیث نهاد و تمامی امور دینی حکومت را به اهل حدیث واگذار کرد. با این رویداد، ضمن حکومتی شدن اندیشه اهل حدیث و سلطه آنان بر ساختار اندیشه دینی، نوعی از داد و ستد فکری- سیاسی میان خلیفه و اهل حدیث شکل گرفت. در این شرایط، امامیه که با انتقال کانون امامت به سامرا مواجه شده بود، در برابر خود شبکه محدثان نقل گرایی را می دید که ضمن شکل دهی به جامعه ی جدید دینی، اعتقاداتشان، پهلو به معارف شیعه می زد. این مقاله در پی پاسخ به چگونگی این رخداد و بازکاوی آن در مفهوم «جامعه سازی» و به عبارتی ساخت جامعه ای نو، آن هم متناسب با فهم خود از آموزه های دینی است. کوشش تحقیق پیش رو، واکاوی تعامل و نزاع های اهل حدیث و امامیه با روش توصیف و تبیین داده های حدیثی-تاریخی و بر اساس نظریه ی «تعامل سیاسی-فرهنگیِ دین و قدرت در عصر دوم عباسی» می باشد. یافته های پژوهش حکایت از تکاپوی جریان اهل حدیث برای جامعه سازی، با تعابیر جدید از مفاهیمی مانند «سواد اعظم»، «جامعه اسلامی» و «دین حداکثری» دارد که اندیشه اهل حدیث را پشتیبانی و تایید می کرد. امامیه نیز با بهره گیری از پردازش حدیث، تبیین حدیث و شرح شبکه امامت شیعی، به کارزار این رویداد فرهنگی رفت.
هویت ایرانی –اسلامی در پرتو اندیشه خودی و دیگری در تاریخ جهانگشای نادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت جایگاه «خودی و دیگری» جهت مشخص نمودن استمرار روند هویت ایرانی-اسلامی در اندیشه میرزامهدی خان استرآبادی مورخ عصرافشاریه و انگاره های متأثر از آن بر نگرش وی در بازتاب روایات، رویدادها و رخدادها در نگارش جهانگشای نادری موضوع پژوهش حاضر است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفى، بررسى و مطالعه ى جهانگشای نادری از طریق درک مفهومى و روش مند گزارش هاى آن، به شناخت وجوه عمده ى حیات سیاسى، مذهبی و اجتماعى این برهه از تاریخ ایران دست یابد، همچنین با شناخت دیدگاه استرآبادی در موضوع «خودی و دیگری»، بازتاب آن را در محتوا و روش تاریخ نگاری وی بازجوید.یافته های تحقیق نشان می دهد در جهانگشای نادری، اخلاق، منش، ریاست نادر و تفکر ایرانشهری به عنوان عناصر تعریف کننده و تشخص بخش « خود» در کانون توجه استرآبادی بوده است و دیگر مسائل در نزد وی صرفاً بازتابی از این اندیشه هستند. همچنین از آنجا که تفکر، بینش، زبان و مفاهیم تاریخ نگری و تاریخ نگاری(معرفت شناسی) و باورهای«خودی- دیگری» استرآبادی بخوبی درتاریخ جهانگشا به مثابه یک آینه، خود را نشان داده، بر این مبنا به نظر می رسد هنگامی که از دیگری در مقابل خودی سخن می گوید سه نوع از آن را به شکل دیگری«مذهبی- سیاسی- فرامرزی» مد نظر آورده باشد و همگی آنها را متهم به دخالت در امور داخلی ایران می سازد.
