مقالات
حوزه های تخصصی:
می مسیس (محاکات) یکی از دیرینه ترین نظریه های هنری است که پیشینه اش به پیش از افلاطون هم می رسد. در عین حال از جمله نظریاتی است که قرایت های گوناگونی از آن مطرح شده است. در این مقاله، نظریه سه تن از فیلسوفان که در سه قلمرو متفاوت فکری اثرگذار بوده اند، بررسی می شود: افلاطون، ابن سینا و آکویناس. افلاطون در یونان، ابن سینا در قلمرو اسلام و آکویناس در قرون وسطای مسیحی، جزء مهم ترین شخصیت های فلسفی بوده اند و هر کدام از ایشان مکتبی را به خود اختصاص داده است. در این جستار بر آنیم تا قرایت هر کدام از آنان را با تحلیل نگرش ایشان در رویکرد تطبیقی، بررسی کنیم و تمایز آن را با قرایت های متناظر دریابیم. ازآنجاکه زیست فکری آنان یکسان نیست، قرایت آنان از می مسیس نیز مشابهت ندارد. افلاطون بر پایه معرفت شناسی مثل محور، ابن سینا بر پایه معرفت ناظر بر ارسطو و آکویناس به جهت دیدگاه ویژه اش درباره می مسیس قرایت های خاصی ارایه داده اند.
تبیین عینیت مفهوم علیت تجربی بر اساس امکانات فلسفه صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های ارتباط میان فلسفه اسلامی با فلسفه غرب، عرضه کردن پرسش های هر کدام به دیگری و تلاش برای پاسخ دادن به آنها بر اساس امکانات موجود در آن فلسفه هاست. بر این اساس، در این نوشته بر آنیم تا با مواجه کردن فلسفه ملاصدرا با پرسش و اشکال هیوم در مورد اصل و منشأ مفهوم علیت تجربی، به تبیین مفهوم علیت تجربی بپردازیم. هیوم بر اساس مبنای تجربه گرایی خود، با انکار ادراک و شناخت علیت توسط عقل، عینیت مفهوم علیت را انکار کرد. در پاسخ به پرسش هیوم، می توان گفت بر اساس امکانات موجود در متون ملاصدرا در بحث ادراک و نیز ارتباط نفس و بدن، عقل انسان در همان موطن حس، علیت را به نحو مستقیم ادراک کرده و در مرحله دیگر با تحلیل عقلی، مفهوم آن را انتزاع می کند. به عبارت دیگر بر خلاف هیوم که شهود عقلی در مورد علیت را انکار می کرد، بر اساس امکانات فلسفه صدرا، شهود عقلی نسبت به علیت قابل تبیین است. بنابراین در پاسخ به اشکال هیوم در مورد تبیین عینیت علیت، در کنار تبیین های ایده آلیستی همچون ایده آلیسم استعلایی کانت، می توان تبیینی کاملاً ریالیستی از مفهوم علیت عرضه کرد.
رابطه اختیار و شرور اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسیله شر از چالش بر انگیزترین مباحث فلسفه و کلام به شمار می رود. عده ای از متفکران در طول تاریخ با این اشکال در صدد نفی وجود و صفات کمالیه خداوند بر آمدند. در مقابل اندیشمندان بسیاری نیز برای پاسخ به اشکال شرور کوشیدند. در این مقاله به مهم ترین پاسخ کلامی به مسیله شرور، یعنی شرور لازمه اختیار، از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین پرداخته ایم. این دو فیلسوف در این مسیله اشتراکات و اختلافاتی دارند، البته به خاطر اعتقاد به توحید و توجه آنان به آثار افلاطون، نقاط مشترک آراء آنان بسیار بیشتر از اختلافاتشان است. آنان انسان را موجودی مختار می دانند و بالطبع از این موجود مختار، گاهی خیر و گاهی شر صادر می شود. هرچند پاسخ اختیار لازمه وجود شرور، تنها پاسخ مسیله شرور نیست، اما قسمت قابل توجهی از شرور یعنی شرور اخلاقی با آن توجیه می شود.
