مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوعات خیر و عام المنفعه در جوامع مختلف رونق گرفته و برجسته شدن امور خیر در زندگی افراد، اهمیت پرداختن به این موضوع با رویکرد علمی را دوچندان نموده است. به عنوان نمونه بسیاری از افراد به صورت بالقوه اهل خیر می باشند لیکن زمینه ای برای بروز رفتار خیرخواهانه آنان به وجود نیامده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی پدیدار شناسی مبتنی بر الگوی کلایزی (دسته بندی چند مرحله ای) و با ابزار مصاحبه عمیق با برخی از مدیران خیریه ها به استخراج عوامل بروز رفتار خیرخواهانه در مردم شهر اصفهان پرداخته تا به وسیله سرمایه گذاری روی این عوامل بتوان سرمایه های خیر را بالفعل نمود و از این راه هم خیرین بالقوه پاداش بالای عمل خود را دریابند و هم خیریه ها از سرمایه های مادی و معنوی بیشتری برخوردار گردند. این تحقیق به دنبال دستیابی به عوامل بروز رفتار خیر در مردم بود که این علل بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده به سه دسته عوامل نگرشی، هنجاری و کنترل رفتار ادراکی تقسیم گردید و نتایج حاصل از دسته بندی تجربیات مدیران خیریه ها در عوامل سه گانه تئوری رفتار برنامه ریزی شده، نشان داد که از بین این سه عامل، نگرش با داشتن بیشترین فراوانی در تجربیات مدیران خیریه ها بیشترین تاثیر را بر بروز رفتار خیر در مردم دارد.
مقایسه اختلالات اضطرابی وسبک های دلبستگی در کودکان پرورش یافته به شیوه فرزندپروری اسلامی با سایر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اختلالات اضطرابی و سبک های دلبستگی در کودکان پرورش یافته به شیوه فرزندپروری (تربیت) اسلامی با سایر کودکان مقایسه شد. شیوه های فرزندپروری در دو تقسیم بندی کلی شامل شیوه های فرزندپروری رایج در جهان (مستبدانه، مقتدرانه، سهل گیرانه، بی اعتنا و...) و شیوه فرزندپروری اسلامی استمی باشد. طرح این پژوهش، علی مقایسه ای است. در این پژوهش نمونه آماری شامل 100 نفر بود و از سه پرسش نامه شامل پرسش نامه محقق ساخته شیوه فرزندپروری اسلامی، مقیاس اضطراب اسپنس (1998) و پرسش نامه روابط میانی دلبستگی هالپرن و کوپنبرگ (2006) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش آماری این پژوهش آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری بود. نتایج نشان داد که کودکان پرورش یافته با روش فرزندپروری اسلامی از لحاظ میزان اضطراب کلی، اضطراب تعمیم یافته و هراس از مکان های باز و نیز از لحاظ دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا نسبت به سایر کودکان پایین تر هستند که این تفاوت از لحاظ آماری معنا دار بود؛ نتایج نشان می دهد در شیوه فرزندپروری اسلامی، توجه به سه دوره سید، عبد و وزیر و انجام رفتارهای متناسب با ویژگی های هر مرحله موجب کاهش اضطراب کلی و همچنین کاهش دلبستگی های ناایمن در کودکان می شود.
