آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

تحلیل رایج کلامی توبه، آن را مسیله ای استحقاقی(ارزشی) عنوان می کند و در نهایت، آن را چشم پوشی مولا از تعذیب عبد می داند. حقیقت آن است که این تحلیل، حتی اگر صحیح باشد، نارسا و ناقص است و تنها بخشی از حقیقت توبه را نشان می دهد. آیا می توان، به جای تحلیل کلامی و رایج، تحلیلی وجودی و فلسفی از این مسیله ارایه داد؟ تحلیلی که توبه را طلب وجودی جدید و قبول آن را افاضه آن از موجود برتر بداند؟ چنین تحلیلی علاوه بر اینکه با متون دینی همخوانی بیشتری دارد، عقلانی تر و دلنشین تر است. در این تحلیل، پیش از اینکه قبول توبه مسیله ای لازم و اخلاقی باشد، نظام وجودی و علی معلولی جهان معد آن است. قبول توبه از این منظر، رسیدن عبد است به مرحله ای که در آن مستعد جوهر پسین است و در حقیقت، قبول توبه از همین تبدل وجودی و جوهری انتزاع می شود. به نظر می رسد مسیله توبه جز با حرکت جوهری نفس قابل تبیین نیست و یا حداقل، حرکت جوهری اشتدادی نفس، بهترین تبیین فلسفی موجود به شمار می رود . این نوشتار درصدد است جوهر توبه را به مدد حرکت جوهری و غنای فلسفه صدرایی در مقوله انسان شناسی تحلیل و تبیین کند و به نارسایی تحلیل کلامی و فلسفه غیرصدرایی اشاره داشته باشد.

تبلیغات