مقالات
حوزه های تخصصی:
همه ما انسان ها «من» خود را از ابتدای عمر تا پایان آن امری واحد می یابیم؛ یعنی «من» امروز- به رغم تغییرات در صفات و ویژگی های بدن- دقیقاً همان «من» ده یا بیست سال قبل است و این یافتن نیز به علم حضوری خطاناپذیر است و علمی برای انسان از این علم پایه تر وجود ندارد؛ همچنان که ابن سینا گفته است: علم به من، مقدم بر هر علمی است، حتی علم به صفات من. از طرف دیگر ممکن است کسی این دریافت شهودی را دلیل بر این همانی ذات نفس نداند، بلکه به صفات و اعراض نسبت دهد یا حرکت و تغییر و دگرگونی نفس در طول عمر را دلیل بر عدم این همانی واقعی محسوب کند یا با استناد به حرکت جوهری نفس در نظریه ملاصدرا این همانی را مخدوش بداند. در این مقاله با تبیین صحیح «این همانی نفس»، «جوهریت نفس»، «علم حضوری به نفس» و «حرکت جوهری نفس» روشن می شود که مانعی بر سر راه این همانی نفس وجود ندارد
مقایسه جایگاه نفس الامری ذات و تعیّنات الهی در دو منظر صدرایی و عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش اعتباری یا غیراعتباری دانستن تمایز تعیّنات حقی از ذات حضرت حق، از پرسش های مشترک در حکمت و عرفان اسلامی است. پرسش این است که آیا تعیّنات علمی احدی و اسمایی، حقیقتاً و در نفس الامر با یکدیگر متمایزند یا تمایز مقام ذات از مقام احدیت و واحدیت، امری اعتباری است و این عناوین، فارغ از اعتبار ذهنیِ فاعل شناسا، هیچ گونه تعدد و تمایزی ندارند. در همین راستا، هدف این پژوهش، کشف نگرش عرفان اسلامی و حکمت متعالیه در خصوص این موضوع است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل اصطیادی و مقایسه، به بررسی تحلیلی و تطبیقی نگرش عرفانی و صدرایی در این موضوع پرداخته است؛ همچنین این تحقیق مبتنی بر داده های کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته های تحقیق از این قرار است که تمایز ذات و تعیّنات حقی در کلام ملاصدرا به تمایز وجود و ماهیّت و تمایز محیط و محاط تنظیر شده اند که نشان دهنده تمایز نفس الامری ذات و تعیّنات در حکمت متعالیه است؛ همچنین اعتقاد عارفان اسلامی به تقدم رتبی مقام باطن و غیب نسبت به مقام شهادت و صورت و اعتقاد آنان به تمایز احاطیِ ذات و تعیّنات، به روشنی به تمایز نفس الامری حضرت ذات از حضرت اسماء دلالت می کند. نتیجه تحقیق آن است که عینیّت ذات و صفات در نگرش عرفانی و صدرایی مربوط به ساحت وجود و تحقّق است و منافاتی با تقدّم رتبی و نفس الامری مقام ذات نسبت به مقام صفات ندارد.
مبانی عرفانی- صدرایی حقیقت مرگ با نگاهی به آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بی تردید مرگ به معنای انتقال از یک عالم به عالم دیگر است؛ ولی انتقال به معنای حرکت از یک مکان مادی به مکان مادی دیگر، هم در مورد نفس و روح مجرد و هم در مورد عوالم بعدی، یعنی دو عالم مثال و عقل که مجرد از ماده اند، بی معناست. مطابق مبانی عرفانی و صدرایی، انسان موجودی چندمرتبه ای است و هر مرتبه آن در یکی از مراتب عالم حضور دارد و جابجایی او بین عوالم مادی و مجرد، نه به صورت مادی و مکانی بلکه به صورت تغییر «توجه و تمرکز» نفس است که یا با اختیار خود انسان یا بدون اختیار او و بر اثر غلبه و سلطه بی اختیار «احکام یک عالم» اتفاق می افتد. بر اساس این آموزه، بیشترین توجه نفس با اختیار خود یا بدون اختیار، خواه موقت و خواه دائم به هر مرتبه ای از خود و هر عالمی باشد، انسان با اختیار یا بی اختیار، موقتاً یا دائماً به آن مرتبه و آن عالم منتقل می شود. بنابراین حقیقت مرگ، انتقال با اختیار یا بی اختیارِ توجه و تمرکز نفس از دنیا به آخرت است، نه جابجایی مادی و مکانی انسان یا روح مجرد او.
تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم در باب شکاکیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هیوم از فیلسوفان تجربه گراست که گاهی خود را فیلسوف شکاک می نامد و گاهی با شکاکیت مخالفت می کند؛ از این رو ارائه طرح منسجم از فلسفه هیوم یکی از مسائلی است که شارحان با آن روبه رو هستند. در این نوشتار کوشش می شود طرح منسجمی از آرای هیوم در باب شکاکیت ارائه شود. هیوم منطقاً شکاکیت را موجه و مستدل، اما به علل روان شناختی ناپایدار و موقت می داند؛ به همین دلیل ضمن دفاع از استدلال های شکاکانه در زمینه «سرایت احتمال خطا در هر استدلال عقلی» و «نفی عقلی بودن اعتقادات طبیعی (مثلاً اعتقاد به علیت و اعتقاد به وجود خارجی و اعتقاد به نفس)، از گریزناپذیری این اعتقادات دفاع می کند و می کوشد با بی اعتنایی به تردیدهای شکاکانه، این اعتقادات را حفظ کند. البته در این نوشتار مشخص می شود این موضع شکاکانه هیوم خالی از اشکال نیست؛ هم از این جهت که استدلال های شکاکانه مورد نظرش مخدوش است و هم از این جهت که راهکار روان شناختی او قادر به غلبه بر تردیدهای شکاکانه نیست؛ بنابراین موضع شکاکانه هیوم از جهات مختلفی پذیرفتنی نیست و نمی تواند جایگزین تبیین عقلی و صحیح فیلسوفان مسلمان برای این اعتقادات باشد
جستاری در معنای «حکمت» با توجه به دیدگاه داوود قیصری و امام خمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان اسلامی گاه «حکمت» را شاخه ای از علم در نظر می گیرند؛ علم به احوال موجودات به گونه ای که در نفس الأمر است. تفسیر دیگر «حکمت» حکم نمودن است؛ چنان که حق تعالی حکم فرموده که نیکوکاران را به بهشت و تباهکاران را راهی دوزخ نماید. در تفسیر سوم «حکمت» معنای اتقان و انضباط را به خود می گیرد؛ یعنی درست و نیکو کارکردن. تمامی این تفاسیر حاکی از حکیم بودن خداوند است؛ صفتی که ثبوت آن برای ذات باری ضروری است. اما آنچه در این مقاله بررسی می شود، مفهوم واژه «حکمت» از دیدگاه داوود قیصری و تعلیقه امام خمینی(ره) بر این دیدگاه است. نویسندگان این مقاله بنا به نظر این دو اندیشمند، واژه پرارج «حکمت» را واکاوی کرده به نقد و تحلیل این دو منظر و تطبیق آنها با دیدگاه های دیگر اندیشمندان خواهند پرداخت. «حکمت» در این پژوهش مرتبه ای درنظر گرفته می شود که عارف و حکیم، مشتاق و مجذوب رسیدن به آن هستند. صاحب حکمت عارف متألّهی خواهد بود که در مراتب باطنی و سرّی آن از عقل استدلالی گذر و شهود را تجربه می کند. این بررسی به شیوه پدیدارشناختی انجام گرفته، تلاش می کند «حکمت» را در معنای سوم و به عنوان حکمت ذوقی و شهودی در برخی حالات و مشاهداتِ عارفانی اعم از شرق و غرب که این تجربه را داشته اند، بیان کند تا از این طریق ریشه یابی عملی، سلوکی و جایگاه دست نیافتنی حکمت را نقبی زند.
تأملاتی در معنای دین و انواع آن با تأکید بر اندیشه های ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حقیقت دین پدیده دیرپایی است که همواره پرسش های فراوانی را در ذهن پژوهشگران موضوع دین مطرح کرده است. تاریخ پیدایش دین، خاستگاه دین، سرشت و تعریف دین، انواع دین و نیز چگونگی کارکردهای فردی و اجتماعی آن، برخی از همین ابهام هاست که خاطر فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. درازدامنی این پدیده و تأملات پیرامونی آن، نگارنده را بر آن داشته تنها با تمرکز بر معنای دین حق و انواع آن از نگاه عرفانی به ویژه ابن عربی، برخی از این چالش های موجود را پاسخ دهد؛ لذا پرسش اصلی این نوشتار آن است که معنای دین و انواع آن با تأکید بر اندیشه های ابن عربی کدام است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی نشان می دهد ابن عربی با تقسیم دین حق به تأسیسی و امضایی سه معنای تشکیکیِ انقیاد، جزا و عادت را در دین تأسیسی نهفته دانسته است. توجه به این سه معنا، ضمن دریافت دقیق ماهیت دین، از حقایق قرآنی بسیاری در این باره نیز پرده بر خواهد داشت. تقسیم دین به مستقیم و غیر مستقیم نیز از دیگر تقسیمات اوست.