مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تغییرات واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی می باشد. سخن گویان هر زبانی برای استفاده از وام واژه ها، آنها را در دستگاه صرفی و واجی بومی خود تغییر می دهند. در این پژوهش ابتدا واژگانی که از زبانهای فارسی و عربی وارد این زبان شده مشخص گردیده سپس به بررسی تغییرات واجی مانند هماهنگی واکه ای ،ابدال، درج، حذف، نرم شدگی، همگونی و تغییرات صرفی از جمله ترکیب و اشتقاق پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی و به منظور جمع آوری داده ها از فرهنگهای لغت ترکی- فارسی استفاده شده است. در حوزه واج شناسی چارچوب نظری واج شناسی زایشی است. در این پژوهش 704 وام واژه از زبانهای فارسی و عربی بررسی شدند. در این پژوهش مشخص گردید که از میان فرایندهای واجی فرایند هماهنگی واکه ای بیشترین بسامد را دارا بوده وکمترین بسامد مربوط به فرایند همگونی است. در حوزه صرف فرایند اشتقاق و ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بسامد مربوط به اشتقاق و کمترین بسامد مربوط به ترکیب می باشد.
معرفی یک گروه نقشی جدید در نحو زبان فارسی؛ گروه نقشی نکره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر /i:/ که در فارسی به عنوان تکواژ یا واژه بست نکره شناخته می شود در پژوهش های مختلف ساختواژی و معناشناختی بررسی شده است. امّا در تحلیل های نحوی جایگاه خاصی برای آن درنظر گرفته نمی شود. در دستور زایشی، مقوله های نقشی به عنوان عناصری که جایگاه و ارتباط دستوری میان مقوله های واژگانی را مشخص می کنند مطرح شده اند. پیشتر گروه اضافه به عنوان یک گروه نقشی در بالای اسم در فارسی مطرح شده است. در این پژوهش برای نخستین بار تحلیل کاملی از عملکرد عنصر نکره به عنوان یک گروه نقشی مبتنی بر برنامه کمینه گرا ارائه و استدلال می شود که می توان بسیاری از سازه های اسمی (NP/DP) را به عنوان گروه نقشی نکره (IndefP) نمایش داد. بر این اساس، مقوله یادشده یک مقوله نقشی هسته پایانی در زبان فارسی است که اسم یا گروه های اسمی را به عنوان متمّم و انواع سازه های وصفی (بند موصولی، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی) را به عنوان ادات می پذیرد. گروه نقشی نکره علاوه بر جایگاه های موضوع، خود می تواند در جایگاه غیر موضوع و به عنوان ادات به گروه (بیشینه یا درونی) زمان T افزوده شود.
سنگ نبشتة اورارتویی منقوش به چلیپا در ماکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنگ های بسیار مزین به چلیپا در ارمنستان و ترکیه به دست آمده است که بر روی کتیبه میخی و به ویژه کتیبه اورارتویی نقر می شدند که تعدادی از آنها تا کنون شناسایی و مورد پژوهش قرار گرفته اند. تا کنون نمونه ای مشابه در ایران شناسایی نشده بود. به تازگی کتیبه ای میخی که به دلیل نقش کردن صلیب بر آن آسیب فراوان دیده در ماکو به دست آمده و نگارندگان بررسی و پژوهش بر آن را انجام داده اند. سمت راست تخته سنگ انتهای کتیبه میخی باستانی است ولی از سمت چپ شکسته شده است و بدین ترتیب کتیبه میخی نیمه یا قسمت های نایافته ای دارد. رویه آن که صلیبی در زمانی نامشخص بر آن نقش شده کتیبه ای آشوری بوده و فقط چند نشانه از آن کتیبه باقی مانده است. در پشت تخته سنگ فقط یک نشانه به طور واضح دیده می شود. رسم الخط نشانه های میخی نشان می دهد که این کتیبه در زمانی میان حدود 800 تا 700 ق.م توسط اورارتوها نوشته شده است. در این نوشته ابتدا این سنگ نوشته معرفی و سپس رسم الخط آن بررسی و در ادامه با نمونه های مشابه مقایسه می شود.
