پژوهش های تاریخی
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال چهاردهم بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 53) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مناظرات و مباحث فکری، از مدارس نخبگانی گرفته تا سطح عرصه سیاسی، همواره بخش مهمی از جریان های فکری جامعه بوده است. بخشی از بازتاب این مباحث، از کتاب ها و رسائل هر دوره درخور درک و دریافت است. ردیه نویسی، گونه ای نوشتار است که مضمون اصلی آن اثباتِ بطلان عقیده یا مدعایی ویژه است. مسئله این پژوهش بررسی ردیه های معرفی شده در فهرست ندیم است؛ ردیه هایی که بیشتر آنها از بین رفته اند؛ ولی تحلیل نام و گونه های آنها حامل اطلاعات ذی قیمتی، در تحلیل تقابل های جریان های فکری جامعه متقدم اسلامی تا سال 377ق/987م است. این پژوهش براساس تکنیک گونه شناسی، ردیه های کلامی را به سه بخش تقسیم کرده است: ردیه های گروه محور (بر ادیان، آیین های التقاطی، فرق و مذاهب)، ردیه های فردمحور (افراد یا آثار آنها) و ردیه های موضوع محور. حاصل پژوهش نشان می دهد معتزلیان پیشتاز ردیه نویسی بوده اند که بر سایرین و حتی در میان خود ردیه های بسیار نگاشته اند و پس از آن به فاصله بسیار، امامیه قرار دارد. در ردیه ها بر ادیان و آیین ها، بیشترین ردیه بر نصاری به نگارش درآمده است. در ردیه ها بر فرق و مذاهب، بر مجبره یا جبرگرایان بیش از همه نقد شده و این فرقه رد شده است. این امر نشان دهنده درگیری اندیشگانی جامعه اسلامی با مسئله جبر و اختیار است. در ردیه های فردمحور که بر فرد یا آثار افراد ردیه نگاشته شده است، ردیه ها بیش از همه متوجه معتزلیان و مناقشات کلامی میان آنهاست. بشربن معتمر و ابوعلی جبائی پرکارترین ردیه نگارانند. در ردیه های موضوع محور، به مسائلی همچون امامت، نبوت، معاد و قرآن بیشتر توجه شده است. بوم اصلی ردیه نویسان، بغداد است.
تأویل نوینی از روابط سیاسی آقامحمدخان قاجار و زمان شاه درانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره روابط سیاسی آقامحمدخان قاجار و زمان شاه درانی، تاکنون نظرهای متفاوت و متعارضی ابراز شده است؛ به طوری که پژوهشگران افغانستان معاصر، زمان شاه را پادشاهی مستقل با قلمرویی فراتر از قلمرو حقیقی اش در نظر گرفته اند؛ پس بر این اساس از برخی کنش های سیاسی، همچون اعزام سفیر به دربار تهران و نامه نگاری با خان قاجار، تأویل خاصی ارائه کرده اند. در مقابل، شمار درخور توجهی از پژوهشگران ایرانی نیز زمان شاه را فقط حاکمی محلی تلقی کرده اند که به جدایی بخش هایی از خاک ایران مبادرت کرده است. هدف اصلی نوشتار حاضر سنجش و بررسی انتقادی این روایت ها و رسیدن به تأویل جدیدی از این مناسبات است. در این چشم انداز، روایت منابع قاجار و درانی درباره مسئله خراسان و مرزهای طرفین در جانب خراسان و تبادل سفرا بررسی شده است. یکی از پرسش های اصلی این است: آیا همان طور که شمار درخور توجهی از دانش پژوهان اظهار کرده اند، ارزیابی مناسبات آقامحمدخان و زمان شاه بر بنیاد الگوی سلطان-والی امکان پذیر است؟ در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش مقایسه ای ، روایت های درانی و قاجاری هم زمان با یکدیگر بررسی و مقایسه می شوند. بر بنیاد همین روش مقایسه ای معتقدیم احمدشاه در جایگاه یکی از سرکردگان سپاه نادرشاه و زمان شاه، نواده احمدشاه، همچون آقامحمدخان درصدد دستیابی به قدرت در ایران بودند نه جدایی از سرزمین مادری. نظریه مقاله حاضر این است که زمان شاه درصدد جدایی از قلمرو ایران نبوده است و نباید رخدادهای دهه های بعد و سیاست های استعماری انگلستان را با عطف به ماسبق، به درانیان مربوط دانست؛ بنابراین گاه تأویل ما از رخدادها بر بنیاد وقایع بعدی شکل می گیرد نه بر بنیاد خود رخداد و افراد درگیر در درون واقعه. در مقاله حاضر روابط زمان شاه و آقامحمدخان قاجار با عنایت به نیت ها و رفتارهای کنشگران همان زمان بازاندیشی می شود.