اوج فراز و فرود سلسله های پادشاهی در ایران در مراحل شش گانه(مطالعه موردی سلسله قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ ایران همواره شاهد مراحل شش گانه ی تشکیل تا فروپاشی سلسله های گوناگون بوده است و این فرایند مستمر را به ویژه در دوره قاجاریه می توان مشاهده کرد. هدف از نگارش این مقاله بررسی فراز و فرود سلسله های پادشاهی با توجه به مراحل شش گانه در ایران و بررسی این فرآیند در عصر سلسله قاجار است. روش تحقیق تحلیلی و مبتنی بر روند پژوهشی در جامعه شناسی تاریخی جدید است، به این معنا که فرآیند تأسیس و سقوط یک خاندان سلطنتی یا یک حکومت در روندی شش گانه بررسی می شود که شامل ضعف و ناکارآمدی دولت مرکزی؛ فعال شدن جریان های مرکز گریز؛ فروپاشی نظام حکومتی؛ از بین رفتن اقتدار حکومت، گسترش سرکشی و افزایش ناامنی با هجوم بیگانگان یا هرج و مرج داخلی؛ ظهور یک ناجی قدرتمند؛ و در نهایت سرکوب جریان های مرکز گریز، تأمین امنیت و شروع استبدادی جدید است. یافته های پژوهش نشان می دهد که آقامحمدخان قاجار به دنبال ضعف ناکارآمدی حکومت زندیه، فعال شدن جریان مرکز گریز در اواخر قرن هجدهم میلادی، فروپاشی نظام حکومتی زندیه و از بین رفتن اقتدار دولت مرکزی تأسیس شد. سلسله قاجاریه نیز در اوایل قرن بیستم با قتل ناصرالدینشاه و ناآرامی های ناشی از نهضت تنباکو و انقلاب مشروطیت رو به افول نهاد و رضاشاه پهلوی در فرایندی مشابه جای او را گرفت. نتیجه کلی مطالعه، نشان از وجود روندی یکسان در تحولات تاریخی در چند سلسله پادشاهی اخیر به ویژه تا دوره قاجاریه دارد.
تبیین و تحلیل سیر ارتباط علمی دانشمندان اصفهان و بصره در سه قرن اول هجری با تاکید بر علم حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احادیث پایه و اساس علوم نقلی بوده و محدثان در ازمنه گذشته تاریخ اسلام برای دستیابی به این دانش به شهرهای مهم در تمدن اسلامی مسافرت کردند. بصره از مراکز مهم علوم اسلامی در این زمینه شهرت بسیاری داشت و از سویی نیز اصفهان به عنوان یکی از مراکز مهم حدیثی با بصره ارتباط علمی داشت. این پژوهش بر آن است که انگیزه سفر محدثان اصفهانی به بصره را همراه با نتایج این ارتباط مورد ارزیابی قرار دهد. این پژوهش که با روش کتابخانه ای و بررسی داده ها در منابع رجالی به چگونگی ارتباط محدثان اصفهان و بصره پرداخته است به سوالاتی نظیر این موارد روبرو است که: چه عواملی در جذب محدثان اصفهان به بصره موثر بوده است؟ و از سویی، این مسافرت های علمی محدثان اصفهانی به بصره چه تاثیری بر جریان حدیثی اصفهان داشته است؟ : در پاسخ به این سئوالات فرض تحقیق بر این قرار می گیرد که عوامل مهمی چون تشابه فضای فکری و علمی اصفهان و بصره در قرون اولیه، در دفاع از تفکر اهل سنت، موقعیت جغرافیایی و علمی، ویژگی خاص بصره همچون حضور صحابیان متعدد، حافظان حدیث، حضور راویان فراوان و معتبر در صحاح سته اهل سنت، انگیزه مهمی برای محدثان اصفهان در بهره گیری از دانش بصره بود و در مرتبه دوم نیز بررسی منابع رجالی نشان می دهد که به دلیل ارتباط محدثان اصفهان با مشایخ مشهور بصره جریان حدیثی بصره با ویژگی تاکید بر جرح و تعدیل راویان، در علم حدیث اصفهان تاثیرگذار شد و اسناد راویان اصفهان نشان می دهد که تاثیر استادان بصری در منابع رجال و سلسله اسناد محدثان اصفهان تا قرون بعد نیز دیده می شود.
