مقالات
حوزه های تخصصی:
یزد، یکی از شهرهای کویری است که در منطقه اقلیمی گرم و خشک ایران قرار گرفته و از دیرباز، معماران این دیار، از روش های مختلف برای همسازی با این شرایط نامساعد بهره جسته اند و یکی از این ابداعات، استفاده از بادگیر بود. با گذشت زمان، شیوه های زندگی نیز دستخوش تغییر شده اند و مردم به تدریج از بافت سنّتی به بخش جدید شهر مهاجرت نموده اند. افرادی که مجبور به ماندن هستند، محیط زندگی خود را بر اساس شیوه های زندگی مدرن تغییر داده اند. بادگیر که جزء جدایی ناپذیر خانه های سنتی یزد بوده است، به تدریج عملکرد خود را از دست داده و امروزه تنها به عنوان یک نماد یا عنصر تزیینی از آن استفاده می شود .بخش تابستان نشین خانه ها که در ارتباط با بادگیر بوده اند، نیز کارکرد خود را از دست داده و عملاَ تبدیل به انباری شده اند.این امر، به دلیل ترویج استفاده ارزان و آسان از انرژی کولرهای آبی است که جایگزین استفاده از سرمایش طبیعی بادگیرها شده است. این مقاله با هدف بازکارآیی نقش بادگیرها و عملاً بخش تابستان نشین و در تداوم تحقیقات پیشین، با دسته بندی انواع بادگیرها در یزد، رابطه نقش تهویه و خنک کنندگی با فضاهای بخش تابستان نشین را بررسی و راهکارهای معمارانه و فنی اصلح در بهینه سازی نقش بادگیر را ارائه می دهد. معیار دسته بندی، نوع رابطه بادگیرها با فضای تابستان نشین است که این رابطه به سه دسته تقسیم بندی شد: 1- بادگیرهایی که با فضای بسته، مانند حوضخانه، رابطه برقرار می کنند. 2- بادگیرهایی که با فضای نیم باز، مانند تالار، ارتباط برقرار می کنند. 3- بادگیرهایی که هم با فضای بسته و هم نیم باز، رابطه برقرار می کنند. بنابراین، پس از معرفی بادگیر دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد (خانه رسولیان) و اصلاحات انجام شده، دو خانه مرتاض و کرمانی که معرف تیپ های دیگر رابطه بادگیر با فضاهای معماری هستند، معرفی و راهکارهای بازکارآیی آنها ارائه شد. روش تحقیق بر اساس مطالعات میدانی از نمونه های ذکر شده بود و همچنین، با توجّه به بازکارآیی بخشی از بادگیر خانه رسولیان از تجربیات مربوط به اصلاح آن نیز استفاده گردید
رابطه ساختار محله بندی بافت قدیم شهر یزد و مشارکت اهالی برای تأمین خدمات شهری، مورد نمونه: محله دولت آباد
حوزه های تخصصی:
تهیه و تدارک خدمات شهری ، مستلزم صرف منابع بسیار از جمله زمان، هزینه، نیروی انسانی از سوی سازمان های ذیربط است در مقابل استفاده از نیروی مشارکت مردمی با وجود روحی ه مشارکت پذیری در میان ساکنان بافت قدیم شهر یزد، منبع ارزنده ای برای امر فوق در محلات آن بشمار می رود. بهره گیری دیگر بار از مشارکت مردم در محله دولت آباد به منظور فراهم آوردن بخشی از خدمات شهری بیش از هر چیز مستلزم شناخت متغیرهای مؤثر بر آن است. در این پ ژوهش، از روش توصیفی، جهت تدوین مبانی نظری و از روش همبستگی و توصیفی - تحلیلی ، برای تعیین روابط میان متغیرها و توصیف و تحلیل یافته ها بهره گرفته شد و مطالعات کتابخ انه ای و میدانی ، به صورت تکمیل پرسشنامه، ابزار جمع آوری داده ها بودند. مهمترین یافته ها عبارتند از: ساختار محله بندی بافت قدیم شهریزد، احساس رقابت محله ای و عرق و تعلّق خاطر به محله که احساس درون گرایی محله ای اهالی بافت قدیم را به همراه می آورد. این متغیرها تأثیر مثبت و مستقیم بر میزان مشارکت آنها در تأمین خدمات شهری دارد. اهالی محله دولت آباد، زمانی در ارائه خدمات شهری مشارکت می کنند که منفعت حاصل از آن را بیشتر از هزینه های آن ارزیابی کنند. تفاوت معناداری میان گرایش مردان و زنان برای مشارکت در زمینه مورد بررسی وجود ندارد و سرانجام نمی توان گفت: شهروندانی که پیش تر در امور مرتبط با محله خود به نوعی مشارکت کرده اند، در حال حاضر نیز تمایل بیشتری برای تأمین خدمات شهری مورد نیاز محله خود دارند.
