۱.
کلید واژه ها:
حضرت موسی (ع) معجزه معرفت خدا
مسأله اعجاز قرآن از جمله مسائلی است که اگرچه ریشه کلامی در قرون اولیه ندارد و از حدود قرن سوم وارد دایره موضوعات کلامی شده، اما از همان زمان کمتر بحثی پیرامون نبوت وجود دارد که در آن از معجزه سخنی به میان نیاید. ویژگی کانونی معجزه از منظر عموم متکلمان، خارق العاده بودن آن است. تحدی نیز از جمله ویژگی های مهمی است که در کنار خارق العاده بودن، فصل و جنس تعریف معجزه را می سازند. در این نوشتار با بررسی آیات مرتبط با اعجاز عصای حضرت موسی (ع)، نشان داده ایم ویژگی کانونی معجزه از نظر قرآن کریم، حصول معرفت خداوند در مواجهه با آن است. در ادامه با تأکید بر لفظ قرآنی آیه و تمایز قائل شدن میان ظاهر و باطن آن، نتیجه گرفته ایم اولاً مخاطبان معجزه افراد متخصص نیستند، ثانیاً لزومی ندارد معجزه دارای ظاهری عجیب، بی سابقه و دست نیافتنی باشد، بلکه هر فعلی از افعال پیامبر و حتی سیمای او می تواند با دارا بودن ویژگی کانونی معجزه، آیه ای الهی باشد.
۲.
اسباب نزول حوادثی است که منجر به نزول آیاتی از قرآن شده است. در رابطه با لفظ آیات مربوطه، چهار حالت متصور است: لفظ خاص سبب خاص، لفظ عام سبب عام، لفظ عام سبب خاص و لفظ خاص سبب عام. دو حالت اول مورد اتفاق مفسران فریقین و حالت سوم مورد اختلاف ایشان است. مفسران وقوع حالت چهارم را غیرممکن می دانند، اما آیت الله معرفت این حالت را در سه دسته آیات و خطاب به پیامبر اکرم6 مطرح می کند. وی معتقد است حکم این آیات بنا بر قاعده «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره»، بر غیر مخاطب جاری است. بررسی آیات مورد استناد ایشان حکایت از آن دارد که آیات با «لفظ خاص و سبب عام» در قرآن موجود است، اما بر قاعده «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» جریان ندارد.
۳.
ارزیابی روایات تفسیری به جهت تعیین دلالت و حجیت، به طور معمول از طریق روش استنادی پیمایش می شود. اما روش پی گرفته شده در این مقاله، ارزیابی و تحلیل آرای مفسران در استفاده از این روایات و بررسی کارکرد آنها مبتنی بر گونه شناسی روایات تفسیری در محدوده نورالثقلین، به روش میدانی است. به نظر می رسد این روش توانایی بیشتری در کشف واقعیت موجود روایات و کیفیت مشکل گشایی آنان در فهم داشته باشد. در این راستا دیدگاه ها در حوزه کارکرد عرضه شده است. محل اختلاف آرای اندیشمندان تفسیر اثری، در روایاتی است که به طور مستقیم به بیان مراد آیه پرداخته اند. به جهت تحلیل دقیق موضع اختلاف، «ارشادی یا غیر ارشادی بودن روایات»، «تبیین موضوعِ محوری آیه و روایت» و «میزان پوشش روایت نسبت به آیه»، موضوع بررسی قرار گرفته اند. با بررسی آماری روایات پیش گفته و گونه شناسی آن و ارزیابی هر دیدگاه بر اساس نتایج گونه شناسی، دیدگاه علامه طباطبایی برگزیده شده است.
۴.
تبیین هدف کلی سوره و کشف محور اصلی سوره های قرآن یکی از مباحث مهم در تفسیر آنهاست که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. مطالعه حاضر با رویکرد کشف غرض سوره مریم، سعی در یافتن الگویی برای تبیین غرض اصلی سوره های قرآن کریم دارد. در این راستا، این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا دیدگاه های مفسران درباره هدف سوره مریم را مورد بازخوانی قرار داده است. در ادامه با بررسی سیاق سوره و ارکان آن، محور اصلی سوره مریم تبیین و تحلیل شده است. مهم ترین یافته های این مطالعه از رهگذر سیاق سوره مریم این است که هدف این سوره، «رحمت الهی» با زیرمجموعه های «عبودیت» و «بشارت و انذار» است که با سیاق مجموعه آیات سوره هماهنگی دارد. در حقیقت مضمون اصلی سوره بدین گونه است که با رحمت آغاز شده و در آیات پایانی، بشارت و انذار بیان شده و در آیات میانی سوره، عبودیت خداوند راه رسیدن به سعادت معرفی شده است. این محور با معیارهای درونی شناخت محور سوره مریم نیز هماهنگ است. ارتباط آغاز و پایان سوره، اسماء الحسنی، کلمات پرتکرار و تک کاربرد و داستان های سوره، مهم ترین معیارهای کشف محور سوره مریم است که با مجموعه سیاق و مضامین آن نیز منطبق است.
