مقالات
حوزه های تخصصی:
زندگی موضوعی است که از جهات مختلف مورد تأمل و قابل بحث است. پرسش از «چیستی معنای زندگی» پرسشی است که در عمق وجود انسان و برای همه افراد مطرح است. ازاین رو، همواره انسان در جستجوی پاسخی قانع کننده به آن بوده است، تا بتواند با تکیه بر آن به آرامش روحی دست یابد و به زندگی امیدوار باشد. ویژگی های زندگی انسانی، از قبیل علم و آگاهی، قدرتِ پیش بینی، و قدرت اراده و اختیار، مجموعه اموری است که زندگی آدمی را از زندگی سایر موجودات ممتاز می کند. بر همین اساس، شاکله زندگی انسان ناشی و متأثر از ویژگی های مذکور است. آنچه از معنا و هدف، به عنوان حاصل زندگی، اعم از معناداری و پوچی، برای انسان ها در پی می آید برخاسته از ویژگی های روحی، روانی انسان ها است. در این مقاله بر آنیم با تبیین چیستی زندگی انسانی و معنایِ معناداری زندگی، به نقش ایمان و خداباوری در معنادار شدن زندگی بپردازیم و، در حقیقت، به این سؤال پاسخ دهیم که چرا اگر خدا یا ایمان به خدا وجود نمی داشت، منطقاً زندگی بی معنا و پوچ می شد.
نقش معرفت شناسی ذهن در مطابقت حکایی صور ذهنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تنها علم حصولی است که محور بحث مطابقت حکایی و فراحکایی قرار می گیرد. «ذهن»، به عنوان ساحت حکایی و شأنی از شئون نفس، در جدول وجودی خود ویژگی حاکیّ بالذات بودن صور تصوری جزئی و کلی، و صور قضیه ای و تصدیقی را ارائه می دهد و بستری فراهم می کند که عقل به یاری آن، به این گونه ویژگی صور بار می یابد و ازآنجاکه حکایت این صور بالذات است، نتیجه می گیرد که براساس اصل تضایف، بایستی حاکیّ و محکیّ نیز در ظرف حکایت تحقق داشته باشند، چراکه حاکیّ همین صوری می باشند که چیزی را ارائه می دهند و محکیّ هم همان چیزی است که با واسطه این صور ارائه می شود. بر این اساس، این مفاهیم نیز، صرف نظر از واقع نفس الامریِ خود، با چیزی که ارائه داده و می نمایانند مطابقت حکایی دارند و چنین مطابقتی در ذهن ارائه شده و نمایش داده می شود و عقل آن را یافته و به صحت آن حکم می کند.
بازخوانی نگاه صدرایی به سرشت علم و اقسام آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کشف قناع از چیستی علم و اقسام آن و حل مسئله «مطابقت» از دل مشغولی هایی است که پیشینه آن به ابتدای فلسفه و آغاز شکل گیری عالمان فلسفه بازمی گردد. تبیین حقیقت علم، اقسامِ حصولی و حضوری آن، نسبیت تقسیم علم، امکان و نیز چگونگی بازگشت اقسام علم به یکدیگر از اهمّ مسائلی است که نگارنده آنها را در این نوشتار پژوهیده است. همچنین، بازگشت علم حصولی به حضوری و ارائه خوانش های مختلف آن و، در نهایت، بیان خوانش برگزیده از فرازهای مهم ترِ این پژوهش به شمار می رود. گفتنی است که بازخوانی عناوین پیش گفته با تأکید بر آرای حکمت متعالیه، به سبب اعتلای علمی آن مکتب، انگیزه اصلی راقم در این نگارش است.
تأثیر خیال در مکاشفات صوری از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقش قوه متخیله که فلاسفه ازآن به خیال تعبیر می کنند همواره در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است. در این میان، خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ملاصدرا در تبیین و چگونگی مسئله فوق، خیال را به دو نوع متصل و منفصل تقسیم می کند. از نگاه وی، خیال متصل یکی از قوای باطنی انسان و نگهدارنده صور خیالی است و خیال منفصل عالمی مستقل است که حد فاصل میان عالم عقل و عالم حس قرار گرفته است. نفس عارف با سلوک باطنی خود با وساطت خیال متصل با خیال منفصل ارتباط برقرار کرده، صور مثالی را که به خیال متصل تنزل نموده است در خواب و بیداری مکاشفه می کند. ثمره این مکاشفه اتحاد نفس با مشهود خود و علم حضوری به آن است. ملاصدرا کرامات اولیا را نیز براساس خلاقیت خیال و مسئله وحی را براساس قدرت خیال تبیین می کند و آن را ترکیبی از انواع مکاشفات (صوری ومعنوی) می داند.
