مقالات
حوزه های تخصصی:
مجتهد شبستری، به عنوان سلسله جنبان گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی، سهمی عمده در اشاعه و ترویج گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی بر عهده گرفته است و با تأسی از معرفت شناسی پست مدرنیستی، نوعی نسبی گرایی و ساختارشکنی در تفسیر های دینی او ظاهر گردید. در این جستار، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی گفتمانی برون دینی است که متدولوژی آن سنخیت و همگونی با کتاب مقدس و نص ندارد و توشه گیری علی الدوام و بلاانقطاعِ این نحله فکری از نظریات جدید، از جمله هرمنوتیک، این گفتمان را به استحاله کشانده است که نتیجه منطقی و بلافصل آن گسست آشکار از کتاب و سنت و غلتیدن در وادی گفتمان سکولار و نسبی گرای هرمنوتیکی است. این مقاله نشان می دهد که می توان در عین کثرت گرابودن، از نسبی گرایی مصون ماند، امری که شبستری توفیقی بدان نیافته است. درواقع، مجتهد شبستری نسبی گرایی را نه مقوله ای منفی، بلکه از رهاوردهای ارزنده خویش می انگارد. نقد مبادی فکری شبستری، آنهم عمدتاً از آبشخور هرمنوتیکی آن و با تأکید بر تأثرات گادامری تلاش ما در این مقاله است. این متکلم نواندیش دینی، با زمانی و تاریخی خواندن دین، آن را به عصر نزول محدود می کند و توانایی های فرازمانی آن را برمی چیند. افزون بر این، او وحی را به سخن نبی تنزل می دهد. اما واقعیت این است که نمی توان، به تأسی از ژاک دریدا، واسازی متن را برگرفت و به کار بست و کمترین اثری از وثاقت معنای متن را برجای گذاشت
بررسی دیدگاه استاد لاریجانی در معناشناسی و هستی شناسیِ الزام اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد؛ فرااخلاق چهار مبحث ذیل را دربرمی گیرد: معناشناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق و مباحث منطقی. مهم ترین بخش در معناشناسی اخلاق و تحلیل مفاهیم اخلاقی مفاهیمی هستند که در محمول جمله های اخلاقی به کار می روند و مفاهیم ارزشی و الزامی را دربرمی گیرند. مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» است و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه». هستی شناسی اخلاق از وجود و نحوه وجود مفاهیم و جمله های اخلاقی بحث می کند. درباره «الزام اخلاقی» مقاله های زیادی نگاشته شده است، ولی این تحقیق با تفکیک حیث معناشناسی از هستی شناسی مفهوم «الزام اخلاقی» دیدگاه استاد لاریجانی را بررسی می کند. ایشان با تفکیک مباحث معناشناسانه از هستی شناسانه «الزام اخلاقی» قدم مؤثری در تبیین مباحث فرااخلاقی برداشته است. نظریه ایشان در «الزام اخلاقی» شبیه نظریه جورج ادوارد مور در «خوب اخلاقی» است. بنابراین، ایشان در معناشناسی شهودگرا و در هستی شناسی واقع گرا به حساب می آید. اما مشکل این نظریه ادعایی بودن آن و ارائه نکردن دلیل معتبر است. تنها دلیل ایشان ارجاع به وجدان است ولی مخالف این نظریه نیز می تواند به وجدان تمسک جوید
انحصارگرایی تشریعی تشکیکی: دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان درباره کثرت ادیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
در مواجهه با واقعیت کثرت ادیان، سؤالاتی ناظر به حقانیت، نجات شناسی و اصول اخلاقی تعامل با پیروان دیگر ادیان ایجاد می شود. پاسخ های دین پژوهان در این باره در سه دسته نظریه «انحصارگرایی»، «شمول گرایی» و «کثرت گرایی» قرار می گیرد. کشف موضع دین اسلام دومین دین بزرگ جهان که ادعای خاتمیت و عمومیت دارد تأثیرات نظری و عملی مهمی دارد. در همین راستا، این پژوهش، با عطف نظر به قرآن به عنوان متن مقدس مسلمانان و از رهگذر بررسی آرای یکی از برجسته ترین مفسران و فیلسوفان شیعه: سید محمدحسین طباطبایی، در تفسیر گران سنگ المیزان، با روش توصیفی تحلیلی سعی در تبیین نمونه ای از رویکردهای