در پارادایم مالی رفتاری، احساسات سرمایه گذاران می تواند در تعیین قیمت اوراق بهادار و متعاقب آن هزینه های تامین مالی نقش پررنگی داشته باشد. از این رو پژوهش حاضر به مطالعه رابطه احساسات سرمایه گذاران و تصمیم های تامین مالی می پردازد. از داده های 201 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1390 تا 1398 و رویکرد کنترل اثرات سالها و صنایع استفاده شد. نتایج نشان می دهد با افزایش احساسات سرمایه گذاران، فاصله اهرم از اهرم هدف کاهش می یابد. این رابطه در شرکت هایی که اهرم بالاتر از اهرم هدف دارند (نسبت به شرکت های دسته مقابل)، قوی تر است. بین احساسات سرمایه گذاران و انتشار سهام رابطه مستقیم وجود ندارد، لذا احساسات سرمایه گذاران، شرکت ها را تشویق به انتشار سهام نمی نماید. رابطه احساسات سرمایه گذاران با انتشار بدهی نیز برخلاف نظریه سوگیری مدیران، معنی دار نیست. نتایج آزمون های تکمیلی در شرکت هایی که احتمال درماندگی مالی در آن ها زیاد است، نشان داد در شرکت هایی که سیاست های مالی آن ها مبتنی بر سطوح بالای اهرم است، احساس سرمایه گذاران شرکت ها را به سمت انتشار سهام و بازخرید بدهی سوق می دهد. شرکت های کوچک نیز با افزایش احساسات سرمایه گذاران، دست به انتشار سهام می زنند. اما پایین بودن سطح نگهداشت وجوه نقد، رابطه بین احساسات و انتشار سهام یا بدهی را تحت تاثیر قرار نمی دهد.