مقالات
حوزه های تخصصی:
نفس انسان مهم ترین بخش وجود بشری است که در طول تاریخ همواره مورد بحث و گفتگو بوده است. مادی انگارانِ نفس انسانی به انگیزه های مختلف سعی دارند یا وجود نفس را انکار نمایند یا آن را مادی و خارج از عالم مجردات بشمارند. علامه طباطبایی(ره) با استدلال های مزجی، هم وجود نفس و هم تجرد آن را به اثبات می رساند. ایشان نفس را موجودی مجرد می داند که موطنی غیر از عالم طبیعت دارد. نفس مجرد در نگاه ایشان با ابزار مادی قابل درک نیست و با تجربه آزمایشگاهی نمی توان به بررسی آن پرداخت. خودآگاهی، شهود باطنی و درک بساطت نفس از جمله دلایلی است که علامه برای اثبات وجود نفس و مادی نبودن نفس به آنها استناد می کند. این مقاله سعی دارد دلایل عقلی و نقلی علامه طباطبایی را در اثبات تجرد نفس بیان نماید و تا حدی نیز به شرح و دسته بندی آنها بپردازد.
معنای زندگی؛ نگاهی به نظریه های اندیشمندان غربی و بازخوانی اندیشه والای امیرمؤمنان علی علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آن چیزی که زندگی را معنادار می کند کدام است؟ فلسفه حیات چیست؟ رابطه هدف از زندگی و معنای زندگی چگونه تبیین می گردد؟ امام علی7 که مسیر پرفراز و نشیب زندگی را با پیروزی طی کرده است، چگونه به این سؤالات پاسخ می دهد؟ شوق امام علی7 به مقوله مرگ چگونه با معناداری زندگی در نگاه او سازگار است؟
این نوشتار در پی آن است که پس از مفهوم شناسی مختصر، ضمن تبیین نسبت هدف زندگی با معنای زندگی و اشاره ای اجمالی به نظریات اندیشمندان غربی در باب معناداری زندگی، مراد امیرمؤمنان7 را در نگاه به سطح والای حیات، با وفاداری به اصل معناداری زندگی و در پرتو خداباوری، نشان دهد و روشن کند که زندگی تنها در راستای طرح هدفمند آفرینش، که طرحی الهی است، معنا پیدا می کند تا حدی که شوق به مرگ نیز جزئی از زندگی می گردد.
همسانی یا تفاوت وحی و نبوغ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
وحی پدیده ای است که برخی از بندگان برگزیده و شایسته الهی با آن با خداوند تعالی ارتباط برقرار می کنند تا برنامه رستگاری و سعادت جاودانی را از او دریافت و برای هدایت بشر به قله های کمال ابلاغ کنند.
برخی از دانشمندان به دلیل ناتوانی از شناخت صحیح حقیقت وحی تفسیر نادرستی از وحی ارائه داده وآن را همسان با نبوغ دانسته اند و پیامبر را نابغه هایی خلاق معرفی کرده اند که در برهه هایی از تاریخِ بشر در عرصه زندگی اجتماعی درخشیده اند و با بهره گیری از نبوغ و هوش ذاتی خود اصول و قوانینی را برای هدایت و سعادت و سلامت روانی و اخلاقی بشر آورده اند.ولی این تحلیل از وحی پذیرفته نیست، زیرا وحی و نبوغ دو حقیقت کاملاً متمایز و جدا از هم اند؛ نبوغ امری فکری، و مرتبط با ساختارهای طبیعی، ذهنی و مغزی انسان است، در حالی که وحی دانشی از سنخ علم حضوری است که قلب و روح پیامبر آن را اخذ و تلقی می کند. معرفت های حاصل از نبوغ خطاپذیرند ولی معرفت های وحیانی خطاپذیر نیستند. معرفت های حاصل از نبوغ محدود به مسائل و موارد خاصی هستند ولی معارف وحیانی همه ابعاد زندگی انسان را دربرمی گیرند. در این مقاله، تحلیل همسانی وحی با نبوغ با رویکرد عقلی و نقلی مورد بررسی ونقد قرار گر فته است.
هویّت بخشیِ دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری هویّت هر فرد مرهون دو عنصر کلیدی شناختن خود و داشتن هدفی مشخّص است، که دو محورِ تحقیق در عرصه معرفت شناختی و غایت شناختی را بر انسان لازم می سازد. علامه جوادی آملی، ضمن ارائه تعریفی جامع از انسان بر مبنای دین به «حیّ متالّه»، به هویّت بخشیِ دین به انسان هم در عرصه معرفت شناختی به لحاظ شناختِ خود و هم در عرصه غایت شناختی پایبند است: در عرصه معرفتی، همان گونه که انسان در هستیِ خود فقر محض بوده، به لحاظ معرفتی نیز عین فقر است و بدون تعریف شدن از سوی خداوند سبحان ممکن نیست خود را بشناسد و هویّت خود را دریابد. در عرصه غایت شناختی نیز، حرکت انسان به سوی مظهریّت اسماء حسنای حق بوده و انسانیّت انسان یا هویّتِ او در پایان این سیر جوهری مشخّص می شود. این دو عرصه نشان خواهد داد که تنها فردی از انسانیّت و هویّت حقیقیِ انسانی برخوردار خواهد بود که به لحاظ اعتقادی دین درست و حق را برگزیده باشد و به لحاظ اعمال و اخلاق بر مبنای رفتارهای صحیح دینی عمل کند.