درون دینی به کثرت ادیان دارد. نگارنده، پس از اشاره ای به کلیات و اهمیت مسئله، تصویری از نظریه های مطرح در مواجهه با کثرت ادیان ارائه و آرای علامه را ناظر به آنها بررسی کرده است. نتیجه تحقیق این است: دین حق از نظر علامه برابر است با «تسلیم و سرسپردگی نسبت به حق»، راه و سنتی فطری و الهی که با وجود داشتن ماهیتی واحد، در اعصار مختلفِ تاریخی، بسته به تکامل استعداد انسان ها در قالب شرایعی جلوه گر شده است، که دارای سیری تکاملی از نقص به کمال و از اجمال به تفصیل است. جلوه کنونی دین حق از نظر علامه منحصر در شریعت محمدی است که آخرین، کامل ترین و جامع ترینِ شرایع می باشد. این مدل حقیقت شناختی را می توان «انحصارگرایی تشریعی تشکیکی» نامید. علامه بر این مبنا نجات را منحصر در تبعیت از این شریعت دانسته ولی پیروان دیگر ادیان را نیز در صورت عدم تقصیر مشمول نجات می شمارد
جستارگشایی در ظرفیت های فلسفة اسلامی در برهانی کردن حرکت نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث از حرکت نفس مسئله ای نسبتاً جدید و محصولِ تأملاّتی در آرای فیلسوفان گذشته است. گرچه فیلسوفانی چون ابن سینا و صدرالمتألهین مبحثی جداگانه به آن اختصاص نداده اند، از لوازمِ مبانی ایشان می توان به نظریاتی در این باب دست یافت؛ ابن سینا، به تبع ممتنع دانستن حرکت در جوهر و حرکت در مجردات، نفس را اولاً تنها در ناحیة اعراضش و ثانیاً فقط در حیات مادی اش متحرک می داند، گرچه امکانِ تکامل برزخی را نفی نمی کند. صدرالمتألهین جوهر نفس را متحرک می داند اما همچنان به مشروط بودن حرکت به مادیت ملتزم است. در گام اولِ این نوشتار، آرای فیلسوفان مذکور در باب حرکت نفس ذکر شده است و در گام دوم، محل نزاع و مشکل اصلی در متحرک دانستن جوهر نفس بررسی شده است و در گام سوم، شش راه به عنوان ظرفیت های حکمت متعالیه برای برهانی کردن حرکت نفس پس از مفارقت از بدن بیان گردیده است
تطبیق ارکان حرکت بر پدیده مرگ از منظر قرآن کریم و صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
انسان به لحاظ اینکه توان مشاهده بعد غیرمادی خود و این جهان را ندارد، مرگ را نیز که واسطه جهان مادی و مجرد است نمی تواند درست درک کند. ازاین رو، نیاز به کسی دارد که بر هر دو جهان اشراف داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم از این واقعه و چگونگی آن خبر می دهد. به اعتقاد شیعه، افزون بر این، پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)دارای این ویژگی می باشند. امام سجاد(ع)، در ضمن دعاهای خود، واژگانی درباره مرگ به کار می برد که فهم رابطه روشمند آنها با یکدیگر ساختار درونی معنای مرگ (حرکت بودن) را آشکار می کند. آن واژگان عبارت اند از: «خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا» [دلالت داردکه مرگ نوعی حرکت است]، «اجل» [که مبدأ این حرکت را نشان می دهد]، «المصیر الیک » و «لقاء» و «اللّحاق بک» [که بر منتهای آن دلالت می کنند]. عبارت «خروج نفس از بدن» و واژه «تَوَفَّی» نیز دلالت می کند که متحرک حرکت مرگ نفس انسانی است. قید انسان به این منظور است که این مرگ مختص انسان است و حیوان غیرانسانی و گیاه و غیرجاندار را شامل نمی شود. محرک اصلی این حرکت ذات باری تعالی است که فرشته مرگ به امر و قدرت الهی به انجام آن مبادرت می ورزد. در این مختصر، برآنیم فقط با تحلیل واژگان مترادف «موت»، حرکت بودن مرگ را اثبات نموده، تمامی ارکان حرکت را برآن تطبیق دهیم
