مقالات
حوزه های تخصصی:
نقد جامعه شناختی یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی، به خصوص رمان است. در این شیوه، ارتباط ساختار و محتوای رمان با وضعیت و دگرگونی های جامعه و محیطی که در آن متولد شده است، کندوکاو می شود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانه ی اجتماع در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل می گردد. سابقه ی این گونه از پژوهش و به کارگیری این شیوه در نقد رمان فارسی ایران، کارآیی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی رمان فارسی را ثابت کرده است. این مقاله می کوشد یکی از آثار برتر ادبیات داستانی فارسی افغانستان - رمان هزارخانه خواب و اختناق - نوشته ی عتیق رحیمی را به این شیوه، نقد و تحلیل کند. عتیق رحیمی، نویسنده ای واقع گراست که در آثار خود، به سرنوشت پُررنج مردم افغانستان در چند دهه ی اخیر پرداخته است. رمان اجتماعی- سیاسی وی، هزارخانه ی خواب و اختناق، علاوه بر انعکاس واقعیت های وضع خفقان آور زندگی انسان در شهر کابل، بعد از کودتای کمونیست ها در اواخر دهه ی پنجاه شمسی، پیامدهای آن اوضاع را نیز بازنموده است. روش تحقیق، تحلیلی- توصیفی و برپایه ی چهارچوب نظری نقد جامعه شناختی استوار است. این تجربه نشان داد که رمان فارسی افغانستان، می تواند منظری برای شناخت ساختارهای جامعه افغانستان و مشکلات و گرفتاری های آن بگشاید و مطالعات جامعه شناختی ادبیات فارسی را غنا بخشد.
دلایل پیکرگردانی در داستان های هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موتیف های رایج افسانه ها و داستان های کهن، پیکرگردانی (Metamorphosis) یا تغییر شکل ظاهری موجودات با استفاده از نیرویی ماوراءالطبیعی یا جادو است. بسیاری از پیکرگردانی ها در داستان ها حامل بار معنایی اسطوره ای-روان شناختی هستند و تبیین آن ها مستلزم گوش فرادادن به امواج «ناخودآگاهی جمعی» در ژرفای تاریک-روشنِ افسانه ها است. در بررسی حکایت های هزار و یک شب با گستره ی وسیعی از فرافکنی های روان انسان در قالب موجودات و اشیاء مواجه هستیم که تا حدودی بیانگر اضطراب و آلام روح آدمی در مسیر زندگی است. کارکردهای مشترک پیکرگردانی در داستان های هزار و یک شب را باید در شباهت های بیرونی و کارکردهای غیرمشترک آن را در حقایق متفاوتی که شخص از آن آگاه می شود جست و جو کرد؛ حقایقی که به صورت مکاشفه وار موجب غلبه بر ترس، ایجاد حس پرستش و رسیدن به آگاهی قهرمان از ماهیت زمان و اندیشه و ناخودآگاهی می شود. دلایل به دست آمده برای پیکرگردانی در پژوهش حاضر، یافته های حاصل از بررسی داستان های هزار و یک شب با نگاهی رمزپردازانه است که در سه سطح داستانی، روانکاوی- فردی و تأویل های رازآموزانه ظهور و بروز می-یابد. در این مقاله فرآیند فردیت به عنوان مهم ترین عامل روان شناختی پیکرگردانی مورد بحث قرار می گیرد؛ همچنین میل به جاودانگی مهم ترین عامل اسطوره ایـ دینی، و طنز، پنهان کاری، سرگرمی و نیرنگ نیز از دلایل دیگر شگردهای داستانی دگردیسی است.
