۱.
کلید واژه ها:
کمال مطلق کلام الهی حکمت صدرایی تشکیک وجودی زبان بشری
ارتباط انسان با خدا در حالی که یکی مخلوق و بسیار محدود و دیگری خالق و نامتناهی است، یکی از چالشهای فکری و فلسفی جدّی بشر بوده و هست و دیدگاهها و نظریات گوناگونی پیرامون آن مطرح شده است. با توجه به مبانی حکمت متعالیه ی صدرایی می توان نظریه ای را با نام «اشتراک معنوی و تشکیک وجودی » طرح نمود؛ در این مشرب فکری قویم معنای اتصاف پذیری خدا به صفات جمال و کمال چون کلام و تکلم خدا این است که خداوند تمامی کمالات وجودی را به کاملترین نحو داراست و صفات سلبیه نیز چیزی جز سلب نقص، یا همان اثبات کمال، نیست. همچنین صفات خدا عین یکدیگر و عین ذات الهی دانسته می شود و باید توجه داشت که «وحدت تشکیکی حقیقت وجود»، اشتراک معنوی صفات الهی با صفات انسانی را در پی داشته و مستلزم اشتراک مصداقی خدا و انسان و افتادن در ورطه ی تشبیه نمی باشد. در مشرب فکری صدرایی و تابعین آن خصوصاً علامه طباطبایی در دوره اخیر با تکیه بر «اشتراک معنوی مفهوم وجود» و «تشکیک حقیقت اصیل وجود» و «تفکیک مقام معنا از مقام مصداق» و با توجه به مراتب معنا و کاربرد الفاظ، بر اشتراک اصل معنای صفاتی همچون تکلم، علم، قدرت، حیات و ... در انسان و خدا تأکید کرده و انحصار معنا در مرتبه ی مادی و جسمانی غیر صحیح و نامفهوم انگاشته شده است.
۲.
کلید واژه ها:
توحید حکمت اشراق صفات الهی کلام شیعی ابن ابی جمهور احسائی
حکمت اشراقی سهروردی، با توجه به قرابت اندیشة شیعی و اشراقی، همراه با شکوفایی اندیشة شیعی در تفکر علمای امامیه بسط و تداوم یافت. ابن ابی جمهور احسایی حکیم و متکلم برجسته شیعی قرن نهم هجری (متوفای ابتدای قرن دهم) و از نوادر علم کلام شیعی، در زمره این علماست. وی در اثر ارزنده المجلیتلفیقی بی نظیر بین آرای کلامی و فلسفی ارائه می دهد. او در بسیاری از موارد آراء و مبانی اشراقی را برای توضیح و تبیین و یا تثبیت آراء و دیدگاه های کلامی و یا توسعه و تأسیس آراء و مبانی جامع و جدید کلامی خود به کار می گیرد. در بررسی مباحث توحیدی اثر ارزنده المجلی،می توان مبانی اشراقی وی را در تحلیل صفات الهی در ذیل چهار نظریه اشراقی ارائه کرد: 1. نظریه علم اشراقی را ابتدا به نحو «وجودی» و به طریقه «اشراق حضوری» و «احاطة تسلطیه» و درنهایت به نحو «اشراقی نوری» تحلیل و تأویل می کند. 2. صفت بصیر را براساس نظریه رؤیت (ابصار) اشراقی به ادراک شهودی و علم کشفی تأویل می کند. 3. «اراده» واجب تعالی را نیز بر مبنای علم کشفی اشراقی تحلیل می کند. 4. درنهایت نظریه رب النوع های اشراقی را در تدبیر انواع موجودات طبیعی، جانشین نظریه شوق و عشق مشائی می کند.
۳.
کلید واژه ها:
معرفت هستی علیت خودآگاهی خود خداآگاهی
نحوه ارتباط انسان با پیرامون خویش که ذهن هر اندیشنده ای را به خود مشغول می دارد، در فلسفه عمدتاً ارتباط «من» و «او» یا «خود» و «دیگری» تعبیر می شود. «من» با ادراک از «من» یا خودآگاهی عجین است. خودآگاهی در دیدگاه فلاسفه اسلامی از جمله علوم حضوری به حساب می آید. این نوشتار مدعی است که اگرچه از دیدگاه ملاصدرا نیز علم به خود به نحو حضوری است، اما مبانی و پاره ای از شواهد در دیدگاه ملاصدرا دریافت نوینی از خودآگاهی موردنظر وی عرضه می دارد. در این دریافت، «غیر» یا «دیگری» نقش عمده ای در تکون «من» و تکامل آن دارد؛ به نحوی که مراتب آگاهی انسان متناسب با ادراک از «غیر» تکامل می یابد؛ تا آنجا که بالاترین مرتبه از معرفت «نفس» یا «خود»، معرفت به بالاترین مراتب از «غیر خود» که همان رب اوست، محسوب می شود.