مواضع ایرانیان در مقابل فعالیت های آموزشی میسیونرهای آمریکایی (از دوره محمدشاه تا انقلاب مشروطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه ایرانیان به میسیون آمریکایی که از اواسطه دهه چهل سده ی نوزدهم میلادی فعالیتهای خود را در ارومیه آغاز کرد، تا پیروزی انقلاب مشروطه فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشت. این مبلغان در حوزه های مختلف فرهنگی، آموزشی و پزشکی تاثیراتی در جامعه ایران به جای گذاشتند اما علی رغم اقدامات مفید و موثرشان با چالش ها و مخالفت ها گوناگونی روبه رو شدند. پرسش های پژوهش حاضر این است که چه گروه هایی و به چه نحوی به اقدامات فرهنگی میسیونرهای آمریکایی واکنش نشان دادند؟ و آیا این واکنش ها مانع فعالیت میسیونرها شد؟ مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطبوعات و اسناد منتشر نشده نشان می دهد برخورد حکمرانان قاجاریه با میسیونرهای آمریکایی در ایران تابع متغیرهای گوناگون مذهبی، سیاسی و اجتماعی بوده است. از طرف دیگر نیروهای مذهبی در مقابل ورود اندیشه های نوین و به طور کلی جریان های تازه مقاومت می کردند و این ایستادگی ها حتی منجر به قتل میسیونرهای آمریکایی هم شد، اما علی رغم تمام این چالش ها و مخالفت ها، مطبوعات و ترقی خواهان این دوره به دلیل آگاهی از نظام پیشرفته آموزشی آمریکا یکصدا به حمایت از فعالیت های میسیونرهای این کشور پرداختند و با ارائه گزارش ها و مقالات متعدد، مردم و مقامات دولتی را متقاعد کردند که باید از آموزش ها نوین آمریکا تأثیر پذیرفت و اجازه ورود فرزندان مسلمان به مدارس میسیونری آمریکایی داده شود در نتیجه این مدارس با موانع کمتری روبه رو شدند.
واکاوی نحوه مواجهه قبیله کلب با اسلام براساس تعلقات ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی حیات سیاسی اجتماعی قبایل عرب و واکنش آنها در مواجهه با اسلام، برای شناخت تاریخ صدر اسلام ضروری است. از جمله قبایل قدرتمند شمال جزیره العرب، بنی کلب بن وبره بود که با تکیه بر علایق ژئوپلیتیکی، تا آخرین سالهای حیات پیامبر(ص) در قبال پذیرش اسلام مقاومت کرد. در واقع انتساب به یمن، جغرافیای گسترده، زعامت و رهبری قضاعیان و رویکرد اعتقادی عامل همبستگی کلبیان بود که برای حفظ آن تلاش می کردند. بنابراین پژوهش پیش رو می کوشد تا با روش توصیفی تحلیلی به چگونگی برخورد این قبیله با اسلام و مطالعه ی عوامل ژئوپلیتیکی موثر در آن پاسخ دهد که به تبع آن راهبرد پیامبر(ص) نیز مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج تحقیق گویای آن است که مردم قبیله ی کلب با وابستگی به جغرافیای سیاسی خود تا سرحدّ توان به رویارویی با مسلمانان پرداختند و تنها پس از اقدامات پیامبر(ص) در اصلاح علایق آنها بود که به اسلام گرویدند.
