۱.
هدف از این پژوهش تحلیل محتوای کتب درسی دوره ابتدایی براساس میزان توجه به آموزه های دینی بود. روش مطالعه از نوع تحلیل محتوای کمّی و جامعه پژوهش شامل تمامی کتا ب های درسی دوره ابتدایی پایه های اول تا سوم بود که در سال تحصیلی 1399−1400 در مدارس ابتدایی مورد استفاده قرار گرفتند. بر این اساس 22 عنوان کتاب با 423 درس، 2455 صفحه و 2469 تصویر به صورت تمام شماری، بررسی و تحلیل شدند. واحد زمینه در فرایند تحلیل محتوا، صفحه و واحد ثبت، تصویر و مضمون بود. فرایند کدگذاری به شیوه قیاسی و براساس مؤلفه های آموزه های دینی (آموزه های اعتقادی، آموزه های اخلاقی−ارزشی، آموزه های مناسکی−عملی، آموزه های عاطفی) مستخرج از مبانی نظری و مشورت با 7 تن از اساتید تربیت دینی، انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (مجذور خی) و برای مطالعه پایایی، از شیوه بازآزمایی بهره گیری شد که میزان توافق محاسبه شده به عنوان معیاری برای پایایی کدگذاری، 79٪ محاسبه گردید. یافته ها نشان داد مؤلفه ارزش های اخلاقی−ارزشی بالاترین فراوانی و آموزه های عاطفی کمترین فراوانی را در بین مؤلفه ها دارا هستند. کتاب های هدیه های آسمان، فارسی و قرآن بیشترین برخورداری از آموزه ها را دارند و کمترین میزان در کتب علوم تجربی مشاهده می شود و همه کتاب ها در آموزش آموزه های دینی مضمون محور هستند.
۲.
هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عناصر و مؤلفه های برنامه درسى دین و زندگى مبتنى بر دیدگاه ماوراى فردى در دوره متوسطه دوم بود. روش این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای−کاربردی و از نظر نوع روش، تحلیل محتوى مبتنى بر کدگذارى س ه مرحله اى (باز، محورى و گزینشى) بود. حوزه مورد پژوهش شامل کلیه صاحب نظران و اساتید حوزه برنامه ریزی درسی، علوم تربیتی و مدیریت آموزشی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، اساتیدی که شرایط مورد نظر را داشتند مورد مصاحبه نیمه−ساختاریافته قرار گرفتند که با رسیدن به اشباع نظریِ یافته ها، تعداد نمونه های پژوهش به دوازده نفر رسید. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش های سه مرحله ایِ کدگذاریِ استفاده شد. براساس یافته های به دست آمده، از کدبندی مصاحبه ها، هیجده مقوله و پنج عنصر مشخص گردید که شامل: عنصر هدف با پنج مقوله، عنصر ارزشیابی با چهار مقوله و عنصرهای ویژگی یادگیرنده، محتوا و روش به طور مشترک با سه مقوله به عنوان عناصر و محتواهای مورد شناسایی برای برنامه درسى دین و زندگى مبتنى بر دیدگاه ماوراى فردى در دوره متوسطه دوم بودند. از عناصر و مؤلفه های شناسایی شده می توان در طراحی الگوی مبتنی بر دیدگاه ماورای فردی در برنامه درسی دین و زندگی استفاده نمود.
۳.
ادبیات اخلاق حرفه ای در حال رشد است و به مرزهای آموزش و تربیت رسیده و مقولاتی چون اخلاق حرفه ای معلم را به بار نشانده است که لازم است برای بومی سازی آن تلاش نمود. همچنین فقه تربیتی به عنوان عرصه ای جدید در تربیت−پژوهی در حال تکوین است و می توان از قلمروی بنام فقه معلمی سخن گفت. نسبت سنجی اخلاق معلمی و فقه معلمی در دو مقام پژوهش (تولید علم) و آموزش (برنامه آموزشی و درسی) ضرورت دارد و مسأله این مقاله است. نوشتار حاضر با روش توصیفی و تحلیلی ضمن تبیین چیستی فقه معلمی و اخلاق معلمی آن دو را نسبت سنجی نموده و به این نتیجه رسیده که این دو حوزه مطالعاتی ضمن تمایز، ترابط زیادی با یکدیگر دارند و در مقام پژوهش، اخلاق معلمی (اسلامی) می تواند به فقه معلمی تکیه کند و تَن به روش شناسی اجتهادی وی دهد تا نظام جامعی از احکام، آداب و اخلاق معلمی به صورت روشمند استنباط شود. در پایان سرفصل درس اخلاق معلمی در برنامه درسی تربیت معلم، مورد ارزیابی قرار گرفته و پیشنهاداتی ارائه شده است.