مرتبت تدریج در خانه؛ احیای بستر زندگی خانواده گسترده
حوزه های تخصصی:
این مقاله ؛ تلاشی است برای تدوین ( نظام فضایی ) که ظرفیت برقراری ارتباطی عمیق را میان ساکنین آن داشته باشد. جامعه (مظروف معماری) امروز، بر خلاف جامعه همگن و پیوسته دیروز، دچار انقطاع شده است؛ انقطاع در دو ساحت زمان و مکان؛ انقطاع مردم از گذشته خود(گسست نسل ها ) و از یکدیگر . انقطاعی که در حد فاصل خانواده هسته ای و مراتب وسیع تر جامعه رخ داده است. ایجاد پیوستگی، معلول جاری شدن مفهوم تدریج در روابط افراد جامعه است. برای تحقق این امر، حلقه ای مولد، ولی مفقوده وجود دارد که مرتبه ای دیگر از مراتب اجتماعی .« خانواده گسترده » ؛ است تغییر تدریجی، خصیصه ای است که سبب پیوستگی در هریک از این دو ساحت و همچنین این دو ساحت با یکدیگر است و بستر احیای شیوه زندگی خانواده گسترده را فراهم می آورد. خانواده گسترده، به عنوان مرتبه ای از جامعه که زنده است و بسترساز پیوستگی و زندگی در جامعه است . برا ی نیل به این منظور به شناخت خانواده گسترده و بررسی امکان یا ضرورت احیای آن در جامعه امروز و جستجوی ویژگی های ظرف زندگی این خانواده پرداخته شده است. با توجه به علل افول خانواده گسترده، ایدئوگرام خانه این خانواده براساس تغییر تدریجی در دو ویژگی مهم خانه ایرانی که همانا محصوریت و خلوت است، با نگاهی تمثیلی به سرمشق درخت شکل گرفته است. درخت برای میوه، دو منبع تغذیه فراهم آورده؛ شاخه ها به عنوان منبع تغذیه مشترک؛ و تغذیه مستقیم و مستقل از آفتاب و هوا . حیاط نیز منبع تغذیه خانه است. در هر خانه جزء، حدفاصل دو حیاط خلوت و حیاط جمع، طیف فضاها از خلوت تا جمع سامان می گیرند؛ و خانه ها در حیاط مشترک به وحدت می رسند. در ارتباط فضای باز با فضای بسته، طیف محصوریت مطرح می شود، که تبدیل این دو را در طریقی تدریجی پیشنهاد می کند. امری که باعث پیوستگی فضا می شود. در مفهوم مطروحه -یعنی تغییر تدریجی و پیرو آن پیوستگی در ظرف و مظروف معماری- می توان مطابقتی یافت با فلسفه ملاصدرا که بر اصالت وجود بنا نهاده شده است. از منظر او، هستی، خصلتی طیف گونه یا تغییری تدریجی و پیوسته دارد؛ خصلتی تکوینی که در نظام تشریعی نیز بنا به برقراری آن است.