تبیین مبانی ارزش شناختی اخلاق جنسی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف اساسی نظام آموزش و پرورش، هدایت آگاهانه به سوی ارزش های اخلاقی برای جهت دهی به زندگی دانش آموزان است. این موضوع، در حیطه اخلاق جنسی با توجه به فاصله بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی برای تشکیل زندگی مشترک، در معرض ارزش های متعارض قرار گرفتن و نیرومندی غریزه جنسی دارای اهمیتی ویژه است. براین اساس، هدف این پژوهش، تبیین مبانی ارزش شناختی اخلاق جنسی در اسلام، با روش توصیفی−تحلیلی است. بنابراین، با توجه به نظام ارزشی اسلام در حیطه اخلاق جنسی، مبانی همچون فطری بودن ارزش های اخلاقی، خیر علی الاطلاق بودن خداوند، اعتباری بودن ارزش ها، ثبات و تغییر در ارزش ها و عدالت استخراج شد. تأثیر این مبانی در اخلاقی جنسی به ترتیب عبارت اند از: عفت و حیا، حجاب، غیرت، ازدواج؛ خداوند معیار ارزش های اخلاق جنسی، اعتبارسازی، اعتباریابی؛ ساختارمند شدن اخلاق جنسی، فهم نسبتاً آسان دیگر سیستم های اخلاق جنسی؛ رعایت اعتدال، تناسب و هماهنگی بین زوجین، عدالت عاطفی در تعدد زوجات و عدالت اجتماعی بین زن و مرد.
بررسی تأثیر روش تصحیح نارساخوانی دیویس بر عملکرد قرآن خواندن دانش آموزان سال پنجم دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1395−1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش تصحیح نارساخوانی دیویس بر عملکرد قرآن خواندن دانش آموزان سال پنجم دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 95−96 بود. روش پژوهش آزمایشی و روش اجرای آن به صورت پیش آزمون−پس آزمون با گروه کنترل بود. برای انتخاب نمونه پژوهش، از طریق شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش مقیاس هوشی وکسلر و مقیاس محقق ساخته عملکرد قرآن خواندن بود. جلسات آموزشی روش دیویس در هشت هفته (هر هفته دو جلسه) و در جلسات 45 دقیقه ای فقط برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد با در نظر گرفتن نمرات پیش آزمون به عنوان متغیرهای هم پراش، روش تصحیح نارساخوانی دیویس بر سرعت خواندن (001/0=P)، صحت خواندن (001/0=P)، درک خواندن (018/0=P) تأثیر معنی داری داشته است. با توجه به این نتایج، می توان نتیجه گرفت که روش تصحیح نارساخوانی دیویس موجب بهبود سرعت، صحت و درک خواندن قرآن دانش آموزان سال پنجم دبستان شهر اصفهان می شود. با توجه به این نتایج، می توان از این روش در مراکز آموزشی و درمانی بهره گرفت.
ساخت و اعتباریابی مقیاس ارزشیابی تربیت دینی دوره دوم متوسطه بر مبنای نظریه تربیت دینی فضامند بومی−جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاس ارزشیابی تربیت دینی دوره دوم متوسطه بر مبنای نظریه تربیت دینی فضامند بومی−جهانی است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز است که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ای به حجم 452 نفر از بین دانش آموزان 8 دبیرستان پسرانه و دخترانه نواحی چهارگانه شهرستان شیراز انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از مقیاس محقق ساخته استفاده شد که برای تعیین روایی آن از روش های روایی صوری و تحلیل عامل مرتبه اول و دوم و برای ارزیابی پایایی آن نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه اول نشان داد با فرض معیار 4/0، در تمامی مؤلفه ها، سؤالات مطرح شده در مقیاس مذکور به خوبی نشان دهنده، مؤلفه های مربوطه می باشد و در مجموع، این مقیاس، ابزاری معتبر برای سنجش تربیت دینی فراگیران دوره متوسطه براساس نظریه تربیت دینی فضامند بومی−جهانی می باشد. همچنین، نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که مؤلفه های نه گانه در نظریه مذکور به خوبی نشان دهنده برازش این مدل برای توسعه تربیت دینی در فضای جهانی فعلی است. نتایج آلفای کرونباخ نیز نشان داد که این مقیاس در تمامی ابعاد خود، پایایی لازم برای استفاده به عنوان یک مقیاس معتبر را دارد.
