مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا نگاهی ویژه به برخی ریشه های دین گریزی داشته باشد و آنگاه، پس از بیان هر عامل، راهکاری مناسب برای مقابله را تبیین یا بدان اشاره نماید. نگارنده، نخست، به مفهوم شناسی دین می پردازد و، سپس، نفوذ روشنفکری، نفوذ اندیشه خردورزی و علم گرایی صرف، القای معنویت های دروغین، و ضعف نظام آموزشی را مهم ترین عامل دین گریزی می شمارد و راهکار مقابله را، به ترتیب، تبیین دین واقعی و واقعیت دین و پاسخگویی به شبهات روشنفکری، تبیین درست رابطه عقل و وحی و نیز بیان صحیح نقش علم در پیام وحی، تبیین مبانی معنویت اصیل، و ارتقای شایستگی های آموزشی در سه سطح فردی، سازمانی و راهبردی می داند.
سازگاری مجازات با کرامت بشر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«حق» مفهومی فلسفی است که از مقایسه صاحب حق و هدف مطلوب یا مقصد متناسب انتزاع می شود؛ این مفهوم به معنای شایستگی است. انسان دارای دو نوع کرامت تکوینی و اکتسابی است، زیرا دارای کمالات تکوینی و اکتسابی است؛ به ازای مقدار کرامتی که هر انسان دارد حقوقی برای او ثابت می شود؛ ارتکاب جرم سبب از دست دادن مقداری کرامت می شود. بنابراین، مجازات انسان مجرم حتی در شدیدترین درجه (مجازات مرگ) با کرامت موجود در او منافات ندارد. بر اساس معارف اسلامی، مسئولیت تشخیص جرم و تعیین مجازات متناسب با آن بر عهده خدای متعال است.
بررسی تطبیقی آموزه نجات در ادیان الهی با تأکید بر مذهب تشیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نجات بخشی ادیان اصطلاحی است غالباً ناظر به معنای رستگاری اخروی؛ سخن بر سر آن است که از نظر ادیان آسمانی چه کسانی می توانند از آتش دوزخ رهیده، اجازه ورود به بهشت را کسب نمایند. آیا این ادیان تنها پیروان خود را اهل سعادت و بهشت می دانند یا برای پیروان دیگر ادیان نیز سهمی از بهشت قایل اند؟ از گذشته های دور رویکرد پیروان هر یک از ادیان در این مسئله عموماً رویکردی منحصرگرایانه بوده است؛ ارباب ادیان، هر یک، تنها پیروان خود را شایسته نجات دانسته و برای دیگران سرانجامی دوزخی ترسیم نموده اند. این نوشتار، نخست، نجات بخشی را از دریچه باور زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان بررسی نموده، سپس، به طور ویژه دیدگاه مکتب تشیع را در این باره به بحث گذاشته است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است.
بررسی تطبیقی فلسفه فقه با دیگر فلسفه های مضاف همگن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد، ضمن بیان چیستی و تعریف «فلسفه فقه»، به رابطه آن با دیگر فلسفه های مضافِ مرتبط و همگن نظیر فلسفه دین و فلسفه معرفت دینی بپردازد. فلسفه فقه به عنوان یکی از فلسفه های مضاف به مطالعه عقلانی و فلسفی درباره دانش فقه می پردازد و از این منظر که دانش فقه یکی از ساحت ها و رشته های معرفت دینی است، فلسفه فقه ارتباط وثیقی با فلسفه معرفت دینی دارد و ذیل آن تعریف خواهد شد. توجه شود که، از طرفی، فلسفه معرفت دینی یکی از محورهای کلان در فلسفه دین قلمداد می شود و، از طرفی دیگر، نسبت و مناسبات فلسفه فقه با فلسفه دین نیز مشخص خواهد شد. ازاین رو، با نشان دادن نسبت و مناسبات فلسفه فقه با فلسفه دین و فلسفه معرفت دینی، رابطه فلسفه فقه با فلسفه مضاف به سایر معارف دینی و همچنین منزلت و جایگاه هر یک در این منظومه معلوم خواهد شد. برآیند نسبت سنجی دانش های یادشده تعیینِ رابطه هایی نظیر عام یا خاص بودن، زیربنا یا روبنا بودن، و تولیدی یا مصرفی بودن است. برخی از این دانش ها، ضمن اینکه نسبت به «مضاف الیه»ِ خود نقش اساسی و مبنایی دارند، نسبت به دیگر دانش های همگن روبنا، مصرف کننده و تغذیه کننده اند و برخی فلسفه های مضاف، به دلیل پیشینی و عام بودن، نسبت به دیگر فلسفه های مضاف نقش زیرساختی دارند. با تعیین نقش و جایگاه هر یک، می توان درباره انتظارات خود از این گونه دانش ها داوری نمود. در غیر این صورت، فلسفه های مضاف، به ویژه فلسفه های یادشده، صرفاً یک امر انتزاعی و غیرکارآمد بوده، هیچ گونه تحولی در مضاف الیه خود ایجاد نخواهد کرد.