نقد و بررسی ماهی ت گرانش از منظر فلسفه و فیزیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نخست، دیدگاه فلسفه، به ویژه مشاء، درباره علت سقوط اشیاء و گردش افلاک مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد و، سپس، به دیدگاه های مشهور فیزیک نسبت به «جاذبه عمومی» یا «گرانش»، پرداخته می شود. قصد ما توجه دادن به این نکته است که گرچه «گرانش» قدیمی ترین و ابتدایی ترین اندرکنش شناخته شده مورد مطالعه و مداقه هم فلاسفه و هم فیزیکدانان است، اما ماهیت آن هنوز کاملاً شناخته شده نیست. مهم ترین نقد ما بر نظریه نسبیت عام، به عنوان جدیدترین نظریه استاندارد در توصیف گرانش، این است که گرچه «خاصیت هندسی فضا زمان» عملکرد گرانش را به خوبی توصیف و پیش بینی می کند، اما چندان توضیحی در مورد ماهیت آن نمی دهد. به نظر ما، فلسفه علت و ماهیت گرانش را عمدتاً در درون شیء لحاظ کرده است، در حالی که فیزیک علت این امر را بیشتر در بیرون شیء بررسی و جستجو می کند. به نظر می رسد برای روشن شدن هر چه بهتر موضوع، لازم است با در نظر گرفتن دیدگاه فلسفه نسبت به طبیعت و درون شیء، ابتدا، «ماهیت جرم» مورد بررسی دقیق قرار گیرد. برای این منظور، بهتر است فیزیکدانان علاوه بر نگاه صرفاً سطحی ریاضی وار و تجربه گرا، به ماهیت فلسفی این موضوع نیز توجه ویژه داشته باشند و فلاسفه نیز از فرصت ویژه ای که با کشفیات، به خصوص رصدهای جدید، بر اساس فیزیک و فنّاوری های جدید درباره شناخت عالم طبیعت و خواص جاذبه و گرانش در عصر جدید دست داده بهره کافی برند و مفاهیم و دیدگاه های فلسفی خود را به روز کنند و تعمیق بخشند، تا بتوان با استفاده از یک نگاه عمیق دوجانبه (فلسفی و فیزیکی)، ماهیت گرانش را بهتر شناخت.
بررسی تحلیلی چگونگی ارتباط شادی و معناداری زندگی از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث نوین در فضای فرهنگی جهان بحث شادی به عنوان یکی از هیجانات مثبت انسانی است، که در فضای فکری بعد از جنگ جهانی دوم و توجه به مباحث بهبود کیفیت زندگی در روان شناسی مثبت نگر پررنگ شد و، سپس، با ورود به حوزه برخی از معنویت های نوظهور و جریانات فلسفی تا هدف پنداری و عامل معناداری زندگی انسان برجسته شد. هدف این پژوهش آن است که به تبیین ارتباط صحیح شادی و معناداری زندگی از منظر آیات و روایات بنشیند. ازاین رو، این پژوهش با رویکرد مسئله محور و اتخاذ روش عقلی-نقلی ابتدا به بررسی ماهیت شادی در سه دیدگاه روان شناختی، فلسفی و دینی پرداخته و، سپس، به تحلیل ارتباط شادی و معناداری نشسته است. در یافته های این پژوهش مشخص شد که ماهیت شادی مرکب از دو بعد احساسی و شناختی است و اینکه دیدگاه اسلام با توجه به دو سطح شادی مقدمه ای و معنوی و دو قسم شادی ممدوح و مذموم، و رویکرد فراطبیعت گرا در معناداری زندگی که بر دو مؤلفه هدف و ارزش تأکید دارد، شادی را تابعی از معناداری زندگی می داند و نه اینکه شادی عامل معناداری باشد، چه اینکه شادیِ مقدمه ای مقدمه رسیدن به معناداری است و شادیِ معنوی نتیجه وصول به هدف و معناداری است. در نتیجه نهایی نیز مشخص شد که دیدگاه اسلام هدف پنداری شادی در جریانات مختلف روان شناسی و لامائیزم و روشنفکری را برنمی تابد
بررسی رابطه عالم ذر و تناسخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
موضوع عالم ذر همواره یکی از بحث برانگیزترین مباحث قرآنی است و مفسران، متکلمان و فیلسوفان مسلمان دربارة آن بسیار سخن گفته اند. آنچه از ظاهر آیات و روایات اسلامی برمی آید این است که هر انسانی قبل از تولد در عالمی به نام «ذر» وجود فردی حقیقی داشته است. عده ای از اندیشمندان این برداشت از ظاهر آیات و روایات را نپذیرفته و هر یک به گونه ای خاص آن را توجیه و تأویل کرده اند. اینان اشکالاتی را به آن برداشت ظاهری وارد می کنند که براساس این تفسیر، اعتقاد به عالم ذر مستلزم باور به تناسخ است. اما واقعیت این است: با توجه به عدم استحاله عقلی عالم ذر و با اعتقاد به امکان عقلی تناسخ که به خودی خود امری محال و ذاتاً ممتنع نیست، عالم ذر به معنای ظاهری اش گونه ای از تناسخ است و امکان آن وجود دارد و مشکلی در تحقق عالم ذر نیست