تحلیل وجهی از زیبایی شناسی سخن عرفانی: مطالعهی موردی سجع در نامه های عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراده و بیان هر نوع معنی، قالب مخصوص و کلام ویژه خود را میطلبد و مثلاً زبان شعر، غالباً، گویای مفاهیم و محتوای مربوط به نثر نیست. بنابراین، انتخاب نوع کلام با توجه به مقاصد و اهداف ادیب از تألیف و تصنیف، ضرورت تام و تمام دارد. استفاده از نثر موزون و مسجّع به عنوان کلامی مستقل در زبان و ادبیات فارسی، برای اولین بار در متون عرفانی رواج و شیوعی گسترده یافت. هدف از طرح این بحث، چرایی انتخاب این نوع کلام در متون عرفانی و به ویژه نامه های عین القضات همدانی است؟ در واقع، جستار حاضر به بررسی مختصات سبکی نثر موزون از لحاظ لفظ، معنا، تناسب میان آن دو، موضوع و ادبیتِ کلام در نامه های قاضیمیپردازد و آن را بر اساس ویژگی های این نوع کلام و مبتنی بر بلاغت، با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای مورد نقد قرار میدهد. نتایج نشان میدهد که استفاده موردی نویسنده از نثر موزون و مسجع، بیشترین تأثیر را بر خواننده/ مخاطب دارد و در این میان برای ایجاد ارتباط بین عارف و سالک، این نوع نثر ادبی می تواند ایفاکننده بهترین نقش در نوع خود باشد و آنچه باعث میشود که نویسنده نتواند به تمامی از نثر موزون و مسجع بهره ببرد، انباشتگی و پراکندگی مطالبی است که در ذهن او حضوری پررنگ دارد.
زندگی خصوصی مولانا در لایه های پنهان نخستین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، خوانشی متفاوت از داستان نخست مثنوی به منظور بازجست انعکاس سایه وار زندگی خصوصی مولانا و ارتباطات اجتماعی وی با افراد مهم و تأثیرگذار در زندگی اوست. لذا ضمن تأیید و صحه گذاشتن بر قرائت ها و تأویلات متعدّدی که تا کنون محقّقان برجسته ی ایرانی و غیرایرانی از این داستان به عمل آورده اند، داستان را در «بستر تاریخیِ» زندگی مولانا تحلیل خواهیم کرد. می دانیم مولوی خاطرات آشنایی و زندگی با شمس و پایان تراژیک این ارتباط را در فاصله ی طولانی بین غیاب شمس و آغاز سرایش مثنوی، در جهان عینیّت، علی رغم درگیری ذهنی شدید و مداوم با آن، به لایه های پنهان ذهن خویش می رانده و تنها با سرودن غزل های جانسوز، آبی بر آتش درون می پاشیده است. به نظر می رسد خاطرات فروخفته، در نخستین گام روایت پردازی، از اعماق ناخودآگاه فردی وی به در آمده و خود را در لایه های پنهان روایت نشان داده است. مولانا در این داستان مانند رؤیابینی است که با عمل «جابه جایی»، «ادغام» و «فشرده سازی» ضمن این که مهمترین مقطع زندگی خود را گزارش می کند، پرده ای چندلایه بر آن می افکند و تنها «سرّ دلبران»؛ یعنی حکایت حال خود و شمس تبریزی را در «حدیث دیگران»؛ یعنی روایت پادشاه، کنیزک، زرگر و طبیب الهی بازمی گوید. بنابراین، حکایتِ «نقد حال» خود را با شخصیّت «پادشاه»، شمس تبریزی را با «طبیب الهی»، کیمیاخاتون را با «کنیزک» و علاءالدّین محمّد را با «زرگر» بر مبنای اصل مشابهت، بازسازی می کند تا به صورت پوشیده از عملکرد خود در رابطه با شمس دفاع کرده باشد. زیرا علی رغم گذشت بیش از یک دهه از غیاب شمس، هنوز از عریان سازی و صراحت کلام هراسان است و سعی می کند با ترفندهای روایی بیش از آنکه پرده از حقیقت حال خود با شمس بر دارد، پردهایی ضخیم بر آن بیفکند.
