هر زبان، در طول زمان، برای رفع نیاز خود در زمینه اختراعات، ابداعات و اکتشافات اقدام به استفاده از روشهای گوناگون کلمه سازی مانند: اشتقـاق(dérivation) ترکیب (Composition)، قرض گیری (Emprunt) و غیره … میکند. در این مقاله به بررسی کلمات بیگانه دخیل در زبان فرانسه خواهیم پرداخت. هدف اساسی این مقاله، بیان و ارائه روش عمومی عاریه گرفتن کلمات در زبان فرانسه است. این روش نوعی غنی سازی زبان بوده و موجب کمال آن میباشد. با مطالعة فرهنگها در مییابیم که کلمات زیادی از زبانهای مختلف وارد زبان فرانسه شده است. برای سهولت درک چگونگی و علل ورود این واژهها به زبان فرانسه، به مطالعه قرضگیری کلی آنها خواهیم پرداخت. برای پرداختن به این مهم و یافتن منشاء و مبدأ این کلمات در زبانها به مطالعه کوتاهی در تاریخچه زبان فرانسه خواهیم پرداخت. سپس تقسیم بندیهای اولیه موجـود در مقاله حاضر دست یابی به این کلمات را میسر خواهـد ساخت.
نفرین زمین اثر جلال آل احمد می تواند در آن واحد، یک تک نگاری روستایی و زندگینامه نویسنده اش انگاشته شود. می توان آن را یک جامعه نگاری ساده و یا یک سفرنامه اجتماعی - نشان دهنده چگونگی های یک جامعه- در دوره معینی از هستی آن دانست. با این وجود آدمهای چنین جامعه ای آدمهای الگویی هستند و نه معمولی. زبانی را که آل احمد برای داستانهای خود برگزیده است، در این داستان به نهایت پختگی می رسد. در این اثر هیچگونه برداشـت احساساتی، ملودرماتیک و تخیلی به چشم نمی خورد. نگاه نویسنده به جنبه های خشن و نرمش ناپذیرجهان روستایی، سختی زندگی اینان در پیوند با ابزار کار، محیط زندگی و پیوندهای رویاروی خشک و غیراحساساتی می افتد و از این جهان ایستا تصویرهای زنده و جانداری می گیرد. این داستان که حدوداً شش سال پس از اصلاحات ارضی چاپ شد، به راستی نخستین داوری هنری، در این باره است. این نخستین اثر ادبی است که پیوندهای بنیادی جامعه روستایی آن زمان را پیش روی خواننده می نهد. آل احمد به خوبی جامعه روستایی ایران، شیوه زندگی، پیوندهای رویاروی این جامعه، خرافات و بسیاری از جنبه های دیگر آن را می شناسد. از این دیدگاه و نیز از بسیاری دیدگاه های دیگر، نفرین زمین داستانی است سودمند برای پژوهشهای جامعه شناختی روستایی و تاریخی.
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر سه فن پیش تغییر تفصیلی واژگانی به نامهای افزودن توضیح میان دو هلالی (یا توضیح واژگانی توجیهی)، مثال دار و بازگویی پرداخته است. این بررسی به منظور یافت تفاوتهای موجود میان تاثیر این سه فن بر درک مطلب (خواندن) دانشجویان فنی صورت گرفته است. فنون مطرح در سه متن علمی عمومی اعمال شدند که بر اساس معیارهای میزان قابلیت خواندن و عملکرد دانشجویان در آنها انتخاب شده بودنــد. نهایتاً چهـار صورت از متن ها، شامل سه متن از پیش تغییر یافته و متن اصلی از 171 دانشجوی ESP دانشگاه علم و صنعت ایران و دانشگاه اسلامی کار امتحان گرفته شدند . شایان ذکر است، دانشجویان به وسیله امتحان PET (آزمون مقدماتی زبان انگلیسی) دانشگاه کمبریج تعیین سطح و تقریباً همگون شده بودند. نتایج بیانگر تفاوت معنـی دار و عملکرد بهتر در درک مطلب دانشجویان در متون تغییر یافته افزودن توضیح میان دو هلالی و مثال دار بود. از سوی دیگر، تفاوت معنی دار میان درک مطلب دانشجویان در متن اصلی و متن تغییر یافته با کمک فن بازگویی واژگانی وجود نداشت. کاربرد نتایـج ایـن تحقیق بـرای نویسنـدگان مطالب آموزشی علمــی بااهداف ویـژه ESP -EST - EAP بوده که مایلند متون علمی ساده تری را جهت ارتقاء درک مطلب و ترجمه درون زبانی دانشجویان به منظور افزایش توانایی در خواندن مطالب در اختیارشان قرار دهند.