پیگیری سیری تاریخی از تعامل تا تقابل؛ امویان با امام سجاد(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیاست های امویان پس از ماجرای قیام امام حسین(ع) با امام سجاد(ع)، از موضوعات مهم در فهم تحولات سیاسی و اجتماعی شیعه در نیمه دوم سده نخست قمری است؛ چون این موضوع نشان دهنده فعالیت های جامعه شیعی از یک سو و جایگاه و تأثیرگذاری امام سجاد(ع) از سوی دیگر است. موضوعی که باتوجه به کمی داده ها از آن دوره تاریخی، با چالش هایی برای اندیشه شیعه روبه روست. حال این پرسش مطرح است: در طول دوران امامت امام سجاد(ع)، یعنی حدود 34 سال، امویان با ایشان چه مناسباتی داشتند؟ بررسی های تاریخی نشان می دهد تصور الگوی واحدی برای این موضوع امکان پذیر نیست. امویان در دوره ای، از یزید تا اواخر دوره عبدالملک بن مروان، رویکردی مثبت و همراه گونه با امام سجاد(ع) داشتند؛ ولی از دوره ای، یعنی اواخر دوره عبدالملک و دوره فرزندش ولید، رویکردی سلبی و برخوردگونه را پی گرفتند. این پژوهش براساس روش «ایده پرداز داده محور»، تلاش می کند براساس گزارش های منابع مختلف تاریخی و رجالی و حدیثی، از ارتباطات امویان با امام سجاد(ع) نظریه ای ارائه کند که زمینه ساز فهمی تاریخی از فعالیت های امام سجاد(ع) شود. این نظریه ارائه نظمی تاریخ براساس داده های مرتبط با امام سجاد(ع) و امویان است.
قزلباشان ایناللو و قمه زنی در شهر چادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایناللوها ازجمله قبایل ترک نژادند که در حکومت ممالیک شام نقش ویژه ای داشتند. پس از پیوستن این گروه به صفویان، با نام قزلباشان شاملو، یکی از آنها حاکم منطقه چادگان شد. اولاد او تا دوره پهلوی، در مقام حاکم و نخبگان سیاسی نظامی، فعالیت های اقتصادی و فرهنگی گسترده ای داشتند که ازجمله این فعالیت ها، برگزاری سوگواری در دهه نخست محرم بود. در این باره، مسئله مهمی که مقاله حاضر بررسی می کند این است: ایناللوها در راه اندازی و تداوم مراسم قمه زنی در چادگان چه نقشی داشتند؟ در پی یافتن پاسخ آن، قمه زنی تا مقطع کنونی و دوره محمدرضاشاه پهلوی مطالعه می شود؛ سپس برای بررسی سابقه قمه زنی، اطلاعات به دست آمده با اطلاعات ارائه شده در سفرنامه های سیاحان دوره صفوی مقایسه و تحلیل می شود. یافته های پژوهش بیان کننده آن است که قمه زنی چادگان در دوره معاصر با دوره صفوی شباهت بسیاری دارد و هرچه از زمان حاضر به دوره های پیشین برمی گردیم، نقش ایناللوها در محوریت برگزاری مراسم، برجسته تر است؛ بنابراین تداوم حکومت چهارصدساله ایناللوها در چادگان، موجب استمرار قمه زنی در چادگان شد؛ همچنین محوریت آنها در برگزاری مراسم از دوره صفوی، روزنه ای به پیشینه تاریک قمه زنی در سوابق و خاستگاه قزلباشان، پیش از ورود به ایران، می گشاید.