۴.
مقاله حاضر با هدف بررسی ضرورت تدوین الگوی بومی آموزش تفکر به کودکان با توجه به تباین پیش فرض های هستی شناختی و معرفت شناختی در الگوی مطلوب با الگوهای جاری نگاشته شده است. این «تباین» با تبیین «واقع گرا» بودن این پیش فرض ها در نگرش صدرایی و غیرواقع گرا بودن آنها در پیش فرض های کلی فبک جاری به اثبات رسیده است. این پیش فرض ها با مشخص کردن «آرمان» یا «هدف نهایی» کلاس آموزش تفکر به کودکان، اصول پیشبرد کلاس و در نتیجه الگوی مورد نظر را تعیین می کنند. این الگو در پژوهش حاضر اهداف، اصول، محتوا و روش ها را در بر خواهد داشت و همه آنها از این آرمان متأثر می شوند. بنابر نتایج پژوهش حاضر در الگوی مطلوب با رویکرد صدرایی، آرمان نهایی در این کلاس «حقیقت آن گونه که در واقع خود هست» و «باور به بودن آن»، و معرفت بدان «ساختنی، کامل شونده و مرحله مند» خواهد بود که با معناشناسی در دستگاه اندیشه صدرایی معنایی متفاوت با برداشت های فبک جاری از آن خواهد داشت. پژوهشگر در این تحقیق از روش تحلیلی−استنباطی برای رسیدن به اهداف بنیادی پژوهش کیفی خود استفاده نموده است.
۵.
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش حرمت خود در دانش آموزان دبستانی انجام گرفت. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس از بین ۴۳ کودک کلاس سوم، با توجه به معیارهای ورود ۱۶ نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شده و تحت آزمون حرمت خود روزنبرگ قرار گرفتند. گروه آزمایشی دو بار در هفته تحت آموزش برنامه حرمت خود؛ که توسط محقق تهیه و روایی آن توسط متخصصان تأیید شد، در کنار آموزش های معمول قرار گرفتند. گروه گواه آموزش معمول خود را دنبال کرده و پس از هشت جلسه آموزش به گروه تحت آزمایش، آزمون های ذکر شده مجدداً از دو گروه اخذ و داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از ویرایش بیستم نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. نتایج بدست آمده پژوهش حاضر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر حرمت خود به طور معناداری افزایش یافته است (05/0>P). در مجموع نتایج یافته ها مشخص کرد به کارگیری برنامه آموزش حرمت خود روی کودکان دبستانی می تواند به افزایش حرمت خود بی انجامد.
۶.
نظام خانواده از منظر اسلام بر سه رکن بنیادین ایمان و باور اصیل، عواطف و گرایش های پایدار و سلوک اخلاقی استوار برقرار می گردد. قرآن، ضمن اینکه تشکیل خانواده را یکی از نشانه های الهی می شمرد، تجلی آیات الهی در زندگی خانوادگی را محور ارکان مزبور دانسته است. این حضور الهی دست مایه اصلی حاکمیت آرامش بر فضای خانواده و زمینه ساز تربیت شایسته فرزندان است. آفرینش مرد و زن با هویت انسانی یکسان، برقراری ارتباط خاص زناشویی مابین زن و مرد با انگیزه نیل به آرامش، ایجاد مودت و رحمت مابین زوجین در آستانه ازدواج در راستای تدوام بخشیدن به زندگی آرمانی خانوادگی سرشار از آرامش و فراخواندن اهل تفکر به اندیشیدن در خصوص نظام خانواده، از مرحله تشکیل تا بالندگی و گسترش آن به مثابه یکی از آیات الهی، موارد چهارگانه ای هستند که خداوند با بیان آنها پرتوی از حضور خویش را ترسیم فرموده است. مقاله پیش رو در صدد است با تکیه بر رهنمودهای قرآن و اهل بیتb و با روش اکتشافی، به استناد منابع موجود، از جمله با اشاره به نظریه «هرم سه بعدی روان انسان» نشان دهد که دو صفت شخصیت مودت و رحمت پشتوانه نیرومندی برای ایجاد و نهادینه سازی آرامش و فراهم آوری زمینه و شرایط برای تربیت فرزندان در زندگی خانوادگی به شمار می روند. پیرو چنین تحلیلی، نگرش قرآن در رابطه با جایگاه مودت و رحمت به مثابه دو نمونه از تجلیات الهی و نقش آنها در گسترش آرامش به ساحت های بینشی، گرایشی و رفتاری اعضای خانواده تبیین می گردد تا هر پژوهشگری در تحقیقات بعدی فراتر از تحقیق حاضر، از اصول برگرفته از این تحلیل برای مشاوره خانواده از منظر اسلام بهره برداری کند.