دین پژوهی غزالی در احیاء علوم الدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هرچند دین پژوهی عنوانی جدید در حوزه مطالعات دینی است، اما می توان مسایل آن را از دیدگاه سنتی مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش مسایلی درباره دین با رویکرد دین پژوهانه غزالی مورد بررسی قرار گرفته است. غزالی هرچند با پیش فرض هایی درباره دین رویکردی سنتی به دین داشت، اما به هرحال درصدد بازسازی و احیای دین در روزگار خود بود. در منظرغزالی، دین هم به ساحت نظر و هم به ساحت عمل دیندار توجه می کند. دین تنها، مناسک ظاهری و بیرونی نیست، بلکه مجالی برای تزکیه آدمی به شمار می رود. گوهر دین در علوم مکاشفه است، اما راه رسیدن آن از مسیر علوم معامله می گذرد. هرچند سعادت اخروی غایت قلمروی دین شمرده می شود، اما این سعادت در گروی سعادت دنیوی به دست می آید. در این اندیشه، خداوند منشاء و خاستگاه نهایی دین است و رهبران دینی مرجعیت دارند
حملیه موجبه کلیه بدیهی پایه هر تصدیق بدیهی و نظری دیگر در منطق و معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تصدیقات و قضایای معتبر در علم محصورات اربعه از حملی و شرطی هستند. پایه و بن مایه این قضایا، موجبه کلیه است؛ زیرا بر اساس روش اشراقی، قضایا به موجبه کلیه تحویل می روند و نیز بر اساس اثبات عام غیر مقابل تمام قضایا حتی قضایای سالبه با حفظ سلب، اثباتی اند. همانطورکه تمام قضایا، حتی قضایای سلبی به لحاظ ضرورت صدق ایجابی اند. علاوه بر اساس اصل تقصی علم، همه قضایا باید به بدیهیاتی ختم شوند که پرسش علمی قطع شود. ازاین رو در تقصی، علم همه نظریات به بدیهیات ختم می شوند و همه جزییات، هرچند بدیهی باشند به کلیات ختم می شوند، زیرا حکم در جزیی ازآن رو که جزیی است ابهام دارد و پرسش از کدامین روست. از سوی دیگر سالبه ها هم باید به موجبه ها برگردند؛ زیرا هرچند حکم برخی سالبه ها بدیهی هم باشند، باز این پرسش مطرح است که از چه رو موضوع قضیه مقتضی سلب محمول است. این پرسش آنگاه پاسخ درخور می یابد که در بن حکم سلبی، حکم ایجابی وجود داشته باشد و حکم سلبی لازمه عقلی آن باشد. بدین سان از منطق و معرفت شناسی، بن مایه همه تصدیقات و قضایا به تصدیق و قضیه موجبه کلیه باز می گردد
تأملات روش شناختی در کتاب «معرفه الله بالله لا بالاوهام الفلسفیه و العرفانیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسیله اصلی این تحقیق، شناختی اجمالی از روش شناسی کتاب «معرفه الله بالله لا بالاوهام الفلسفیه و العرفانیه» است. مدعای این کتاب «انحراف تام افکار فلسفی و عرفانی» است؛ به همین جهت بررسی روش آن برای قضاوت این ادعا، هدف مهمی است که در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی پی جویی شده است. به نظر می رسد بزرگ ترین معضل این کتاب «فقدان روش تحقیق مقبول»، است؛ نویسنده کتاب، اولاً در مقام نقد دیدگاه های فلسفی، متدولوژی صحیحی ندارد و به چالش هایی مانند «برداشت های غیر روشمند و واضح البطلان از عبارات فلاسفه و عرفا»، «عدم توجه به اصطلاحات این دو علم» و «تحریف در عبارات صاحب نظران این دو علم» مبتلاست؛ ثانیاً نویسنده در مقام بناسازی نظام فکری جایگزین نیز توفیقی ندارد و معضل روش شناختی او «ارایه استدلال های ضعیف و عقیم» است
ارزیابی تبیین شعور همگانی موجودات بر اساس دلیل مساوقت در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آموزه دینی شعور همگانی موجودات می تواند سهم به سزایی در مسیر هدایت انسان به سوی کمال داشته باشد. بحث از ادراک همه موجودات به عنوان عامل جهت دهنده افعال انسانی، نقشی أثرگذار در سبک زندگی دارد. بیشتر فیلسوفان در طول تاریخ نتوانسته اند شعور همگانی موجودات را به لحاظ فلسفی اثبات کنند و حتی بر اساس برخی ادله، شعور مادیات را انکار کرده اند. حکمت متعالیه در مقام ارایه تبیینی فلسفی از این آموزه دینی گام های ارزنده ای برداشته است و پیروان حکمت متعالیه درصدد تبیین عقلی این مسیله بر آمد ه اند. نویسنده با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تطبیقی و انتقادی به بررسی دلیل مساوقت به عنوان مهم ترین دلیل بر شعور همگانی موجودات در حکمت متعالیه پرداخته است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد دلیل مساوقت برای اثبات این مدعا کارآمد نیست. البته به اعتقاد نویسنده، می توان با استناد به آیات و روایاتی که به دلالت مطابقی یا التزامی بر سریان ادراک در موجودات دلالت دارند، به این نتیجه دست یافت که هر موجودی بهره ای از علم دارد