۴.
کلید واژه ها:
آزادی هیدگر حقیقت هگل یونانیان
در این مقاله کوشش شده است تا به تبیین درس گفتار هیدگر تحت عنوان «هگل و یونانیان» در بررسی مقام و منزلت فلسفه یونانیان در تفکر هگل پرداخته شود. در این بحث ضمن ارائه شرح مبسوطی از آرای هیدگر در این درس گفتار، به مسائلی نظیر بحث فلسفه تاریخ، معنای حقیقت، بازتاب فلسفه یونانیان در فلسفه هگل و دلایل هیدگر درباره عدم درک درست مفهوم حقیقت به مثابه آلثیا نزد هگل پرداخته شده و سپس نمونه ای از نقدهای شارحان درباره بحث های هیدگر آورده شده است. در نظر هیدگر، معنای حقیقت در تفکر هگل همانا یقین مطلقِ خودآگاهی نزد سوژة مطلق است؛ درحالی که نزد هیدگر تنها مفهوم حقیقت به مثابه آلثیا شایسته ترین موضوع برای تفکر است و پشتوانه معنای حقیقت به مثابه صدق و یقین است. در پایان نتیجه گیری شده است که برخی از آرای هیدگر درباره هگل قابل خدشه است و در نظام های فلسفی هر دوی آن ها، یعنی در نظام دیالکتیکی هگل و در بحث زمان و زمانمندی در فلسفه هیدگر دلالت هایی قابل توجه در باب پرسش از آزادی انسانی نهفته است.
۵.
کلید واژه ها:
لری لاودن (فرا)استقراء بدبینانه صورت بندی (منطقی) موفقیت نظریه ها صدق (تقریبی)
واقع گرایان، با تکیه بر برهان «معجزه ممنوعِ» خود، می گویند که بهترین تبیین برای موفقیت فوق العاده تئوری های علمی این است که آنها (تقریباً) صادق هستند؛ اما لَری لاودن، با انتشار مقاله ای در سال 1981، یک استدلال تاریخی مهم و تأثیرگذار (مشهور به استقراء بدبینانه) را ترتیب داد که با این مدعای واقع گرایان کاملاً مخالفت داشت. طبق نظر لاودن، تاریخ علم، تئوری های علمی فراوانی را به ما عرضه می دارد که علی رغم موفقیت شان امروزه معلوم شده است که صادق نبوده اند. بنابراین برخلاف ادعای واقع گرایان، موفقیت را نمی توان نشانه صدق تئوری ها دانست. در این مقاله ابتدا استدلال لاودن را گام به گام و با جزئیات و تفصیل لازم معرفی می کنیم و سپس به بازسازی و صورت بندی دقیق آن در قالب یک استدلال منطقی می پردازیم. درنهایت پاسخی، از منظر خویش، برای این استدلال ارائه می کنیم.
۶.
کلید واژه ها:
مبناگروی پشتیبانی تناقض ابتنا
معرفت شناسی در ناحیة توجیه که از جانب معرفت شناسان امروزین در دو قالب کلّیِ مبناگروی و انسجام گروی ارائه شده است، در روابط میان باورها و گزاره ها پژوهش می کند. در این جستار، ابتدا به تقریر معرفت شناسان از مبناگرایی اشاره می شود و سپس الگوی پیشنهادی ارائه خواهد شد. براساس این الگو، که ادعا بر آن است که اندیشمندان مسلمان عموماً از آن پیروی می کردند، گزاره ها و باورها به: 1) گزاره های تماماً پشتیبان و 2) گزاره های غیر تماماً پشتیبان تقسیم می شود. این تفکیک بر حیثیت کاربردی مبتنی است. تصویر وابستگییا متکی بودندر عبارت «وابستگی و اتکای باورهای روساخت بر زیرساخت در مبناگروی»، نقش بنیادینی در ارائة الگوی جدید دارد. ازاین رو دو الگو قابل شناسانش است: الگوی استنتاجی یا زایشی-تولیدی و الگوی پشتیبانی. اصل تناقض بر پایة اندیشة فیلسوفان مسلمان، اساسی ترین نوع گزاره های تماماً پشتیبان را تشکیل می دهد. براساس الگوی ارائه شده، برخی از اشکالات بر تقریر عادی از مبناگروی وارد نخواهد بود. در این گزارش، سنجش و پیشنهاد، مشاهده خواهیم کرد که معرفت شناسی فیلسوفان مسلمان از این الگو پیروی می کند و محمل کمتری برای انتقادها نسبت به تقریر عادی دارد.