ترجمه به عنوان یک موضوع مورد بحث در تدریس و یادگیری همیشه مطرح بوده است. اصطلاحات بخش جدانشدنی از زبان را تشکیل می دهند و ترجمه مناسب آنها امری بسیار ظریف بوده که نه تنها به ذوق و استعداد بلکه به داشتن اطلاعات نظری نیازمند است. مسئله مورد نظر ما در این تحقیق این است که آیا دانشجویان گروه انگلیسی از اصول و روشهای مناسب در ترجمه اصطلاحات استفاده می نمایند یا خیر. در این رابطه ابتد مبانی نظری اصطلاحات که می تواند، راهنمای مترجم باشد و نیز روشهای ترجمه که نشانگر امکانات مختلف در ترجمه اصطلاحات است, بررسی گردیده سپس دو گروه از دانشجویان که یک گروه دروس ترجمه را نگذرانده و گروه دیگر این دروس را گذرانده و با مبانی و روش های ترجمه آشنائی کافی داشتند، مقایسه شده اند. سی جمله حاوی اصطلاحات متداول در زبان انگلیسی جهت ترجمه از انگلیسی به زبان فارسی در اختیار دو گروه از دانشجویان قرار گرفت. بررسی ترجمه ها نشان داد که تعداد زیادی از دانشجویان معنی اصطلاحات انگلیسی را نمی دانستند. دانشجویانی که اصطلاح را از غیر اصطلاح تمیز داده بودند نیز در عمل از اصول نظری مربوط به ترجمه اصطلاحات پیروی ننموده بودند. مقایسه دو گروه نشان داد که عملکرد دانشجویان بعد از گذراندن دروس ترجمه برتر از گروهی بود که این دروس را نگذرانده بودند؛ اما هنوز هم فاصله زیادی بین ترجمه مناسب و مطابق با اهداف ترجمه اصطلاحات به صورتی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و ترجمه دانشجویان، وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند در تدریس ترجمه اصطلاحات مورد استفاده قرار گیرد.
قوم نگاری ارتباط، کاربرد زبان را دربافت اجتماعی فرهنگی آن مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. قوم نگاری ارتباط درواقع نحوه ارتباط مردم در گروه یا جامعة ویژه را با همدیگر و نحوه اثرگذاری روابط اجتماعی ظریف بین انسانها را درنوع زبان مورد کاربرد مورد بررسی قرار می دهد. اصولا صورتها ونقش های زبانی با توجه به بافت اجتماعی فرهنگی باید مورد تجزیه و تحلیل قرارگیرند. بدین ترتیب، قوم نگاری ارتباط، تعریف کلیه عواملی است که درقالب ریزی و قالب شکنی ارتباط کلامی مؤثر می باشند. دراین مقاله، بعد از مقدمه ای کوتاه، این عوامل را مورد بررسی قرارداده و تأکید کرده ایم که تنها داشتن معلومات کافی دستوری و توانایی تولید جملات دستوری و خوش ساخت به معنای توفیق در فرایند پیچیده ارتباط زبانی با دیگران نمی باشد. بدین ترتیب، برخلاف نظریه های دستور ساختاری و دستور گشتاری، قوم نگاری ارتباط براین پایه و اصل استواراست که معانی گفته ها با توجه به بعد اجتماعی و فرهنگی جامعه زبانی و در رابطه با رخدادهای ارتباطــی روشن می شوند و این معانــی بسیار فراتر از معانی کلمات و جملات صـــرف می باشند که معمولا مورد کاربرد سخنگویان جامعه زبانی ویژه قرار می گیرند.
بر اساس نظریه سخن کاوی در زبانشناسی هر گونه جابجائی یا تغییر عناصر متن در جریان آفرینش آن هدفمند می باشد. مقاله حاضر به فرایند واژه بندی بعنوان یکی از جنبه های آفرینش متن پرداخته و ترفندهای واژگانی بکارگرفته شده توسط آفریننـده سخن را بررسی می کند. در این مقاله بخشی از یکی از داستانهای ادگارآلن پو انتخاب و نحوه ایجاد بافتار متن توسط واژگان منتخب و شبکه های واژگانی حاصله، تاثیرات ادراکی آنها و نیز نقش اینگونه ترفندهای متنی در افزایش تاثیر ادبی متن مورد بررسی قرارمی گیرد.این مقاله همچنین به ارزش ادراکی ترفندهای واژگانی و تعامل بین زنجیره های واژگانی در یک متن پرداخته و به کاربرد ابن شیوه نگرش به متن در آموزش زبان اشاره می نماید.
