۱.
تاکنون پژوهش های بسیاری پیرامون مسایل مربوط به ترکیبات اضافی تخصیصی درزبان فارسی وروسی انجام شده است؛بااین حال،تجربه درزمینه آموزش این مبحث دردانشگاه هاومراکز آموزش عالی،نشان می دهد که به دلیل فزونی روش هاوابزارهای دستوری و نحوی،بیان مفهوم اختصاص درزبان روسی(اعم ازحالت های دستوری اسم وحروف اضافه)،بحث پیرامون کاربرد درست معنایی ودستوری معادل ترکیبات اضافی تخصیصی زبان فارسی به روسی،هنوز هم یکی از مباحث پیچیده و مهمی است که مشکلات فراوانی رابرای زبان آموزان کشورمان درزمینه های یادگیری زبان روسی وترجمه به وجود میآورد.درزبان فارسی،ترکیبات اضافی تخصیصی یااختصاصی به کمک نقش نمای اضافه کسره رابطه نحوی برقرارکرده ومفهوم نسبت واختصاص چیزی به چیز دیگر را بیان می کنند؛ مهمترین و پرکاربرد ترین معادل ترکیبات اضافی اختصاصی زبان فارسی در زبان روسی، گروه واژه های با متمم اسم ناهماهنگ (??????????????? ???????????) و هماهنگ (????????????? ???????????) در زبان روسی می باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی ماهیت ترکیبات اضافی تخصیصی در زبان فارسی، در مقایسه با روش ها و ابزارهای بیان آن ها در زبان روسی می پردازیم.
۲.
اینمقاله برآنست تااحتمال حدس معنای واژگان وعدم ارجاع پی در پی به فرهنگ لغاترادرفرایندترجمه بررسی کندوبهامکان آموزش اینشیوه بهمترجمان بپردازد.سؤالی کهاین تحقیق درپی یافتنپاسخی برایآنست این می باشد که آیادرترجمه،می توان تفاوتی درترجمهانواع مختلف واژه،اعم ازبسیطومرکبواشتقاقی قائل شد،به گونه ای که باعدم رجوع پی در پی به فرهنگ لغات،ترجمه متون باسرعت بیشتری انجام شودوبه فراینددرک آسیب نرسد؟وآیامی توان باآموزش ساختارواژگان زبان به مترجم،به ترجمه وی سرعت بیشتر داده وکیفیت انتقال مفاهیم رابالاتر ببریم؟برای پاسخ گویی به این سؤال،چهار متن باموضوع سفرنامه انتخاب شدو700 واژه محتوایی ازهر متن استخراج گردید.سپس به بررسی انگیختگی(رابطه مستقیم بین صورتومعنا)درواژگان مرکبواشتقاقی این متون پرداخته شدوبابررسی های آماری این نتیجه به دست آمدتعدادواژگانی که ازترکیب معنای اجزای تشکیل دهنده واژه می توان به معنای کل واژه دست یافت وبه عبارتی واژگان انگیخته،هم درمیان واژگان مرکب وهم واژگان اشتقاقی،بیش ازواژگان نیمه انگیخته و ناانگیخته است.بنابراین دربرخی متون،مترجم بایافتن ودانستن معنای واژگان بسیط وساختارواژه،می تواندمعنای واژگان مرکب ویااشتقاقی راکه باآنها مواجه می شود،تاحدزیادی حدس بزندونیازبه صرف وقت برای یافتن معنای واژگان مرکبواشتقاقینیست.
۳.
مثل ها ، یکی از نمود های فرهنگ ملت هایند که به دلیل رواج آن ها در زبان روزمره ، مطالعه بین فرهنگی آن ها ضرورتی اجتناب ناپذیر است ؛ چرا که بدون آگاهی از فرهنگ و امثال زبان مقابل ، فهم آن زب ان دشوار می نماید . هدف مقاله حاضر معرفی پیشینه مثل های پارسی و مقایسه نماد ه ای آنها با مثل های آلمانی است . به این منظور مثل های پارسی به سه بخش مذهبی ، ادبی و مردمی تقسیم و در هر بخش بستر های مختلفی که خاستگاه این امثال اند، بررسی شده اند. سپس، مثال هایی همراه با برابرهای آلمانی آنها آورده و استعارات موجود در امثال هر دو زبان بررسی شده اند. از این مطالعه، این نتیجه حاصل آمد که در برابر مثل های پارسی، مثل های آلمانی با همان پیام وجود دارند. از سوی دیگر وجود استعاره های متفاوت در مثل های پارسی و آلمانی، نشانگر تأثیر فرهنگ بر ساخت و کاربرد استعاره ها است.
۴.
