اشتغال زنان در اسناد بین المللى حقوق بشر و جمهورى اسلامى
آرشیو
چکیده
اشتغال زنان همپای عصر صنعتی مهمتر شد؛ زیرا زنان در نیل به استقلال مالی، هویّت شخصی، مشارکت اقتصادی و مانند آن به کار در خارج از خانه اهمیت بیشتری دادهاند. علاوه بر این، نیاز جوامع صنعتی و حتی کشورهای رو به رشد به کار زنان، آنان را به کار تشویق کرده است. از اینرو، طرح، وضع و اجرای قوانینی که نحوه استخدام، شرایط کار، میزان دستمزد و کیفیت مرخصی زنان را معیّن میکند به پدیدهای اجتنابناپذیر تبدیل شده است. مقاله حاضر میکوشد نگاه اسناد بینالمللی و جمهوری اسلامی به مسئله «اشتغال زنان» را ترسیم کند.متن
مقدّمه
اسناد بینالمللی و قوانین جمهوری اسلامی به شکلهای گوناگون، به مسئله «اشتغال زنان» پرداختهاند. حجم کنوانسیونها و مقاولهنامهها و دیگر سندهای بینالمللی درباره اشتغال زنان نسبت به قوانین مربوط به اشتغال زنان در جمهوری اسلامی بیشتر، ولی از کیفیت انسانی و دینی نازلتری برخوردار است؛ زیرا مبنای حقوق بشر غربی بر انسانمداری بدون توجه به خدا بنا شده، اما در حقوق بشر اسلامی، خدامحوری مهمترین اصل در تدوین و وضع قوانین به شمار میرود. با این وصف، واضعان و مجریان حقوق بشر غربی و حتی سازمانهای بینالمللی میکوشند بیتوجه به فرهنگهای بومی و دینی، ارزشهای اروپایی و آمریکایی در باب حقوق زنان را به همه جهان صادر و یا بر آنها تحمیل نمایند. مطالعه مقاله ذیل موجب میشود با تفاوتهای بیشتری و در عین حال، شباهتهایی در بین دو دیدگاه، به اشتغال زنان پی ببریم.
الف. اسناد بینالمللی حقوق بشر و اشتغال زنان
از میان انبوه اسناد بینالمللی حقوق بشر که به اشتغال زنان پرداختهاند، تنها به مواردی از آنها میپردازیم:
1. مقاولهنامه کار اجباری (مصوّب 1303)
بر پایه مقاولهنامه شماره 29 در خصوص کار اجباری، مصوّب کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار، دولتها و مقامات صلاحیتدار نباید اجازه دهند زنان به کار اجباری گمارده شوند تا حاصل کار اجباری آنان به نفع افراد یا شرکتها و یا شخصیتهای حقوقی تمام شود و یا در اختیار آنان قرار گیرد. علاوه بر این،چنانچه بعضی از قوانین به تحقق کار اجباری زنان منتج گردد، باید در اسرع وقت ملغا شود. همچنین مأموران محلّی، حتی در صورتی که وظیفهشان ایجاب نماید، نمیتوانند زنان و مردان را به کار و فعالیت موقت یا دایمی مجبور سازند و نیز مجاز نیستند آنها را به صورت فردی یا جمعی به کار کردن برای افراد یا شرکتها وادار سازند.رؤسا و کارگزاران ردههای بالاتر هم اجازه ندارند به کار اجباری زنان متوسّل شوند. (عبادی، 1373، ص 218)
کار اجباری زنان، که به عنوان و به دلیل تأدیه و تسویه مالیات و دیگر حقوق قانونی انجام میگیرد و یا کار اجباری بانوان، که از سوی رؤسا به بهانهها و به دلایل شغلی و اداری بر زنان کارمند و کارگر تحمیل میگردد، غیرقانونی است و باید ملغا شود. افزون بر آن، هیچیک از امتیازاتی که به افراد، شرکتها یا شخصیتهای حقوقی واگذار میشود، نباید اثر آن یا تفسیری که از آن صورت میگیرد، موجب تحمیل کار اجباری بر زنان به منظور تولید بیشتر و افزونتر گردد.مسئولیت تحمیل و ترویج کار اجباری زنان بر عهده مقامات عالی کشوری است که در آن کار اجباری را بر زنان کارگر و کارمند تحمیل میکنند. (عبادی، 1373، ص 218)
2. اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوّب 1327)
از جمله دلایل تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر آن بود که ملل دنیا ایمان خود را به حق بشر برای بهرهمندی او از حقوق اساسی و ایمان خود را به مقام و ارزش انسانی و تساوی حقوق زن و مرد اعلام کردند و تصمیم راسخ گرفتند به پیشرفت اجتماعی کمک کنند و محیط آزادی را فراهم آورند که در آن دسترسی به زندگی بهتر امکانپذیر باشد. طبعا کمک به پیشرفت اجتماعی، فراهمآوری محیط آزاد و دسترسی به زندگی بهتر، بدون تساوی زن و مرد در همه عرصههای اجتماعی و از جمله تساوی در فعالیتهای اقتصادی میسّر نیست. (دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 1370، ص 123)
بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر، زن و مرد آزاد به دنیا آمده و از لحاظ حیثیت و حقوق اجتماعی برابرند و از این رو، نمیتوان آنان را به بهانه نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده، ثروت و موقعیت، از انتخاب شغل باز داشت. همچنین نباید زنان را به دلیل وضعیت سیاسی، اداری، قضایی و سیاسی کشور و سرزمینی که در آن زندگی میکنند و یا به آنان تعلّق دارند، خواه این کشور مستقل باشد یا تحت محدودیت (مثلاً، تحت استعمار) از تصدّی مشاغلی که به آن علاقه دارند، منع کرد و یا به مشاغلی که به آن علاقهای ندارند، گمارد. هر زنی حق دارد از زندگی اقتصادی دلخواه، آزادی در انتخاب شغل و امنیت شغلی برخوردار باشد و نمیتوان او را مجبور کرد که برده شود و حتی نمیتوان او را در خرید و فروش برده مشارکت داد و البته حق هم ندارد داوطلبانه به داد و ستد برده بپردازد.
نباید زنان را تحت شکنجه یا مجازات ظالمانه قرار داد و بر خلاف انسانیت و شئون بشری، به پذیرفتن شغلی گمارد و آنان را از انتخاب شغل دلخواه محروم کرد؛ باید شخصیت شغلی آنان را که قانون پذیرفته است، به رسمیت شناخت. زن در برابر قانون، با مرد مساوی است و حق دارد بدون تبعیض و به طور مساوی، برای کسب و حفظ شغل از حمایت قانون برخوردار شود و حق دارد در مقابل هر تبعیضی و علیه هر تحریکی که او را در شرایط مساوی، در رده پایینتر شغلی با مرد قرار میدهد، حمایت مساوی قانون رامطالبه کند.
