مقالات
حوزه های تخصصی:
جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران یکی از رویدادهای تاریخی مهم حیات سیاسی است که طی آن ایرانیان به صحنه سیاست آمدند تا نه تنها ریشه استعمار خارجی را برای همیشه بسوزند بلکه راه را برای عمران و آبادی کشور هموار نمایند. متاسفانه این آرزو به نتیجه موثر خود نرسید. تاکنون نویسندگان فراوانی از زوایای مختلف علل و عوامل شکست را بررسی کرده اند. در این نوشته تلاش شده است زاویه ای جدید در کنار نگاه های گذشته بر بنیاد تحلیل گفتمان گشوده شود. منطق اصلی این بحث عبارت است از این مهم که چگونه «استیفای حقوق ملت ایران» در سال های جنبش نفت، مفهومی برابر با «ملی کردن» یافت. با عنایت به متن تاریخی سال های ملی شدن صنعت نفت، تحلیل گفتمان کمک می کند تا فهمی واقع بینانه از عملکرد منطقِ ملیون ایرانی در برابر منطق انتقال گرانه دشمنان آنها داشت. علل و عوامل بنیادین مطرح شده در این نوشتار نشان می دهد که ملیون ایرانی راهبردهای عمیق و قابل پیش بینی در قبال ایالات متحده و به ویژه انگلستان نداشتند. با بر ملاشدن این ضعف ها و علل و عوامل بنیادین، ملیون فاقد ابتکار عمل های واقع بینانه بودند، ابتکار عمل های واقع بینانه ای که می توانست ابهام گفتمانی را وارد دوره ای جدید نماید. دوره جدید می توانست به گونه ای مطرح شود که بنیاد جنبش ملی شدن صنعت نفت به قوت خود باقی بماند و دشمنان ایران را دچار انفعال گرداند. این مهم انجام نشد و اندک اندک شکست گریبان جنبش ملی را گرفت.
مکتب اعتزالِ خوارزم در روزگار خوارزمشاهیان(628-490 ه .ق)
حوزه های تخصصی:
مکتب کلامی اعتزال یکی از شکوفاترین و پررونق ترین دوره های تاریخی خود را در سرزمین خوارزم و در روزگار خوارزمشاهیان سپری نموده است. این منطقه، نظر به موقعیت جغرافیایی و اقتصادی و تعاملات تجاری با اقوام و ممالک شرقی خاصه با اروپای شمالی- که صحنه نفوذ میراث فکری یونان بود- ملت ها، ادیان و مذاهب گوناگون را در خود جای داده بود. این عوامل با توجه به زمینه های فکری و فرهنگی، امنیت اجتماعی و ثبات سیاسی خوارزم در نفوذ اعتزال در آن و جذب و گرایش خوارزمیان به آن و نیز بالندگی و شکوفایی فرهنگ و معارف عقلی در آن سرزمین در روزگار خوارزمشاهیان بسیار تاثیر داشته است. مساله قابل طرح در این پژوهش آن است که برخلاف برداشتی عمومی از سوی مورخان و محققان، مکتب کلامی اعتزال با توجه به موقعیت ها و زمینه های یاد شده پس از تجزیه سیاسی دستگاه خلافت عباسی و غلبه اشعری گری در مراکز علمی و فرهنگی ایران اسلامی و نفوذ آن بر ساختار قدرت در عصر سلاجقه، از بین نرفت، بلکه با کوشش های فراوانی توانست در اواخر قرن پنجم ﻫ.ق/ یازدهم م، در ولایت خوارزم عصر خوارزمشاهیان نفوذ کند و تا قرون هفتم و هشتم ﻫ.ق/ سیزدهم و چهاردهم م، در این سرزمین تداوم یابد.