هدف از انجام این پژوهش،بررسی نقش و ساختار انگیزش در یادگیری زبان خارجی، در راستای معرفی مدل پردازش اطلاعات به عنوان رویکرد و مقیاسی نو در سنجش انگیزش زبان خارجی است. به این منظور 250 تن از کارکنان شرکت کننده در دوره های آموزش زبان انگلیسی در شرکت پایانه های نفتی ایران که با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، به پرسش نامه محقق ساخته که بر اساس مدل برگرفته تدوین شده بود، پاسخ دادند. در این پژوهش، برای روایی آزمون از روایی محتوایی، برای پایایی از آلفای کرونباخ، و برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد؛ مقدار تی به دست آمده برای مراحل سه گانه مدل پردازش اطلاعات معنی دار است. طبق یافته های این تحقیق، شرکت کنندگان در مرحله درونداد از سطح انگیزش بالا، در مرحله پردازش مرکزی از سطح انگیزشی متوسط، و در مرحله برونداد از انگیزش کمی در یادگیری زبان خارجی برخوردار بوده اند.
۵.
مقاله پیش رو،نخست به رهگیری وردیابی آن دسته ازواژگان پارسی می پردازدکه تاقرن چهاردهم به طورمستقیم واردزبان ایتالیایی شده اند،مقصودمادراین مقاله ازایتالیا،کشوری ست که بیش ازاستقلال1861،فاقدانسجام ملی وموضوعیت زبانشناختی وتاریخی بودو«ولگار» خوانده می شود؛همان لهجه فلورانسی وتوسکانی است به علاوه آنچه ازشعرای سیسیل دردست است ودربرخی مناطق جنوب ایتالیا،چون ناپل مشاهده می شودوبازه زمانی آن اغلب ازقرن سیزده میلادی به بعد رادربر می گیرد. دسته دوم واژگان که در این پژوهش بررسی می شوند، شامل آنهایی است که از طریق زبان های متقدم و کهن غربی، مانند یونانی و لاتین به گستره زبان ایتالیایی راه یافته اند. برخی از این واژگان را نمی توان پارسی، به معنای اخص کلمه، نامید و باید آنها را واژگان ایرانی خواند که از میراث مشترک اقوام کهن «ایر، آریایی» در نواحی گوناگون ایران به معنای تاریخی و اعم کلمه سرچشمه می گیرند؛ اما ظهور این گروه از واژگان در ایتالیایی شایسته توجه است و آشنایی غربیان با این لغات ایرانی از خلال پارسی بوده است.
۶.
ترجمه درهمه سطوح زبانی(واژگان،نحو،آوا، ...)تحت تأثیرعوامل فرازبانی قرار دارد.یکی ازاین عوامل،پیش فرضهای عقیدتی است که ذهنیت رادرگزینش معادل های زبان مقصدحاکم کرده وباعث میشودکه ترجمه های گوناگون ازیک متن واحد ارائه شوند.درطول قرن ها، برخی اشخاص ونهادها عقاید خاص خود را به منظور ایجاد تأثیرات مشخص و مورد نظر در ترجمه اعمال کرده اند. این مقاله قصد دارد تا با بررسی ترجمه قرآن ماکس هنینگ که یکی از مهمترین ترجمه های قرن بیستم است، نقش پیش فرض های عقیدتی مترجم را در ترجمه مورد بررسی قرار دهد. نتایج نقد و بررسی جستار ذیل، نشان می دهد که افزون بر اصول کلی ترجمه، یعنی تسلط کامل بر زبان مبدأ، زبان مقصد، تسلط بر گستره علمی (که متن اصلی به آن تعلق دارد) و امانت داری، توجه به نکته دیگری نیز لازم است: تأثیر باورها و پیش فرض های کلامی و عقیدتی در روند ترجمه. نتایج این بررسی می تواند راهکارهایی را برای ترجمه بهینه قرآن در پیش روی مترجم قرار دهد.
۷.
در این مقاله به بررسی وتبیین دیدگاه هالیدی در قالب زبان شناسی نقش گرای سازگانی پرداخته شده و مفاهیمی نظیر فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین وفرایندهای مادی،کلامی،رفت اری،ذهن ی ورابطه ای ت وضی ح داده ش ده اس ت.سپس به نقش هم انبازان فرایند،کنشگران،کنش پذیران و حامل و محمول پرداخته شده و در پایان، عناصر پیرامونی فرایند و طرح واژگانی متن نیز از نگاه هالیدی توضیح داده شده است. بر مبنای این دیدگاه، تحلیلی از نی نامه سروده مولوی ارائه شده است. در نی نامه از21 فرایند رابطه ای، 13فرایند مادی،7 فرایند کلامی، 4 فرایند ذهنی و3 فرایند رفتاری استفاده شده است. همچنین مولوی بیشتر از افعال ربطی سود جسته است. هم انبازان فرایند در نی نامه بیشتر شامل نی، شاعر، هر کس و یار است. در میان هم انبازان، کنشگرهای نی، شاعر و هر کس بسامد بیشتری دارد. عناصر پیرامونی این شعر شامل عناصر مکانی، زمانی و چگونگی است. میزان بهره گیری مولوی از دسته مثبت طرح واژگانی در نی نامه بیشتر از دسته منفی است.