زنان در برابر اعمالی که حقوق و امتیازات شغلی آنان را مورد تجاوز قرار میدهد و آن حقوق و امتیازات در قوانین اساسی یا قوانین دیگر به رسمیت شناخته شده، حق رجوع به محاکم ملّی مصالحه را دارند. هیچ کس نمیتواند زنی را خودسرانه از کاری باز دارد و یا او را به دلیل پرداختن به شغلی حبس کند یا تبعید نماید. زنان حق دارند دعاوی خود را درباره مشاغل خویش، در دادگاهی مستقل، بیطرف و منصفانه و به صورت علنی مطرح نمایند. زن میتواند در شرایط مساوی، به مشاغل عمومی کشورش دسترسی داشته باشد و مالک قانونی دسترنج خود باشد. هیچکس نمیتواند او را به دلیل اشتغال به کاری که قانون پذیرفته است، تحت تعقیب یا مجازات قرار دهد. بنابراین، او حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید و شرایط منصفانه و رضایتبخشی برای کاری که به آن اشتغال دارد، مطالبه کند. او باید بدون هیچ تبعیض در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت دارد. زن در قبال کاری که انجام میدهد باید حقوق مکفی و درخور شأن دریافت کند. پیوستن به اتحادیههای کارگری و مانند آن، که از حقوق زنان شاغل دفاع میکنند، حق قانونی اوست. وی در قبال کار، حق استراحت، فراغت و تفریح دارد و اجازه دارد که از مرخصیهای ادواری با حقوق استفاده کند. در مواقع بیکاری، مورد حمایت قانون قرار گیرد و از شرایطی آبرومندانه در زندگی برخوردار شود. زنان برای انجام بهینه کاری که بر عهده میگیرند، حق آموزش دارند و دروازههای آموزش باید با شرایط مساوی به روی مرد و زن باز باشد. (گروه نویسندگان، 1380، ص 102)
3. مقاولهنامه تساوی اجرت کارگران زن و مرد در قبال کار همارزش (مصوّب 1330)
بر پایه مقاولهنامه شماره 100 مصوّب کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار، هر یک از کشورهای عضو باید اجرای اصل تساوی اجرت کارگران زن و مرد را در قبال کار همارزش تشویق نمایند و اجرای آن را درباره عموم کارگزاران تأمین کنند. اجرای این اصل ممکن است با وضع قوانین داخلی و با انعقاد پیمانهای دستهجمعی بین کارفرمایان و کارگران صورت گیرد. اتخاذ تصمیم درباره شیوه ارزیابی تعیین میزان اجرت مساوی، با مقامات صلاحیتدار است و در مواردی که میزان اجرت به موجب قراردادهای دستهجمعی تعیین شده باشد، با طرفین عاقد قراردادهاست. البته اختلاف بین میزان اجرت مساوی، در صورتی که بدون ملاحظه جنسیت باشد، مخالف اصل «تساوی اجرت زن و مرد در قبال کار همارزش» محسوب نمیشود، ولی دولتهای عضو به هر صورتی که مناسب بدانند، باید در اجرای مقاولهنامه با سازمانهای کارفرمایی و کارگری ذینفع همکاری کنند. (آرتیدار، 1382، ص 149)
سازمان ملل متحد در کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان (مصوّب 1331)، به مسئله اشتغال زنان توجه کرده است؛ زیرا در آن دولتها متعاهد و مکلّف شدهاند برای همه پناهندگان، از جمله پناهندگان زن، که قانونا در سرزمینهای آنها به سر میبرند، زمینه کار و اشتغال در امور کشاورزی، صنعتی، کارهای دستی، انواع تجارت، تأسیس شرکتهای بازرگانی و مانند آن را فراهم آورند و با آنها رفتار معمولی و مساعد داشته باشند. (ناصرزاده، 1372، ص 200)
4. مقاولهنامه نفی تبعیض در امور مربوط به استخدام و اشتغال (مصوّب 1337)
کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار در مقاولهنامه شماره 111 آورده است: هرگونه قضاوت یا تقدّم، که بر پایه نژاد، رنگ پوست، جنسیت، مذهب، عقیده سیاسی، سابقه ملّیت و طبقه اجتماعی برقرار گردد و در امور مربوط به استخدام و اشتغال، احتمال موفقیت و رعایت مساوات بین زن و مرد را بکلی از میان ببرد و یا به آن لطمه وارد کند، ممنوع است. البته قضاوت و یا تقدّم، که بر پایه صلاحیت حرفهای باشد، تبعیض محسوب نخواهد شد.
هریک از دولتهای عضو موظف است طبق اصول معیّنی که با رسوم و سنن محلّی مطابقت دارد، یک سیاست عمومی و ملّی، که هدف آن استقرار تساوی و احتمال موفقیت در استخدام و اشتغال زن و مرد را فراهم میآورد و هرگونه تبعیضی را از بین میبرد، اتخاذ نمایند. دولتها باید همکاری و مساعدت سازمانهای کارگری و کارفرمایی را به قبول و اجرای سیاست مزبور جلب نمایند و تمام مقرّرات قانونی یا اصول معمول اداری را، که با اصل فوق مباینت دارد، لغو یا اصلاح کنند. دولتهای عضو باید اقداماتی را که سازمانهای کارگری و کارفرمایی در حمایت از بعضی اشخاص شاغل به دلیل جنسیت یا سن یا شخصیت یا موقعیت اجتماعی به عمل میآورند، متوقف سازند. (عبادی، 1373، ص 267) علاوه بر این، قانون مربوط به قرارداد بینالمللی رفع هر گونه تبعیض نژادی (مصوّب 1346) مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشاره دارد که زنان همچون مردان، حق کار کردن دارند و نیز مجازند شغل خود را آزادانه انتخاب نمایند و از شرایط عادلانه و رضایتبخش بهرهمند شوند و از حمایت قانونی در برابر بیکاری برخوردار باشند و برای کار مساوی، از حقوق یکسان استفاده کنند. (روزنامه رسمی، 1347، ص 3)
5. میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (مصوّب 1345)
بر پایه میثاق، دولتهای عضو متعهد میشوند حقوق پیشبینی شده در میثاق را بدون تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگری که منشأ ملّی یا اجتماعی، مالی یا نسبی داشته باشد، تضمین نمایند. بنابراین، کشورهای عضو باید بکوشند تساوی حقوق زنان و مردان در استفاده از کلیه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مقرّر در میثاق را برآورند.در این زمینه، دولتهای عضو باید حق کار را برای زنان به رسمیت بشناسند و نیز به آنها فرصت دهند تا شغلی را آزادانه انتخاب یا قبول کنند که به وسیله آن به معاش خانواده کمک نمایند. دولتها برای تحقق موارد مزبور، اقدامات مقتضی به عمل میآورند. این اقدامات شامل راهنمایی، تربیت فنی، آموزش حرفهای، طرحریزی، تعیین خط مشی و دیگر تدابیر لازم میشود. اقدامهای مذکور از لوازم توسعه مداوم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اشتغال تام و مولّد است، مشروط به اینکه به آزادیهای اساسی، سیاسی و اقتصادی زن لطمهای وارد نکند. (ناصرزاده، 1372، ص 47)
کشورهای متعاهد حق زنان نیز در استفاده از شرایط عادلانه و مساعد، کار و اشتغال را میپذیرند و موارد ذیل را فراهم میکنند:
ـ پرداخت مزد منصفانه و اجرت مساوی برای کار با ارزش مساوی، بدون هیچگونه تمایزی بین مرد و زن. البته لازم است تضمینهای کافی داده شود تا شرایط کار زنان پایینتر از شرایط کار مردان نباشد.
ـ شغلی که زنان بر عهده میگیرند باید برای آنان و خانوادههایشان مزایای کافی و پیشبینی شده در میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی داشته باشد.
ـ مشاغلی که بر عهده زنان گذاشته میشود باید از ایمنی و بهداشت کار کافی و قابل قبول برخوردار باشد.
ـ زنان باید فرصتهای مساوی با مردان در دسترسی به مدارج مناسب و عالیتر را داشته باشند، بدون هیچگونه ملاحظهای، جز لیاقت.
ـ زنان همچون مردان، در قبال کار، از فراغت، مرخصی، ساعت معقول کار و استفاده از حقوق ایّام تعطیل برخوردارند.