ضوابط طراحی معماری در بافت های تاریخی
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات شهرهای ما، توسعه ناهمگون و نامتعادل آنهاست. عدم توجه به گذشته، شامل محیط تاریخی، طبیعی بافت ها و بناها به لحاظ مسائل مختلف، اعم از بافت جمعیتی و فرهنگی و کالبد مابه ازای آن و هماهنگی توسعه جدید با بافت قدیمی یا ساخته شده اطراف، علاوه بر ناهمگونی و ایجاد هرج و مرج در سیمای شهری، و از بین رفتن تدریجی هویت شهرها، و عدم تطابق فرهنگی، تبعات دیگری نیز به دنبال خواهد داشت، چراکه معماری سنّتی و بومی هر محل، در یک تداوم تاریخی و در راستای یک سیاست مبتنی بر استمرار به تدریج و در طول سالیان متمادی با طبیعت و محیط اطراف شکل گرفته است. طیف این مقوله می تواند جنبه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در بر داشته باشد. توجه کافی به توسعه پایدار شهرهای کشور، لزوماً نگاه به گذشته را پررنگ تر خواهد کرد . این نوشته برآن است تا ضمن بررسی منشورها، بیانیه ها و اصول جهانی مطرح شده در حوزه طراحی در بافت های تاریخی، به چگونگی طراحی معماری در این محدوده ها بپردازد، ضمن اینکه رعایت اصالت و یکپارچگی موجود در آنها را به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر می پندارد. لذا پس از مطالعه معیارهای مطرح شده از سوی نظریه پردازان این امر، دستیابی به اصولی درباره طراحی معماری در کنار بافتهای قدیمی را میسر گرداند . این امر، طیف وسیعی از مداخلات مرمتی و حفاظتی و ساخت و سازهای جدید در مجاورت و یا درون این بافت ها را شامل می شود . در این مقاله، با تنظیم جدولی مبتنی بر اصول کلّی طراحی معماری و مداخلات مرمتی در بافت های تاریخی، به تطبیق ضوابط و دستورالعمل های بین المللی مرتبط با آنها با رویکرد بومی سازی پرداخته شد.
فرصت های احیاء در سیر تحول بنای تاریخی از زمان خلق تا زوال اثر
حوزه های تخصصی:
آنچه از احیای بناهای تاریخی معمولاً مورد انتظار است، اعطای عملکرد جدید و انطباق و سازگاری فعالیتهای انسانی با کالبد معماری در قالب یک کاربری تعریف شده است. این تلقی هرگاه با بنایی که مورد تخریب اساسی قرار گرفته و امکان بازسازی آن وجود نداشته یا رجوع به وضعیت قبلی آن موضوعیت پیدا نمی کند، توام شود؛ احیای آن بنا نیز در هالهای از ابهام قرار میگیرد و در بعضی از موارد از احیاء صرف نظر میشود. این مقاله سعی بر آن دارد تا نشان دهد یک بنای تاریخی، از زمان خلق تا زوال، فرصتهای متفاوتی را جهت احیاء بهدست می دهد که با توجه به ویژگیهای آن اثر، قابل احصاء است. دیدگاه براندی در حفاظت از اثر میراثی که سه زمان (زمان خلق اثر، زمان طی شده تاکنون و لحظه شناخت اثر در زمان حاضر) را برای آن قایل است و ارزشهای متفاوتی را برای اثر میراثی در نظر می گیرد، زمینهای را بهوجود میآورد که به ویرانههای یک بنای تاریخی به مثابه یک کار هنری نگریسته شود و ارزشهای مستتر در آن، موضوع احیاء قرار گیرد. انجام برخی تجارب عملی دو دهه اخیر در محلات تاریخی یزد، هر چند مستقل از این آراء و به عنوان دریافته هایی که در میدان عمل بهانجام رسیده اما بهنوعی پیمایشی در جهت مشق این دیدگاه و رویکرد خلاقه در زمینه حفاظت از ارزشهای میراثی نیز محسوب میگردد و به خوبی می تواند کارآمدی این دیدگاه را در مواجهه ب ا وضعیت زوال یک بنای تاریخی نشان دهد
تبیین ویژگی های اصالت بخشی و امکان سنجی تحقق آن در بافت تاریخی شهر اردکان
حوزه های تخصصی:
بافت قدیم شهرها اغلب دربرگیرنده آثار و مجموعههای تاریخی میباشند که امروزه اغلب در زمره بافت های فرسوده قرار گرفتهاند. یکی از این بافتها، بافت تاریخی شهر اردکان است که علیرغم مداخلاتی که تا ب ه حال در آن صورت گرفته، سیمای عمومی مرکز شهر و به ویژه محلات مسکونی آن بیانگر دوگانگی، همزیستی کهنه و نو و گستره فرسودگی است. مقاله حاضر در جستجوی این نکته است که با وجود مداخلات انجام گرفته در این بافت، ادامه روند حاکم بر رکود و عقبماندگی محلات مسکونی مرکز شهر که نمود عینی آن گسترش فرسودگی، ترک و مهاجرت ساکنان اولیه است، تحت تأثیر چه عواملی است و آیا احیا ء این محلات و بافت تاریخی با رویکرد اصالتبخشی قابل تبیین است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و بررسیهای اسنادی - کتابخانه ای، رویکرد اصالت بخشی معرفی، ویژگیهای آن تبیین و نحوه تحقق آن برای احیاء بافت تاریخی شهر اردکان بر اساس ویژگیهای مقبولیت یابی بافت در » خاص آن مورد بحث قرار گرفته است. از این منظر، در این صفحات اصالتبخشی برابر با می باشد . بر مبنای یافته های « ارتقاء کیفیت محیط سکونت ساکنین و شهروندان » و مترداف با « اذهان عمومی تحقیق رفع مشکلات گریبانگیر احیاء بافت تاریخی شهر با رویکرد اصالت بخشی نیازمند دو دسته از اقدامات میباشد: اقدامات خرد مقیاس که شامل ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خدمات شهری، مدیریت شهری، بهداشتی و زیستمحیطی شهر و بافت تاریخی میباشد؛ و اقدامات کلان مقیاس که مستلزم حضور پررنگ دولت، مشارکت مردمی و بخش خصوصی است.
