پژوهش های تاریخی
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال دوازدهم پاییز 1399 شماره 3 (پیاپی 47) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در تاریخ نگاری، مبحث اعتقادداشتن یا اعتقادنداشتتن مورخ به «احکام نجوم»، از نکات مهم و در کانون توجه است. ابوحنیفه دینوری، از مورخان بزرگ تمدّن اسلامی در قرن سوم قمری/نهم میلادی، کتاب اخبارالطوال را براساس شیوه تاریخ نگاری عمومی تألیف کرده است. این پژوهش با دیدگاهی توصیفی تحلیلی به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که نمود اعتقادی ابوحنیفه دینوری به احکام نجوم به چه صورت بوده است و در تاریخ نگاری او، تجلی این نمود در چه زمینه هایی مشاهده می شود. براساس یافته های این پژوهش، به نظر می رسد دیدگاه دینوری درباره پیشگویی های منجمان، فرازونشیب هایی داشته و در مجموع، نمونه های اندکی از پیشگویی ها در حوادث تاریخی را ذکر کرده است. او در اثر خود، در همان نمونه های اندک که پیشگویی بزرگان و منجمان را بررسی کرده و آن را مهم دانسته، به پیشگویی های عوام بی توجه نبوده و گاهی در کتاب خود، از این گزارش ها نام برده است؛ همچنین بر این باور بوده است که اگر در مواقعی، منجمان و اهل احکام نجوم پیشگویی نداشته اند، تأویل و برداشت نادرست از سخنان آنها دلیل اصلی محقق نشدن این پیشگویی ها بوده است. دینوری در جایگاه یک منجم، آثار نجومی مهمی را نگاشته که این موضوع در اعتقادش به درستی سخنان اهل احکام نجوم بی تأثیر نبوده است. مباحثی که احکام نجوم در آن مطرح شده، در کتاب اخبارالطوال مفصل تر از حوادث مشابه توضیح داده شده است.
بررسی و تحلیل تاریخی نقش اندیﺸه مصلحت گرایی در ﻏﻠﺒه نظام خلافت بر نظام امامت در شکل گیری و اداره دولت اسلامی از سال 11تا13ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رحلت پیامبر اسلام(ص) نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و در ساختار اداره جاﻣﻌه اسلامی، سرآغاز شکل گیری نظام سیاسی جدیدی شد. دولت نوپای اسلامی برای اداﻣه حیات خود، با دو راهبرد خلافت و امامت مواجه شد. طرفداران هرکدام از این دو راهبرد، اندیﺸه خود را مستحق رهبری اداره حکومت اسلامی می دانستند. اجتماع سقیفه در حالی زﻣیﻨه ﻏﻠﺒه نظام خلافت بر امامت را فراهم کرد که طرفداران امامت ضمن باور بر نصب امام، نظریه خلافت را رد کردند و آن را فاقد مشروعیت دانستند؛ اما درنهایت، در چارچوب اندیﺸه مصلحت گرایی، همراه با جریان های سیاسی مدینه، به نظام خلافت تن دادند.این مقاله به شیوه کیفی و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی تدوین شده و هدف اصلی آن، تبیین و تحلیل تاریخی نقش اندیﺸه مصلحت گرایی در شکل گیری و مقبولیت نظام خلافت است. پرسش اصلی پژوهش این است که اندیﺸه مصلحت گرایی در شکل گیری نظام خلافت در سقیفه و اقدامات خلیفه نخست اسلامی چه نقشی داشته و پیامدهای حاکم شدن این اندیشه در دوره خلیفه نخست و پس از آن چه بوده است. براساس یافته های این پژوهش که با استناد به منابع اصلی تاریخ اسلام صورت گرفته، در اجتماع سقیفه، اندیﺸه مصلحت گرایی در ﻏﻠﺒه نظام سیاسی مبتنی بر خلافت بر نظام امامت نقش اساسی داشته است؛ همچنین در طول دوره پیشوایی خلیفه نخست، تبیین کننده راهبردهای خلیفه در اداره دولت اسلامی بوده است.