اعضای میثاق متعهدند تا:
اولاً، اجازه دهند زنان شاغل برای پیشبرد و حفظ منافع اقتصادی و اجتماعی خود و با رعایت ضوابط، اتحادیه کارگری تأسیس کنند و در آن عضویت یابند و به فعالیت بپردازند. دسترسی به این حق را نمیتوان محدود کرد، مگر آنکه تشکیل اتحادیه کارگری و عضویت در آن به امنیت ملّی، نظم عمومی و آزادیهای مدنی لطمهای بزند.
ثانیا، به اتحادیههای کارگری زنان شاغل اجازه تأسیس بدهند و نیز با الحاق آنها با فدراسیونها یا کنفدراسیونها یا اتحادیههای ملّی، بینالمللی و منطقهای مخالفتی نکنند.
ثالثا، مانع اعتصاب زنان شاغل نشوند، مشروط به اینکه مقرّرات کشور را رعایت کنند. به هر روی، زنان شاغل حق دست زدن به اعتصاب را دارند.
رابعا، به حمایت از مادران شاغل پیش از زایمان و پس از آن بپردازند. در آن مدت، مادران کارگر باید از مرخصی با حقوق و دیگر مزایای تأمین اجتماعی بهره گیرند.
6. اعلامیه تهران (مصوّب 1347)
کنفرانس بینالمللی حقوق در سال 1347 در تهران برگزار شد تا به بررسی پیشرفت حاصل از اعلامیه جهانی حقوق طی بیست سال گذشته و تنظیم برنامهای برای آینده بپردازد. اعلامیه پایانی کنفرانس، که به «اعلامیه تهران» مشهور است، بر نکات ذیل تأکید میورزد:
ـ از همه اعضا میخواهد به تعهدات رسمی خود در ترویج و تشویق احترام به حقوق و آزادیهای اساسی بشر برای همه، چه زن و چه مرد، بدون هیچگونه تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب و سایر عقاید بپردازند.
ـ تبعیضی که هنوز زنان نقاط گوناگون جهان به آن دچارند، باید از میان برداشته شود. قایل شدن به وضع اجتماعی (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) پستتر برای زنان خلاف منشور ملل متحد و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر است. اجرای کامل اعلامیه مزبور به از میان بردن هرگونه تبعیض علیه زنان میانجامد و برداشتن تبعیض لازمه پیشرفت بنیآدم است. (عبادی، 1373، ص 295)
اعلامیه تهران با اشاره و تأکید بر دو سند بینالمللی تنظیم شده است. بدین روی:
اولاً، هدف خود را بررسی نتایج اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار میدهد که در آن بارها بر تساوی حقوق مرد و زن، نفی تبعیض مبتنی بر جنسیت، و اجرت مساوی در مقابل کار مساوی برای زن و مرد تأکید شده است.
ثانیا، پستتر شمردن زنان را نسبت به مردان به استناد منشور ملل متحد نفی میکند؛ زیرا در مقدّمه منشور ملل متحد (مصوّب 1344) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به لزوم اعتقاد و احترام به حقوق اساسی بشر و حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و تساوی حقوق بین زن و مرد اشاره شده است. (ثقفی عامری، 1370، ص 135)
ثالثا، در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (مصوّب 1345) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از دولتهای طرف این میثاق میخواهد که تعهد بسپارند تا حقوق شناخته شده میثاق را درباره کلیه افراد مقیم و تابع حاکمیتشان بدون هیچ گونه تمایزی از قبیل جنسیت محترم شمرده، اجرای آن را تضمین نمایند و تساوی حقوق زنان و مردان را در استفاده از حقوق مدنی و سیاسی تأمین کنند.(مبشّری،1357،ص118)
رابعا، در میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، سیاسی و فرهنگی (مصوّب 1345) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر این نکته تأکید شده است که زنان حق دارند از رفاه و زندگی آبرومندانه برخوردار باشند. برای نیل به این مهم، آنها مجازند به کار بپردازند و از حاصل دسترنج خویش در بهبود شرایط زندگی، اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و مانند آن استفاده نمایند. (الهدی، 1357، ص 54)
کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتاید (مصوّب 1352) به شکل و صورت دیگری به تبعیض در مورد زنان پرداخته است. در این کنوانسیون آمده است: هرگونه اقدام قانونی یا غیرقانونی، که هدف آن بازداشتن زنان رنگین پوست از مشارکت در زندگی اقتصادی (شغلی) است، یا هدف آن ایجاد تعمّدیِ شرایط برای محروم کردن آنها از حقوق بشر و آزادیهایی همچون حق کار و حق تشکیل اتحادیههای کارگری مجاز باشد، تبعیضنژادیبهشمارمیآید.(روزنامهرسمی،1362،ص6)
7. کنوانسیون رفع کلیه تبعیضات علیه زنان (مصوّب 1358)
کنوانسیون رفع کلیه تبعیضات علیه زنان به استناد حقوق اساسی بشر، برابری حقوق زن و مرد را پذیرفته است؛ زیرا بر پایه حقوق اساسی بشر، که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده، برقراری تبعیض بین زن و مرد مجاز نیست؛ چراکه افراد بشر آزاد به دنیا آمده و از نظر مقام و منزلت و حقوق، یکسان بوده و مجاز به استفاده از کلیه حقوق (همچون حق اشتغال) و آزادیها (مانند حق آزادی انتخاب شغل) بدون اعمال هیچگونه تمایزی از جمله جنیست، هستند. (ناصرزاده، 1372، ص 63)
کنوانسیون بر این نکته تأکید میکند که برابری زن و مرد در اشتغال، موجب استیفای حقوق آن دو میشود، و نیز اعلام میدارد: اعمال تبعیض به هر نحو علیه حقوق شغلی زنان، ناقض اصل برابری و احترام به شخصیت بشر است و علاوه بر این، مانع شرکت زنان در شرایط مساوی با مردان در زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میشود و از کامیابیها و موفقیتهای جامعه و خانواده ممانعت به عمل میآورد و تحوّل و ارتقای کامل استعدادهای زنان را به منظور خدمت به کشور و بشریت، مشکلتر میسازد و گاه دسترسی به حداقل مواد غذایی، بهداشت، تحصیل و اشتغال را از آنان سلب میکند. (مهرپور، 1379، ص 407)
دولتهای عضو کنوانسیون، تمام اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد تا هرگونه تبعیض علیه زنان در زمینه شغلی از بین برود و بر اساس اصل «تساوی حقوق بین زنان و مردان»، اعطای حقوق مشابه به مردان و زنان تضمین شود؛ به ویژه باید حق زنان در موارد ذیل رعایت و به رسمیت شناخته شود:
ـ اشتغال به کار؛
ـ استفاده از امکانات شغلی مشابه با مردان و نیز بهرهگیری از ضوابط یکسان با مردان در خصوص انتخاب شغل؛
ـ انتخاب آزادانه حرفه و پیشه، ارتقای مقام شغلی، برخورداری از امنیت شغلی و تمام امتیازات و شرایط شغلی و استفاده از دورههای آموزش حرفهای (شغلی) و بازآموزی، از جمله: کارآموزی و شرکت در دورههای آموزش حرفهای پیشرفته و دیگر آموزشهای مرحلهای شغلی؛
ـ دریافت دستمزد برابر و همچنین استفاده از مزایا و برخورداری از رفتار یکسان در مشاغل دارای ارزش برابر، به علاوه پذیرش و اعمال قضاوت یکسان درباره کار آنان با کار مشابه مردان؛
ـ استفاده از بیمههای اجتماعی، به ویژه در دوران بازنشستگی، دوره بیکاری و ناتوانی و دوره پیری و مانند آن با استفاده از مرخصی استحقاقی با حقوق؛
ـ رعایت اصول بهداشتی برای حفظ سلامتی زنان شاغل و رعایت ایمنی در محیط کار زنان و حفظ تندرستی آنها در دوران بارداری؛
برای جلوگیری از اعمال تبعیضات علیه زنان و تضمین حق مسلّم آنان در کار و اشتغال، کنوانسیون انجام اقدامات ذیل را توصیه میکند:
ـ ممنوعیت اخراج به دلیل بارداری یا مرخصی زایمان و ممنوعیت تبعیض در اخراج بر اساس اختلافات زناشویی؛
ـ صدور اجازه مرخصی زایمان با حقوق یا مزایای اجتماعی دیگر بدون از دست دادن شغل و مزایای اجتماعی قبلی برای زنان شاغل.