مناسبات پارسیان هند و کمپانی هند شرقی (1010تا1275ق/1601تا1858م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن هفدهم میلادی/یازده قمری، ورود انگلستان در پوشش کمپانی هند شرقی به هندوستان، به دستیابی این کشور به منابع مالی افسانه ای در شبه قاره منجر شد. با حضور انگلیس در هند، جامعه زردشتیان این کشور، معروف به پارسیان، نیز از تحول اقتصادی چشمگیری برخوردار شدند. گواه افزایش ثروت پارسیان پس از استقرار کمپانی انگلیسی هند شرقی در شبه قاره این است که آنها در سده های نوزدهم و بیستم میلادی/سیزده و چهارده قمری، با سرمایه هایی که در اختیار داشتند، کارخانه های متعدد و بزرگی را در هند راه اندازی کردند. آیا در عرصه اقتصادی و حرفه ای، میان پارسیان هند و کمپانی مراودات ویژه ای وجود داشت؟ این پرسشی است که پژوهش حاضر در پی پاسخ به آن است. در این مقاله با استفاده از منابع تاریخی مرتبط، شامل آثاری درباره پارسیان هند و همچنین تألیفاتی در زمینه آغاز و انجام کمپانی هند شرقی انگلیس، با تکیه بر رویکرد توصیفی تحلیلی، ابتدا علت های تلقی مثبت سران کمپانی از پارسیان بررسی می شود؛ سپس با مرور زندگی حرفه ای پارسیان در دو بندر مهم سورت و بمبئی که نقاط اصلی ارتباط آنها با کارکنان کمپانی بود، نمونه هایی از خدمات پارسیان به شرکت انگلیسی هند شرقی و نیز امتیازات اهدایی به سران پارسی توسط انگلیسی ها بازگو و تحلیل می شود؛ همچنین با ارائه شواهدی بازگو خواهد شد همکاری پارسیان با نمایندگان دولت انگلیس در هند، به زمینه های اقتصادی محدود نبود و آنها در عرصه سیاسی نیز از مساعدت جامعه زردشتی برخوردار بودند.
واکاوی گاهنگاری فرترکه ها با توجه به کاوش های استروناخ در تل تخت پاسارگاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه پاسارگاد مرکز مهمی در ایالت پارس است که کوروش دوم آن را بنا کرده است؛ حتی کمی از اهمیت این مکان با روی کار آمدنِ داریوش کاسته نشد. احترام هخامنشیان و حتی سلوکیان باعث شد تا حاکمان محلی پارس پس از شروع قیام خود علیه سلوکیان، تمام توان خود را برای بازپس گیری این مکان ها انجام دهند. سؤالی که در این مقاله تلاش می شود به آن پرداخته شود این است که داده های باستان شناسی از کاوش های تل تخت تا چه اندازه به روشن شدن تاریخ ضرب سکه توسط نخستین فرترکه کمک می کند. درباره زمان ضرب سکه نزد نخستین فرترکه همواره بحث های فراوانی شده است؛ به گونه ای که باعث به وجود آمدن دو نظریه تاریخ متقدم (حدود 300 تا 280 پ.م) و تاریخ متأخر (حدود 210 تا 180 پ.م) نزد پژوهشگران این بخش از تاریخ سرزمین پارس شده است. با منتشرشدن نتایج کاوش های استروناخ در تل تخت پاسارگاد، شواهد برای پذیرفتن نظریه تاریخ متقدم مستحکم تر شده است؛ زیرا داده های باستان شناختیِ لایه های دوره دوم و سوم در تل تخت با رویدادهای تاریخی و داده های سکه شناسی همخوانی نزدیکی دارد. هرچند در این بین تحلیل ها و برداشت های متفاوتی نیز وجود دارد که طرفداران آن تلاش کرده اند تا رویدادهای تاریخی را با نتایج کاوش های تل تخت پاسارگاد به سمت و سوی تاریخ متأخر سوق دهند. در مقاله پیش رو تلاش می شود تا با روشی توصیفی تحلیلی به هماهنگ سازی رویدادهای اتفاق افتاده در بازه زمانی 300 تا 180 پ.م، با شواهد به دست آمده در لایه های تل تخت پاسارگاد پرداخته شود.