تعیین مطلوبیت شرایط آسایش مدارس شهر یزد بر اساس شاخص های زیست - اقلیمی
حوزه های تخصصی:
شناخت توان آسایش زیست- اقلیمی یا بیوکلیماتیک، در معماری مراکز آموزشی و به طور خاص ، مدارس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توجه به خصوصیات اقلیمی و اثراتی که اقلیم در شکل گیری این گونه ساختمانها می گذارد، از نظر آسایش حرارتی و هماهنگی ساختمان، با شرایط اقلیمی موجب صرفه جویی در مصرف انرژی شده و از لحاظ زیست محیطی، سالم تر و بهتر است. این پژوهش، به منظور بررسی تعیین مطلوبیت شرایط آسایش مدارس یزد، بر اساس شاخص های زیست- اقلیمی انجام شده و هدف آن، استفاده حداکثر از پتانسیلهای محیطی در جهت صرفه جویی انرژی و بالا بردن کیفی ت آسایشی در محیط آموزشی و سالم سازی محیط زیست است . روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و از حیث نوع تحقیق کاربردی است و شامل دو بخش اقلیمی و معماری میشود که جداگانه مطرح و نتیجه گیری شده است . در ۱۳۸۵ ) اقلیمی به بررسی عناصر مهم آب و هوایی ، چون : دما، بارش، - این راستا، با استفاده از آمار ۲۰ ساله ( ۱۳۶۵ رطوبت، باد و تابش پرداخته، و به کمک شاخصهای زیست - اقلیمی ماهانی ، گیونی، ترجونگ و با استفاده از الگوی سایکرومتریک به روش اوانز، آسایش اقلیمی در شهر یزد تعیین شد. نتیجه این مطالعه نشان می دهدکه حدود ۵۵ درصد طول سال، هوای شهر یزد از لحاظ دمایی و رطوبتی، خارج از محدوده آسایش قرار دارد. ۱۳۸۵ ) موجود در اداره کل نوسازی و تجهیز - همچنین، با توجه به آمار ۱۰ ساله مدارس نوساز شهر یزد ( ۱۳۷۵ مدارس استان یزد (شناسنامه و پلان مدارس) به مسایلی مانند جهت استقرار ساختمان مدرسه در ارتباط با زاویه تابش و باد، ابعاد پنجره ها و بازشوها و نقش آنها در تهویه کلاس، تعیین عمق و اندازه سایبان، فرم ساختمان مدارس و فضای سبز موجود در مدارس نوساز شهر یزد بررسی شده و نتایج تحقیق نشان داد که جهت استقرار و ن حوه قرارگیری (کشیدگی شرقی- غربی) با استانداردهای اقلیمی شهر یزد هماهنگی دارد. وجود پنجره ها در نمای جنوبی و شمالی مدارس این شهر باعث تهویه طبیعی بهتری در این مدارس شده است. در زمینه سایبان و عمق استاندارد این سایبانها با شرایط اقلیمی این شهر و همچنین نوع، میزان و محل قرارگیری پوشش گیاهی در مدارس نوساز شهر یزد، تناسبی با شرایط اقلیمی این شهر ندارند.