از اراده تا آینده : دستوری شدگی «زمان آینده» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آن که مفهوم زمان آینده مفهوم جدیدی در حوزه ی شناخت بشر نیست، اما رمزگذاری مستقل آن در بسیاری از زبان های دنیا پدیده ای متأخر است. بررسی رده شناختی بازنمایی این مفهوم حاکی از این حقیقت است که ابزارهای واژگانی بیان «طلب» و «اراده» به صورت بالقوه، توانایی رمزگذاری رویدادهای زمان آینده را دارند. این مهم از آنجا ناشی می شود که طبیعت مفهوم طلب و اراده، وقوع گزاره را در زمانی فرا روی زمان گفتار رقم می زند. در این مختصر بر آنیم تا در چارچوب دستوری شدگی، به کاوش در سیر تحول فعل «خواستن» ازفعلی واژگانی به فعل معین وجهی با معنای «اراده» و سپس به فعلی معین با معنای دستوری زمان «آینده» بپردازیم. داده های این پژوهش، حاکی از آن است که «خاص شدگیِ» کاربرد فعل «خواستن» در بیان حتمیت وقوع رویداد در «آینده ی برنامه ریزی شده»، پیدایش نشانه ی تحلیلی مستقل زمان «آینده» را در فارسی امروز به ارمغان آورده است. این درحالی است که در قرون اولیه ی هجری فعل «خواستن»، به طور هم زمان و با یک صورت زبانی بازنمایی هردو مفهوم وجهیت اراده و زمان آینده را بر عهده داشته است. از این رو می توان گفت که در مسیر معین شدگیِ فعل «خواستن» به عنوان نشانه ی آینده، رخداد تغییری مفهومی از وجهیت «اراده» به زمان «آینده» قابل مشاهده است.
استعاره و نقد بوم گرا: مطالعه موردی دو داستان « گیله مرد» و « از خم چمبر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران های محیط زیست حاصل تفکر و اندیشه ای است که انسان را در محور و رأس جهان خلقت می بیند و همه چیز را برای او و در رابطه با نیازهای او تعریف می کند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه زیست محور قرار دارد که طبیعت را محور همه چیز می داند. این دو دیدگاه به خوبی نشان دهنده این مسئله اند که انسان ها همانطور که بر طبیعت و جهان تاثیرگذارند، از سویی دیگر از طبیعت تاثیر می پذیرند و این تاثیرات بر تفکر و ذهن آنها نمایان و نیز بر زبانشان جاری می شود. در تحقیق حاضر، هدف، بررسی تاثیر محیط زیست بر طرز تفکر و اندیشه انسان ها است، که در قالب استعاره بازنمود می یابد. بر اساس طبقه بندی شیری(1387) دو اقلیم شمال و خراسان(علوی و دولت آبادی) جهت بررسی انتخاب شدند. در تکوین سبک نویسنده علاوه بر انگاره ها و انگیزش های فردی و درونی، شمار زیادی از محرک های مرتبط با محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی همواره اثرگذار بوده است. در این پژوهش فرض بر این است که دیدگاه زیست محور در داستان های اقلیمی بازنمود می یابد. نویسندگان داستان های اقلیمی آگاهانه یا ناخودآگاه طبیعت را محور قرار داده اند و استعاره «مادر طبیعت» را به صورت های مختلف در داستان های خود به کار برده اند.
«تفسیر دادیشوع قطری از موعظه پانزدهم پدر اشعیا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار سغدی مسیحی شامل ترجمة بخش هایی از کتاب مقدس، زندگی و اعمال قدیسان، مواعظ و تفاسیر، اعمال شهدای مسیحی و آراء بزرگان کلیسا از زبان سریانی به زبان سغدی هستند. این آثار که در واقع گونه ای از ادبیات ترجمه ای محسوب می شوند، غالباً از زبان سریانی به زبان سغدی برگردانده شده اند. تفسیری که دادیشوع قطری در باب پانزدهمین موعظة پدر اشعیا ارائه می دهد از جمله ی این آثار است. پژوهش حاضر با ارائه آوانویسی و ترجمه متن سغدی و مقایسه آن با نسخه ی معادل سریانی به بررسی ویژگی های خاص زبانی این متن در مقایسه با سایر گونه های زبان سغدی می پردازد.