بررسی مقایسه ای انتقادی نظریه شناخت استیس و کواین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه هر ذهنی در درجه اول و به طور مستقیم فقط با دنیای فردی خود روبه رو است، ذهن بشر چگونه به این باور می رسد که جهان خارج، مستقل از آگاهی ما وجود دارد؟ و چگونه با آغاز از این ورودی های اندک، برون دادها و دیدگاه های فراوانی حاصل شده است؟ والتر ترنس استیس در پی پاسخ به سؤال اول بود و به این نتیجه رسید که باور به وجود جهان خارج، مستقل از آگاهی اذهان، باید ساختی ذهنی و تعبیری از تمثلات حسی باشد که اذهان مختلف با همکاری یکدیگر دست به ابداع آن زده اند. اما دغدغه کواین پاسخ به پرسش دوم است و با گذر از پوزیتیویسم منطقی معرفت را ماهیتاً زبانی می داند و در نهایت با رسیدن به ساختارگرایی، در هستی شناسی به نسبیت می رسد؛ اما خواهیم دید که هر دو فیلسوف به بهای پاینبدی به روش فلسفی خود از فهم متعارف فاصله گرفته اند، درحالی که امروزه فهم متعارف نزد فیلسوفان، اهمیت خاص معرفتی و فلسفی دارد
تحلیل فلسفی توبه در پرتو حرکت جوهری از منظر انسان شناسی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحلیل رایج کلامی توبه، آن را مسیله ای استحقاقی(ارزشی) عنوان می کند و در نهایت، آن را چشم پوشی مولا از تعذیب عبد می داند. حقیقت آن است که این تحلیل، حتی اگر صحیح باشد، نارسا و ناقص است و تنها بخشی از حقیقت توبه را نشان می دهد. آیا می توان، به جای تحلیل کلامی و رایج، تحلیلی وجودی و فلسفی از این مسیله ارایه داد؟ تحلیلی که توبه را طلب وجودی جدید و قبول آن را افاضه آن از موجود برتر بداند؟ چنین تحلیلی علاوه بر اینکه با متون دینی همخوانی بیشتری دارد، عقلانی تر و دلنشین تر است. در این تحلیل، پیش از اینکه قبول توبه مسیله ای لازم و اخلاقی باشد، نظام وجودی و علی معلولی جهان معد آن است. قبول توبه از این منظر، رسیدن عبد است به مرحله ای که در آن مستعد جوهر پسین است و در حقیقت، قبول توبه از همین تبدل وجودی و جوهری انتزاع می شود. به نظر می رسد مسیله توبه جز با حرکت جوهری نفس قابل تبیین نیست و یا حداقل، حرکت جوهری اشتدادی نفس، بهترین تبیین فلسفی موجود به شمار می رود . این نوشتار درصدد است جوهر توبه را به مدد حرکت جوهری و غنای فلسفه صدرایی در مقوله انسان شناسی تحلیل و تبیین کند و به نارسایی تحلیل کلامی و فلسفه غیرصدرایی اشاره داشته باشد.
بررسی ضرورت عقلی امامت از دیدگاه امام هادی(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امام هادی(ع) با تشکیل براهین عقلی و با استناد به حجیت قرآن و حجیت اخباری که مورد تأیید قرآن است، مانند حدیث ثقلین، به بیان ضرورت امامت پرداخته است. حضرت با استناد به اجماع امت بر حقانیت قرآن و با ذکر آیه ولایت به عنوان نمونه ای از شواهد قرآنی و شأن نزول آن از کلام اهل سنت، به اثبات حقانیت حدیث ثقلین می پردازد. در ادامه، امام(ع) شواهد روایی معروف و مورد اتفاقی چون حدیث غدیر، حدیث منزلت و حدیث وفای به عهد، که دال بر انتصاب علی(ع) به خلافت از سوی نبی مکرم اسلام(ص) است را برگرفته از حدیث ثقلین می داند و بدین وسیله، حقانیت آنها را اثبات می کند؛ به دنبال این مطلب، حضرت با استناد به اینکه فرمایشات اهل بیت:، بیان مصدقاتی به نقل از رسول خدا(ص) است، وجوب اطاعت از فرامین آن بزرگواران را شرط ایمان می شمارد و متعدیان از آن را با استناد به آیه دیگری از قرآن کریم، اهل عناد و گرفتار لعن و عذاب الهی معرفی می کند. در نهایت، امام (ع) برای تأکید بر این مدعا، به ذکر نظایری دیگر از کلمات رسول خدا(ص) درباره حقیقت و جایگاه علی(ع)می پردازد. برخی براهین عقلی بر اثبات ضرورت امامت، که از دیدگاه امام هادی(ع) می توان از حدیث ثقلین استنباط کرد، عبارتنداز:1.برهان واسطه فیض؛2. برهان لطف؛3. برهان نیاز جامعه به امام؛4. برهان نیاز شرع به حافظ؛5. برهان هدایت عمومی؛6. برهان اتمام حجت؛7. برهان حب ولایت.