نوشتار حاضر در پی فهم نظم در معماری می باشد. اگر به نظم به عنوان یکی از مظاهر کیفیت نظر کنیم؛ فهم نظم از ظاهر تا باطن به مثابه یکی از مظاهر رجعت به درون است که می تواند از مجاری فهم کیفیت در معماری منظور گردد. در راستای فهم موضوع نظم در معماری؛ می توان سه موقعیت طولی را احصاء کرد: است که بر اساس آن؛ معماری در قالب دستگاهی استوار می « انضباط » مرتبه حداقل نظم؛ منحصر به لایه گردد.این ساحت از معماری به دلیل مجموعه ای از اجزاء بودن بر اساس هدف خاص و کارکردن بر اساس حداقل خوانده می شود. « دستگاه معماری » ، نظم به کمک اصول « انتظام » مسیر تکاملی نظم از انضباط در طلب نظم های کاملتر باز است. نظم معماری در مرتبه نام می گیرد. « منظومه معماری » ؛ تعادل و تناسب بیان می گردد.آن به دلیل انتظام در ادامه؛ نظم به سوی مراتب معنایی خود در حرکت است و خبر از جان و درون خواهد داد . نظم در مرتبه دل » اعتبار می شود . از کیفیتهای آن « منظومه معماریِ درون » ؛ قرار می گیرد. چنین ساحتی از معماری « انجذاب » است. « لایق حضور انسان بودن » و ،« داشتن منظومه معماری درون، نسبت به دو ساحت قبل از خود اوسع است. آنها از بودنِ در سایه منظومه معماری درون؛ بعضی از خاصیتهای آن را دارا خواهند بود؛ اما به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ظلی؛ دارنده تمامی آن خصوصیات نیستند. مراتب طولی نظم به مثابه دریافت منزلهایی هستند که نگارنده در ارتقاء فهم خود از کیفیتها در معماری پیموده است. راه نظم برای رسیدن به درون موضوعیت یافته است لذا موجودیت خود را از نسبتی « راه نظم » ؛ است. این مسیر برقرار می سازد احراز می نماید. از آن جهت که مخاطب راه درون، درون انسانهاست؛ می توان « راه درون » که با اذعان داشت جستجوی راه درون همواره معتبر خواهد ماند. به مثابه مقصود راه درون در معماری است . وقوف به معنای آگاهی به « وقوف » نتیجه تحقیق حاضر، ناظر بر وجودی برتر از انسان است.آن، راهی برای فهم معماری؛ نه بر اساس مقولات، بلکه متکی به باور به « حضور » است. شاید با گذر از مسیرهایی از این دست بتوان امید داشت که در فهم معماری چارچوب دیگری ایجاد « وجود » کرد. رسیدن به منظومه معماری درون؛ مقصود بالذات نیست . بلکه مقصود اعلای جستجوی درون جستجوی ذات باری تعالی است.در انسان با تأثّر از نظم معماری، با رجوع به خود و نظم درونی خود؛ انکشافی حادث می شود . در این مقام؛ معماری به عنوان اثر کنار می رود و انسان با نظمی برتر از هر آنچه گفته شد به مثابه نظام سرمدی؛ مواجه می شود. به این ترتیب؛ راه نظم در مقیاس طولی می تواند همچنان ادامه دار باشد