این مقاله در دو محورِ عمده خودشناسی و غایتمندی و با تمرکز به آثار علّامه جوادی آملی نقش دین در هویّت بخشی به انسان را تبیین نموده است. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی و تبیینی است.
نفش تعقل فلسفی در تعمیق فهم قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی، تمام علوم انسانی متأثر از انگاره های فلسفی است و علم تفسیر متون دینی از این امر جدا نیست. به نظر می رسد مفسرانی که در فلسفه صاحب تفکر و اندیشه اند در مبانی و روش تفسیر و فهم آیات قرآن به قواعد و ملزومات روش تفلسف خود پایبند باشند.
دغدغه و مسئلة پژوهشِ حاضر فهم و شناخت امکانات منحصر به فردی است که روش تعقل فلسفی در تفسیر و فهم عمیق آیات قرآن کریم در اختیار مفسر قرار می دهد. برای تبیین و توضیح این مسئله، با ابتنا بر نظریات موجود، ابتدا از مفاهیمی همچون تفسیر و تأویل و عقل بحث می شود و، سپس، با تبیین دقیق تفسیر عقلی و تفاوت آن با تفسیر به رأی، ادله موافقان و مخالفان تفسیر عقلی بیان می گردد و با تمسک به نظریات مختلفی که در باب رویکرد تعقل فلسفی به تفسیر وجود دارد، مهم ترین امکانات تفسیری این روش در فهم آموزه های وحیانی بازشناسی می شود. از این رهگذر، نگاهی اجمالی به کاربست روش مذکور در تفسیر المیزان، اثر شهیر فیلسوف و مفسر قرآن کریم علامه طباطبایی;، خواهد شد.
تکون و تکامل نفس از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از منظر ملاصدرا، مبدأ تکون نفس انسان خاک است که از جمادی به مرحلة نباتی و، سپس، به مرتبة نفس حیوانی می رسد. وقتی که انسان متولد می شود، از ابزارهای حسی که در ذات او به ودیعت گذاشته شده استفاده می کند و در مسیر تکامل به سوی نفس انسانی حرکت می نماید تا از مرحلة حس و خیال عبور کرده به مرحلة عقل که ممیز انسان و حیوان می باشد برسد. چون کمال نهایی و غایت آفرینش انسان رسیدن به مقام شهود می باشد، در این مقاله، با روش تحلیلی و عقلی ثابت شده است که کمال انسان از جنس ادراک بوده، ادراک به پرورش عقل انسان مربوط می شود. تقویت عقل چه در حکمت نظری و چه در حکمت عملی موجب افزایش ادراک نفس و سیر آن از قوه تا اتصال به عقل فعال و شهود صور موجودات در عقل فعال می گردد. بنابر اتحاد عاقل و معقول هر کمالی که برای یکی از قوای نفس حاصل شود برای نفس هم موجود می باشد. در نتیجه، ادراک قوة عقل سبب اشتداد وجودی نفس و ترقی او در مراتب وجود است. هرچه قدرت ادراک انسان قوی تر می شود، مراتب وجودی برتری به دست می آورد. ازاین رو، برترین موجود عالم ترین موجود می باشد. البته، در این راستا، نقش عقل نظری و برتری او بر عقل عملی قابل انکار نیست؛ یافته های عقل عملی وقتی موجب ارتقای وجودی نفس می گردد که به شهود و ادراک تبدیل شده باشد. بنابراین، کمال نفس و اشتداد وجودی فقط از طریق افزایش ادراک می باشد.
تبیین و ارزیابی نظریة یافت اتحادی ذات گرایان در باب ماهیت تجربة عرفانی با تمرکز بر دیدگاه استیس و فورمن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ذات گرایان، که به وجود هسته ی مشترک میان تجارب عرفانی پایبندند، به سه گروه عمده تقسیم می شوند: احساس گرایان،قایلان به تناظر تجربه حسی و عرفانی و طرفداران نظریه یافت اتحادی. در این میان، استیس و فورمن طرفدار اندیشه یافت اتحادی اند. مهم ترین مبحثی که استیس در ضمن آن به ماهیت تجربة عرفانی پرداخته است. مسئله هسته مشترک است که در آن به رصد ویژگی های مشترک تجارب عرفانی در سراسر جهان می پردازد. رویکرد روانشناختی و پدیدارشناختی استیس در بحث ویژگی های مشترک تجربة عرفانی– که ماهیت شناخت عرفانی نیز در ضمن آن مطرح شده- با دیدگاه معرفت شناختی در این زمینه، ارتباطی از سنخ ربط مبنا و بنا دارد. رابرت فورمن نیز فیلسوفی است که ویژگی بارز آن نقد مکتب ساخت گرایی است. در دیدگاه فورمن، تجارب عرفانی از سنخ علوم التفاتی نیستند، بلکه از جهت ساختار معرفتی، ماهیتی اتصالی دارند، که فورمن آن را علم هویتی می نامد، که بر اساس آن، دوگانگی میان عالم و معلوم از میان برداشته می شود. فورمن برای تجارب عرفانی، دو نوع ابتدایی و پیشرفته- که، به ترتیب، رخداد آگاهی محض و حالات ثنوی عرفانی می نامد- قایل است. استیس و فورمن نقاط اشتراک بسیاری دارند و البته در برخی نقطه نظرات با یکدیگر متفاوت اند.