مطالعه تطبیقی دیدگاه حافظ ابرو با نخبگان مسلمان عصر میانه در باره حکمرانی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های تاریخ نگاری دوره میانه ایران اسلامی طرح مباحث نظری «آداب ملکداری و اخلاق فرمانروائی» در خلال بیان تحولات تاریخی و با اتکا بر«آیات و روایات» است. این شیوه تاریخ نگاری متاثر از شرایط تاریخی و اوضاع سیاسی ایران و جهان و لزوم آشنایی فرمانروایان با شیوه های ملکداری مورخان مسلمان در دوره میانه ایران بوده است.مورخان مسلمان خود را ملزم نمودند تا با طرح مباحث نظری در خلال بیان وقایع تاریخی متکی بر آموزه های اسلامی ، همراه با آیات قرآنی و نیز فرهنگ ایرانی به شرح وظایف حاکمیتی حکمرانان بپردازند. درمیان مورخان این دوره ، «حافظ ابرو» درمقدمه کتاب جغرافیایش موضوع «سیاست مدن»را به صورت علمی و نظامند بحث نمود ه است. گرچه حافظ ابرو در پرداختن بدین موضوع نوآورر نبوده است و دیگر مورخان هم عصر او نیز بدین مهم پرداخته اند. از این رو نظر به اهمیت حکمرانی سیاسی و ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن بررسی تطبیقی دیدگاه«حافظ ابرو» با دیگر مورخان و اندیشمندان هم عصرش در حوزه حکمرانی سیاسی ضروری به نظر می رسد. براین اساس خواست پژوهش حاضر یافت پاسخ این پرسش اصلی است که: مفاهیم حکمرانی، وظایف و ویژگی های شخصیتی حاکمان از نگاه حافظ ابرو و نخبگان مسلمان ایران دوره میانه چیست؟ روش تحقیق در این پژوهش تاریخی متکی بر منابع کتابخانه ای بوده و با بهره گیری از مطالعات میان رشته ای سعی خواهد شد تا براساس داده های متون اصلی به شیوه توصیفی، تحلیلی به پرسش تحقیق پاسخ داده شود.
ظهور و افول حکمرانی ملوک هرموز در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیای تاریخی سرزمین های شمالی قلمرو ملوک هرموز حوزه مطالعاتی این مقاله است. دسترسی به دریا به خصوص قرار گرفتن در گلوگاه ورودی خلیج فارس، وجود خورهای متعدد که امکان پهلو گرفتن لنج های باری و صیادی را فراهم می کرد و نیز دسترسی به دیگر سرزمین های کرانه ای و پس کرانه ای حاصلخیز مانند جلگه میناب و دشت حاصلخیز رودان، وجود منابع آب شرب به خصوص رودخانه رودان و میناب و مهمتر از همه قرار گرفتن در مسیر خشکی و دریایی راه ادویه از مهم ترین مزیت های هرموز کهنه بود که زمینه استقرار، استقلال و بسط قدرت ملوک هرموز را فراهم می ساخت. این مقاله قصد دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که: جغرافیای هرموز چه نقشی در شکل گیری و بسط قدرت فرمانروایان هرموز داشته است؟ یافت پاسخ این سوال با روش توصیفی– تحلیلی و رویکرد تاریخی متکی بر جغرافیای تاریخی هرمز کهنه و جایگاه آن در شکل گیری فرمانروایی ملوک هرموز در اواسط سده پنجم هجری قمری خواهد بود.
بررسی و تحلیل موضع گیری های حسین کیا چلاوی در قبال حکومت های آق قوینلوها و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسین کیا چلاوی از مدعیان و مخالفان برجسته شاه اسماعیل و قزلباشان صفوی است. شاید بتوان او را قدرتمندترین مدعی ایرانی بعد از آق قوینلوها در قبال ظهور حاکمیت صفوی دانست. او در نهایت توانست در آخرین نزاع های آق قوینلوها، به صورت آشکار وارد جنگ قدرت شود و با استفاده از فرصت های گوناگون در صدد توسعه قدرت و تسلط سیاسی ونظامی برآید. تا قلمروش را گسترش دهد. اما این درگیری ها و جنگ قدرت چنانکه شایسته است مورد ارزیابی قرار نگرفته است. این مقاله می کوشد این منازعات را ارزیابی و تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که چرا شاه اسماعیل و قزلباشان با قاطعیتی تمام و با کینه جویی و خشونتی بی حد وصف در قبال وی و ساکنان قلمروش اقدام نمودند؟ اهمیت موضوع وقتی آشکار می شود که بدانیم مورخان صفوی، با ابهام و کلی گویی، از کنار نبرد چلاویان و قزلباشان گذشته اند و محققان معاصر در بحث و بررسی تشکیل حاکمیت صفوی به ندرت از این مدعی برجسته یاد کرده اند. لذا با اتکا به منابع نخستین و نقد و بررسی ها آنها، این مقاله به این نتیجه می رسد که حسین کیا چلاوی از مدعیان برجسته و شاید تنها مدعی سیاسی مذهبی صفویان بود، تومار حکمرانی او توسط شاه اسماعیل به نحو خشونت آمیزی در هم پیچیده شده و مورخان صفویه کوشیدند، این مدعی حکمرانی را کم اهمیت جلوه دهند و نام و یاد آنها را از خاطره ها بزدایند..
