مقالات
حوزه های تخصصی:
نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن که به دیدگاه «روح معنا» معروف شده، بهواسطه تجرید امور مادی و حسی، چنان معنای وسیعی به لفظ میبخشد که بسیاری از استعمالات معقول و غیرمحسوس آن را نیز حقیقت میشمارد. غفلت از بررسی ادله این نظریه، موجب سوء فهمهای متعددی از سوی پژوهشگران گردیده است. در این مقاله ادله دو تن از بزرگترین مطرحکنندگان نظریه، یعنی فیض و علامه طباطبایی بررسی گردیده است. هیچکدام از این دو اندیشمند این نظریه را به ممنوعیت استعمال مجاز در قرآن و یا تطابق عوالم مستند ننمودهاند. هردو اندیشمند باوجود تفاوت در بیان نظریه و دلایل مطروحه، در استناد این نظریه به ادله عقلی و ظواهر برخی متون آیات و روایات اشتراک دارند. از استدلال بیانشده توسط ایشان معلوم میگردد این نظریه تنها در برخی الفاظ بهکاررفته در آیات و روایات جاری است و اشکالاتی که برخی بهزعم اجرای این نظریه در تمامی الفاظ مطرح نمودهاند، موجه نخواهد بود.
شناخت مکی و مدنی بر پایه شکل موج سوره ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم آیات الهی هدف اصلی نزول قرآن کریم است و به همین دلیل، مفسران سعی در کشف هرچه بیشتر مفاهیم آیات الهی کردهاند. برای این منظور یکی از مسائلی که همواره مورد نظر مفسران بوده، شناخت آیات و سورههای مکی و مدنی است. در این میان ابزارهایی همچون احادیث باقیمانده از معصومان، مفاهیم و روابط منطقی بین کلمات و آیات، و دستور زبان عربی همواره در اختیار مفسران بوده، اما با پیشرفت علم رایانه، قرآنکاوی رایانشی ابزار نوینی است که در دهههای اخیر به کمک قرآنپژوهان آمده است. در همین راستا این مقاله روشی جدید برای تعیین سورههای مکی و مدنی مبتنی بر قرآنکاوی رایانشی پیشنهاد کرده است. در روش پیشنهادی ابتدا ابزاری نرمافزاری برای تبدیل متن سورههای قرآن کریم به ماتریس عددی با استفاده از حساب ابجدی ارائه شده، سپس با استفاده از ماتریس بهدستآمده، شکل موج سورهها ترسیم، و در نهایت الگویی برای تشخیص مکی یا مدنی بودن هر یک از سورهها ارائه گردیده است. نتایج تشخیصی بهدستآمده نشان میدهد که روش پیشنهادی حداکثر 16% و حداقل 4% اختلاف نسبت بهصورت مکتوب دارد.
بررسی نقش آیه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ...» در کیفیت دعوت رسول اکرم (ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خدای متعال در آیه 94 سوره مبارکه حجر به رسول اکرم(ص) فرمان داده است که: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ». قرآنپژوهان مسلمان در خصوص نقش این دستور در کیفیت دعوت به اسلام آراء متفاوتی دارند. مقاله حاضر با بررسی و نقد آراء موجود، به استناد قراینی از آیات، روایات، گزارشهای تاریخی و مرتبه نزولی سورهای قرآن کریم، به این نتیجه رسیده که رسول اکرم(ص) از ابتدای بعثت، دعوت خویش را بهصورت علنی اعلام نمود و در پی آن، مردان و زنانی به اسلام گرویدند؛ اما آن حضرت به دلیل ترس از آزار مشرکان، مشخصات پیروان خویش را آشکار نمیساخت. این وضعیت ادامه داشت تا زمانی که آزار مشرکان به نهایت رسید و در این هنگام خدای متعال با نزول این آیه، به آن حضرت دستور داد با مشخص کردن جمعیت مؤمنان، یکپارچگی جامعه شرک را از میان برداشته و جامعه را به دو قسم اقلیت مؤمن و اکثریت مشرک تبدیل کند. رویکرد این پژوهش، قرآنمحوری است که بر مبنای آن، محکمات دینی (عقل، قرآن، سنت، تجربه، ادبیات، سیره عقلا و متشرعه و ...) بر محور قرآن کریم داور اندیشهها و عملکردهای دینی است.
ساخت شناسی و معناپژوهی واژه های هم نویسه در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«واژه» عنصر بنیادین هر زبان و ماده اصلی ساختار سخن است. این عنصر اساسی در قرآن کریم از شکوه ویژه اعجازین برخوردار بوده، کارویژههای گوناگونی دارد. یکی از کارویژههای واژگان قرآنی «همنویسه» (Homograph) بودن برخی از اسمها و فعلهای آن است. این چگونگی بسامد قابل توجهی در قرآن کریم داشته، در فرآیند ترجمه و تفسیر تأثیر فراوانی دارد. مقاله پیشرو پژوهشی نظری است که به روش تحلیلی- توصیفی، واژه های همنویسه موجود در این متن وحیانی را مورد بررسی قرار داده، پژوهشگران از رهگذر پردازش دادهها به نتایج زیر دست یافته است: 1. وجود واژه های همنویسه در قرآن کریم نشانه روشن ظرفیت منحصربهفرد این کتاب آسمانی و زبان عربی در اختصاص الفاظ مناسب با معنا و مقتضای حال است. 2. برخی از واژگان قرآن کریم «همنویسهنما» بوده واجد شرایط واژگان «همنویسه» نیستند. 3. خاستگاه واژگان «همنویسه» موجود در قرآن کریم کارکردهای متفاوت معنایی، تعدد گویش و نیز دگرگونیهای عارض بر واژگان در فرآیند تصریف است.