قدمگاه، اثر جای پای طبیعی یا حجاری و جایگاه آن در باورهای مذهبی ایرانی ها در پیش و پس از ظهور اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدمگاه ها مکان های مقدسی اند که در ایران قدمت تاریخی و قدیمی دارند و در حکم میراثی فرهنگی و مذهبی شناخته می شوند. در بیشتر مواقع، جای پای مقدسی در قدمگاه ها نصب شده است که بیشتر آنها به امام هشتم، علی بن موسی الرضا (ع) نسبت داده می شوند. پراکندگی قدمگاه ها در استان های جنوبی ایران، بیشتر است. در این مقاله به جای پاهای موجود در برخی از قدمگاه ها و ارتباط آنها با جای پاهای طبیعی توجه شده است؛ همچنین موقعیت مکانی قدمگاه ها با منابع آبی ارزیابی و تحلیل شده است.براساس گزارش های در دسترس و همچنین مشاهده برخی جای پاها در قدمگاه ها، اطلاعات ضروری برای چنین ارزیابی به دست آمد. ردپای طبیعی انسان ها از بسیاری نقاط دنیا گزارش شده است؛ ولی نوع سنگ و هندﺳه جای پاها در قدمگاه ها گواهی بر دست کَند و مصنوعی بودن آنهاست. ردپاهای طبیعی در سنگ های رسوبی یا سنگ های آذرآواری (خاکسترهای آتشفشانی) یافت می شوند. این در حالی است که جای پاهای نصب شده در قدمگاه ها، روی سنگ های آذرین یا دگرگونی نیز حجاری شده اند.با وجود این، نقش جای پا در قدمگاه، به لحاظ تاریخی یادآور روایت حضور امام معصوم(ع) یا امامزاده ها در آن مکان است که به طور معجزه آسایی جای پای آنها در سنگ نقش بسته است. از طرف دیگر قدمگاه ها در ایران، بیشتر در نزدیکی چشمه ها و منابع آبی بنا شده اند و به نوعی، تداعی کننده تقدس آب در ایران اند. در ایران، پاکیزه نگه داشتن آب و همگانی دانستن منابع آبی همراه با رویکردهای آیینی و باورهای تاریخی مذهبی است و ساخت قدمگاه تلاش ایرانی ها را در این راستا نشان می دهد.
حکومت قاجار و تحولات غرب کشور: نمونه پژوهی، والیان پشتکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاجارها پس از تثبیت، قدرت های محلی و به احتمال رقیب را تضعیف یا سرکوب کردند. والیان نیز با درک اوضاع جدید، مقر فرمانروایی خود را به پشتکوه منتقل کردند. آنها با بهره گیری از موقعیت جغرافیایی ویژه منطقه، بازسازی نیروهای نظامی، برقراری نظم و ثبات در محدوده قلمرو خود، ارسال به موقع مالیات و خراج و نیز دفع تجاوز عثمانی ها، بستری فراهم کردند تا حکومت مرکزی آنها به رسمیت بشناسد. دولتمردان حکومت مرکزی در مواقع لزوم، برای برقراری نظم و آرامش و سرکوب شورش های محلی در مناطق خوزستان و لرستان و کرمانشاه، از توان نظامی آنها استفاده می کردند. والیان قدرتمند پشتکوه در موازﻧه قدرت، با نوسانات قدرت مرکزی راﺑﻂه معکوسی داشتند. آنها باوجود توان و موقعیت خاص قلمروشان، هیچ گاه ادعای خودمختاری یا جدایی نکردند و گریز از مرکز نشدند. با تغییر نظام سیاسی و استقرار حکومت پهلوی، غلامرضاخان آخرین والی که توان مقابله با حکومت مرکزی را نداشت، به کشور عراق پناهده شد؛ بنابراین اداره امور این منطقه به نظامیان واگذار شد. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است: حکومت مرکزی با والیان پشتکوه چه رابطه ای داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که دولتمردان قاجار در پی امنیت داخلی و تثبیت حدود مرزی و پرداخت مالیات، از والیان در محدوده قلمروشان حمایت کردند.
چرایی و چگونگی شکل گیری روابط میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران (برپایه روایات داراب هرمزدیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حدود سال 880 ق/1476م با ورود نریمان هوشنگ، از پارسیان هند، به ایران و ملاقات او با دستوران تُرک آباد، میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران رابطه ای ویژه پایه گذاری شد که قریب سیصدسال ادامه یافت. حاصل این روابط، مجموعه ای از روایت ها به زبان فارسی است که هریک از آنها به طور معمول، به نام حامل آن روایت، نامیده می شود. تعداد درخور توجهی از این روایت ها، در مجموعه ای به نام «روایات داراب هرمزدیار» گرد آمده است. این روایت ها علاوه بر روشن کردن جنبه های مختلف کیش زرتشتی، مسئله ها و دغدغه هایی را بیان می کند که جوامع زرتشتی در هند و ایران با آن روبه رو بودند. پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر روش پژوهش تاریخی است. در این پژوهش تلاش شده است بر مبنای مجموعه روایات داراب هرمزدیار، به این پرسش پاسخ داده شود که در این مدت، باوجود برخی موانع، چه عوامل یا انگیزه هایی آغاز و نیز استمرار رابطه میان پارسیان هندوستان و زرتشتیان ایران را باعث شدند. تحلیل محتوای این روایت ها و درک اوضاع و مسائلی که این دو جامعه با آنها مواجه بودند، نشان می دهد فتح باب روابط پارسیان و زرتشتیان ایران، به احتمال امری اتفاقی بوده است نه اقدامی برنامه ریزی شده و با هدف کسب اطلاعات دینی از زرتشتیان ایران؛ اما تردیدی نیست ادامه این روابط، مدیون مجموعه ای از انگیزه های دینی و اجتماعی و اقتصادی است که هر دو طرف دنبال می کردند.
