چشم انداز مدیریت مالی (و حسابداری)
چشم انداز مدیریت مالی سال یازدهم تابستان 1400 شماره 34 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر مفهوم دیرش سهام به عنوان یک سنجه ریسک برای توضیح بازده انتظاری در مدل های قیمت گذاری دارایی سرمایه ای معرفی شده است؛ تحقیقات تجربی نشان می دهند ساختار زمانی بازده سهام، نزولی است در حالیکه با افزایش دیرش و به دلیل افزایش ریسک های مترتب بر سرمایه گذاری های انجام شده طی زمان، انتظار بر افزایش بازده است. در این تحقیق با استفاده از فرمول دیچاو برای محاسبه دیرش سهام، مقادیر دیرش را برای نمونه ای از شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1387 تا 1397 محاسبه کرده و مجموعه نمادهای مورد بررسی به چهار سبد بر حسب دیرش تقسیم گردید. مقایسه میانگین دیرش و بازده چهار سبد نشان می دهد که ساختار زمانی بازده سهام در ایران نیز نزولی است؛ موارد مختلفی برای توضیح این رفتار ارائه شده است و در این تحقیق به نقش دولت در قیمت گذاری محصول شرکت ها، به عنوان یک عامل مؤثر و معنادار در عدم کارایی بورس اوراق بهادار پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد سرکوب بیشتر قیمت محصول بنگاه تولیدی توسط نظام قیمت گذاری دولتی، با ارزشگذاری بالاتر قیمت سهام شرکت در بازار و در نتیجه میانگین بازده کمتر سهم رابطه مستقیم دارد. لذا فروش سهام شرکت های با بیشترین سرکوب قیمت محصول (شرکت های با دیرش بیشتر) و خرید سهام شرکت های با کمترین سرکوب قیمت محصول (شرکت های با دیرش کمتر)، به عنوان یک استراتژی سرمایه گذاری مطرح می شود.
الگوریتم پیشنهادی برای انتخاب ویژگی های مناسب به منظور پیش بینی شاخص بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد یک مدل هوشمند تا حد زیادی به انتخاب مرتبط ترین و تأثیرگذارترین متغیرهای ورودی و کمترین پیچیدگی مدل یادگیری بستگی دارد. از این رو در مطالعه حاضر، برای پیش بینی روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران بر اساس متغیرهای مالی و اقتصادی، ابتدا اقدام به اولویت بندی ویژگی ها با الگوریتم MID نموده، سپس از 4 مدل مختلف شبکه عصبی (MLP, SVR, RBF, DNN) که از مهم ترین و بدیع ترین مدل های پیش بینی می باشند، استفاده می شود. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل مدل های مورد بررسی، در نهایت الگوریتمی برای انتخاب ویژگی های مناسب برای پیش بینی شاخص، تحت عنوانISF _MID پیشنهاد شده و با تعدادی از روش های مشابه، مقایسه می گردد. داده های مورد استفاده در این پژوهش به صورت روزانه در بازه زمانی 28/10/1392 تا 30/5/1397 جمع آوری شده اند. مدل های مورد بررسی در مرحله پیاده سازی با روش اعتبارسنجی متقابل K-fold مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین از معیارهای MAE، MSE و RMSE برای ازریابی عملکرد مدل های مذکور استفاده می شود. نتایج نشان می دهد که با روش پیشنهادی، می توان با 7 ویژگی انتخابی به دقت بالایی در پیش بینی روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران دست یافت.
برآورد ارزش در معرض خطر شرطی با استفاده از فرایند های لوی تلاطم تصادفی در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های نشان داده است که تلاطم تصادفی و پرش ها در روند بازار قیمت سهام نقش مهمی را ایفا می کنند و در نظر گرفتن این دو عامل تاثیر بسزایی در توصیف بهتر دارایی ها دارد. فرایندهای پرش نامتناهی لوی ویژگی های چولگی و دم سنگینی بازده دارایی را پوشش می دهند اما بیانگر تلاطم خوشه ای نمی باشند. با زمان متغیر کردن این فرایند ها توسط انتگرال فرایند کاکس اینگرسول راس، مدل فرایندهای لوی تلاطم تصادفی بدست می آید که در این مقاله در تعیین ارزش در معرض خطر شرطی به کار گرفته شده است. با کمک روش تبدیل فوریه سریع فرم بسته ای از تابع چگالی احتمال را به دست آورده شده است. همچنین با استفاده از الگوریتم بهینه سازی ترکیبی ازدحام ذرات پارامترهای مدل برآورد شده است. ارزش در معرض خطر شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران را در بازه زمانی ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ بر مبنای مدل معرفی شده، برآورد کرده و با رویکردهای شبیه ساز تاریخی و واریانس کوواریانس مقایسه شد. نتایج تکنیک های پس آزمون در مورد محاسبه ارزش در معرض خطر، حاکی از برتری مدل های لوی تلاطم تصادفی در مقایسه با رویکردهای شبیه ساز تاریخی و واریانس کوواریانس است.
