مقالات
حوزه های تخصصی:
در گمانه زنی های باستان شناختی سال 1386 جنوب شرقی ربع رشیدی فضاهایی کشف شده است که هرچند آن ها را بازمانده یک گرمابه ایلخانی توصیف و معرفی کرده اند، اما کاربری گرمابه هنوز تأیید نشده است؛ بنابراین درباره ساختار کشف شده در گوشه جنوب شرقی کاوش گاه ربع رشیدی این سؤالات و فرضیات مطرح است که کارکرد این ساختار چه بوده است؟ و گاه شناسی نسبی آن به کدام سده تاریخی بازمی گردد؟ در تحلیل و تفسیر پژوهش حاضر، دو فرضیه گازرگاه (رختشوی خانه) و سُقایه، مقابله و سپس براساس فرضیه سُقایه، قدمت سده هشتم هجری برای این ساختار پیشنهاد شده است.
شالوده روش شناختی این پژوهش بر تاریخ، یعنی بررسی متن الوقفیّه الرشیدیّه و دیگر منابع اولیه دوره ایلخانی، و هم چنین بررسی تطبیقی ساختار رایج گرمابه های سده های اسلامی، سُقایه و گازرگاه استوار است؛ بنابراین پس از تحلیل ویژگی های فنی، فیزیکی و معماری و فضاسازی اثر موضوع مطالعه، در گام دوم، ضمن استخراج اطلاعات مرتبط با بناهای ربع رشیدی و بالاخص بناهای مرتبط با دو فرضیه گازرگاه و سُقایه از منابع تاریخی ایلخانی و بالاخص وقف نامه ربع رشیدی، این اطلاعات با اطلاعات حاصل از مرحله معماری تطبیق داده می شود. در گام سوم نیز اطلاعات مستخرج از دو مرحله پیشین، تاریخ و معماری، با اطلاعات باستان شناختی تطبیق داده می شود تا نتیجه نهایی حاصل شود.
ابتنای شواهد تاریخی و معماری بر منطق قیاس محتمل، فرضیه سُقایه رشیدیه را بیش تر قریب به صدق می داند؛ آن گاه، با توجه به متن الوقفیّه الرشیدیّه، گاه شناسی نسبی این ساختار به دوره ایلخانی و نیمه اول سده هشتم هجری قمری می رسد.
مطالعه تطبیقی پوشاک بانوان کوچ نشین و یکجانشین کُرد شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کُردها یکی از پرشمارترین اقوامی هستند که در ادوار مختلف به دلایل گوناگون به بخش شمالی استان خراسان کوچیده اند. مطالعه و نمایش تطور پوشش اقوام مختلف در گذشته و حال، زمینه ای ارزشمند برای شناسایی، شناساندن و صیانت از ارزش های آن ها در جامعه پرتلاطم و مدرن کنونی است و با شناخت آن با ظاهر پوشش اقوام گوناگون، سلیقه، رنگ، بافت پارچه ها و نقوش به کاررفته در آن ها و نیز تأثیر شیوه زندگی بر پوشاک آنان آشنا خواهیم شد. بر این اساس پژوهش حاضر در پی یافتن نقاط اشتراک و افتراق پوشاک بانوان کوچ نشین و یکجانشین کُرد شمال خراسان است و هدف آن مطالعه تطبیقی پوشاک بانوان کوچ نشین و یکجانشین کُرد شمال خراسان بوده و در جهت صیانت از این پوشاک اهتمام ورزیده است. از این رو این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی و مقایسه انجام شده و داده های آن، ترکیبی از اطلاعات کتابخانه ای، الکترونیکی بوده و هم چنین مشاهدات عینی نگارنده و اطلاعات میدانی در دستیابی به استنتاجات پژوهش مؤثر واقع شده است. نتایج نشان داد پوشاک بانوان کوچ نشین و یکجانشین کُرد شمال خراسان در ساختار و شکل با یکدیگر تفاوت داشته و پوشش بانوان کوچنده کم پیرایه با تزئینات مختصر، با به کارگیری تنوع و وسعت رنگی بیش تر و جنس محکم و مقاوم تر است؛ و جامه بانوان یکجانشین پرنقش و نگار و پرطمطراق، به همراه تزئینات فراوان دارای جنس لطیف و ظریف است. رنگ هایی هم چون زرد و سفید در وسعت های کم برای غنی ترکردن رنگ زمینه به صورت نقش به کار گرفته شده است. نقش مشترک پوشاک بانوی کوچنده و یکجانشین زیگزاگ است که هریک به نوعی در جامه خویش به کار بسته اند.
