مقالات
حوزه های تخصصی:
موضوع معماری بومی از قرن 18 میلادی به صورتی جدی مورد توجّه علاقه مندان آن قرار گرفته و تاکنون نیز این علاقه و توجّه ادامه داشته است. در طول این زمان دهه 1960 از اهمّیّتی خاص برخوردار است. در این دوران مطالعات و تحقیقات معماری بومی با هدف و نگرش جدید صورت گرفت و دنبال شد. تا سال 1960، اکثر مطالعات انجام شده بر روی معماری بومی، بر مبنای علایق شخصی و اهداف فردی معدود علاقه مندان آن انجام می شد. لیکن پس از سال 1960، در نتیجه رشد و گسترش معماری مدرن و ظاهر شدن کمبودهای آن و پدیدار گردیدن شک و تردیدهایی نسبت به این نوع معماری، مطالعات مربوط به معماری بومی با دیدگاهی نو و نیاتی جدید و در سطحی وسیعتر به وسیله محققین معماری مورد توجّه قرار گرفت. این نگرش نه تنها در کشورهای غربی بلکه متعاقب آن در کشورهای در حال توسعه و کشورهای اسلامی نیز بروز پیدا کرد. اثرات این موج به کشور ما ایران نیز رسید و پس از انقلاب اسلامی با پدیدار شدن شرایط مساعدتر جامعه، با قوت و قدرت بیشتری پیگیری گردید. مقاله حاضر سعی دارد که به این مساله پرداخته و در این راستا مطالبی را ارائه نماید.
باز خوانی نقش گمشده حیاط مرکزی در دستیابی به معماری پایدار
حوزه های تخصصی:
در جهان مدرن نیازهای سرمایشی و گرمایشی ساختمان ها به واسطه پیشرفت های تکنولوژیکی مرتفع شد. رفته رفته روش های بومی سازگار با طبیعت فراموش شدند و بناهایی وابسته به تکنولوژی، بدون توجّه به انسان محوری و همساز با طبیعت خلق شدند. در این میان، معماری سهم بسزایی در مخاطره انداختن محیط زیست بازی کرد و آگاهی به همین مسئله معماری پایدار را در مجموعه مباحث توسعه پایدار حائز اهمّیّت کرد. با مطالعه و تعمق در معماری بومی مناطق کویری نظیر شهر یزد و نحوه تعامل انسان بومی با محیط درمی یابیم که تفکر پایداری محور، رویکردی نوین و بی سابقه نیست. معماری این مناطق به گونه ای شگفت انگیز با اصول پایداری همگراست. از اینرو پژوهش پیش رو به تبیین نقش فضاهای باز- بویژه حیاط های مرکزی- در هم سویی معماری بومی کویر با اصول پایداری می پردازد و خانه های حیاط مرکزی شهر یزد را به لحاظ پایداری مورد ارزشیابی قرار می دهد. در مسیر پژوهش ضمن اشاره به اصول معماری پایدار، خانه های حیاط مرکزی مورد نمونه به روش تطبیقی با اصول پایداری مورد مقایسه قرار گرفته اند. نتایج حاصل از تحقیق، حاکی از نقش محوری و اساسی فضاهای باز حیاط مرکزی در خلق معماری بومی پایدار شهر یزد است. یعنی ساختار حیاط مرکزی نه تنها خودش پایداری محور است بلکه بستر تحقق پایداری در معماری بومی به مدد این ساختار فراهم شده است؛ بنابراین نظر به آموزه های فراوان این عنصر کارآمد، بر لزوم بازخوانی فضاهای باز حیاط مرکزی در دستیابی به معماری پایدار تأکید می گردد. پژوهش با مطالعه کیفی صورت گرفته و ابزار گردآوری داده ها، مشاهدات عینی و مطالعه منابع مکتوب می باشد.
تبیین مکان یابی خانه در واحد همسایگی با تکیه بر آیات قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
مکانیابی به عنوان روند تصمیم گیری همه جانبه، مستلزم در نظر گرفتن الگو و رعایت اصول و مراحل پیوسته ای می باشد. جهت بررسی مکانیابی در اسلام به مفهوم مکان در اسلام و مکانشناسی قرآن، می پردازیم. ماهیت تحقیق، استقرایی و براساس روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر اسناد معتبر، قرآن و تفاسیر و بررسیهای میدانی خانه مناطق گرم و خشک ایران، سامان مییابد. واحد همسایگی به عنوان زمینه صحت سنجی و دو گروه اساتید معماری و نیز اندیشمندان حوزه علوم قرآنی به عنوان گروه نظرسنجی به روش دلفی انتخاب گردید و نتایج اولیه تحقیق به این افراد ارائه گردید. پس از جمع آوری داده ها و دسته بندی آنها ارزش دهی و اولویت گذاری انجام پذیرفت. بر این عقیدهایم که سه عامل، وحدت واحد همسایگی، هدفمندی در ساخت، طراحی و کارکردهای خانه و نیز بکارگیری اصول محرمیت، طهارت و امنیت درونی و بیرونی در خانه و بافت همسایگی، همپیوندی با پیرامون طبیعی و شهری واحد همسایگی، عوامل مؤثر بر مکان یابی خانه در واحد همسایگی هستند.
