مقالات
اشتغال زنان در اسناد بین المللى حقوق بشر و جمهورى اسلامى
حوزه های تخصصی:
اشتغال زنان همپای عصر صنعتی مهمتر شد؛ زیرا زنان در نیل به استقلال مالی، هویّت شخصی، مشارکت اقتصادی و مانند آن به کار در خارج از خانه اهمیت بیشتری دادهاند. علاوه بر این، نیاز جوامع صنعتی و حتی کشورهای رو به رشد به کار زنان، آنان را به کار تشویق کرده است. از اینرو، طرح، وضع و اجرای قوانینی که نحوه استخدام، شرایط کار، میزان دستمزد و کیفیت مرخصی زنان را معیّن میکند به پدیدهای اجتنابناپذیر تبدیل شده است. مقاله حاضر میکوشد نگاه اسناد بینالمللی و جمهوری اسلامی به مسئله «اشتغال زنان» را ترسیم کند.
اشتغال زنان و پیامدهاى آن
حوزه های تخصصی:
نظر اندیشمندان مسلمان در خصوص اشتغال زنان به سه دیدگاه سنتی، روشنفکران رادیکال و دیدگاه میانه تقسیم میشود.
توجه به اصول حاکم بر شخصیت زن، خاستگاه و منشأ تمایز بین اشتغال زن و مرد نیز تفاوتهای زیستی، رفتاری و اقتصادی و همچنین تفاوتهای تشریعی سبب میشود که در اندیشه دینی با وجود آنکه اشتغال به عنوان یک حق برای زنان محسوب میگردد، ولی هرگز به عنوان یک تکلیف اقتصادی بر ایشان تحمیل نمیشود. بررسی ادلّه مخالفان و موافقان اشتغال و سابقه اشتغال زنان و نحوه اشتغال زنان امروزی در غرب نشان میدهد که این امر هر چند دارای ویژگیها و پیامدهای مثبتی است ولی دارای پیامدهای منفی غیرقابلانکاری نیز میباشد.
اشتغال زنان؛ گرایش به کار و تئورىهاى رضایتمندى شغلى
حوزه های تخصصی:
این مقاله به موانع اشتغال زنان از مسیر گرایش به کار و رضایت شغلی آنان میپردازد. کار و رضایت از آن برای گروههای مختلف اجتماعی از جمله زنان، معانی متفاوتی دارد و به این دلیل که شناخت آن نگرش، انتظارات و مطالبات زنان را در این حوزه بازگو خواهد کرد، قابل توجه و پیگیری است.
در این مقاله پس از تعاریف مفهومی نگرش و رضایت شغلی، به تئوریهای توضیح دهنده رضایت شغلی پرداخته میشود. در مرحله بعد، فرایند تجزیه جنسیتی کار و ربط آن با رضایت و گرایش شغلی مورد بررسی قرار میگیرد و از طریق معرفی و توضیح دو مفهوم «طرد» و «جذب» به کار به عنوان پیامد گرایش و رضایت شغلی، به بحث در مورد مدلهای نظری مناسب برای شناخت نگرش، انتظارات و مطالبات زنان پرداخته خواهد شد.
خانه دارى، اشتغال و زنان ایرانى
حوزه های تخصصی:
مراد از «اشتغال» در این مقاله، خروج از خانه و پرداختن به کاری معیّن در وقتی مشخص و با حقوق و مزایای تعیین شده است. اما زن خانهدار هم بیکار نیست، بلکه کارهای متعدد و گاه نقشهای متعارضی دارد.
با توجه به بررسی کمّی مسئله (پرداختن به جهات اقتصادی و اجتماعی و خدماتی)، چند سؤال مطرح میشود که مقاله درصدد پاسخ به آنهاست: آیا زنان خانهدار جزو اقشار فعّال جامعه محسوب میشوند؟ اگر نه، چرا؟ شاغل یا فعّال محسوب شدن زنان خانهدار، چه تبعات و آثاری در پی خواهد داشت؟ چرا زنان ایرانی به کار بیرون از خانه گرایش دارند و اشتغال چه تأثیری بر عملکرد و روحیات زن و در نتیجه، بر خانواده دارد؟ چرا بین نقشهای گوناگون یک زن ناهماهنگی به وجود میآید و چگونه باید این ناهماهنگی را اصلاح کرد؟ در صورتی که زنان مجبور یا علاقهمند باشند که در کنار خانهداری، شغل دیگری هم داشته باشند و یا جامعه به حضور زنان در مشاغل رسمی نیازمند باشد، آیا امکان جمع این دو مسئولیت هست؟ اگر آری، چه پیامدهایی دارد؟ آیا اشتغال زن خللی در تربیت فرزندان او ایجاد میکند؟ در صورت اشتغال زن، تقسیم کار بین زن و مرد چگونه است؟ آیا میان نقش شغلی و ایفای وظیفه خانوادگی زنان تعارضی وجود دارد؟ چه عواملی در ایجاد تعارض مؤثرند؟ موانع اشتغال زنان در جامعه چیست؟ نگاه جامعه نسبت به اشتغال زنان چیست؟ اشتغال زنان ایرانی چقدر است و چگونه میتوان شرایط فعالیت و اشتغال زنان ایرانی را متحوّل ساخت؟ در کشور ایران، که ظاهرا نسبت زنان شاغل بسیار کمتر از مردان است، وجود قوانین حمایتی ضرورت دارد یا خیر؟