یادگیری حرف تعریف خاص انگلیسی بوسیله زبان آموزان غیر انگلیسی زبان بخصوص فارسی زبانها بعلت عدم وجود معادل آن در زبان فارسی یکی از مشکلترین موارد یادگیری زبان انگلیسی میباشد. در این تحقیق کاربرد حرف تعریف انگلیسی به چهار دسته کلی تقسیمبندی شده است که عبارتند از: کاربرد متنی (Textual)، ساختاری (Structural)، موقعیتی (Situational) و فرهنگی (Cultural). زبانآموزان شرکت کننده در این تحقیق به چهار گروه مختلف با توانش زبانی متفاوت دستهبندی شدند سپس یادگیری کاربردهای مختلف حرف تعریف انگلیسی توسط این گروهها مورد بررسی قرارگرفت. در این تحقیق، دو حالت متفاوت یعنی"عدم استفاده از حرف تعریف در صورتی که نیاز به حرف تعریف وجود دارد" و " استفاده بیش از حد معمول و غیر لازم" مورد بررسی و تأکید قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان میدهد که تفاوت معنیداری در عدم بکارگیری حرف تعریف با کاربری متنی و فرهنگی بین گروههای مختلف وجود ندارد، ولی در کاربری ساختاری و موقعیتی تفاوت معنیداری وجود دارد. همچنیــن در استفاده بیش از حـد معمول و غیر لازم از حرف تعریف خاص، تفاوت معنی داری بین گروههای مختلف در کاربری متنی، ساختاری و موقعیتی وجود دارد، ولی در کاربری فرهنگی تفاوت معنیدار نیست. نتایج تحقیق بر این نکته تأکید دارد که ترتیب یادگیری کاربردهای مختلف حرف تعریف از روند خاص پیروی میکند و تصور میشود که استفاده بیش از حد و غیر لازم حرف تعریف بواسطه احساس نیاز توسط زبانآموزان ناشی از عامل متنی, مشکلترین کاربرد و عدم استفاده از حرف تعریف بواسطه احساس عدم نیاز ناشی از عامل فرهنگی, راحتترین کاربرد استفاده از حرف تعریف در فرآیند یادگیری حالتهای مختلف آن میباشد. یافتهها همچنین بر این نکته دلالت دارد که روند پیشرفت یادگیری حرف تعریف خاص با کاربرد فرهنگی در هر دو حالت"عدم استفاده" و"استفاده بیش از حد و غیر لازم" بعلت ناکافی بودن آموزشهای کلاسی در مقایسه با دیگر کاربردها از رشد کندتری برخوردار است.
هدف عمده این مقاله بررسی مراحل رشد زبان کودک و تجزیه و تحلیل ساختار نحوی مراحل اولیه زبان کودکان می باشد. به همین منظور ویژگیهای دوره های مختلف مراحل یادگیری زبان کودکان ارائه شده و داده های جمع آوری شده نیز از منظر زبانشناختی و روانشناختی زبان، مورد کنکاش قرار خواهد گرفت. مراحل مختلف رشد زبان و دوره های ویژه یادگیری انگلیسی توسط کودکان معرفی خواهد شد.
رابطه بین زبان و واقعیت که از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده، در سده اخیر به دیگر حوزههای علوم انسانی خصوصاً روانشناسی و زبانشناسی نیز راه یافته است. اغلب فیلسوفان، روانشناسان و معناشناسان تا دهههای اخیر زبان را منفک از مقوله شناخت و واقعیت فرض میکردند. به عبارت دیگر، مقوله شناخت جدا از ساختار زبان تصور میشد و زبان ابزاری جهت بیان وقایع محسوب میگشت. در مقابل این گرایش، رویکرد نوین زبانشناسان قرار دارد که با این مسأله بنحوی کاملا" متفاوت برخورد میکند. بر اساس این رویکرد زبانشناسان معتقدند که نظام ادراکی و شناختی انسان از ساختار زبانی جدا نیست. به تعبیری، زبان نه تنها در بیان واقعیات و شناخت پیرامون بیتأثیر نیست بلکه در ساخت واقعیتها نیز مؤثر است. به بیان دیگر، زبان مستقیماً دنیای بیرون را منعکس نمیکند بلکه بازگو کننده مفاهیم انسانی و تعامل وی با جهان است. در این رابطه، مقاله حاضر در پی آن است که نحوه تکوین دیدگاههای مهم زبانشناسی را در باره نقش زبان برای شناخت یا نمود واقعیتها مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.