کارکرد، تقسیمات و ساختار تشکیلاتی والی نشین اردلان در عهد قاجار
حوزه های تخصصی:
کردستان به عنوان یکی از ایالت های کهن ایرانی مرکز استقرار شاخه ای از اقوام ایرانی به نام کردها بود که اسم خود را به این ایالت دادند و بعدها در تاریخ تحولات ایران نقش موثری نیز ایفا کردند. کردستان در قرن های ششم و هفتم آرام آرام شاهد تشکیل یک سلسله بومی – محلی با حضور خاندان بنی اردلان بود که مقارن با حاکمیت صفویان و اوج اقتدار آنان در عهد عباس اول به صورت یکی از چهار والی نشین مقتدر عهد صفویه درآمد و بعدها از آغاز حکومت قاجار تا عهد ناصری همچنان قدرت و نفوذ خود را حفظ کرد. این مقاله در صدد است تا با بررسی و جستجو در متون و منابع درونی بومی – محلی کردستان اردلان و خاندان بنی اردلان در عصر قاجار، چگونگی شکل گیری ارکان درونی حکومت و تقسیمات سیاسی این قدرت بومی – محلی را بررسی نموده، تشکیلات، تقسیمات و کارکردهای سیاسی، اداری و مالی این والی نشین و ساختار درونی قدرت آنها را در پیوند با حکومت مرکزی قاجار مورد بحث و بررسی قرار دهد.
چهارباغِ مشهد تیموری در آیینه تاریخ
حوزه های تخصصی:
موضوع این تحقیق بررسیِ توصیفات و وقایع چهارباغِ مشهد در متون تاریخی از زمان بنای آن در دوران شاهرخ تیموری تا تخریب آن در اوایل دوره قاجار است. در همین راستا ابتدا در رابطه با مفهوم و پیشینه چهارباغ مقدمه ای ذکر می گردد و در ادامه مطالبی که در مورد چهارباغِ مشهد در کتب تاریخیِ ادوار تیموری، صفوی، افشاری و قاجار نقل شده، مورد بررسی قرار می گیرد تا بدین وسیله ابعاد تاریخی و مهمترین وقایع رخ داده در چهارباغِ مزبور که بعضا بر سرنوشت کل ایران تاثیر گذارده، بهتر شناخته شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. از مهمترین مقاطع تاریخیِ این چهارباغ می توان به اواخر دوران صفوی و دوران افشار اشاره کرد که شهر مشهد به عنوان پایتخت ایران و عمارت چهارباغ به عنوان تختگاه حکومتی، نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرده است. اوضاع پریشان ایران بعد از حمله افاغنه و جابجایی های سریع قدرت در اواخر دوره صفوی به خوبی در وقایعِ عمارتِ حکومتی چهارباغ بازتاب یافته است. یافته های تحقیق از یکسو حاکی از این واقعیت است که فضاهای چهارباغِ امروزی مانند چهارباغ صفویِ شهر اصفهان که بیشتر به عنوان خیابان شناخته می شوند، در دوران تیموری به عنوان کاخ- باغ ساخته می شدند که چهارباغ مشهد نیز در ابتدا از همین نوع بوده است. اما سیر تحولات شهر مشهد از دوران صفوی به بعد منجر به تغییراتی در فضا و مفهوم چهارباغ شده و آن، مطرح شدن کارکرد دارالحکومه یا مقرِ حاکم شهر و در ادامه تختگاه حکومت نادرشاه و جانشینان وی می باشد. از دیگر سو مرور وقایع چهارباغ مشهد در اواخر صفوی تا تشکیل سلسله قاجار، نشان دهنده موقعیت یگانه و تاثیرگذار شهر مشهد در این مقطع زمانی از تاریخ پرفراز و نشیب ایران است که شایسته شناخت و تحلیل بیشتر است.
