مقالات
حوزه های تخصصی:
هنر مدرن مصر در بستر جنگ های استقلال طلبانه، ایدئولوژی چپ گرایانه و احساسات ملی گرایانه طی دهه 1920 تا 1960 شکل گرفت. هنرمندان مدرن مصر به دنبال هنری بومی، ملی و مصری بودند تا بتوانند از طریق آن تمامیت مصر را ترسیم کنند. برخلاف این ایده که هنر مدرن پدیده ای غربی و اروپایی است، هنرمندان کشورهای غیرغربی همچون مصر به تجربه های مهمی در مدرنیسم هنری بومی، ملی و غیرغربی رسیده اند، گرچه در تاریخ نگاری هنر مدرن اغلب این تجربه ها نادیده گرفته می شوند و کمتر مورد توجه قرار می گیرند. در مقاله حاضر به این پرسش ها می پردازیم که مدرنیسم هنری مصر چگونه شکل گرفت؟ چگونه ملی گرایی مصری بر جریان هنری ملی و مصری تأثیر داشت؟ هنرمندان به چه تجربه هایی در مصر دست یافتند؟ برای پاسخ به این پرسش ها روش تاریخ پژوهی در پیش گرفته می شود تا با گردآوری مستندات و مطالعات منابع موجود، روند استنباطی از تحولات هنر مدرن مصر ترسیم شود. هدف این پژوهش بررسی نحوه شکل گیری هنر مدرن مصر به عنوان یک کشور غیر غربی و تبلور انواع ناسیونالیسم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آن است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش تاریخ پژوهی به انجام رسیده است. نتایج پژوهش نشان داد سه جریان زیر را باید در ملی گرایی مصر متمایز کرد که هنرمندان متأثر از این سه جریان به تجربه های متفاوت از هنر مدرن مصر ارائه دادند: 1. ناسیونالیسم فرهنگی: باستان گرایانه و تاریخ گرایانه (همچون آثار محمود مختار)، 2. ناسیونالیسم اجتماعی: بومی گرایانه و منظره نگارانه (همچون آثار راغب ایاد)و 3. ناسیونالیسم سیاسی: بیانگرانه و سوسیالیستی (همچون آثار عبدالهادی الجزر). بررسی آثار هنرمندان حاکی از تلاش آنها در شکل دادن به مدرنیسم هنری بومی و ملی داشت. این تجربه های هنرمندان مصری الهام بخش هنرمندان بسیاری در جهان عرب طی سال های 1920 تا 1960 بود.
واکاوی میزان اثرگذاری عناصر عینی و ذهنی بر حس «حریم» در فضای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل فرهنگی، هویتی و شخصیتی، عناصر متفاوتی هستند که می توانند در درجه اهمیت وزنی متفاوتی، حریم را تشکیل دهند. بررسی عناصر اثرگذار بر ایجاد یا مخدوش شدن حریم، هنگامی موضوعیت پیدا می کند که در یک بستر مکان مند و زمان مند، منطبق بر شرایط فرهنگی و هویتی معین، مورد تحلیل و نقد قرار بگیرند و در آن تحلیل عناصر و اجزای اثرگذار، آزموده شوند و درصد وزنی و اثرگذاری هریک مشخص شود. هدف پژوهش پیش رو، بررسی تحلیلی عوامل مختلف اثرگذار بر ایجاد حریم است. در راستای رسیدن به این هدف، در بخش تحلیلی تلاش شده با طراحی پرسشنامه، مؤلفه های تأمین کننده حریم افراد، شناسایی و اولویت بندی شود. متن پیش رو یک پژوهش توصیفی-تحلیلی است که در ابتدا حریم را به عنوان یک مفهوم معنایی از جنبه نظری در منابع کتابخانه ای مورد مطالعه قرار داده و سپس از طریق پیمایش میدانی (مصاحبه آزاد و پرسشنامه) سعی در ارائه یک تجزیه و تحلیل کیفی-کمی داشته است. براساس مورد پژوهشی صورت گرفته، نتایج به روشنی بیانگر این است که ادراک حس حریم تابع المان های عینی و ذهنی است و این مؤلفه ها به صورت توأمان در ادراک حریم نقش دارند. عناصر عینی در هنگام ارتباط با «دیگران» واجد اثرگذاری بیشتری می شوند. در بخش سنجش ذهنی حریم، تفاوت ادراکی از نظر جنسیتی ناچیز است. جامعه آماری زنان بر خلاف مردان صیانت از بدن و پوشش را محرکه مؤثرتری در تأمین حریم می پندارند؛ لیکن «امنیت» و منشأ آن «سوءاستفاده دیگران»، توافقاً اصلی ترین دغدغه جامعه آماری از هر دو جنس است.