تهاجم عثمانی به غرب ایران در جنگ جهانی اول و پیامدهای آن: پژوهشی بر پایه اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهاجم عثمانی به غرب ایران و اشغال چندساله این خطه در جنگ جهانی اول، پیامدهای معینی داشت که ابعاد مختلف آن هنوز نیازمند واکاوی است. جلوه ای از این پیامدها، به ویژه از منظر حیات اجتماعی، در اسناد بازتاب یافته است که بررسی تحلیلی و زمینه مند آن می تواند به ترسیم نمای جزئی نگرتری از موضوع کمک کند. به این منظور در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با تکیه بر محتوای اسناد منتشرنشده، از زبان برخی نخبگان محلی که خود در متن این رخدادها حضور داشته اند، تصویری از وضعیت اجتماعی غرب ایران در جنگ جهانی اول ارائه شود. پرسش محوری پژوهش ناظر بر ابعاد اجتماعی و اقتصادی اشغال غرب ایران توسط عثمانی و تأثیر آن بر وضعیت عمومی کشور در این روزگار پرحادثه است. همزمان تلاش شده است رابطه دوسویه مرکز و حاشیه و نوسان آن در شرایط ضعف دولت مرکزی بررسی شود. حاصل پژوهش نشان می دهد که تهاجم نظامی عثمانی و اشغال چندساله ولایات غرب ایران، در تضعیف و مختل شدن نظام اداری و شکل گیری بحران سیاسی مؤثر بود. پیامدهای عینی این بحران در قالب تشدید ناامنی، غارت و استثمار مردم، نبود یا کمبود و گرانی غله و آذوقه، اخلال در کار اداراتی چون پست و مالیه و تحمیل هزینه های پیش بینی نشده به دولت بروز یافت. این وضعیت سهم معینی در تشدید بحران مالی کشور و به تبع آن، تضعیف بیشتر دولت مرکزی داشت
تعامل و تقابلِ شهرنشینان، کوه نشینان و صحراگردان در قزوین دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، قزوین و نواحی اطراف آن به سبب برخورداری از شرایط سه گانه جغرافیایی اقلیمی (کوهستان، شهر و دشت) و به واسطه استقرار در شاه راه شرق غرب و شمال جنوب ایران و محل تلاقی راه های ارتباطی همواره مورد هدف مهاجرت و آمد و شد گروه های مختلف اجتماعی اقتصادی بوده است. در سده های چهارم و پنجم، تحولات تاریخی سرزمین های شرق خلافت اسلامی بر بستر این موقعیت جغرافیایی اقلیمی، سبب شد علاوه بر کوه نشینان و شهرنشینان این منطقه، شاهد حضور صحراگردان ترک نیز باشد. این مساله به تدریج، تغییرات قابل توجهی در وضعیت عمومی قزوین ایجاد کرد. بنابراین قزوین عصر سلجوقی از نظر سیاسی و اجتماعی اقتصادی شاهد تعامل و تقابل سه گروه بود: شهرنشینان، کوه نشینان و صحراگردان. با این وصف در مقاله پیش رو تلاش بر آن است تا ضمن بررسی این تعامل و تقابل، به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که مناسبات این سه گروه با یکدیگر چگونه بود و چه تأثیری بر فضای عمومی شهر داشت. یافته های پژوهش نشان می دهد مناسبات کوه نشینان با شهرنشینان و صحراگردان بیشتر تقابلی و مناسبات مردم شهرنشین و صحراگردان بیشتر تعاملی بوده است و این تعامل ها و تقابل ها هر کدام پیامدهای مثبت و منفی قابل توجه ای برای شهر به همراه داشت.