تبیین مؤلفه های تأثیرگذار برتحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم و احادیث توصیف بهشت به طور مفصل بیان شده است باغ های گسترده با درختان انبوه و نهر های جاری از زیر درختان و قصر های باشکوه که اقامتگاه دائمی مسلمانان است. باغ ایرانی همواره نمودی از بهشت و باغ های بهشتی بوده و باغ های ایرانی با ترکیبی از فضای سبز و کارکرد ابنیه مستقر در آن ها در دسته بندی های متفاوتی قرار گرفته اند و دارای کارکرد های متنوعی بوده اند. هدف از این پژوهش تطبیق کارکرد باغ آموزه های اسلامی با باغ ایرانی و بررسی عوامل تأثیرگذار در تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی است و به سؤال های کارکرد باغ ایرانی تا چه حدی با کارکرد باغ آموزه های اسلامی مطابقت دارد؟ چه عواملی و چگونه بر تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی تأثیرگذارند؟ به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی پاسخ داده می شود. روش گردآوری اطلاعات در گام اول با مطالعه اسنادی-کتابخانه ای مؤلفه های باغ آموزه های اسلامی استخراج شده و در یازده نمونه باغ ایرانی بررسی می شود. در گام بعدی با مصاحبه میدانی و بهره گیری از روش دلفی، از نظرات خبرگان عوامل تأثیرگذار در تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی شناسایی و بررسی می شوند. در راستای دستیابی به هدف پژوهش با تطابق باغ ایرانی و باغ در آموزه های اسلامی می توان نتیجه گرفت که با توجه به کارکرد باغ آموزه های اسلامی دسته بندی که برای کارکرد باغ ایرانی می توان ارائه کرد باغ کاخ، باغ کوشک، باغ منزل، باغ میوه، باغ تخت، باغ آب و باغ تجیر است. عوامل تأثیرگذار که در تحقق آموزه های اسلامی در نظام کارکردی باغ ایرانی نقش دارند شامل مؤلفه های جامعه شناسی (جایگاه سیاسی و اجتماعی افراد) و مؤلفه جغرافیا (اقلیم منطقه) که باعث ایجاد محدودیت هایی در تحقق آموزه های اسلامی می شوند و مؤلفه جامعه شناسی (فرهنگ، امنیت و اقتصاد) و مؤلفه جغرافیا (عوارض زمین) جزء عوامل تقویت کننده و هم راستا با آموزه های اسلامی هستند. نتایج نشان می دهد مؤلفه های عوامل محدودکننده تأثیر بیش تری نسبت به مؤلفه های عوامل تقویت کننده در تحقق آموزه های اسلامی در کارکرد باغ های ایران دارند. در عوامل محدودکننده مؤلفه جامعه شناسی تأثیر بیش تری از مؤلفه جغرافیا دارد.
جست وجوی وجوه معمارانه در هفت پیکر نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هفت پیکر نظامی گنجوی، به واسطه توصیف و بیان حالات و ویژگی های مستقیم و غیرمستقیم وابسته به معماری و فضاهای معماری، دست مایه خوبی برای درک و فهم معماری گذشته و فرهنگ معمارانه ایران زمین است. مطالعه متن این اثر نشان می دهد معماران در ساخت ابنیه به عناصری توجه می کنند که بناها را شکل داده، به آن ها حیات می بخشد. نظامی در اثر خود دو بنای کاخ خورنق و هفت گنبد و احوال درون آن را شرح می دهد که با مطالعه این ابنیه می توان به عناصر و نشانه های وابسته به معماری پی برد. روش این تحقیق، توصیفی-تحلیلی، تاریخی و گردآوری مطالب و اسناد به شیوه کتابخانه ای بوده است که به کمک تفسیر و تحلیل محتوا به بررسی و مطالعه ابنیه ذکرشده پرداخته و به چند بنای موجود در متن، یعنی کاخ خورنق، کاخ هفت گنبد، هم چنین ویژگی های معماران نام برده شده در منظومه و سپس ویژگی های عناصر و نشانه های مذکور پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد هریک از زمینه های فوق الذکر دارای قواعد و چارچوب هایی برای توصیف و توضیح فرهنگ معماری دوران نظم متن است. توجه به شکوه و عظمت بنا، فرم و ظاهر آن، تناسب با سبک زندگی و کاربری، آداب و فرهنگ زندگی در بنا، توجه به کهن الگوهایی مانند رواق، توجه به موقعیت قرارگیری، توجه به همسایگی های بنا و... در بناها و توجه به رنگ و معانی آن در ابیات، سلسله مراتب، دید و منظر، وضعیت و کیفیت مصالح، توجه به فرم و شکل و تأثیر آن در روند تکامل داستان، توجه به علوم آسمانی و ستاره ها و... جزء خصوصیات معماری بناهای موردنظر و عناصر و نشانه های وابسته به معماری و داستان شاعرانه و معمارانه اثر بوده است؛ هم چنین جایگاه معمار نزد کارفرما، همه فن حریف بودن معماران، تجویز شیوه و سبک زندگی توسط معمار و... از ویژگی های معمار در هفت پیکر نظامی گنجوی است.