بررسی عملکرد سایه اندازی شناشیرها و اصلاح آن به روش نقاب سایه در بوشهر
حوزه های تخصصی:
ایجاد تراس های چوبی یا شناشیرها از جمله تدابیری است که برای سایه اندازی بر روی بازشوهای غربی ساختمانها در بافت قدیمی شهر بوشهر مورد استفاده قرار گرفته اند. این سایه بانها علاوه بر نقش سایه اندازی، از جمله آرایه های معماری سنتی بوشهر نیز بحساب می آیند اما عملکرد سایه اندازی آنها در بعدازظهرها، از اردیبهشت تا آبان ماه، ناقص بوده و نمی توانند سایه مناسب را برای بازشوهای غربی فراهم نمایند. این مقاله با هدف اصلاح و بهبود عملکرد سایه اندازی شناشیرهای ضلع غربی و با تکیه بر تحقیقات میدانی و شبیه سازی رایانه ای و داده های یک ساعته مربوط به تابش خورشید در طول سال نگاشته شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که عملکرد شناشیرهای اصلاح شده به روش نقاب سایه الگی، به طرز چشم گیری بهبود یافته و استفاده از آنها را در معماری و سیمای شهری معاصر بوشهر امکان پذیر می سازد.
انکشاف موضوع نظم در معماری به مثابه یکی از مظاهر کیفیت
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی فهم نظم در معماری می باشد. اگر به نظم به عنوان یکی از مظاهر کیفیت نظر کنیم؛ فهم نظم از ظاهر تا باطن به مثابه یکی از مظاهر رجعت به درون است که می تواند از مجاری فهم کیفیت در معماری منظور گردد. در راستای فهم موضوع نظم در معماری؛ می توان سه موقعیت طولی را احصاء کرد: است که بر اساس آن؛ معماری در قالب دستگاهی استوار می « انضباط » مرتبه حداقل نظم؛ منحصر به لایه گردد.این ساحت از معماری به دلیل مجموعه ای از اجزاء بودن بر اساس هدف خاص و کارکردن بر اساس حداقل خوانده می شود. « دستگاه معماری » ، نظم به کمک اصول « انتظام » مسیر تکاملی نظم از انضباط در طلب نظم های کاملتر باز است. نظم معماری در مرتبه نام می گیرد. « منظومه معماری » ؛ تعادل و تناسب بیان می گردد.آن به دلیل انتظام در ادامه؛ نظم به سوی مراتب معنایی خود در حرکت است و خبر از جان و درون خواهد داد . نظم در مرتبه دل » اعتبار می شود . از کیفیتهای آن « منظومه معماریِ درون » ؛ قرار می گیرد. چنین ساحتی از معماری « انجذاب » است. « لایق حضور انسان بودن » و ،« داشتن منظومه معماری درون، نسبت به دو ساحت قبل از خود اوسع است. آنها از بودنِ در سایه منظومه معماری درون؛ بعضی از خاصیتهای آن را دارا خواهند بود؛ اما به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ظلی؛ دارنده تمامی آن خصوصیات نیستند. مراتب طولی نظم به مثابه دریافت منزلهایی هستند که نگارنده در ارتقاء فهم خود از کیفیتها در معماری پیموده است. راه نظم برای رسیدن به درون موضوعیت یافته است لذا موجودیت خود را از نسبتی « راه نظم » ؛ است. این مسیر برقرار می سازد احراز می نماید. از آن جهت که مخاطب راه درون، درون انسانهاست؛ می توان « راه درون » که با اذعان داشت جستجوی راه درون همواره معتبر خواهد ماند. به مثابه مقصود راه درون در معماری است . وقوف به معنای آگاهی به « وقوف » نتیجه تحقیق حاضر، ناظر بر وجودی برتر از انسان است.آن، راهی برای فهم معماری؛ نه بر اساس مقولات، بلکه متکی به باور به « حضور » است. شاید با گذر از مسیرهایی از این دست بتوان امید داشت که در فهم معماری چارچوب دیگری ایجاد « وجود » کرد. رسیدن به منظومه معماری درون؛ مقصود بالذات نیست . بلکه مقصود اعلای جستجوی درون جستجوی ذات باری تعالی است.در انسان با تأثّر از نظم معماری، با رجوع به خود و نظم درونی خود؛ انکشافی حادث می شود . در این مقام؛ معماری به عنوان اثر کنار می رود و انسان با نظمی برتر از هر آنچه گفته شد به مثابه نظام سرمدی؛ مواجه می شود. به این ترتیب؛ راه نظم در مقیاس طولی می تواند همچنان ادامه دار باشد
طراحی فضای شهری بومگرا در توسعه های جدید شهری: آشتی توسعه و پایداری«با تأکید بر طراحی بومگرا در خیابان های شهر یزد»
حوزه های تخصصی:
تأمین نیازهای اجتماعی انسان در فضاهای شهری، از اصلیترین اهداف توسعه پایدار محسوب می شود . امروزه تغییرات عینی آن » از فضای شهری در پی تحول ارتباطات و هجوم اطلاعات، همچنین « تصویرذهنی » دگرگونی در به واسطه فهم و کاربرد نادرست از پیشرفت تکنولوژی و الگوبرداری ناشیانه از « در بافتهای جدید شهری تئوری های وارداتی، تعارضی را بین این دو ایجاد کرده که این بی توجهی به بستر مصنوع، طبیعی و فرهنگ به عنوان محصول طبیعت، هویت مکان، این پیش نیاز زندگی اجتماعی را مخدوش نموده و شهروندان را به بحران هوی ت، احساس بیریشگی و در بهترین حالت، انزوا دچار نموده است. از اینرو خلق فضای شهری سازنده؛ با ایجاد بستر مناسب فرهنگی برگرفته از ویژگیهای بوم، ارزشها و هویت جامعه و فضای شهری سرزنده؛ با ایجاد شرایط سالم و سازگار با نیازها و رفتارهای استفادهکننده ضروری به نظر میرسد؛ که این به معنی بومی کردن فضای شهری و برقراری رابطه علی دوسویه میان پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و محیط طبیعی و ابعاد انسانی است. تحقیق حاضر درصدد پاسخگویی به سوال چگونگی طراحی فضاهای شهری در یک بستر فرهنگی براساس رویکرد بومگرایی شکل گرفته است. از اینرو در این مقاله، ابتدا ضرورت ایجاد فضای شهری بوم گرا بررسی و با الگوی » ، شناخت مفاهیم فضای شهری و بومگرایی، ویژگیهای فرهنگی و الگوهای رفتاری به روش تحلیل محتوا استخراج گردیده، سپس معیارهای طراحی بو مگرا در ابعاد مختلف « مطلوب فضای (خیابان ) شهری بوم گرا زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و رفتاری با بررسی الگوهای موجود خیابان های شهر یزد -به عنوان مطالعه موردی- در قالب معیارهای کالبدی، عملکردی و معنایی ارائه شده است . اهم یافته های این پژوهش بیانگر این امراست که جهانی اندیشیدن به توسعه پایدار با بومی طراحیکردن فضای شهری درکالبد، عملکرد و معنی خواهد توانست هر آنکس را که در پی جایگزینی منطق هم این و هم آن ارزشهای سنتی- معاصر یا بومی - جهانی است، برای حضور مستمر و امن به خود فراخوانده و موجبات پاسداری از هویت بومی در توسع ه جدید شهری، پرورش نسل جوان، خودشکوفایی و مهمتر از همه حس تعلق را فراهم کرده که موجب ارتقاء کیفیت محیط زندگی انسان و حفظ قابلیت زیست که هدف غایی طراحی شهری و ارکان اساسی توسعه شهری پایدار است، خواهد شد.
نقش معنا در تعیین ویژگیهای کارکرد سازگار با بقایای بناهای تاریخی
حوزه های تخصصی:
آنچه از توانبخشی بناهای تاریخی معمولاً مورد انتظار است اعطای عملکرد جدید و انطباق آن با کالبد معماری در قالب یک کارکرد تعریف شده و سازگار است؛ اما هنگامیکه یک اثر تاریخی به دلیل گذشت زمان یا اتفاقات دیگر ویران شده و امکان بازسازی و رجوع به وضعیت قبلی آن میسر نباشد، موضوع توانبخشی و گزینش کارکرد سازگار برای آن با تردید روبرو میشود. این مقاله سعی بر آن دارد تا بر اساس نظریه براندی در حفاظت آثار معماری، با بیان معناهایی که در طول زمان (از خلق اثر تا وضعیت کنونی) در یک اثر تاریخی بهوجود می آید گستره ای از معانی را حتی برای یک ویرانه کانتر « مدل مکان » در نظر دارد، با استفاده از « مکان » معرفی نماید و با توجه به غایتی که برای احیای آن به مثابه یک که انطباق سه مؤلّفه کالبد، فعالیت و معنا را جهت احراز مکان ضروری می داند، ویژگی های کارکرد سازگار با معانی بقایای بناهای تاریخی را بیان کند. بنابراین میتوان ضمن محدود نشدن در کارکرد قبلی اثر، کارکردهای دیگری را پیش روی قرار داد تا به گزینشی مناسب تقرب یافت. این مقاله در تعیین چارچوب نظری تحقیق از روشی قیاسی برای استدلال و استنتاج از نظریه مطرح شده توسط براندی در حفاظت آثار معماری، به ره برده و با استفاده از مدل مکان کانتر سعی در شناسایی رابطههای بین مؤلّفههای مکان دارد. این مدل امکانی را فراهم میآورد که به بنای تاریخی صرفاً بهمثابه موجودیتی کالبدی که در روند حفاظت هیچگونه تغییر و تحولی را پذیرا نیست، نگریسته نشود، بلکه با توجه ب ه معانی موجود در بنا، موضوعیت تعیین کارکرد سازگار را حتّی در توانبخشی ویرانههای تاریخی که از وضعیت کالبدی و فعالیتی مناسبی برخوردار نیستند، نیز پذیرفت .