پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که مفاهیم عاطفی ای که در نگاشت های استعاری مشابهت نشان می دهند، در حوزة واژگان، در تحولات ریشه شناختی نیز مشابهت نشان خواهند داد. برای ارزیابی این مسئله، پایگاه داده های زبان فارسی معاصر با کلیدواژه های برابری از حوزه های مفهومی ترس و خشم جستجو شد. 899 عبارت استعاری مربوط به مفهوم سازی استعاری خشم و 600 عبارت استعاری مربوط به مفهوم سازی استعاری ترس به دست آمد. با استخراج و مقایسة نام نگاشت های این دو حوزة عاطفی 17 نام نگاشت مشترک به دست آمد. سپس داده های تحولات ریشه شناختی، در بیش از بیست و پنج زبان، در این دو حوزة عاطفی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که پیوندهای ریشه شناختیِ روشنی بین واژه های این دو حوزة عاطفی وجود دارد. براساس آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که استعاره های مفهومی و فرایندهای ریشه شناختی میان برخی حوزه های عاطفی، تابع الگوهای انطباقی هستند. البته، چنین الگوی انطباقی ای فقط منحصر به دو حوزة ترس و خشم نیست، بلکه پیش بینی می شود که بتوان چنین الگوهایی را میان دیگر حوزه های عاطفی نیز یافت.