ـ تشویق به ارائه خدمات اجتماعی برای توانمند شدن زنان برای انجام بهتر تعهدات خانوادگی و هماهنگ کردن مناسبتر آن با مسئولیتهای شغلی؛
ـ حمایت خاص از زنان شاغل هنگام بارداری و تصدّی مشاغل زیانآور.
قوانین و مقرّرات مزبور به طور متناسب و همراه با پیشرفت اجتماعی و هماهنگ با افزایش اطلاعات علمی و فنی، مورد بررسی مجدّد، تجدید چاپ، لغو یا تمدید قرار خواهد گرفت. (همان، 38)
8. اعلامیه اسلامی حقوق بشر (مصوّب 1369)
در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، زنان همچون مردان حق ازدواج و اشتغال دارند و هیچ قید و بندی که بر پایه نژاد، رنگ یا قیمومیت باشد، نمیتواند آنان را از این حقوق محروم سازد. علاوه بر این، جامعه و دولت موظّفند موانع فراروی ازدواج و اشتغال آنان را بردارند و راههای آن را آسان کنند. این اعلامیه در ضمن، میافزاید: از حیث انسانی و شغلی، زن با مرد برابر است و به همان اندازه که زن وظایف شغلی دارد، از حقوق شغلی نیز برخوردار است. تأمین نفقه زن و خانوادهای که زن پایه و اساس آن است، از وظایف مرد به شمار میآید، ولی این امر، زن را محروم یا بینیاز از کار و اشتغال نمیسازد. (بستهنگار، 1380، ص 57)
اعلامیه اسلامی حقوق بشر تأکید میکند که زنان حق دارند تا چنانچه توانایی کار داشته باشند، از حمایت دولت و جامعه برای کار کردن برخوردار شوند. زنان همانند مردان، آزادی انتخاب کار شایسته را دارند، مشروط به اینکه مصلحت آنان، خانواده و جامعه برآورده شود. دستمزد زن کارگر تفاوتی با مرد کارگر ندارد و زن از مزد عادلانه در مقابل کاری که ارائه میکند، بهره میگیرد. نباید او را از حق استفاده از مرخصی، پاداش و ترفیع شغلی محروم کرد. در مقابل بهرهمندی از مزایای مزبور، زن موظّف است که در کار خود، اخلاص و درستکاری پیشه کند. افزون بر آن، زن مجاز است صاحب و مالک دستمزد و دسترنجی باشد که حاصل کار و اشتغال اوست و حق دارد آن را به هر شکلی که به او و دیگران ضرر نرساند، صرف و یا هزینه کند. (بستهنگار، 1380، ص 57)
از دیگر اصول اعلامیه اسلامی حقوق بشر، میتوان اصول ذیل را در مورد اشتغال زنان برداشت کرد: زنان حق دارند:
ـ علم بیاموزند تا به کمک آن بتوانند مشاغل مناسب به دست آورند.
ـ از دولت بخواهند مشاغل متنوّعی برای آنان فراهم آورد تا آزادی انتخاب شغلی وسیعتری بیابند.
ـ به اشتغال بپردازند و آن را برای خیر و سعادت خود و بشریت به کار گیرند.
ـ از طریق اشتغال به کار، شخصیت خود را بهگونهای تقویت کنند که آمادگی پذیرش مسئولیتهای مهمتری را بیابند.
ـ نه برده شوند و نه بردگی را در تمامی ابعادش به عنوان شغل برگزینند.
ـ در محیطی پاک و بدون مفاسد و بیماریهای جسمی، روحی و اخلاقی به اشتغال بپردازند.
- از مراکز پزشکی مناسب برای درمان بیماریهای ناشی از کار برخوردار باشند.
ـ شغلی را مطالبه نمایند که مخدوش کننده حیثیت و شرافتشان نباشد.
ـ از کار اجباری امتناع کنند و از اشتغال به امور خلاف شرع پرهیز نمایند.
ـ به شغل اقتصادی متناسب با تواناییهای روحی و جسمی خود مبادرت ورزند.
ـ از مزایا و درآمدهای ناشی از اشتغال برای ارتقا و تکامل معنوی و مادی خود بهره گیرند.
ـ از دولت بخواهند آموزشهای شغلی لازم برای انجام کیفیتر شغلی را که بر عهده گرفتهاند، برایشان فراهم کند.
ـ از هر کسی که مانع اشتغال آنان میشود به دادگاههای صالح ملّی شکایت کنند.
به هر روی، روح اعلامیه اسلامی حقوق بشر از حرمت(حرام بودن) اشتغال زن جانبداری نمیکند، بلکه همانگونه که زنان مسلمان عصر رسالت با مراعات قواعد اسلامی به مشاغل و حِرَف گوناگون، اعم از تجارت، کشاورزی، دامداری و خدمات عمومی اشتغال داشتهاند، از اشتغال زنان حمایت میکند. (حکیمپور، 1382، ص 213)
9. منشور حقوق و مسئولیتهای زن در کشورهای اسلامی (مصوّب 1385)
منشور «حقوق و مسئولیتهای زن در کشورهای اسلامی»، که در اولین کنفرانس بینالمللی «حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی» در تیرماه 1385 از سوی «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» ارائه شد، درباره اشتغال زنان چنین آورده است:
حق اشتغال زنان پس از رسیدن به سن قانونی کار، به رسمیت شناخته میشود و به آنان اجازه داده خواهد شد شغل خود را آزادانه انتخاب نمایند و با بهکارگیری سرمایههای فردی و یا جمعی و با رعایت قوانین اسلامی، از آن شغل برای کسب درآمد سود بجویند. زنان مجازند درآمد حاصل از کار را به هر نحوی که بخواهند، هزینه کنند.