هبوط و حدوث روح در نگاه مولانا و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح در بین فلاسفه و عرفای اسلامی، اندیشه هبوط انسان از عالم ملکوت به عالم ملک و جهان ماده است. اندیشه هبوط انسان بر این اساس استوار است که انسان نخست در عالم برین در جوار رحمت حق بوده است و به خاطر گناهی، از بهشت عدن الهی به جهان ماده تبعید شده است. نگارنده در این مقاله حدوث و قدم روح و تجرد و بساطت آن را، از بن مایه های اصلی فلسفی اندیشه هبوط تلقی کرده و معتقد است فلاسفه و عرفای بزرگ در تبیین حدوث و قدم روح انسانی دچار نوعی تردید و سرگردانی بوده و در تحلیل آن دچار مشکل شده اند. نگارنده، این حیرت و سرگردانی را در کلام ابن سینا، و مولانا به اجمال مورد بررسی قرار داده و مسأله چگونگی آفرینش روح و تجرد آن را اساس اندیشه هبوط انسان دانسته است.
خاستگاه متناقض نمایی در سبک شخصی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شعر، زبان تناقض است و این تناقض در هر دو ساحت صورت و معنی برای شعر اجتناب ناپذیر است.این جستار در پی آن است تا این گونه تنش های صوری- معنایی را در غزلیات حافظ مورد تحلیل قرار دهد.در بخش نخست مقاله، مختصری در باب پارادوکس و تعریف آن در شعر، آمده است.سپس در مورد ساخت تقابل های دوگانه در مکتب ساختار گرایی اندکی بحث شده است.در بخش سوم تضادها و تقابل های دوگانه در اشعار حافظ نشان داده شده و علاوه برآن، ساخت تقابل های سه گانه و گاه چهارگانه نیز در نظام فکری حافظ و شعر او مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده است که در شعر حافظ یک تقابل کلی در مرکز شکل میگیرد و سپس تقابل های دیگری بر گرد آن نظام چیده می شود. این گونه تقابل ها در بیشتر مواقع به ساختی متناقض نما در سطح کلام منجر شده است که تنها با توجه به مخاطبان خاص و عام حافظ و نظام فکری آن ها متناقض به نظر می رسد، حال آنکه در خاستگاه اندیشگی حافظ تناقضی وجود ندارد. این ویژگی در شعر حافظ تبدیل به سبک شخصی او شده است، زیرا حافظ متناقض نما را تنها به عنوان یک شگرد ادبی به کار نمیگیرد، بلکه تا سطح یک شیوه گفتمان در کلام از آن استفاده می کند. در بخش پایانی مقاله شیوه ها و ابزارهای ایجاد ساخت های پارادوکسیکال و تنش های صوری- معنایی مورد بررسی قرار گرفته است.
سرچشمه های جامی در داستان های بهارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامی شاعر، نویسنده، عارف و دانشمند نامدار سده ی نهم هجری دارای آثار متعدّد در نظم و نثر فارسی است. یکی از کتاب های ارزشمند او به نثر، بهارستان است که نویسنده، آن را به شیوه ی گلستان سعدی نگاشته است. هرچند جامی مدّعی شده که حکایات بهارستان یا دستِ کم حکایات منظوم آن را از کسی نگرفته است و همگی آن ها ساخته و پرداخته ی قریحه ی اوست1، امّا تتبّع در آثار پیشینیان، به ویژه منابع عربی، سرچشمه های حکایات بهارستان را آشکار می سازد.
پرسمان بنیادی این نوشتار آن است که آیا جامی در داستان سرایی خویش، به منابع پیشین نظر داشته است یا خیر. بر این مبنا یک روضه از روضه های هشت گانه ی بهارستان انتخاب و مآخذ حکایت های آن در متون عربی پیش از جامی کاویده شد. در نتیجه ریشه ی 21 داستان از 43 حکایت این روضه، یعنی تقریباَ نیمی از آن، در منابع پیشین شناسایی شد. به دیگر سخن می توان ادّعا کرد که جامی همچنان که سنّت ادبی روزگار وی بوده است، در پردازش حکایت های بهارستان به حکایت های مندرج در آثار پیشینیان عنایت ویژه داشته و آبشخور بسیاری از حکایات وی، منابع عربی پیش از عهد وی بوده است.