تحلیل تاریخی نقاشی افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز اصلاحات امانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افغانستان، کشوری در حوزه تمدنی جهان اسلام و ایران است که از نظر سیاسی و فرهنگی اهمیت خاصی دارد. متون تاریخی و نیز کاوش های باستانی از سال های زمامداری شاه امان الله خان و پس از آن در مناطق مختلف افغانستان، شواهد زیادی مبنی بر وجود نقاشی از دوران ماقبل تاریخ و نیز دوران تاریخی در اقصی نقاط افغانستان به صورت پراکنده ارائه کرده است. سؤال این است که شکل گیری تاریخی نقاشی افغانستان، از زمان پیشاتاریخ تا استقلال افغانستان به چه صورت تبیین و تحلیل می شود؟ هدف پژوهش حاضر، تبیین تاریخی سیر نقاشی افغانستان از دوران پیشاتاریخی تا زمان استقلال افغانستان است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استخرج از متون تاریخی و بررسی مستندات باستان شناسی با استفاده منابع کتابخانه ای و آرشیوی به انجام رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که آثار دوران کهن سنگی قدیم و میانه، فاقد نقوش و آثار دوران کهن سنگی جدید دارای نقاشی های خطی زیگزاگ هستند. در عهد برنز روی سفال های منقوش با شیوه طراحی هندسی و ترسیمات شامل اشکال هندسی نظیر لوزی، مربع و نیز خطوط موازی بوده و طراحی گل عشق و حیوانات نظیر بز، با رعایت تناسبات واقعی و به شیوه خطی انجام شده است. در آثار عهد نوسنگی نیز شامل طراحی های واقع گرایانه و یا سمبولیک از حیوانات، گیاهان و همچنین نقوش انتزاعی هندسی، در شیوه یونانو باختری لوح سیبل را می توان به عنوان یک نقش برجستل رنگ آمیزی شده ملاحظه کرد. در عصر کوشانیان، نقاشی ها بر روی عاج و شیشه با فیگورهای خلاصه شده و در دو مکتب گانداهارا و ماتورا نیز می توان نقاشی بودا و موضوع حیات او را مشاهده کرد. نقاشی های دیواری عهد غزنوی در کاخ ها و برج و باروها نیز از زیبایی شناسی خاص منطقه بهره می برد. در عهد تیموری با ظهور اساتیدی چون بهزاد، شاهد نقطه اوجی از نظر زیبایی شناسی فرمی و محتوا هستیم که رفته رفته افول کرد و نشانی از نگارگران دوران بعدی وجود ندارد. اما از زمان شاهان درانی تا اصلاحات امانی، نقاشانی چون محمد عظیم ابکم، میرحسام الدین، محمدرضا نقاش، محمد حیدر و علی احمد ظهور کردند که رهروان سنت های نقاشی افغانستان تا پیش از ورود زیبایی شناسی نقاشی آکادمیک غرب بودند.
سیر بالندگی و رشد فضای تهی در کالبدشناسی معماری خانه های تهران (اواخر دوران قاجار تا ابتدای دورۀ جمهوری اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت فضایی یکی از شاخصه های معماری فضاگرای ایرانی است که به مانند میراثی از معماران گذشته نسل به نسل ادامه یافته و در معماری هر عصر متناسب با نیازمندی های آن، توسعه و گسترش یافته است. این سیر تحول از اواخر دوره قاجار تا اوایل دوره جمهوری اسلامی، دارای رویه متفاوتی شده که متناسب با دیگر وجوه تغییریافته این دوران ، قابل بحث و ریشه یابی است. این مسئله زمانی حائز اهمیت است که معماران این عصر به سبب سیاست، طبع فرهنگی و رویه آموزش در جهت رشد خلاقیت از معماری وارداتی الگو گرفته باشند و چنین موضوعی را نیز کتمان نمی کردند، اما تجربیات زندگی در فضای پیشین موجب پیوستگی پنهانی در این دوره نسبت به دوران قبلی شده است.این پژوهش درصدد فهم آن است که فضای تهی تا چه میزان در کیفیت فضاهای ساختمان های مسکونی و اقامتی معاصر تهران مؤثر بوده و در طراحی این مهم موردتوجه قرار می گرفته است و این موضوع چه تغییراتی در پیکره نظام طراحی از اواخر دوران قاجار تا ابتدای دوره جمهوری اسلامی سپری کرده است؟ از این حیث این پژوهش با ماهیتی کیفی از راهبرد تفسیری- تاریخی بهره گرفته و با تأکید بر قراین معرف و استنباطی، بر پایه پردازش اسناد تصویری و برداشت شده از ابنیه مستعد و شناخته شده در محدوده تهران پهلوی برآمده و جهت افزایش روایی پژوهش پس از تخمین اولیه روند تغییرات، از همپوشانی اسناد ثانویه و مشاهدات میدانی از ساختمان های موجود به آزمون یافته های آغازین می پردازد.در ادبیات پردازش حجم کالبدی، فضای تهی در مراحل طراحی حجم و توده به مانند حیاط های خانه های سنتی، به مثابه یک توده عمل نمی کند بلکه درروند فضای کالبدی ساختمان های مسکونی دوران تحول، رفته رفته از یک فضای پیوسته به لکه هایی در پلان، تغییرات و تخلخلی در نما و درنهایت حجم کلی بنا به واسطه سیستم های سازه ای و جسارت عمل معماران ورود می یابد.
