آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۶

چکیده

قطب های استعاری و مجازی، یکی از نظریه های زبانی مشهور معاصر منسوب به رومن یاکوبسن از نظریه پردازان معروف در این زمینه است که معتقد است برای تکمیل هرکلام، یکی از قطبهای استعاری یا مجازی زبان فعال می شود. از نظر وی، قطب مجازی زبان در نثر استفاده می شود و قطب استعاری در شعر. دیویدلاج ضمن تفسیر نظریه ی یاکوبسن بیان می دارد که در نثر، علاوه بر روابط مجاورت و قطب مجازی زبان، قطب استعاری نیز وجود دارد. لاج ادبیات داستانی نوگرا را تلفیقی از روابط مجاورت و مشابهت یا همان قطب استعاری و مجازی زبان می داند. از نظر او اگرچه قطب استعاری در رمان های نوگرا به شکلی آشکار وارد نشده است، اما نویسندگان آن ها شگردهایی را به کار می برند که نثری که در اصل مجازی است، شکلی استعاری به خود بگیرد و در نتیجه رمان های نو، عناوینی استعاری داشته باشند. پرسش اصلی ما در این پژوهش این است که در رمان های معاصر فارسی، عنوان داستان و متن، بر اساس نظریه زبان شناختی دیوید لاج، چگونه از نظر زبان شناختی و معنایی از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند و سبک داستانی، چگونه در شکل گیری عنوان نقش داشته است؟ در این پژوهش، شش رمان شاخص و برگزیده ی فارسی از جمله «سمفونی مردگان، بوف کور، بازی آخر بانو، همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها و مدیر مدرسه» را بر اساس دیدگاه دیوید لاج با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و نشان داده ایم که عنوان در این رمان ها از نظر معنایی و زبان شناختی تحت تأثیر ساختار معنایی و سبکی متن است؛ بدین گونه که در تمام این رمان ها به جز «مدیر مدرسه»، عنوان متأثر از فضای معنایی و سبکی اثر، جنبه استعاری دارد و در رمان «مدیر مدرسه» که سبکی رئالیستی دارد، عنوان نیز بر اساس قطب مجاز شکل گرفته است. اگرچه در همه این رمان ها قطب مجاز و استعاره با هم عمل کرده و جنبه مجازی زبان، در برخی موارد همان کارکرد استعاره را داشته است.

تبلیغات