زنان در بهرهمندی از اطلاعات، آموزشها، کسب مهارتها و امکانات کار برای دستیابی به شغل و حفظ آن، محق هستند و حق دارند از حمایت قانون در این مورد برخوردار شوند. آنها برای انتخاب شغل، باید از مشاوره شغلی و کاریابی، که توسط بانوان ارائه میگردد، استفاده نمایند. باید به زنان در شرایط کار مساوی با مردان، مزد و مزایای برابر پرداخت کرد. (جمعی از نویسندگان، 1385، ص 26)
منشور حقوق و مسئولیتهای زن درباره مشاغل زنان به موارد ذیل نیز میپردازد:
ـ حق بهرهمندی از امنیت شغلی، اخلاقی و ایمنی و مسئولیت رعایت عفاف در محیط کار؛
ـ حق معافیت زنان از کار اجباری، خطرناک، سخت و زیان آور در محیط کار؛
ـ حق برخورداری از تسهیلات و ضوابط و قوانین متناسب با مسئولیتهای خانوادگی (همسری ـ مادری) زنان برای جذب، بهکارگیری، ارتقا و بازنشستگی خویش در زمان اشتغال؛
ـ حق برخورداری از تأمین اجتماعی و تسهیلات اقتصادی؛
ـ حق مشارکت زنان در سیاستگذاریهای اقتصادی و ایجاد و اداره تشکّلهای اقتصادی و عضویت در آنها؛
ـ حق و مسئولیت دریافت و پرداخت دیه ناشی از اشتغال و دیگر خسارات بر اساس قوانین و مقرّرات؛
ـ حق برخورداری از حمایتهای قانونی مناسب و کارآمد برای ممانعت از بهرهکشی و تجارت و جلوگیری از بهکارگیری زنان و دختران در مشاغل غیرقانونی و غیر مشروع. (جمعی از نویسندگان، 1385، ص 26)
اساس منشور بر این اعتقاد بنیادین استوار است که در اسلام، زن و مرد در امور ذیل و در برابر خداوند یکسان هستند:
ـ فطرت و سرشت: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» (روم: 3)؛
ـ هدف خلقت:«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات:56)؛
ـ برخورداری از استعدادها و امکانات:«وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» (جاثیه:13)؛
ـ امکان کسب ارزشها:«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» (نحل:97)؛
ـ پاداش و جزای اعمال فارغ از جنسیت:«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» (زلزال:7 و 8)؛
ـ پیشتازی در ارزشها:«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا»(فرقان: 74)؛
ـ تنها ملاک مزیّت آن دو به واسطه رشد همهجانبه انسانی و در سایه دانش: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»(زمر:9) و تقوای الهی است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.» (حجرات: 13)
ب. قوانین جمهوری اسلامی ایران و اشتغال زنان
در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز به موارد متعددی برمیخوریم که در آن، به شکلهای متفاوت به مسئله «اشتغال زنان» اشاره شده است؛ از جمله قانون اساسی:
1. قانون اساسی جمهوری اسلامی (مصوّب 1358)
در قانون اساسی آمده است: «تأمین حقوق همهجانبه افراد، اعم از زنان و مردان، از وظایف دولت جمهوری اسلامی است. بخشی از این حقوق، به شغل زنان برمیگردد؛ یعنی اینکه زنان حق دارند همانند مردان، از شغل برخوردار باشند. بنابراین، نمیتوان آنها را از شغلی که به آن علاقه دارند، محروم کرد، مشروط به اینکه شغلی که برمیگزینند با موازین اسلام مغایرت نداشته باشد. پس حقوق شغلی زنان و مردان ایرانی یکسان در حمایت قانون قرار دارد.» (قانون اساسی، 1358، ص 33)
جهتگیری سیاستگذاران در محق دانستن زنان به داشتن شغلی مناسب و درخور شأن، به این دیدگاه الهی برمیگردد که تفاوت ذاتی بین زن و مرد وجود ندارد. خانم گرجی نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، هنگامی که مورد اعتراض واقع شد که چرا از حقوق زنان از جمله حقوق اشتغال آنان در مجلس دفاع نمیکند، پاسخ میدهد: «وقتی صحبت از انسان است، اصلاً بازگویی جدا کردن حساب زن از مرد، خود یک شرک است ... اختلاف لازمه وجود انسان است، حتی دو انسان هم با هم یکسان نیستند و اما اینکه گفته میشود: زن به رشد فکری نمیرسد و زن ناقصالعقل، ناقصالایمان، ناقصالحظوظ است، اگر که نقص هست در عقل او نیست و باید در فطرت ناقص باشد که البته نیست؛ زیرا خدا ناقص نمیآفریند.» (اداره تبلیغات و انتشارات مجلس شورای اسلامی، 1358، ج 4، ص 418)
تأکید خانم گرجی آن است که اصولاً نباید تفاوتی بین زن و مرد قایل شد تا بخواهیم از حقوق شغلی و دیگر حقوق زن یا مرد دفاع کنیم. او واژه «انسان» را جایگزین واژه «زن» و «مرد» میکند و لزومی نمیبیند که از حقوق زن یا مرد دفاع شود، بلکه معتقد است: زمانی که از حقوق انسان سخن میگویم، مراد حقوقی است که هم زن دارد و هم مرد. بنابراین، تفاوتی هم نباید بین وضعیت شغلی زنان و مردان قایل شد، مگر در جایی که به ناتوانی جسمی زنان و مردان برمیگردد.
با توجه به دیدگاه مزبور است که قانون اساسی تفاوتی بین مشاغل و وضعیت شغلی زنان و مردان قایل نمیشود. از این روست که ویژگیهایی را که قانون اساسی برای مشاغل زنان برمیشمارد، تفاوتی با ویژگیهایی که برای مردان مدّ نظر قرار میگیرد، ندارد. ویژگیهای این مشاغل عبارت است از:
ـ زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او را فراهم آورد.
ـ زمینههای لازم را برای گذران مناسب دوره بارداری و سپس ایفای نقش مادری پدید آورد.
در وضعیت شغلی که قانون اساسی طرّاحی میکند، علاوه بر موارد مزبور، بر نکات ذیل نیز تأکید میشود:
الف. نمیتوان زنان را به انتخاب شغلی مجبور کرد.
ب. زنان آزادی انتخاب شغل دارند.
ج. نمیتوان آنها را به کاری گمارد که زمینه بهرهکشی از کارشان وجود داشته باشد.
در این الگو، زنان همانند مردان باید مشاغلی را انتخاب کنند که به توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور کمک میرساند، به گونهای که از سلطه اقتصادی بیگانه جلوگیری کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند.
واضعان قانون اساسی بر این نکته تأکید ورزیدهاند که زنان مالک حاصل کسب و کار مشروع خویشاند و هیچکس حق ندارد حاصل کسب و کار زنان را سلب نماید. (علویان، 1381، ص 91)
خانواده واحد بنیادی جامعه است و زن واحد بنیادی خانواده. از این رو، قانون اساسی توجه ویژهای به موضوع خانواده نشان داده است؛ از جمله بر تشکیل آسان خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی. به همین دلیل، اشتغال زنان در اموری که به استواری روابط خانوادگی و به قداست و پاسداری از آن آسیب میرساند، مطلوب نظر قانون اساسی نیست. در مجلس خبرگان قانون اساسی، فلسفه تأسیس و ذکر اصل مزبور اینگونه بیان شده است:
«این اصل به منظور اهمیت دادن به نظام خانواده است که یک نظام خاص اجتماعی است که خانواده به معنای واقعی خانواده در جامعه محفوظ بماند و عوامل و شرایطی که خانواده را سست میکند و از بین میبرد...، در مقرّرات و قوانین و برنامهریزیها چاره اندیشی شود. چون در زندگی ماشینی، زنها از محیط خانواده به محیط کار جذب میشوند و همین رفتن زن از محیط خانواده به محیط کار و جذب شدن در آن، خانواده را تضعیف میکند و خانواده را از آن معنای واقعی خانواده بیرون میبرد و آن را متلاشی میسازد و خانواده را در جامعه بزرگ جذب میکند. این اصل برای این است که بگوییم: مقرّرات، قوانین و برنامهها طوری تنظیم شود که خانواده در جامعه بزرگ جذب نشود و معنای آن محفوظ بماند؛ نه تنها محفوظ بماند، بلکه وسایلی هم فراهم بکنیم که این وسایل برای تشکیل و حفظ و حراست خانواده، آن هم خانواده سالم، خانوادهای بر مبنای حق، بر مبنای اخلاق و فضیلت، که تأمین کننده مرد و زن و بچهها و هر کسی که منتسب به آن خانواده است، ضروری است... در این اصل، حق زن در مقابل حق مرد مورد تکیه بالخصوص نیست، بلکه از خانواده به عنوان یک واحد بنیادی اسم برده شده که در مقابل هضم شدن خانواده در جامعه و از بین رفتن خانواده به مفهوم اصلی خانواده است. البته زن میتواند کار کند، به حدّی که لطمه به حقوق بچهها نزند و با وظایف مادری و شوهرداری منافاتی نداشته باشد.جذب شدن زن در محیط کار، به طوری که عواطف بین شوهر و زن و بچه، مادر، مهر مادر، تربیت اولاد، بکلی از بین برود، باید جلوی این گرفته شود.» (اداره تبلیغات و انتشارات مجلس شورای اسلامی، 1358، ج 4، ص 440)
بر پایه این سخنان و دیگر مطالبی که درباره زن و خانواده در مجلس خبرگان قانون اساسی مطرح شد، هر شغلی را که مرد برمیگزیند، زن عضو دیگر خانواده، هم میتواند همان را داشته باشد. بر پایه قانون اساسی، زن و مرد به عنوان دو عضو اساسی خانواده، حق دارند مالک سرمایه، کارخانه و کار خویش باشند. همانگونه که زن میتواند کارمند شود، مرد هم میتواند کارمند باشد، مشروط به آنکه مشروع و انسانی باشد و با رعایت موازین اسلامی تحقق یابد و به وظایف مرد و زن در خانواده آسیب نرساند و موجب اختلاط و اختلاف بین زن و مرد نشود.