خوانش ساختار فضایی ارسن صاحب آباد تبریز از نگارۀ «بزم شبانه در کاخ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر سده ششم تا اوایل سده دهم ه. ق.، تبریز یکی از شهرهای مهم و تأثیرگذار در هنر و معماری ایران و سرزمین های همجوار بوده است که غالباً از اصطلاح معماری دوره ایلخانی (تیموری-ترکمانی) برای این بازه زمانی نیز استفاده می شود. در این دوران آثار معماری بی شماری در قالب مجموعه ها و تک بناها در شهر تبریز ساخته شده است اما متأسفانه در طی ادوار گذشته به دلیل بروز زلزله های شدید و جنگ های حکومتی این آثار آسیب دیده یا به شدت تخریب شده اند. تنها مدارک موجود در مورد ساختار فضاهای معماری این بناها مشتمل بر بقایای معماری برجامانده، اسناد تاریخی و سفرنامه سیاحانی است که تا اواخر دوره صفویان از تبریز دیدن کرده اند. از مهم ترین اسناد تاریخی می توان به نگاره هایی اشاره کرد که در آنها اثر معماری یا شهر موضوع اصلی نگاره است و این نگاره ها دربردارنده موضوعات مهم معماری اند؛ به ویژه اگر بنای موجود در نگاره تخریب شده یا از بین رفته باشد. یکی از این نمونه ها نگاره «بزم شبانه در کاخ» از نسخه مصور شاهنامه طهماسبی در عصر صفوی (قرن 10 ه. ق.) است که در کتابخانه سلطنتی تبریز تهیه شده و می توان با مطالعه این نگاره، اطلاعات سودمندی در رابطه با فضای معماری شهر تبریز در دوره تیموری (قرن 9-10ه. ق.) به دست آورد. هدف تحقیق پیش رو رسیدن به درک فضای معماری تبریز در قرن 9-10 ه. ق. با بررسی فضای معماری نگاره «بزم شبانه در کاخ» است. روش شناسی پژوهش حاضر بر اساس مدل پیاز پژوهش ساندرز، در پارادایم شناخت شناسی تفسیرگرا، از نوع کیفی و با رهیافت تاریخی است.گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه ای انجام شده و روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیلی- تطبیقی و همچنین به لحاظ نوع نتایج، توصیفی و تحلیلی است. با تحلیل ساختار فضاهای معماری نگاره «بزم شبانه در کاخ» و مقایسه تطبیقی آن با فضاهای معماری مجموعه صاحب آباد تبریز، یافته های تحقیق حاکی از آن است که به احتمال زیاد مجموعه ترسیم شده در نگاره شاهنامه طهماسبی، به فضای معماری مجموعه صاحب آباد تبریز قرن 9-10 ه. ق. اشاره دارد.
توسعۀ تخریبی پروژۀ بین الحرمین شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهچراغ شیراز به مثابه فضای شهری با عملکرد مذهبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در شهر سنتی شیراز تا حدود صد سال گذشته به عنوان هسته مرکزیِ مذهبی-اجتماعی، میعادگاه مردم با باورها و اعتقاداتشان در طول روز و هفته بود. با گسترش شهر شیراز و تحولات مرزهای کالبدی شهر، بافت تاریخی پیرامون حرم از حدود 1330 شمسی تا کنون آماج حمله توسعه و حفاظت از طرف برنامه های مصوب مدیران قرار گرفته است. پس از تخریب بخش اعظمی از بافت تاریخی شیراز به بهانه احیاء، آخرین تیر، طرح تخریب 57 هکتاری بافت در سال 1400 در جوار حرم مطهر سید علاءالدین حسین بود که با تلاش متخصصین و مردم آگاه تا کنون عملی نشده است. با توجه به عملکرد آستانه و شاهچراغ نزد عموم مردم، و تقدس حریم آن، تخریب محدوده دو حرم و اتصال آن ها به یکدیگر با چه هدفی و به چه قیمتی، قرار است از طرف مدیران شهری به عنوان نماینده های معتمد مردم صورت گیرد؟ فضاهای مذهبی و حریم فضاهای مذهبی در باور مسلمانان مکان سیر در انفس و غلبه اتمسفر روحانی فضاست، حال می توان با غلبه کاربری تجاری نامأنوس با بافت مذهبی و تاریخی یک مکان زیارتی را اسماً بین الحرمین خواند و رسماً زوار را از سیر در انفس بازنمود و به سیر در آفاق تشویق. در چنین فضایی به نظر نمی رسد مخاطب زائر باشد، بلکه سیاحی است برای خرید مایحتاج و سوغات.