پژوهش های فضا و مکان در شهر (پژوهش های مکانی - فضایی سابق)
پژوهش های مکانی - فضایی سال هفتم زمستان 1401 شماره 1 (پیاپی 25)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مفاهیمی چون گسست تاریخی، کارکردگرایی، سبک بین الملل و استانداردسازی همگی از ویژگی های مدرنیزم است. با پیدایش پست مدرنیزم، لزوم توجه به زمینه در ابعاد مختلف از سوی اندیشمندانی از حوزه های مختلف همچون تاریخ، فرهنگ، فلسفه، زبان، محیط زیست، روانشناسی و پدیدارشناسی مورد تأکید قرار گرفت؛ اما زمینه گرایی در شهر، فضا و به طور کلی محیط مصنوع، نیاز به بازشناسی موشکافانه تری به ویژه در ارتباط با حوزه هایی چون نشانه شناسی، معناگرایی و ساختارگرایی و نیز رویکردهایی چون سنت گرایی و بوم گرایی که چهارچوب های نظری آن را ایجاد نموده اند، دارد. با توجه به خاستگاه های گوناگون، بازگشت به زمینه گرایی از سال های 1960 تاکنون با دگرگونی هایی در نگرش، ابعاد، اصول و روش ها همراه بوده است. پژوهش حاضر با مروری بر اندیشه های تأثیرگذار بر زمینه گرایی در شهرسازی و معماری، به دنبال شناخت تأثیر جنبش ها، رویکرد ها و پارادایم های گوناگون در حوزه های مختلف در بازه زمانی 1960 تاکنون می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی بوده و با تشریح اندیشه های صاحب نظران زمینه گرایی در رشته معماری و شهرسازی و نیز رشته های مرتبط و پیشرویی همچون فلسفه و زبان شناسی که آبشخور اندیشه های این دو رشته اند، سه گروه اصلی و متمایز را دسته بندی می نماید. از سه دسته شناسایی شده، دسته نخست که بیشتر تحت تأثیر فلسفه و زبان شناسی اندیشمندان فرانسوی هستند؛ دسته دوم که تم رکز بیشتری بر روی تاری خ، فرهنگ، سنت گرایی، بوم گرایی و توده گرایی دارد و دسته سوم که با توجه به تاریخ، سنت، فرهنگ بومی و بوم گرایی، تلاش در همزیستی با محیط زیست داشته و در راستای همگرایی با اصول توسعه پایدار تلاش کرده است.
تحلیل وضعیت استفاده از پل های عابر پیاده اصفهان (مطالعه موردی: منطقه 7)
حوزه های تخصصی:
پل عابر پیاده در دهه های اخیر در سامانه حمل و نقل شهرهای ایران به عنوان تسهیلات حرکتی عابرین به عنوان یک گزینه جدی مطرح و استفاده شده است. این پژوهش بر آن است تا وضعیت استفاده از پل های عابر پیاده را از دیدگاه شهروندان در منطقه 7 شهر اصفهان مطالعه نماید. این پژوهش از نوع کاربردی و بر مبنای ماهیت روش از نوع توصیفی – موردی و تحلیلی است. در گردآوری داده ها از روش میدانی به شکل پرسشنامه و در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد پل های عابر پیاده منطقه 7 شهر اصفهان از نظر مکان یابی و جانمایی، طراحی و منظر شهری، هندسه و کارکرد، زیبایی شناختی و تعدادی از شاخص های امنیت در وضعیت نامطلوب قرار دارند. به طور کلی از نظر کاربران، توجه به انسان محوری در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری پل های عابر منجر به استفاده بهینه عابرین از این تسهیلات می گردد.