یکی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی زوایای دیگری از شرایط و الگوی کار زن در بیرون از خانه را مطرح کرده است: «در سابق، که زنها در منزل بودند، دیدیم که چه جور خانه را اداره میکردند، چه صفایی بود، بچهها خوب تربیت میشدند، ملاحظه رفاقت و دوستی بچهها میشد، ملاحظه نشست و برخاست بچهها میشد که دروغ نگویند و مرتکب کارهای بد نشوند! حالا خانم به اداره میرود و مرد هم سر کار خود میرود؛ یعنی در این میان، بچه بدون سرپرست میماند.» (همان، ص 435) منظور از این سخنان آن است که اگر کار زن در بیرون از خانه منجر به فروپاشی و سست شدن بنیان خانواده شود اسلام برای آن اولویتی قائل نیست البته این مسئله دارای موارد استثنائی نیز هست. البته باید به این نکته توجه کرد که هرکس، چه زن و چه مرد، به اندازه زحمتی که در انجام یک یا چند کار تحمل میکند باید از دستمزد مناسب آن برخوردار شود. از اینرو، از شرایطی که اسلام در زمینه اشتغال عرضه کرده میتوان دریافت که زنان همچون مردان نمیتوانند کارهای سنگینی همانند حفر قنات انجام دهند. پس نباید انتظار داشته باشند که همپای مردانی که به کارهای سنگین میپردازند، از حقوق برابر برخوردار شوند.
2. قانون خدمت نیمهوقت بانوان (مصوّب 1362)
مجلس شورای اسلامی در 10 آذر 1362 این ماده واحده را تصویب کرد: وزارتخانهها و مؤسسات مشمول قانون استخدام کشوری و شرکتهای دولتی و مؤسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است، میتوانند در صورت تقاضای بانوان کارمند رسمی و ثابت خود و با موافقت بالاترین مقام مسئول، خدمت بانوان را نیمهوقت تعیین نمایند. علاوه بر این، به دستگاههای موضوع این قانون اجازه داده شد در صورت تقاضای بانوان کارمند رسمی و ثابت خود و با موافقت بالاترین مقام مسئول، همچنین بتوانند به جای نیمهوقت کردن آنان، ساعات خدمت آنها را به سه چهارم کار مقرّر تقلیل دهند. مدت و نحوه و ترتیب انجام خدمت نیمهوقت و وضع پست ثابت سازمانی و میزان حقوق و مزایا و نحوه محاسبه سنوات خدمت و بازنشستگی و اعطای پایه و ارتقای گروه و مرخصی، به موجب قانونی که از طرف سازمان امور اداری و استخدامی کشور تهیه شده و به تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد رسید، مشخص خواهد گردید. (دفتر امور زنان، 1372، ص 74)
مجلس شورای اسلامی قانون نحوه اجرای قانون مربوط به خدمت نیمهوقت بانوان (مصوّب 1364) را به شرح ذیل تصویب کرد:
ـ «در اجرای بندهای 1 و 2 از اصل 21 قانون اساسی، بانوان کارمند رسمی و ثابت وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها و نیروهای مسلّح و مؤسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است، میتوانند در صورت موافقت وزیر یا بالاترین مقام مؤسسه متبوع خود، از خدمت نیمهوقت استفاده نمایند.» (دفتر امور زنان، 1372، ص 75)
ـ «خدمت نیمهوقت خدمتی است که ساعات کار آن طبق مقرّرات این قانون، نصف ساعات کار مقرّر هفتگی وزارتخانه و مؤسسات مربوط باشد. نحوه و ترتیب انجام خدمت نیمهوقت بر اساس ساعات کار وزارتخانهها و مؤسسه ذیربط و طبق نظر بالاترین مقام مسئول دستگاه، تعیین خواهد گردید و در هیچ مورد، کمتر از نصف ساعات کار مقررّ هفتگی وزارتخانه و مؤسسه و شرکت مربوط نخواهد بود.»
ـ «کارمندانی که از خدمت نیمه وقت استفاده میکنند نصف حقوق گروه و پایه و یا حقوق ثابت و فوقالعاده شغل و یا مزایای شغل و یا عناوین مشابه دیگر وفوقالعادهها و مزایایی که به طور مستمر پرداخت میشود به آنان تعلّق خواهد گرفت، و لیکن فوقالعادههای محل خدمت، بدی آب و هوا و محرومیت از تسهیلات زندگی از محدودیت مذکور مستثنا بوده و به طور کامل پرداخت میشود.»
ـ «میزان حقوق و مزایایی که بر اساس مقرّرات این قانون، به کارمندان نیمهوقت تعلّق خواهد گرفت مشمول مقرّرات مربوط به حداقل پرداختی به کارکنان شاغل دولت نخواهد بود.»
ـ «حداقل استفاده از خدمت نیمهوقت یک سال میباشد و در مورد مشمولین طرح طبقهبندی مشاغل معلمان کشور، تاریخ انقضای خدمت مزبور مقارن با اتمام سال تحصیلی خواهد بود.»
ـ «کارمندان پیمانی و غیر ثابت دستگاههای اجرایی مشمول مقرّرات این قانون نیستند و استفاده مستخدمین رسمی و ثابت از این قانون موکول به پایان یافتن خدمت آزمایشی یا مشابه آن خواهد بود.»
ـ «سنوات خدمت نیمهوقت بانوان از لحاظ سابقه خدمت لازم برای بازنشستگی و استفاده از حقوق وظیفه یا مستمری، به طور کامل محسوب خواهد شد، لیکن در احتساب حقوق بازنشستگی و وظیفه یا مستمری و نیز دریافت پایه اینگونه کارمندان (علاوه بر مدت خدمت تماموقت) نصف مدت خدمت نیمهوقت منظور و محسوب خواهد گردید. کسور بازنشستگی یا حق بیمه مربوط به سهم کارمندان مزبور به نسبت حقوق و مزایایی که بر اساس این قانون به آنان تعلّق میگیرد، کسر و به صندوق مربوط واریز خواهد شد. سنوات خدمت نیمهوقت بانوان به شرط پرداخت کسور بازنشستگی و حق بیمه به نسبت تمام حقوق گروه و پایه یا حقوق ثابت و فوقالعاده شغل و یا عناوین مشابه، تا سه سال از لحاظ حقوق بازنشستگی، در حکم خدمت تماموقت محسوب میشود.»
ـ «دوران استفاده از مرخصی استحقاقی طبق مقرّرات مربوط به کارکنان و کارمندان، تماموقت بوده و فقط میزان حقوق و فوقالعاده شغل و نیز سایر مزایای مستمر اینگونه مستخدمین نصف مبالغ مربوط به کارمندان تمام وقت خواهد بود.»