بررسی و نقد قوه وهم و ادراکات آن در حکمت صدرائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه ملاصدرا، وهمْ مدرک معانی جزئی است و قوه ای مستقل نبوده بلکه عقل متنزل یا خیال متصاعد می باشد. وی بحثی مستقل در مورد چگونگی حصول ادراکات وهمی ننموده است ولی نگارندگان چگونگی وصول نفس به این گونه ادراکات را از جهت ادراکات خیالی و عقلی و اتحاد عالم با معلوم در هر مرتبه ای تحلیل و بررسی می کنند. مبانی صدرا در اثبات حدوث جسمانی قوه واهمه، اصالت وجود، ترکیب اتحادی ماده و صورت، و حرکت جوهری است. قضایاى وهمی چند دسته اند: جاری نمودن حکم معقول بر محسوس، مخالفت وهم با عقل در نتیجه قیاس، آرزوهاى دائم و مخوفات وهم. تأثیر وهمیات نیز سه مورد کلی است: قوّت متعارف نفوس، شرافت یا خباثت آنها
بررسی دیدگاه استیس درباره وحدت وجود در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برآنیم به بررسی نظریه «وحدت وجود» از دیدگاه استیس و عرفای اسلامی بپردازیم. نخست نظر عرفای اسلامی را درباره وحدت وجود بیان کرده و، سپس، نظر استیس را در این باره آورده و، در پایان، به مقایسه بررسی و نقد سخنان ایشان پرداخته ایم. عرفای اسلامی برخلاف بیان استیس، که آنها را دوگانه انگار همراه با گرایش های یگانه انگاری و کم و بیش وحدت وجودی می داند به یقین، قایل به وحدت وجودند. و این همان است که استیس در شطحیه وحدت وجود بیان می کند؛ «یکسانی در عین نایکسانی خدا و جهان» در بیان استیس همان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» عرفای اسلامی است. تفاوت این نظرگاه ها تنها در نحوه بیان و عمق درک مطلب و، در نتیجه، چگونگی توجیه وحدت و کثرت می باشد که استیس، به سبب عدم درک عمیق این مطلب، آن را حکمی متناقض نما و، البته، قابل توجیه می شمارد. وی حوزه عرفان را بیرون از حوزه منطق و، لذا، فراذهنی و فراعقلی معرفی می کند، در حالی که عرفای اسلامی نه تنها «وحدت وجود» را خارج از حیطه منطق و برهان ندانسته اند بلکه با جرئت تمام آن را برهانی و قابل توجیه می دانند
پارادایم یا مبنا؛ امکان، گونه ها و نقش آن در معرفت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از پایه ای ترین و مهم ترین مسائل روش شناسی که پیوند تنگاتنگی با معرفت شناسی دارد این مسئله است که پارادایم ها، به معنای مبانی، چه نقشی در معرفت و دستیابی به واقعیت دارند؟ آیا مبنایی بر دیگر مبانی یا پارادایم ها برتری دارد و می توان بر پایه این برتری آن را بر دیگر پارادایم ها ترجیح داد؟بدین سان، در این پژوهش، با تأکید بر نادرستی آموزه چهارچوب و نامعقول بودن آن، تمایز میان چهارچوب ذهنی و مبنا و نیز ویژگی های شان را وامی کاویم و امکان پذیرش پارادایم ها به معنای مبانی را بررسی می کنیم و به پژوهش در این مسئله می پردازیم که پارادایم ها، به معنای مبانی، چه نقشی در معرفت و دستیابی به واقعیت دارند. در پایان، گونه های پارادایم (مبنا) را بررسی می کنیم. مهم ترین دستاورد این اندیشه ورزی این است که از هر مبنایی ویژه، دیدگاهی متناسب با آن برمی خیزد. مبانی، به ویژه مبانی معرفت شناختی، نقشی ژرف در نظریه های ما دارند. آیا پیامد این تکثر، شکاکیت در روش شناسی علوم است؟ در این وضعیت، کدام شیوه پژوهش را برگزینیم؟ پایان بخش این نوشتار کاوش و تلاش برای یافتن راه حل این مسئله دشوار است.
متکلمان اشعری و علم منطق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان علم منطق را معیار درستی اندیشه می دانند. متکلمان مواضع مختلفی نسبت به این ادعا اتخاذ کرده اند، تا آنجا که حتی گاهی رهبران یک جریان و مذهب فکریِ پرحضوری مانند اشاعره در برابر آن ادعا به رویارویی با یکدیگر نیز برخاسته اند. کاوش آثار این متکلمان بدان می انجامد که آنها نسبت به علم منطق یکسان سخن نگفته اند. نتیجه تحقیق حاضر آن است که متکلمان اشعری در مواجهه با علم منطق سه دوره را تشکیل داده اند: قبل از سده پنجم هجری، مخالفت فراوانی از سوی این متکلمان نسبت به منطق ابراز می گردید. با ظهور نوشته های غزالی، منطق به فراز می رسد. بعد از او، اشاعره سه طیف را تشکیل داده اند: بسیاری چون فخرالدین رازی، شمس الدین محمد سمرقندی، تفتازانی و شریف جرجانی از باب موافقت وارد شدند، شماری با شدت از تحریم اشتغال به منطق سخن گفته اند و کسانی چون تقی الدین سبکی کوشیدند به نحوی بین رویکرد موافقان و فتاوای تحریمی وفاقی برقرار کنند.
بررسی انتقادی معنای زندگی از منظر اگزیستانسیالیسم الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله معنای زندگی از اساسی ترین پرسش های انسان معاصر غربی است که مورد توجه اگزیستانسیالیست های الهی نیز قرار گرفته است. در این نوشتار، راهکار اگزیستانسیالیسم الهی مورد بررسی قرار می گیرد. آنچه که با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دست آمد این است که اگزیستانسیالیست های الهی می کوشند، با بازنگری در تلقی سنتی از خدا، خداوند را به مثابه امر مطلق و مقدس و متعالی درنظر بگیرند و روزنه ای نوین به سوی او بگشایند، تا بدین ترتیب، معنای زندگی را در برقراری نسبت با او قرار بدهند. البته، این موضع فلسفی قطعاً برای بسیاری از دینداران که وجود خداوند را استدلال پذیر و مبرهن نیز می دانند حداقلی و غیرقابل قبول است.