رحلت پیامبر اسلام(ص) نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و در ساختار اداره جاﻣﻌه اسلامی، سرآغاز شکل گیری نظام سیاسی جدیدی شد. دولت نوپای اسلامی برای اداﻣه حیات خود، با دو راهبرد خلافت و امامت مواجه شد. طرفداران هرکدام از این دو راهبرد، اندیﺸه خود را مستحق رهبری اداره حکومت اسلامی می دانستند. اجتماع سقیفه در حالی زﻣیﻨه ﻏﻠﺒه نظام خلافت بر امامت را فراهم کرد که طرفداران امامت ضمن باور بر نصب امام، نظریه خلافت را رد کردند و آن را فاقد مشروعیت دانستند؛ اما درنهایت، در چارچوب اندیﺸه مصلحت گرایی، همراه با جریان های سیاسی مدینه، به نظام خلافت تن دادند.این مقاله به شیوه کیفی و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی تدوین شده و هدف اصلی آن، تبیین و تحلیل تاریخی نقش اندیﺸه مصلحت گرایی در شکل گیری و مقبولیت نظام خلافت است. پرسش اصلی پژوهش این است که اندیﺸه مصلحت گرایی در شکل گیری نظام خلافت در سقیفه و اقدامات خلیفه نخست اسلامی چه نقشی داشته و پیامدهای حاکم شدن این اندیشه در دوره خلیفه نخست و پس از آن چه بوده است. براساس یافته های این پژوهش که با استناد به منابع اصلی تاریخ اسلام صورت گرفته، در اجتماع سقیفه، اندیﺸه مصلحت گرایی در ﻏﻠﺒه نظام سیاسی مبتنی بر خلافت بر نظام امامت نقش اساسی داشته است؛ همچنین در طول دوره پیشوایی خلیفه نخست، تبیین کننده راهبردهای خلیفه در اداره دولت اسلامی بوده است.