ـ «مدت استفاده از مرخصی استعلاجی و زایمان برای بانوان مشمول خدمت نیمهوقت، مانند کارمندان تمام وقت خواهد بود و در آن مدت، از لحاظ حقوق و مزایا تابع مقرّرات مربوط به خدمت نیمهوقت خواهند بود.»
ـ «سنوات خدمت کارمندان نیمهوقت و ارتقای گروه به نسبت نصف سوابق تجربی مقرّر در طرح طبقهبندی مشاغل و یا مقرّرات مربوط محاسبه خواهد گردید.»
ـ «در صورتی که کارمندان نیمهوقت قبل از پایان مدت خدمت نیمهوقت درخواست انجام خدمت تمام وقت را بنمایند، در صورت ضرورت و موافقت وزارتخانه و مؤسسه مربوط، خدمت نیمهوقت آنان به خدمت تمام وقت تبدیل خواهد گردید و در هر حال، خدمت نیمهوقت کمتر از یک سال نخواهد بود.»
ـ «استفاده از خدمت نیمهوقت موکول به درخواست کتبی مستخدم و صدور حکم جداگانه در این مورد است و در حکم، باید نحوه و ترتیب خدمت نیمهوقت و مدت استفاده از خدمت نیمهوقت و سایر موارد مشخص گردد.»
ـ «مشمولین این قانون به هیچ وجه و تحت هیچ عنوانی نمیتوانند در وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی یا غیر دولتی دیگر به کار اشتغال ورزند و در صورت اشتغال در واحدهای مذکور، از دستگاه متبوع خود اخراج شده و حقوق و مزایای آنان از تاریخ اشتغال قطع میگردد.» (آرتیدار، 1382، ص 163)
3. قانون کار (مصوّب 1369)
بر پایه ماده 75 قانون کار، انجام کارهای خطرناک، سخت و زیانآور و نیز حمل بار بیشتر از حدّ مجاز با دست بدون استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگران زن ممنوع است. دستورالعمل و تعیین نوع و میزان این قبیل موارد با پیشنهاد شورای عالی کار تهیه و به تأیید وزیر کار و امور اجتماعی رسید. آییننامه مربوط به حمل بار با دست بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگران زن بر نکات ذیل تأکید ورزیده است:
ـ «منظور از حمل بار با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی در این آییننامه، عبارت از: بلند کردن، پایین نهادن، حمل و جابهجایی اشیا و بار از نقطهای به نقطهای دیگر توسط یک نفر و به وسیله دست و بدون بهکارگیری هرگونه ابزار و وسائل مکانیکی میباشد.»
ـ «منظور از بار متعارف در این آییننامه، باری است که با توجه به شکل، اندازه، ابعاد، نوع، درجه حرارت آن، کارگری که دارای شرایط جسمانی مناسب باشد، بتواند آن را به راحتی حمل نماید.»
ـ «حداکثر وزن مجاز برای حمل بار متعارف با دست و بدون استفاده از ابزار مکانیکی برای کارگر زن، حدود 20 کیلوگرم میباشد.»
ـ «حداکثر وزن مجاز برای حمل بار متعارف با دست و بدون استفاده از ابزار مکانیکی برای کارگر زن نوجوان، حدود 10 کیلوگرم میباشد.»
ـ «حداکثر وزن مجاز برای حمل بار متعارف با دست و بدون استفاده از ابزار مکانیکی برای کارگر مرد نوجوان، حدود 20 کیلوگرم میباشد.»
ـ «کارفرما مکلّف است نحوه صحیح بلند کردن بار، جابهجایی و حمل آن را به کارگران زن آموزش دهد.»
ـ «حمل بار و جابهجایی بار موضوع مواد 2 و 4 این آییننامه برای زنان در طول مدت بارداری و همچنین ده هفته پس از زایمان، ممنوع میباشد.» (همان، ص 162)
قانون کار تسهیلات دیگری را نیز برای زنان کارگر فراهم آورده است؛ از جمله:
ـ «مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن جمعا 90 روز است. حتیالامکان 45 روز از این مرخصی باید پس از زایمان مورد استفاده قرار گیرد. برای زایمان توأمان 14 روز به مدت مرخصی اضافه میشود.(1) پس از پایان مرخصی زایمان، کارگران زن به کار سابق خود باز میگردند و این مدت با تأیید سازمان تأمین اجتماعی جزو سوابق خدمت محسوب میشود. حقوق ایّام مرخصی زایمان طبق مقرّرات قانون تأمین اجتماعی، پرداخت خواهد شد.»
ـ «در مواردی که به تشخیص پزشک سازمان تأمین اجتماعی، نوع کار برای کارگر باردار خطرناک یا سخت تشخیص داده شود، کارفرما تا پایان دوره بارداری وی، بدون کسر حقوق، کار مناسبتر و سبکتری به او ارجاع نماید.»
ـ «در کارگاههایی که دارای کارگر زن هستند کارفرما مکلّف است به مادران شیرده تا پایان دو سالگی کودک، پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیر دادن بدهد. این فرصت جزو ساعات کار آنان محسوب میشود. و همچنین کارفرما مکلّف است متناسب با تعداد کودکان و با در نظر گرفتن گروه سنّی آنها، مراکز مربوط به نگهداری کودکان (از قبیل شیرخوارگاه، مهد کودک و...) را ایجاد نماید.»(2) (همان، ص 213)
______________________________
1. به موجب بند «الف» تبصره 1 ماده 1 قانون تنظیم خانواده و جمعیت، مصوب 26 اردیبهشت1372، مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن برای فرزندان چهارم و بعد، که پس از یک سال از تصویب قانون مزبور متولّد میشوند، از مرخصی استحقاقی موجود و آتی کارگر کسر میشود.
2. به موجب بند «ب» تبصره 1 ماده 1 قانون تنظیم خانواده و جمعیّت، مصوب 26 اردیبهشت 1372، هزینه نگهداری فرزندان کارگر زن در مراکز نگهداری، برای فرزندان چهارم و بعد، که پس از یک سال از تصویب این قانون متولّد میشوند، به عهده کارگر خواهد بود.
________________________________________
4. سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران (مصوّب 1371 شورای عالی انقلاب فرهنگی)
انقلاب اسلامی ایران با الهام از حرکت پیامبر عظیمالشأن اسلام و پیروی از رهنمودهای رهبر فقید انقلاب امام خمینی رحمهالله ، برقراری قسط و عدالت اجتماعی و استقرار احکام متعالی اسلام را سرلوحه امور خود قرار داد و طی سالهای پس از پیروزی، همواره تلاش مسئولان نظام بر این بوده تا با ایجاد شرایط و زمینههای مطلوب، اصلاحات لازم را درباره مناسبات فردی و اجتماعی به عمل آورد. از این رهگذر، زنان جامعه، که در نظام گذشته متحمّل بیشترین صدمات گردیده و به بهانه «آزادی» از بسیاری حقوق اسلامی و انسانی خود محروم شده بودند، این امکان را یافتند که فارغ از دیدگاههای متحجّرانه پوسیده و مبتذل غربزده، از سرچشمه اسلام ناب محمّدی صلیاللهعلیهوآله سیراب شوند و در جایگاه و منزلت واقعی خود قرار گیرند و همچون صدر اسلام، به مثابه نیمه مؤثر پیکره اجتماع، به وظایف و تکالیف الهی خود عمل کنند. بدینروی، زن مسلمان ایرانی امروز از یک سو، با ایمان کامل به وظیفهاش، به عنوان محور اصلی در خانواده و به لحاظ نقش عظیمی که در تربیت و پرورش انسانهای متعالی به عهده دارد، شایسته زیباترین ستایشهاست، و از دیگر سو، به برکت تسهیلات و امکانات و شرایط مناسب اجتماعی زن ایران، در صحنههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به فعالیت اشتغال دارد و با ایثار و تحمّل مشکلات، در رشد فرهنگی جامعه، افزایش تولیدات اقتصادی و ارائه خدمات بهداشتی نقشی مؤثر و ارزشمند ایفا میکند و چنانچه سیاستهای فرهنگی مناسب از این مشارکت ایثارگرانه وی حمایتهای لازم قانونی به عمل آورند، وی قادر خواهد بود با ایفای کامل نقش مادری و انجام وظیفه صیانت از خانواده، سلامت معنوی و آینده جامعه را تضمین کند و در کنار آن، در تأمین نیازهای خود و جامعهاش، بیش از پیش مؤثر واقع شود.