سبک های بیان استدلال در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بیشتر استدلال های قرآن به صورت مضمر است. به همین دلیل، شناخت حدود و مقدمات و نوع آنها نیازمند تحلیل این استدلال ها است. برای این کار، علاوه بر ضرورت آشنایی با صورت های عقلی استدلال مانند صورت های مختلف قیاسی، آشنایی با سبک های بیانی استدلال در قرآن نیز ضروری است؛ آشنایی با سبک های بیان استدلال در قرآن برای شناسایی مواضع استدلال و شناخت نوع استدلال های مضمر در قرآن نقش اساسی دارد.. بررسی استدلال از نظر سبک بیان بحثی مربوط به صورت استدلال است؛ مقصود از بررسی سبک بیان استدلال بررسی صورت استدلال از نظر قالب های لفظی برای بیان استدلال است. پس، همان گونه که بررسی صورت استدلال از نظر قالب های معنوی و عقلی را بحثی صوری می دانیم، بررسی صورت استدلال از نظر قالب های بیانی و لفظی را هم باید بحثی صوری بدانیم. قرآن کریم بدین سبب که در بالاترین درجه بلاغت است، الگویی کامل و برتر برای استفاده از سبک های مختلف بیانی برای دستیابی به اغراض گوناگون است و، از این رو، می تواند بهترین منبع برای بازخوانی سبک های مختلفی باشد که در مقام ارائه استدلال به کار گرفته می شوند. به همین دلیل، در پژوهش حاضر به بررسی سبک شناسی استدلال در قرآن کریم پرداخته ایم تا با رایج ترین اسلوب ها برای ارائه استدلال ها از جمله استدلال های قرآنی آشنا شویم.
بررسی تطبیقی آزادی از دیدگاه شهید مطهری و ژان پل سارتر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
آزادی از مهم ترین ارزش های انسانی است که همواره مورد بحث و مناقشه اندیشمندان بوده است. شهید مطهری از جمله مهم ترین متفکّران مسلمان در دوره معاصر می باشد که اندیشه او نقش بسیاری در شکل گیری فرهنگ اسلامی معاصر داشته است. از سوی دیگر، ژان پل سارتر نیز از جمله متفکّران اگزیستانسیالیست معاصر می باشد که آثار او در زمینه های فکری بسیار اثرگذار بوده است. با توجّه به اینکه هر دو متفکّر علاقه زیادی به طرح و بررسی مسائل مربوط به وجود انسانی دارند، این پرسش مطرح می گردد که آنان چه دیدگاهی درباره «آزادی» دارند؟ و در دیدگاه آنها چه وجوه اشتراک و وجوه اختلافی می توان یافت؟ در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس متون وآثار شهید مطهری و سارتر، به مقایسه و تطبیق نظریات آن دو پرداخته شده است. بر اساس یافته های تحقیق، به نظر می رسد برخی وجوه اشتراک میان دیدگاه این دو متفکّر وجود دارد، مانند ارزشمند بودن آزادی و مسئولیت آوربودن آزادی. اما اختلاف مبنایی زیادی نیز میان آن دو وجود دارد. برای نمونه، به نظر ژان پل سارتر، آزادی تنها ارزش انسانی و کمال ذاتی انسان است که با وجود خداوند و وجود ارزش های دیگر در تضاد است. چنین نگرشی به آزادی انسان را از حقیقت خویش و مبدأ و معاد جدا و او را، بدون اتکا به هیچ اصل و قانونی، همه کاره خود معرفی می کند. اما آزادی مطرح در کلام استاد مطهری فقط با نگاه به علت فاعلی و غایی انسان معنا می یابد. در دیدگاه وی، هر تعلقی ضد آزادی است، مگر تعلق و وابستگی به خداوند متعال، که تعلق به او عین آزادی است و جز با وابستگی و اعتقاد به خداوند آزادی حقیقی حاصل نمی شود. ایشان تمام هستی را در طول وجود خداوند می بیند و پایه و اساس ارزش هایی مانند آزادی و عدالت را خداشناسی می داند و انسانیت و ارزش های او را بدون شناخت خداوند بی معنا و بی مفهوم می داند.