۷.
کلید واژه ها:
هایدگر هستی شناسی پیش دستی هستی شناسی تودستی مرگاندیشی هستندههای تودستی
مقالة حاضر سعی می کند تا مسألة مرگ را از دریچة تازة هستی شناسی تودستی مورد بررسی قرار دهد. منظور ما از هستیشناسی تودستی نحوهای از مواجهه با هستنده های تودستی (هستی های ابزاری) و افقهای انضمامی حیات است که در تفکر مارتین هایدگر بسط پیدا کرده است. این هستی شناسی که به نظر ما روش خاص هایدگر در بررسی هر موضوعی است، موضوعات و افقهای حیات انسانی را در بستری عملی و درگیرانه مورد بررسی قرار می دهد. یکی از این افقهای انضمامی هستی شناسی تودستی، مرگ است که به علت اهمیت قاطع بر حیات بشر و تأثیر عظیم بر جهان بینی انسان شایسته است که مورد تحلیل دقیق قرار گیرد. برای رهیابی صحیح به مسأله مرگ در فلسفة هایدگر و نشان دادن تمایز مرگ اندیشی هایدگر و سنّت متافیزیک، مرگ اندیشی را در دو هستی شناسی پیش دستی و هستی شناسی تودستی مورد بررسی قرار می دهیم. منظور از هستی شناسی پیش دستی شیوة غالب مرگ اندیشی در سنت متافیزیک از افلاطون تا نیچه است؛ سپس مرگ اندیشی هستی شناسی تودستی را در سه دورة تفکر هایدگر بررسی می کنیم. بنابراین پرسش راهنمای سراسر این پژوهش این است که هستی شناسی تودستی یا به عبارت بهتر شیوة مواجهة عملی و درگیرانه با افقهای انضمامی به روی ما می گشاید؟ سعی می کنیم تا حد توان پاسخگوی پرسش فوق باشیم.
۸.
کلید واژه ها:
فلسفه تحلیلی پراگماتیسم ویتگنشتاین ویلیام جیمز ریچارد رورتی ویلفرد سلارز
پراگماتیسم در طبقه بندی فلسفه معاصر به دو سنت تحلیلی و قاره ای، جایگاه بینابینی دارد و البته قرابت آن به فلسفه تحلیلی بیشتر است. پیوند میان پراگماتیسم و فلسفه تحلیلی را در نیمه نخست قرن بیستم می توان در تأثیری ملاحظه کرد که اندیشه پدیدآورندگان این سنت، به ویژه ویلیام جیمز، بر فیلسوفان تحلیلی، به ویژه ویتگنشتاین، گذاشته است؛ چنانکه می توان مشابهت هایی میان سخنان جیمز و بخشی از نظریات ویتگنشتاین، مثل نظریه مشابهت خانوادگی، مشاهده کرد. تأثیر و تأثر میان این دو سنت فلسفی در نیمه دوم قرن بیستم چندان گسترش یافته است که فیلسوفان برجسته سنت تحلیلی در این دوره پراگماتیست هایی چون کواین، کریپکی، پاتنام، رورتی و سلارز بودند و از این رو مفهوم پراگماتیسم تحلیلی مطرح شد. در این مقاله ابتدا درباره نسبت میان اندیشه های ویلیام جیمز و ویتگنشتاین بحث می شود و پس از آن نسبت میان پراگماتیسم و فلسفه تحلیلی در نیمه دوم قرن بیستم در پرتو بررسی اندیشه های رورتی و سلارز کاویده می شود.
۹.
کلید واژه ها:
صدرالمتألهین نظریه زبان نظریه صدق تعریف فلسفه معرفت تشکیکی
وجود در حکمت متعالیه امری مشکَّک است. هم سنخ انگاری «وجود» و «معرفت» در این نظام، سبب اتحاد احکام آن دو و تشکیک پذیری معرفت، همسان با تشکیک پذیری وجود می شود. پژوهش جاری با فرض ثبوت مشکَّک انگاری معرفت، درصدد بررسی و تبیین آثار و لوازم معرفت تشکیکی در سه حیطه خاص «تعریف فلسفه»، «نظریه صدق» و «نظریه زبان شناختی» از منظر صدرالمتألهین و با رویکرد تحلیل-منطقی عبارات وی است. رهیافت به دست آمده، تفسیری نوین از تعریف فلسفه ارائه می دهد و ناکارآمدی منطق صوری و نظریه صدق منطبق با آن در نظام معرفت شناسی تشکیک پذیر را تبیین می کند. از سوی دیگر، نظریه زبان صدرالمتألهین نیز طیف پذیر بوده، همسان با معرفت شناسی وی، تشکیک پذیر است.