مناسبات حکومت و جامعه شهری شیراز عصر زندیه و تأثیر آن بر روی کار آمدن حکومت قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات حکومت و جامعه شهری ایران در دوره های مختلف یکسان نبود و چگونگی اقدامات حاکمان مانند برقراری نظم و امنیت در شهر، برقراری عدالت در جامعه، برخورد با ظلم و ستم مأموران حکومتی، خدمات اجتماعی و عمرانی و جلب حمایت همزمان نیروهای قبایل و گروه های شهری، نقش مهمی در روابط بین آنها با مردم، میزان رضایتمندی جامعه و همچنین تداوم و یا سقوط یک حکومت داشت. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی چگونگی ارتباط حکومت زندیه با جامعه شهری شیراز و تأثیر آن بر روی کار آمدن حکومت قاجاریه است که نگارندگان با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر داده های کتابخانه ای درصدد پاسخ به این مسأله برآمده اند. بر اساس یافته های پژوهش، مناسبات حکومت با مردم شیراز را می توان در دو دسته ی کلی حکومت های اقتدارگرا(قوی) و غیرمقتدر(ضعیف) تقسیم کرد. در این میان، حکومت های اقتدارگرا را می توان خود به دو گروه حکومت های کارآمد(با ویژگی های کلی اقدامات خیرخواهانه حاکم و معطوف به مصلحت عمومی و در نتیجه رضایت نسبی مردم) و ناکارآمد(با ویژگی های منفعت طلبی فردی و خصوصی حاکم و در نتیجه نارضایتی مردم) دسته بندی کرد. مناسبات پادشاهان زندیه با مردم شیراز را می توان در یکی از دسته های مذکور قرار داد و این موضوع در سقوط حکومت زندیه و روی کار آمدن حکومت قاجاریه نیز تأثیر داشت.
خوانشی نو از سیر تاریخی روند مبارزه با مالاریا در قالب برنامه های توسعه (1327 1356ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مالاریا از مهلک ترین بیماری های انگلی و عفونی است که به رغم پیشرفت علم پزشکی درمان قطعی برای آن کشف نشده است. این بیماری در ایران تا دوره پهلوی(1320-ش1357ش)، یکی از دلایل اصلی مرگ و میر بود که به لحاظ گستردگی، پیامدهای آن اقشار آسیب پذیر مانند کشاورزان و کارگران را تهدید و استان های مالاریاخیز را درگیر می کرد. شرایط محیطی، مسائل اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی در کنار عناصر اقلیمی نقش مهمی در شیوع بیماری داشتند. از این رو بررسی عملکرد دولت(1320-1356ش/1941-1978م)، به عنوان نهاد اداره کننده جامعه در مواجه با این بیماری همه گیر و معضلی که بر جنبه های مهم زندگی افراد از جمله ادامه حیات و معیشت تأثیر داشت، حائز اهمیت است. یکی از راهکارهای دولت در مقابله با بیماری، تبادل تجربه و هم اندیشی در پیشبرد گام هایی بود که در قالب برنامه های توسعه تبلور پیدا کرد. اما مقایسه اقدامات دولت و سازمان برنامه در ادوار مختلف نشان داد، فعالیت ها همواره با کامیابی همراه نبوده است. از این رو بررسی علل موفقیت یا ناکامی دولت در کنترل و مهار مالاریا در برنامه های توسعه پرسش مطرح در پژوهش است. نتایج با بهره گیری از مذاکرات مجلس شورای ملی و گزارش های سازمان برنامه، به روش توصیفی- تحلیلی و پسارویدادی نشان داد، گرچه تغییر در سیاست گذاری های بهداشتی از سوی برنامه ریزان و دولت، با آغاز برنامه های توسعه(1327ش/1948م)، و تمرکز بر دلایل شیوع بیماری در کاهش عوامل بیماری زا و تقلیل تعداد بیماران مؤثر بود، متغییرهایی همچون تخصیص بودجه، تجهیزات و مساعدت های جهانی دلایل کامیابی یا ناکامی در مبارزه با بیماری را روشن می کرد.