روش شناسی فرهنگی دعوت و جلب اطاعت در قیام عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با تحلیل و هم سنجی گزاره های تاریخی موجود در منابع کهن، این مسئله را واکاوی می کند: در قیام عاشورا، برای دعوت و جلب اطاعت عموم جامعه چه روشی در پیش گرفته شد؟ براساس یافته های پژوهش حاضر، دعوتگران این قیام، یعنی شخص امام حسین(ع) یا پیروان و فرماندهان ایشان، در درجه نخست نگرش سازی می کردند و جایگاه امام را در نگره اجتماع تبیین می کردند؛ سپس مشروعیت حکومت یزید را در فرهنگ دینی بازنمایی می کردند و رویکرد ارزشی و هنجاری قیام را آشکارسازی می کردند. این روش ها با سه ابزار استدلال، تکرار و ایجاد ناهماهنگی شناختی و تبیین تناقض ها اجرایی شده است؛ نیز در این قیام، گرایش سازی پیگیری شده است و دعوتگران آن، امام گرایی مبتنی بر منافع ابدی، شهادت گرایی مبتنی بر ارزش جهاد و هشداردهی در برابر آسیب های اطاعت نکردن و رویارونشدن با امام را دنبال کرده اند. درنتیجه، مشخص شد قیام عاشورا حرکتی همه جانبه در عرصه دین و سیاست و اجتماع بود که نوعی از فرهنگ سازی فراعصری را در حکم فرهنگ معیار پدید آورد. حرکتی که دعوت آن در دو روش نگرشی و گرایشی ناظر به گونه گونی مخاطبان سامان پذیرفته است و نقطه مطلوب آن، در دو لایه حداکثری در همراهی با قیام عاشورا یا حداقلی در همراهی نکردن با دشمنان قیام لحاظ شده است.
واکاوی رابطه نافرجام ونیزیان با شاه تهماسب صفوی: براساس منابع ترجمه نشده ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران طولانی سلطنت شاه تهماسب صفوی (1524تا1576م/930تا984ق)، شاهد دگرگونی های فراوانی در سیاست خارجی ایران بود. در این دگرگونی، مسئله عثمانی متغیر مستقل بود. برای شاه محتاط صفوی، تنش زدایی با حکومت عثمانی اولویت اصلی سیاستِ خارجی بود؛ به طوری که متغیر وابسته، یعنی رابطه با دولت های اروپایی ازجمله ونیز، از رابطه با عثمانی تأثیر می گرفت. اگر تا پیش از انعقاد پیمان صلح آماسیه (962ق/1555م) ونیزیان به اتحاد با ایران علیه عثمانی امید داشتند، پس از انعقاد این پیمان، تلاش آنها با شکست روبه رو شد. انصراف ناگهانی ونیزیان از درخواست اتحاد با ایران که در پی اعزام میکله ممبره (Michele Membre) صورت گرفت و صلح آنها با عثمانی (946ق/1539م)، خشم شاه تهماسب را برانگیخت و سفیر ونیزیان را مرخص کرد. با مرگ سلطان سلیمان قانونی (974ق/1566م) و به حکومت رسیدن سلطان سلیم دوم، نامبرده با لغو معاهده های پیشین با ونیزیان و تهدید آنها باعث شد این دولت شهر ایتالیایی بار دیگر به فکر اتحاد با ایران بیافتد. به همین منظور، پس از انعقاد پیمان مقدس با برخی از دولت های اروپایی، خواجه علی تبریزی و وینچنتزو دی آلساندری (Vincenzo di Alessandri) روانه دربار شاه تهماسب شدند تا روند اتحاد را بیازمایند؛ اما شاه تهماسب هرگز به سفیر ونیزی روی خوش نشان نداد. عواملی چند باعث شد شاه تهماسب به سفیر ونیز توجهی نکند و باوجود اصرار سفیر و برخی شاهزادگان صفوی، حتی او را به حضور نپذیرد. این عوامل عبارت بودند از: تجربه تلخ سفارت میکله ممبره به ایران، انعقاد پیمان صلح آماسیه، وجود مشکلات داخلی مانند ناآرامی های گیلان، ناشکیبایی دی آلساندری، اصرار شاه تهماسب مبنی بر مشاهده اقدام عملی از سوی اتحادیه اروپایی و ترس از ناراحتی ترک ها از باریافتن دی آلساندری. این پایانی تلخ بر ارتباط ونیزیان با شاه تهماسب بود.