محاکمات میان صدرالمتألهین و آقاعلی حکیم در باب معاد جسمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
معاد جسمانی از مهم ترین مباحث اعتقادی و فلسفی است که ملاصدرا، ضمن توجه به ادله نقلی، آن را مبرهن به ادله عقلی نیز نمود و معتقد است معاد جسمانیِ او «طابق النعل بالنعل» همان معادی است که از جانب شرع انور بیان گردید و انکار آن را انکار ایمان و منکر او را کافر می انگارد. در مقابل، حکیم مؤسس آقاعلی حکیم، در آثارش، مخالفت خویش را با معاد جسمانی صدرالمتألهین ابراز نموده، کوشید تا معاد جسمانی از منظر خویش را مطابق عقل و نقل معرفی کند. وی با تمسک بر روایتی از امام صادق(ع)، منقول از احتجاج طبرسی، ادله عقلی خویش را بنا نهاد. این نوشتار بر آن است که با بازخوانی معاد جسمانی از منظر آقاعلی حکیم، ادله عقلی و نقلی او را مورد ارزیابی قرار دهد و به قضاوت بنشیند.
نقدی بر انگاره دلالت ادله اثبات حرکت جوهری بر حرکت دائمی در تمام جواهر جسمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با اثبات حرکت جوهری در صدد اثبات سیلان و حرکت در ذات و جوهر تمام جواهر جسمانی برآمده است. وی بسیاری از مطالب فلسفی خود را بر مبنای این حرکت دائمی و پیوسته در جواهر جهان بنا می کند. اما به نظر می رسد که ادلة حرکت جوهری بر دو قسم اند: دستة اول ادله ای هستند که وجود حرکت در تمام جواهر جسمانی را اثبات می کنند. در این مقال، به این ادله اشاره می شود و این ادله مورد نقد قرار می گیرند. دسته دوم ادله ای هستند که تنها اثبات می کنند که جوهر اشیاء ضمن حرکات عرضی با تبدلات نوعی تغییر می کنند. در این مقاله، برخی از این ادله نقد شده و برخی دیگر پذیرفته شده است و نتیجه گیری شده که حرکت جوهری تنها زمانی رخ می دهد که به دلیل عاملی خارجی تبدلی در نوع اشیاء به وجود می آید. لذا حرکت جوهری در تمام جواهر جسمانی به صورت پیوسته و دائم وجود ندارد. و نیز ضمن مباحث این مقاله واضح شده است که این نوع تبدلات نوعی اثبات کننده حرکت جدیدی به نام حرکت جوهری نیست، بلکه تنها اثبات کننده تفسیری جدید از حرکات است. پس، مطابق حرکت جوهری، تبدلات نوعی که با کون و فساد توجیه می شد باید با حرکت جوهری توجیه گردد.
عشق به خدا در لایه های وجودی انسان؛ بازخوانی آیه میثاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سریان عشق به خدا در لایه های وجودی انسان سخنی است که آیه میثاق بر آن گواهی می دهد. این آیه نه از باب تمثیل است و نه از اقرار عقل بر یگانگی خدا خبر می دهد و نه اخباری است از آنچه در عالم ارواح رخ داده است. بلکه بیان حال درونی انسان است که عقربه وجودی اش همواره رو به خدا دارد، هرچند زنگارهای طبیعت مانع از این سلوک معنوی و فطری باشند. نوشتار پیش رو، پس از مفهوم شناسی فطرت و میثاق، با بیان آرای هم تراز و نقد و بررسی آنها، خواننده را با چهره واقعی آیه از دیدگاه نویسنده مواجه می کند و حقیقت فوق را تقریر می نماید.