چیره دستی و قدرت نظامی گنجوی در تصویرپردازی و توصیف جزئیات همواره در کانون توجه تحلیل گران آثار او بوده، اما تاکنون درباره شگردهای هنری و انواع الگوهای نظامی در توصیف و تصویرآفرینی ، چنان که باید، تحلیلی صورت نگرفته است. در پژوهش حاضر، با انتخاب مثنوی هفت پیکر در مقام یکی از برجسته ترین و مهم ترین آثار نظامی، به شیوه توصیفی تحلیلی، پاسخ به این دو پرسش بنیادی در دستور کار قرار گرفته است که تصویرگری های چیره دستانه و توصیف های دقیق نظامی در متن، واجد چه کارکردی از نوع زیبایی شناختی، بلاغی، روایی و... است و دیگر اینکه آیا امکان ترسیم الگوهایی متقن و اثبات پذیر در توصیف ها و تصویرسازی های نظامی وجود دارد؟ درنتیجه پژوهش، روشن شد که نظامی، با شگرد ایجاد عینیت و شیءوارگی برای موصوف، می کوشد آن را برای خواننده اثر ملموس و واقعی سازد. این موجودیت عینی خود کارکردهای ثانویه ای دارد که یا در حوزه بلاغت، یا در ساحت زیبایی شناختی، یا ازحیث منطق روایی در متن هفت پیکر قابل بررسی است. می توان اکثر توصیف ها و تصویرپردازی های هفت پیکر را درقالب الگوهای مشخصی طبقه بندی کرد.