نقش اضطراب در بکارگیری راهبردهای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم با توجه به نقش واسطه ای هوش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
برای بررسی نقش اضطراب در بکارگیری راهبردهای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم با توجه به نقش واسطه ای هوش شناختی،80 زبان آموز غیرایرانی مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی با تکمیل 3 پرسشنامه ی راهبردهای خودانگیخته، اضطراب و همچنین هوش شناختی در این مطالعه شرکت کردند. نتایج تحلیل داده ها با روش های آماری نشان داد که اضطراب در میزان بکارگیری راهبردهای یادگیری و عملکرد هوش شناختی نقش دارد. نتایج نشان داد نقش اضطراب بر راهبردهای یادگیری بدون واسطه و باواسطه ی عملکرد هوش شناختی می باشد، به گونه ای که هرچه میزان اضطراب افزایش یابد، میزان بکارگیری راهبرد یادگیری کمتر می شود. همچنین اضطراب با هوش شناختی رابطه ی معنادار معکوسی دارد. هرچه میزان اضطراب بالاتر باشد، میزان عملکرد افراد در هوش شناختی کاهش می یابد. بعلاوه نتایج نشان داد که عملکرد هوش شناختی بر میزان بکارگیری راهبرد یادگیری اثر مستقیم دارد، به شکلی که با افزایش عملکرد هوش شناختی مقدار بکارگیری راهبرد یادگیری افزایش یافت. بر اساس نتایج یافته ها، بکارگیری راهبرد یادگیری غیر از اینکه تحت تاثیر مولفه های هوشی افراد قرار دارد، مولفه های دیگر روانشناختی مانند اضطراب نیز می تواند در میزان بکارگیری این راهبردها نقش مخربی حتی بیش از هوش شناختی نشان دهد.
نگاهی تطبیقی به فرایندهای شش گانه هلیدی در متون تالیفی و ترجمه ای پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش توصیف ساختمان نقشی متون تألیفی و ترجمه ای تخصصی رشتة پزشکی است به منظور یافتن ارتباطی میان متون تألیفی و ترجمه ای. سوال های اصلی در این پژوهش: 1.چگونگی کمیت و کیفیت فرایند های شش گانة هلیدی در متون تألیفی و ترجمه ای حوزة پزشکی 2.تاثیر تفاوت توزیع فرایند ها در فهم پذیری متون این گونة علمی زبان فارسی. به این منظور 2000 بند از چهار کتاب ترجمه ای با 2000 بند از چهار کتاب تألیفی پزشکی انتخاب و مقایسه شده اند. الگوی مورد استفاده در این پژوهش فرانقش تجربی و شش فرایند (مادی- رابطه ای- ذهنی- وجودی- بیانی- رفتاری) موجود در آن است. پس از انتخاب بندها به صورت تصادفی، فرایندهای به کار رفته در آنها شناسایی شده و سپس مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفت. تفاوت در درک پذیری متون ترجمه ای و تألیفی طی یک نگرش سنجی انجام شد. در این نظرسنجی مشخص شد که 3/79 درصد دانش جویان کارشناسی در درک مفاهیم متون ترجمه شده مشکل دارند. داده ها نشان دادند که در برخی از بازه های زمانی رابطة نزدیکی بین فرایند های متون تألیفی با ترجمه ای وجود دارد، اما شواهدی دال بر تاثیرگذاری متون ترجمه بر تألیف یا برعکس به لحاظ توزیع فرایند ها مشاهده نشد. هرچند شاهد تاثیر پذیری نسبی مترجم از ساختار نقشی متن مبدأ بودیم.