۵.
غزالی یکی از بزرگ ترین متکلمانی است که برای منطق منشأ وحیانی قائل است. او خدا را معلم اول، جبرئیل را معلم ثانی و پیامبر اکرم6 را معلم ثالث می شمرد. مهم ترین ابتکار غزالی در علم منطق، استخراج قیاس های منطقی از قرآن کریم است که با مثال های اصولی و اسلامی آمیخته و آنها را در کتاب «القسطاس المستقیم» آورده است. از دیدگاه غزالی، قرآن کریم نور است و از آن جهت نور خوانده می شود که مشتمل بر موازین منطقی است. قرآن کریم تمامی حقایق عالم را به صورت مجمل و مضمر داراست. او بین منطق و آموزه های قرآنی از طریق ارجاع قیاس های منطقی به پنج میزان قرآن کریم، رابطه عمیق برقرار کرده است. او برای جایگزینی اصطلاحات یونانی، از مثال های شرعی فقهی و کلامی استفاده نموده است. این رابطه بدین گونه است: میزان تعادل بر «قیاس اقتران حملی»، میزان تلازم بر «قیاس استثنایی متصل» و میزان تعاند بر «قیاس استثنایی منفصل» منطبق است. میزان تعادل خود بر سه گونه است: میزان اکبر (شکل اول)، میزان اوسط (شکل دوم) و میزان اصغر (شکل سوم) که در مجموع به پنج مورد خلاصه می شود. پیامد نظریه غزالی این است که منطق را به جای امامت گذاشته و روی این مسأله تأکید کرده است که با وجود منطق، به امام معصوم نیازمند نخواهیم بود. در مقاله حاضر به انطباق این موازین با قیاس های منطقی پرداخته ایم.
۶.
بسیاری از مفسران و مترجمان، مراد از«الذکر» در آیه 44 سوره نحل را قرآن می دانند. معتقدان این دیدگاه به دو دسته تقسیم می شوند: گروه اول که طیف وسیعی از مفسران را تشکیل می دهند، قاطعانه این نظر را بیان می کنند. گروه دوم ضمن پذیرش مفهوم قرآن برای «الذکر»، به دنبال حل مشکل ظاهری ناشی از این دیدگاه هستند. از سوی دیگر برخی مفسران مقصود از «الذکر» را سنت پیامبر6 دانسته اند. بررسی دلایل این دیدگاه ها بیانگر کاستی دقت آنان در سیاق و ظاهر الفاظ آیه است. ازاین رو نوشتار حاضر پس از اعتبارسنجی دلایل دیدگاه های ارائه شده مفسران، با تدبر در ظاهر و سیاق آیه و نیز واکاوی واژه «الذکر»، ثابت کرده که قائلان دیدگاه اول با ایجاد تغییر در ساختار آیه و خروج از معنای ظاهری، و قائلان دیدگاه دوم به دلیل عدم ارائه مستندات کافی، نتوانسته اند فهم صحیحی از «الذکر» ارائه کنند. در نهایت نگارندگان این پژوهش، به جهت سازگاری با ظاهر آیه، «وحی تفسیری» را مراد از «الذکر» در این آیه دانسته که به نظر می رسد در آیات دیگر با «حکمت» از آن نام برده شده است. با پذیرش دیدگاه «وحی تفسیری» برای «الذکر»، این مطلب اثبات می شود که در این آیه، «الذکر» غیر از «ما نُزّل الیهم» است و مشکل ظاهری آیه حل می شود.
۷.
بهترین شکل آن را معادل سازی کند. یکی از این اصول توجه به معانی حرف جرّ «باء» است. هدف از این پژوهش، آشنایی با عملکرد مترجمان قرآن، آیتی1 (جمله به جمله) و معزّی2 (تحت اللفظی) در معادل یابی حرف «باء» سببیّت است. بنا براین با بهره گیری از تفاسیر و منابع دستوری زبان مبدأ و مقصد و روشی استقرایی و توصیفی تحلیلی، به بررسی و نقد دو ترجمه آیتی و معزّی از معنای سببیت حرف جرّ «باء» پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد به دلیل پایبندی به قواعد دستوری زبان مبدأ و رعایت اصل امانت داری، بهترین معادل سازی در ترجمه معزی نمود دارد، ولی چون در ترجمه های کنونی، زبان معیار روز ملاک هست، بنابراین ترجمه آیتی علاوه بر رعایت قواعد دستوری زبان مبدأ، بیشتر به زبان مقصد نزدیک بوده و به قواعد دستوری روز نیز بیشتر پایبند است، بنابراین ترجمه ای مأنوس تر است.