درآمدی بر سیاستگذاری آموزش سواد رسانه ای به طلاب در حوزه های علمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر شناسایی الزامات آموزش سواد رسانه ای به طلاب در حوزه های علمیه را با توجه به جایگاه ویژه ای که این قشر در هدایت دینی جامعه دارند، به عنوان هدف اصلی دنبال کرده است. در این مقاله از روش کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شده است. در جامع، مورد بررسی از میان طلاب، مدیران و جمعی از متخصصان سواد رسانه ای در حوزه، براساس قاعده اشباع نظری دوازده نفر به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند و تحلیل داده ها به روش کدگذاری و مقوله بندی مفاهیم استخراج شده از مصاحبه ها بوده است. یافته ها ذیل چهار مقوله اصلی اینگونه استحصال شد: 1. ضرورت آموزش سواد رسانه ای به طلاب که شامل زیرمقوله های «نقش رسانه در عصر حاضر»، «کاهش ضریب آسیب پذیری در مقابل رسانه ها»، «جایگاه مهم رسانه در مباحث تبلیغی» و «لزوم توجه به منویات رهبری درباره رسانه» شد؛ 2. وضعیت کنونی آموزش سواد رسانه ای در حوزه که براساس اظهارات مصاحبه شوندگان هیچ گونه سیاست آشکار و پنهانی درباره بحث آموزش سواد رسانه ای وجود ندارد؛ 3. پیش نیازهای آموزش سواد رسانه ای که شامل آگاهی بخشی به طلاب و مدیران و طبقه بندی و تیپ شناسی طلاب می شد؛ 4. موانع و محدودیت ها در مسیر آموزش سواد رسانه ای نظیر مشکلات ساختاری، سازمانی، کمبودها و مشکلات مربوط به طلاب. ارزیابی وضعیت و سیاست های حوزه های علمیه در حوزه سواد رسانه ای، یاریگر مدیران و سیاست گذاران در برنامه ریزی و سیاست گذاری در زمینه ارتقای سطح سواد رسانه ای طلاب در حوزه های علمیه است.
ارائه الگوی برای تربیت شهروند تراز جامعه اسلامی بر اساس رهیافت های از رساله حقوق امام سجاد(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهروند جامعه اسلامی باید به خوبی با وظایفی که بر عهده اوست آشنا شده و با رعایت آن، در تراز جامعه اسلامی عمل نماید. هدف پژوهش حاضر، تحلیل رساله حقوق امام سجاد (ع) جهت ارائه الگویی برای تربیت شهروند تراز جامعه اسلامی با استفاده از روش تحلیل مفهومی و استنتاج قیاسی است. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن است که بر اساس رهیافت های رساله حقوق امام سجاد (ع) ، تربیت شهروند تراز جامعه اسلامی در سه حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری قابل تبیین است که با کاربست مؤلفه های هر یک از این سه حیطه در نظام تعلیم و تربیت، می توان در جهت نیل به تربیت شهروند تراز جامعه اسلامی برآمد.
بازشناسی الگوی «معلم الهام بخش» مبتنی بر احوالات سه معلم برجسته ایران معاصر محمدحسین نایینی، محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، برای دستیابی به الگوی شخصیتی و رفتاری «معلمان الهام بخش» در حوزه تربیت اسلامی، براساس چهار مؤلفه اولیه یعنی «وجهه علمی، شخصیت اخلاقی، نفوذ کلام و شاگردپروری»، جستجویی در احوالات شماری از مربیان حوزوی ایران در عصر معاصر صورت پذیرفت که درنهایت محمدحسین نایینی، محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، به جهت شواهدی که حکایت از وجود مؤلفه های فوق در ایشان داشت، مورد گزینش نهایی قرار گرفتند. در ادامه، منابع مکتوب درباره شخصیت این معلمان مطالعه شد و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، 68 خرده مضمون بازیابی شد. در گام بعدی، خرده مضمون ها در قالب دوازده مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر «سلوک فردی، سلوک اجتماعی و سلوک تعلیمی» دسته بندی شد. یافته های این پژوهش شامل خصوصیات و ویژگی های ارائه شده در قالب شبکه مضامین، الگویی از سلوک و منش «معلم الهام بخش» ارائه کرده است.