پیوند آب، معماری و شهر پیش از مدرنیزاسیون آبرسانی در منطقه لارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند دوجانبه آب و شهرهای ایران طی قرون متمادی توسعه و تداوم سکونت را ممکن ساخته بود؛ در دوره معاصر سیستم آبرسانی در سلطه فناوری قرار گرفت و در نتیجه ارتباط سکونتگاه ها و این عنصر حیاتی دچار تغییر بنیادی شد. چالش بزرگ کم آبی که حاصل قطع رابطه زیستی-فرهنگی چندهزارساله انسان ایرانی با مؤلفه سرزمینی آب و روش های دستیابی به آن است هم اکنون بحرانی ترین وضعیت را در سطح سرزمین دارد. ساکنان جنوب استان فارس (لارستان) حسب شرایط جغرافیایی و اقلیمی راه حل های پایداری برای دستیابی به آب یافته بودند که در دوره معاصر رو به فراموشی است. بازشناخت پیوند میان اجزای چرخه دستیابی به آب و شکل گیری بافت شهری در لارستان قدیم، هدف عملیاتی پژوهش است. به این منظور تکنیک ها و سازه های سنتی آبی پیش از مدرنیزه شدن سیستم آبرسانی منطقه لارستان در این تحقیق به روش کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه اصلی این پژوهش، تأثیرپذیری ساختار کهن شهرهای جنوبی استان فارس از هیدروگرافی طبیعی و مصنوعی و توجه به آن در توسعه بافت است. اطلاعات به دست آمده نشان داد سکونت در این منطقه بر دو اصل ذخیره آب سیلاب ها به وسیله سازه های سنتی آبی و نحوه توزیع آن استوار بوده است و تعادلی میان شهر و طبیعت را به وجود آورده بود.
افول شبکه آبرسانی شهر سمنان، از یک زیرساخت منظرین شهر تا عنصر فراموش شده در منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های همیشگی شهرهای فلات مرکزی ایران دست وپنجه نرم کردن با مشکل کمبود آب در همه دوران ها بوده است. چالشی که منجر به ظهور نبوغ اهالی این پهنه سرزمینی در شیوه های بهره گیری از آب شده است. در طول تاریخ و به فراخور بستر جغرافیایی و زمین شناسی این شیوه ها متفاوت و متنوع بوده اند. از جمله این شیوه ها که در شهر کویری سمنان مورد استفاده قرار گرفته است استخراج آب، هدایت و جمع آوری در استخرهای ذخیره آب و سپس تقسیم بین زمین های زراعی بوده است. این ساختار آبرسانی بنابر شواهد تاریخی و موجود زیرساخت اصلی شکل گیری شهر بوده است و مطالعات نگارنده نشان می دهد این زیرساخت به عنوان یک زیرساخت منظرین در تمامی دوران ها مطرح، زنده و پویا بوده است. ابعاد مختلف عملکردی، هویتی و زیبایی شناسانه در حوزه های مختلف کالبدی، معنایی، فرهنگی و اجتماعی که در شناخت این ساختار قابل شناسایی است آن را به عنوان زیرساختی منظرین معرفی می کنند که بدون شک نقشی بنیادین در شکل دادن به منظر شهر قدیم داشته است. نقشی که با ورود زیرساخت های مدرن شهری از جمله شبکه آبرسانی مدرن نه تنها اثری در پدیدآمدن منظر شهر جدید ندارد بلکه در منظر شهر امروز درحال رنگ باختن است. این درحالی است که زنده نگاه داشتن چنین زیرساختی نه تنها می تواند پاسخگوی ابعاد زیباشناسانه و کالبدی منظر شهری سمنان باشد، بلکه به واسطه لایه های متنوع معنایی بارگزاری شده بر آن می تواند خلأهای اجتماعی و مردمی را نیز در عرصه برنامه ریزی شهری پوشش دهد.