مطالعه تطبیقی آرامستان تخت فولاد و گلستان شهدا اصفهان در برخورداری از کیفیت «معنویت» در فضاهای شهری
حوزه های تخصصی:
مدرنیسم در پیشرفت زندگی بشر در ابعاد فناورانه نقش مهمی ایفا کرده، اما نگاه صرف مادی گرایانه آن، شهرها و فضاهای شهری را با چالش های اساسی در زمینه های اجتماعی فرهنگی، زیست محیطی و معنوی (ابعاد غیرمادی وجود انسان) روبرو کرده است؛ بنابراین توجه به کیفیت معنویت در ساخت و سنجش فضاهای شهری گام مهمی در مقابله با این چالش هاست. از این رو هدف این پژوهش فهم ابعاد کیفیت معنویت در فضاهای شهری و سنجش آن در برخی فضاهای شهری اصفهان است. در بخش کیفی به وسیله مرور سیستماتیک، ادبیات موضوع تبیین شده است. در بخش کمی، آرای دو گروه نخبگان (51 نفر) و شهروندان (400 نفر) به منظور رتبه بندی ادراک معنویت از 22 فضای منتخب شهر اصفهان بر اساس مقیاس لیکرت به وسیله پرسشنامه بررسی شده و از آزمون فریدمن جهت رتبه بندی ادراک معنویت و از تحلیل واریانس یک طرفه جهت مقایسه ادراک حس معنویت در گروه پاسخ دهنده استفاده شده است. بر اساس امتیازات دو گروه اساتید و شهروندان به میزان معنویت در فضاهای شهری اصفهان، مسجد جامع بیشترین و بازارچه حسن آباد کمترین امتیاز را کسب نموده اند. همچنین از بین گونه های فضا، «آرامستان» بالاترین امتیاز را در برخورداری از معنویت دریافت کرده است. از این رو دو آرامستان مهم اصفهان، آرامستان تخت فولاد (آرامستان عمومی و آرامستان مشاهیر دینی و فرهنگی) و گلستان شهدا به عنوان نمونه های مورد مطالعه جهت انجام مصاحبه های عمیق با شهروندان (21 نفر) انتخاب و مصاحبه ها به وسیله تحلیل مضمون، تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که سکوت، خلوت، آرامش، معماری اسلامی بناها و بقعه ها، تلفیق طبیعت و عناصر طبیعی با آرامستان، نمایانی آسمان و وسعت محدوده؛ و نیز ابعاد ذهنی فضا اعم از حس ذکر، حس جدایی از دنیا، اتصال با اولیای الهی و بزرگان دینی از مهم ترین عوامل ایجاد معنویت در این آرامستان هاست.
معیارهای تعیین مرز محلات تاریخی اصفهان (نمونه مطالعاتی: منطقه 9 شهر اصفهان)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلایل گوناگونی ضوابط جدید برای تقسیم بندی محلات مورد استفاده قرارگرفته که تا حد قابل توجهی متفاوت از تقسیم بندی های تاریخی این محلات است. در این میان شناخت دقیق عوامل و عناصری که موجب تمیز و تعیین این محدوده های شهری گردد، ضروری به نظر می رسد. برای نیل به محله بندی مطلوب شهری، رعایت نکات کمّی شهرسازی لازم است اما رعایت نظر مردم نسبت به محله خود و مرزهای محله نیز از اهمیت خاصّی برخوردار است. محلات تاریخی درگذشته دارای حدود مشخصی بوده اما این حدود با موانع کالبدی و حصارهای امروزی مشخص نم یشده است؛ بلکه عوامل مختلف طبیعی و یا گذرها، کوی ها نشانه های محلی آن را نشان می داده است. از طرف دیگر، آگاهی ساکنان و میزان تعلق آنان به محله در کنار سایر عوامل اجتماعی و محیطی، نه تنها هویت محله را شکل می داد؛ بلکه محدوده آن را هم معلوم می کرد. هدف از نگارش این مقاله، شناخت شاخص ها و معیارهای تقسیم بندی محله های تاریخی در شهر اصفهان و تعیین عوامل اثرگذار بر تقسیم بندی محل های با استفاده از اسناد، مدارک و گفته های ساکنان محل می باشد. نتایج حاصل از مصاحبه حضوری با نوزده نفر از اهالی مطلع و حاضر در محلات به تدوین دو دسته کلی عوامل طبیعی و مصنوع (که خود به دو گونه محیطی و اجتماعی تفکیک شد) منجر گردید؛ که در این نوشتار با ذکر نمونه موردی برای هر عامل به تشریح آن پرداخته خواهد شد.