سیر تطوّر مقیاسهای قرائی در تاریخ قرائات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقیاسهای قرائی همواره در راستای انتخاب قرائت یا قرائات صحیح، مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. این مقیاسها در طول تاریخ به دو گونه کلی قاریمحور و قرائتمحور وجود داشته است. مقیاس قاریمحور در درجه اول، به گزینش قاریان و نه قرائات میپردازد، اما مقیاس قرائتمحور به بررسی تکتک کلمات اختلافی در قرائت قرآن بدون در نظر گرفتن قاریان آنها توجه دارد. بهطور کلی، مقیاسهای قرائی اعم از قاریمحور و قرائتمحور، سه دوره مهم را در تاریخ قرائات سپری کردهاند: الف- دوره انتخاب قرائت با مقیاس قرائتمحور؛ ب- دوره انتخاب قاری با مقیاس قاریمحور؛ ج- دوره انتخاب قاری با مقیاس قرائتمحور. پژوهش حاضر پس از دستهبندی دورههای مختلف تاریخی در این باره، به بررسی این دورهها با رویکرد توصیفی تحلیلی پرداخته است.
نقد محتوایی روایات ترتیب نزول با تأکید بر آیات حجاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زمان نزول یکی از قراین مهم تفسیری است که از گذشتههای دور، جسته و گریخته مورد توجه مفسران بوده و در عصر حاضر با اقبال بیشتری روبهرو شده است. این قرینه (و نه مبنای) تفسیری را میتوان از راههای متعددی بهدست آورد و یکی از اصلیترین راههای دستیابی به آن از دیدگاه شماری از مفسران، روایات ترتیب نزول است. روشن است اگر فهرستی که این روایات گزارش کردهاند دچار آسیب باشد، برداشت مفسرانی که با اتکای به آنها سراغ قرآن میروند، با خلل روبهرو خواهد بود. بنابراین، در گام نخست باید اعتبار و حجیت این روایات از جهات مختلف، ازجمله محتوا بررسی شود. نگارنده در این مقال میکوشد این روایات را از جهت محتوا به بوته نقد برده، با واکاوی محتوایی، اعتبار آنها را بسنجد و بدین منظور، بررسی چینش درون سورهای و بینسورهای برخی آیات، بهویژه آیات حجاب (به لحاظ شفافیت و استواری قراین موجود در آنها) را در دستور کار قرار میدهد. فرضیه نگارنده این است که چینش آیات درون برخی سورهها با توجه به شأن نزول و موضوعات آنها و نیز قراین روشن آیات حجاب در دو سوره نور و احزاب با جایگاه سورهها در فهرست نزولی همخوانی ندارد و بر عدم اعتبار فهرستهای روایات ترتیب نزول سورهها دلالت میکند.
سلفی گری در رویکرد تفسیری جمالالدین قاسمی با محوریت بحث توحید(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جمال الدین قاسمی صاحب تفسیر محاسن التأویل ، مفسری منتسب و مشهور به سلفیگری است. رویکرد وی نسبت به بحثی چون فتح باب اجتهاد و استنادات گسترده به سلفیها در تألیفات وی مؤید این امر است. هرچند رویکرد نهچندان هماهنگ وی با سلفیه در موضوعاتی چون تصوف و بدعت نیز در این راستا میتواند مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با توجه به اندیشهها و آراء متعددی که پیرامون انتساب جمالالدین قاسمی به سلفیه وجود دارد، تفسیر محاسن التأویل وی را با روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی اندیشه توحیدی مفسر و میزان هماهنگی اندیشه وی با سلفیه، مورد مطالعه و واکاوی قرار داده تا بهطور یقین بتوان پیرامون سلفی یا غیر سلفی بودن تفسیر سخن گفت. یافتههای حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که وی در حوزه توحید بهعنوان مهمترین مؤلفه مورد تأکید سلفیه، همسویی قابل توجهی با اتباع این جریان دارد، بهگونهای که در تبیین توحید الوهی و ربوبی و لوازم آن کاملاً همسو با سلفیه اظهار نظر نموده است، اما در حوزه توحید صفاتی به سبب گرایش به مجاز و صنایع ادبی و دلبستگی به نظر مفسرانی چون زمخشری و آلوسی، برخلاف سلفیها، به سمت تأویلگرایی صفات خبریه میل نموده است.