روابط و مناسبات خاندان عربشاهیِ خوارزم با صفویان
حوزه های تخصصی:
هم زمان با تشکیل دولت شیعی مذهبِ صفوی در آغاز قرن دهم هجری، اوزبکانِ دشت قبچاق نیزصفحات شمالی قلمرو تیموریان در ماوراءالنهر و خوارزم را تصرف کرده، در هر دو منطقه، به ترتیب دو خاندان شیبانی و عربشاهی زمام امور را در دست گرفتند. در ابتدای امر، علاوه بر اختلاف مذهبی، ادعای مالکیت اوزبکان نسبت به خراسان، عامل اصلی تصادم و درگیری آن ها با صفویان شد. اگر چه خاندان شیبانی این روابط خصمانه را تا زمان انقراض خود، ادامه دادند ولی خاندان عربشاهی در مناسبات خود با صفویه به گونه ای دیگر عمل کردند. اساس مناسبات عربشاهیان با صفویه، مبتنی بر نوعی تناقض بود. خوانین عربشاهی ضمن تعرض به مرزهای قلمرو صفوی، قتل، غارت، اسارت شیعیان ایرانی و فروش آن ها به عنوان برده، با دولت صفویه روابط دوستانه و صلح طلبانه مبتنی بر وفاق و همگرایی نیز داشتند که در آن علاوه بر ابراز دوستی و تبادل سفیر، به ارسال گروگان به دربار پرداخته و خود را تحت حمایت شاه صفوی در آوردند. این مقاله در پی آن است که ضمن شناسایی تحولات درونی خوارزم در دوره حاکمیت عربشاهیان، روابط فیمابین خوانین عربشاهی با دولت صفوی را، با تاکید بر عوامل اثرگذار بر آن تبیین کند.
عدالت خواهی از منظر دو حزب دموکرات و اعتدالیون (بررسی مرام نامه های دو حزب)
حوزه های تخصصی:
طلب مساوات و برابری به عنوان ارزش هایی عدالت خواهانه از نخستین مطالبات انقلاب مشروطیت ایران بود که نظر به مبانی فکری و موقعیت اجتماعی معتقدان آن، در قالب رویکردهایی متفاوت قابل شناسایی است. این مقاله بر آن است تا به تحلیل و تبیین زمینه های فکری و اجتماعی عدالت خواهی در دو حزب دموکرات و اعتدالیون در سالهای آغازین مشروطیت بپردازد و دو رویکرد متفاوت به عدالت خواهی را در مرام نامه های دو حزب شناسایی کرده، چرایی تفاوت این رویکردها را نیز جستجو کند. همچنین این فرضیه را که: درک متفاوت برخی مولفه های عدالت خواهی سبب شده است که حزب دموکرات خواستار تغییرات بنیادین در ساختارهای اصلی جامعه شود و از دیگر سو حزب اعتدالیون بر اصلاح و تعدیل آن ساختارها بسنده کنند؛ به آزمون گذارد.
مطالعه تطبیقی مضامین کتیبه های کاشیکاری مدرسه چهارباغ اصفهان و باورهای عصر صفویه
حوزه های تخصصی:
مدرسه چهارباغ اصفهان یکی از بناهای باشکوه اواخر عهد صفوی (1118- 1126 ﻫ.ق) است که در زمان شاه سلطان حسین صفوی (1105-1135 ﻫ.ق) در ضلع شرقی خیابان چهارباغ اصفهان احداث گردیده است. این مدرسه به همراه کاروانسـرا و بازارچه ای که پیرامون آن قرار داشته، مجموعه عظیمی را تشکیل می داد که عـلاوه بر فواید کاربردی و تعلیم و تربیت طلاب و مدرسان علوم دینی، از لحاظ هنری نیز بسیار ارزشمند بوده است. وجود عقاید و باورهای دینی و مذهبی شیعی و هم چنین تفکرات عرفانی و صوفیانه موجود، بر هنر این دوران تاثیر بسزایی داشته که یکی از بهترین نمود های آن را در کتیبه های کاشیکاری مدرسه چهـارباغ می توان مشاهده نمود. از این رو اساس این پژوهش که با رویکرد تاریخی- تطبیقی و بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای به بررسی کتیبه های کاشیکاری این بنا و باورهای عصر صفوی می پردازد، بر این فرضیه استوار است که میان مضامین کتیبه های کاشیکاری مدرسه چهارباغ اصفهان و اعتقادات و باورهای عصر صفویه ارتباط مستقیمی وجود دارد و با توجه به نوع خطوط و محل کاربردشان تفاوت هایی با یکدیگر دارند. این کتیبه ها شامل باورهای ملی ایرانی و مذهب تشیع بوده که بر روی همه اقشار جامعه اعم از علماء، سیاسیون، متصوفه، عرفا و حتی عامه مردم تاثیر داشته است.