بررسی احساسات سرمایه گذاران و همزمانی بازدهی سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساسات سرمایه گذاران نسبت به بازار سرمایه می تواند نقش موثری بر روند قیمت سهام، حجم معاملات بازار و بخصوص بر همزمانی بازدهی سهام داشته باشد. ورود سرمایه گذاران خرد بسیار با حجم سرمایه بالا که از دانش کافی در زمینه سرمایه گذاری بهره مند نیستند، موجب شده مطالعه این موضوع اهمیت بیشتری پیدا کند. از این رو، در این پژوهش به بررسی رابطه بین احساسات سرمایه گذاران و همزمانی بازدهی سهام در بورس اوراق بهادار تهران، با نمونه آماری 167 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از 15 صنعت مختلف طی بازه زمانی فروردین ماه 1389 لغایت اسفند ماه 1398 پرداخته شده است. احساسات سرمایه گذاران از طریق شاخص ترکیبی پیشنهادی بیکر و وارگلر (2006) با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی اندازه گیری شده است و همچنین برای اندازه گیری همزمانی بازدهی سهام از سه روش مختلف: مدل ساده مورک، مدل چهارعاملی کارهات و مدل پنج عاملی فاما فرنچ استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که احساسات سرمایه گذاران به طور معناداری بر افزایش همزمانی بازدهی سهام اثرگذار است و همچنین یافته های پژوهش نشان داد ضرایب احساسات مثبت و منفی به طور معناداری باهم تفاوت ندارند و در نتیجه احساسات مثبت و منفی بصورت متقارن بر افزایش همزمانی بازدهی سهام اثرگذار هستند.
تأثیر مشکلات نمایندگی بر رابطه بین افق زمانی کوتاه مدت سرمایه گذار نهادی و ریسک سقوط قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مشکلات نمایندگی بر رابطه بین افق زمانی کوتاه مدت سرمایه گذار نهادی و ریسک سقوط قیمت سهام است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پس رویدادی می باشد. دوره زمانی پژوهش، 1398-1391 بوده و برای اندازه گیری متغیر ریسک سقوط قیمت سهام از داده های دو ماه قبل (1390) و دو ماه بعد( 1399) نیز استفاده شده است. همچنین، 123 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از مدل های رگرسیونی چند متغیره در نرم افزار ایویوز استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که، افق زمانی کوتاه مدت سرمایه گذارنهادی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معنی داری دارد. مشکلات نمایندگی ناشی از تضاد نمایندگی مبتنی بر مالکیت مدیریتی، بر رابطه بین افق زمانی کوتاه مدت سرمایه گذار نهادی و ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر منفی و معنی داری دارد و مشکلات نمایندگی ناشی از تضاد نمایندگی مبتنی بر جریان وجوه نقد آزاد، بر رابطه بین افق زمانی کوتاه مدت سرمایه گذارنهادی و ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معنی داری دارد.
مطالعه ای بر رفتار داده های بازده شاخص بورس تهران و ارائه روش پیش بینی تغییر رژیم مبتنی بر شبکه های عصبی عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با نگاهی آماری بر داده های بورس تهران اقدام به شناسایی رفتار و فرآیند تولید داده های بازده روزانه شاخص بورس تهران شده و پس از انجام آزمون های متعدد، با شناسایی رفتار آماری این داده ها و اظهارنظر راجع به کارایی این بازار، اقدام به توسعه مدلی نوین برای پیش بینی آن شده است. لازم به ذکر است که ساختار مدل ارائه شده مطابق با رفتار آماری این داده ها تدوین شده است. مدل ارائه شده متشکل از دو شبکه عصبی مصنوعی احتمال ترکیبی و حافظه کوتاه مدت و بلندمدت ماندگار می باشد که با در نظر گرفتن تعداد رژیم های رفتاری متفاوت، حرکات روزانه بازده شاخص بورس تهران را در بازه زمانی آذر 1387 تا فروردین 1400 توضیح می دهد. آزمون های متفاوت کارایی ضعیف بازار را رد کرده و ذات آشوبی را در رفتار بازده شاخص کل بورس تهران نشان می دهد. مدل ارائه شده در این پژوهش توانسته است دقت بهتری نسبت به مدل بدون در نظر گرفتن رژیم کسب بنماید. آزمون دیابولد ماریانو معنی دار بودن این تفاوت دقت مدل ها را تائید کرده و آزمون معکوس با در نظر گرفتن هزینه معاملاتی نشان داده است که استراتژی این مدل با در نظر گرفتن چند رژیم، بازده بالاتری نسبت به مدل بدون رژیم و شاخص بازار کسب می کند.
احساسات سرمایه گذاران و تصمیم های تامین مالی در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پارادایم مالی رفتاری، احساسات سرمایه گذاران می تواند در تعیین قیمت اوراق بهادار و متعاقب آن هزینه های تامین مالی نقش پررنگی داشته باشد. از این رو پژوهش حاضر به مطالعه رابطه احساسات سرمایه گذاران و تصمیم های تامین مالی می پردازد. از داده های 201 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1390 تا 1398 و رویکرد کنترل اثرات سالها و صنایع استفاده شد. نتایج نشان می دهد با افزایش احساسات سرمایه گذاران، فاصله اهرم از اهرم هدف کاهش می یابد. این رابطه در شرکت هایی که اهرم بالاتر از اهرم هدف دارند (نسبت به شرکت های دسته مقابل)، قوی تر است. بین احساسات سرمایه گذاران و انتشار سهام رابطه مستقیم وجود ندارد، لذا احساسات سرمایه گذاران، شرکت ها را تشویق به انتشار سهام نمی نماید. رابطه احساسات سرمایه گذاران با انتشار بدهی نیز برخلاف نظریه سوگیری مدیران، معنی دار نیست. نتایج آزمون های تکمیلی در شرکت هایی که احتمال درماندگی مالی در آن ها زیاد است، نشان داد در شرکت هایی که سیاست های مالی آن ها مبتنی بر سطوح بالای اهرم است، احساس سرمایه گذاران شرکت ها را به سمت انتشار سهام و بازخرید بدهی سوق می دهد. شرکت های کوچک نیز با افزایش احساسات سرمایه گذاران، دست به انتشار سهام می زنند. اما پایین بودن سطح نگهداشت وجوه نقد، رابطه بین احساسات و انتشار سهام یا بدهی را تحت تاثیر قرار نمی دهد.