اینمقاله برآنست تااحتمال حدس معنای واژگان وعدم ارجاع پی در پی به فرهنگ لغاترادرفرایندترجمه بررسی کندوبهامکان آموزش اینشیوه بهمترجمان بپردازد.سؤالی کهاین تحقیق درپی یافتنپاسخی برایآنست این می باشد که آیادرترجمه،می توان تفاوتی درترجمهانواع مختلف واژه،اعم ازبسیطومرکبواشتقاقی قائل شد،به گونه ای که باعدم رجوع پی در پی به فرهنگ لغات،ترجمه متون باسرعت بیشتری انجام شودوبه فراینددرک آسیب نرسد؟وآیامی توان باآموزش ساختارواژگان زبان به مترجم،به ترجمه وی سرعت بیشتر داده وکیفیت انتقال مفاهیم رابالاتر ببریم؟برای پاسخ گویی به این سؤال،چهار متن باموضوع سفرنامه انتخاب شدو700 واژه محتوایی ازهر متن استخراج گردید.سپس به بررسی انگیختگی(رابطه مستقیم بین صورتومعنا)درواژگان مرکبواشتقاقی این متون پرداخته شدوبابررسی های آماری این نتیجه به دست آمدتعدادواژگانی که ازترکیب معنای اجزای تشکیل دهنده واژه می توان به معنای کل واژه دست یافت وبه عبارتی واژگان انگیخته،هم درمیان واژگان مرکب وهم واژگان اشتقاقی،بیش ازواژگان نیمه انگیخته و ناانگیخته است.بنابراین دربرخی متون،مترجم بایافتن ودانستن معنای واژگان بسیط وساختارواژه،می تواندمعنای واژگان مرکب ویااشتقاقی راکه باآنها مواجه می شود،تاحدزیادی حدس بزندونیازبه صرف وقت برای یافتن معنای واژگان مرکبواشتقاقینیست.