مسأله ی جانشینی و مشروعیت و بنیان های نظری آن در عهد سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ های جانشینی از همان ابتدای تشکیل دولت سلجوقیان آغاز شد. سلاجقه نگرش قبیله ای به موضوع قدرت داشتند. براساس این نگرش، قدرت متعلق به تمام افراد قبیله بود که به نمایندگی از ایشان در اختیار خانواده ی حاکم قرار داشت. این نظام در زندگی قبیله ای و استپ کاربرد داشت، اما برای حفظ یکپارچگی در یک امپراتوری بزرگ، مانند سلجوقیان، که در هر بار جانشینی بیم آن می رفت جنگ های داخلی درگیرد، سودی نمی بخشید. مدعای پژوهش حاضر این است که سلجوقیان برای حل بحران جانشینی، دو الگوی اندیشه ی سیاسی اسلام و ایران را مورد توجه قرار دادند. مقاله ی حاضردر صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که اندیشه ی ایرانی و اسلامی چگونه به حل مساله ی جانشینی و مشروعیت سلجوقیان کمک نمود؟ به نظر می رسد بنیان های نظری اسلامی در خصوص مساله ی جانشینی جایگاه ویژه ای یافتند و در حفظ نظم و ثبات سیاسی سلجوقیان موثر افتادند، از این رو به بررسی مولفه های آن و آراء اندیشمندان مسلمان پرداخته می شود.
نوسازی نظام اداره تقسیمات کشوری در دوره احمد شاه قاجار ( 1304-1288 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام اداره تقسیمات کشوری ایران تا قبل از دوره سلطنت احمد شاه در چارچوب ساختاری سنتی پیش از مشروطه قرار داشت و حتی قانون سال 1325 ق مجلس اول شورای ملی که توسط نویسندگان مشروطه طلب به رشته تحریر درآمده بود نیز نتوانست در نظام اداره تقسیمات کشوری تغییر چندانی ایجاد نماید. اما در دوره احمد شاه و وزارت داخله قوام السلطنه و با حضور دمرنی مستشار فرانسوی وزارت داخله؛ نوسازی نظام اداره تقسیمات کشوری به اجرا درآمد. براین اساس این پژوهش درصدد است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به کارگیری اسناد و مدارک آرشیوی، نشریات و دیگر منابع تاریخی به این پرسش پاسخ دهد که عوامل و دلایل تغییر روال پیشینی در تقسیمات کشوری در دوره احمد شاه چه بود و این تغییر چگونه اجرا شد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد اولیای امور حکومتی در دوران سلطنت احمد شاه از طریق اصلاحات در ساختار وزارت داخله و اداره ایالتی، تدوین بودجه سنواتی برای ستاد وزارت داخله و ایالات و ولایات، تدوین نظام نامه پرسنل اداری وزارت داخله و ایالات و ولایات و تشکیل کمیسیون های تخصصی تقسیمات کشوری در وزارت داخله در پی نوسازی نظام اداره تقسیمات کشوری و ایجاد تغییرات در آن حوزه باهدف تمرکز امور و اجرای برنامه های اصلاحی حکومت قاجاریه بودند.