نقش عنصر آب در شکل گیری و ایجاد مکان پایدار در شهر اصفهان صفوی
حوزه های تخصصی:
عوامل طبیعی از مهمترین عناصر شکل دهنده و حیات بخش به شهر است که در این میان آب و نحوه تأمین و استفاده ازآن در ایجاد و شکوفایی شهر نقش مهمی دارد. با توجه به قرارگیری سطح وسیعی از کشور ایران در اقلیم گرم و خشک، وجود آب و جلوه های گوناگون آن در شهر اصفهان یکی از عوامل ترغیب کننده شاه عباس برای انتخاب این شهر به عنوان پایتخت بود. زاینده رود و شبکه های آبرسانی منشعب از آن از ابتدای شکل گیری شهر تأثیر بسزایی در ساختار کالبدی، کارکردی و نظام معنایی آن داشته و در کنار نقش های متفاوتی که در کشاورزی و آبرسانی ایفا نموده با تحت پوشش قرار دادن کل شهر، کیفیت زیست محیطی را ارتقا داده و باعث ایجاد مکانی پایدار در ساختار شهری گشته است. آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد بررسی نقش آب و مظاهر آن در نظام های کالبدی، عملکردی، زیست محیطی و به خصوص در نظام معنایی شهر دوران صفوی می باشد که منجر به شکل گیری یک باغ شهر گردیده است. بدین منظور ابتدا به بررسی متون تاریخی و سفرنامه های به جا مانده از دوره صفوی و مبانی نظری مکتب شهرسازی اصفهان برای دستیابی به مظاهر و نقش های متفاوتی که آب در ساختار شهر و زندگی مردم آن دوره داشته پرداخته شد. سپس با بررسی تطبیقی مؤلفه های مکان پایدار این نتیجه به دست آمد که طراحی و به کارگیری عنصر آب در اصفهان صفوی باعث بالا رفتن برخی شاخص های پایداری و همین طور ارتقاء کیفیت های سازنده فضاهای شهری ودر نهایت بستری برای ایجاد مکانی پایدار گردیده است.
تأثیر عوامل کالبدی و غیرکالبدی بر هویت محله ای (نمونه مورد مطالعه: محله ستار، منطقه 15 شهر اصفهان)
حوزه های تخصصی:
هویت محله ای را می توان تحت تأثیر دو نوع عامل دانست: عوامل کالبدی و عوامل غیرکالبدی یا اجتماعی. هر یک از این عوامل، تأثیر منحصربه فرد خود را بر هویت یک مکان یا یک محله دارند. درک ارتباط این عناصر و میزان تأثیر آن ها می تواند به برنامه ریزی موثرتری در جهت ارتقای هویت یک محله بیانجامد. هدف اصلی این پژوهش فراهم کردن درکی عمیق تر از تأثیر عوامل کالبدی و غیرکالبدی بر هویت محله است. بااین حال، امکان مطالعه تمامی عوامل تأثیرگذار در این پژوهش وجود ندارد. ازاین رو، عواملی در پژوهش وارد شدند که در طی کاوش های میدانی مشخص شد که عواملی چالش برانگیز در محله هستند. این عوامل عبارت اند از: «روابط همسایگی و امنیت به عنوان عوامل غیرکالبدی، منظر محله، ایمنی و دسترسی به خدمات به عنوان عوامل کالبدی». این پژوهش بر مبنای تحلیل کمی 100 پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SmartPLS انجام شده است. تعداد نمونه نیز بر مبنای فرمول کوکران تعیین شده است. درنهایت، یافته های این پژوهش نشان می دهد همه این عوامل، به جز عامل ایمنی، تاثیر معناداری بر هویت محله ای دارند.