از اینرو و با تأکید مجدّد بر نقش زن در خانواده به عنوان وظیفه اصلی و ضرورت اشتغال مفید و مؤثر وی در این نهاد مقدّس، سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران از سوی شورای انقلاب فرهنگی ایران بدین شرح اعلام گردیده است:
ـ «با توجه به قداست مقام مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به اهمیّت نقش زنان در فرایند رشد فرهنگی و توسعه اقتصادی، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه، در نظر گرفته شود.»
ـ «اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و اداری از جمله شرایط و لوازم تحقق عدالت اجتماعی و تعالی جامعه است و باید به آن وقع لازم گذاشته شود.»
ـ «همکاری و تعاون اعضای خانواده با یکدیگر برای اداره مطلوب امور خانه و به منظور ایفای هر چه بهتر مسئولیتهای اجتماعی، ضروری است.»
ـ «شرایط و محیط کاری اجتماعی بانوان باید به گونهای مهیّا شود که زمینه رشد معنوی، علمی و حرفهای آنان فراهم شود و به دیانت، شخصیت، منزلت و سلامتی فکری و روحی و جسمی آنان لطمهای وارد نیاید.»
ـ «با توجه به نقش زنان در پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی به عنوان نیمی از جمعیت، باید تسهیلات لازم برای اشتغال آنان، از سوی دستگاههای اجرایی فراهم آید و برنامهریزیهای مناسب حسب اولویت صورت گیرد و به علاوه، قوانین و امکانات فوقالعادهای نیز برای اشتغال زنان تا سر حدّ رفع نیاز و با توجه موارد ذیل در نظر گرفته شود:
الف. مشاغلی که پرداختن بدان از سوی زنان مطلوب شارع است؛ مانند: مامایی و رشتههای پزشکی و تدریس.
ب. مشاغلی که با ویژگیهای بانوان از لحاظ روحی و جسمی متناسب است؛ مانند علوم آزمایشگاهی، مهندسی الکترونیک، داروسازی، مددکاری، مترجمی.
ج. مشاغلی که هیچگونه مزیّت و برتری در آن برای شاغلان زن و مرد وجود ندارد و یا انتخاب آن به صورت طبیعی صورت میگیرد و ملاک آن تخصص و تجربه است، نه جنسیت؛ مانند: کارگری ساده در رشتههای فنی و خدماتی.
د. مشاغلی که یا به دلیل منع شرعی یا شرایط خشن کار و یا به دلیل ارزشهای اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی برای بانوان نامناسب است؛ مانند: آتشنشانی.»
ـ «تشویق بانوان تحصیلکرده و متخصص باتجربه به احراز سمتهای مدیریت و مشاغل ستادی، به منظور امکان استفاده از کارایی آنها در سطوح عالی اجرایی.»
ـ «با توجه به اینکه نیروهای متخصص و تحصیلکرده در هر جامعهای ارزشمندترین سرمایههای آن به شمار میآیند و برای آموزش و تربیت علمی آنان سرمایهگذاری هنگفت صورت گرفته است، باید:
اولاً، انتخاب صحیح و تحصیل در رشتههای متناسب با اشتغال بانوان، هر چه کاملتر امکانپذیر شود.
ثانیا، تسهیلات لازم برای استفاده از تواناییهای زنان کارشناس، متخصص و تحصیلکرده فراهم آید، بهگونهای که اهتمام آنان به ایفای نقش خود در خانواده وشرایط زندگی، منجر به کنارهگیری از فعالیت اجتماعی نشود.»
ـ «دستگاههای تبلیغاتی و رسانههای گروهی باید بر اساس سیاستهای مصوّب، در زمینههای اشتغال زنان، بهگونهای تبلیغ کنند که به هیچوجه هموار کننده پیشرفت هجوم شرق و غرب به ارزشهای اعتقادی و اسلامی ما نباشد. به علاوه، این تبلیغات باید زمینهساز جذب و به کارگیری زنان در فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و تولیدی شود. همچنین تبلیغات دستگاهها و رسانهها باید بینش غلط اجتماعی را که گاه به مخالفت و ممانعت با اشتغال زنان برمیخیزد، اصلاح کند و ضرورت حضور زنان برای رشد و سازندگی کشور را بر همه مردم معلوم و مشخص نمایند.»
ـ «در تعیین ارزش کار در شرایط مساوی، دست کم، حقالزحمه و مزایای مساوی منظور شود.»
ـ «با توجه به اهمیتی که نظام جمهوری اسلامی ایران به استحکام بنیان خانواده و نقش تربیتی و سازنده زنان در خانه قایل است، مقرّرات و تسهیلات لازم به مناسبت شغل مادرانه در نظر گرفته شود؛ از قبیل: استفاده از مرخصی با حقوق، تقلیل ساعت کار، مزایای بازنشستگی با سنوات کمتر خدمت، امنیت شغلی، برخورداری از تأمین اجتماعی در مواقع بیکاری، بیماری، پیری یا ناتوانی از کار.»
ـ «امکانات آموزشهای فنی و حرفهای و نیز فرصتهای شغلی مناسب برای بانوان نانآور خانوار فراهم آید و در این زمینه، بانوان نانآور خانوار در اولویت قرار گیرند.»
ـ «فرصتهای شغلی مناسب برای مادران خانهدار در محیط خانه و در کنار فرزندان، بدون محدودیت وقت و با منظور کردن مزد، در قبال کار و تسهیلات تعاونی ایجاد شود.» (همان، ص 345)
5. قانون حمایت از مادران شاغل در دوران شیردهی (مصوّب 1374)
مجلس شورای اسلامی در 22 اسفند 1374 قانون حمایت از مادران کارگر و کارمند در دوران شیردهی را تصویب کرد. برخی از مسائل مورد اشاره این قانون عبارتند از:
ـ «مرخصی زایمان تا سه فرزند برای مادرانی که فرزند خود را شیر میدهند، در بخشهای دولتی و غیر دولتی چهار ماه میباشد. مادران شیرده پس از شروع به کار مجدّد، در صورت ادامه شیردهی، میتوانند حداکثر تا 20 ماهگی کودک، روزانه یک ساعت از مرخصی (بدون کسر از مرخصی استحقاقی) استفاده کنند. امنیت شغلی مادران پس از پایان مرخصی زایمان و در حین شیردهی، باید تأمین شود.»
ـ «دستگاههای دولتی و وابسته به دولت از جمله سازمانهایی که شمول قانون آنها مستلزم ذکر نام است و دیگر دستگاههایی که به لحاظ مقرّرات خاص استخدامی، مشمول قانون کار نیستند، موظّف به ایجاد تسهیلات مناسب برای تغذیه شیرخوارگان با شیر مادر در جوار محل کار کارکنان زن میباشند.»
ـ «به منظور سیاستگذاری، نظارت و تعیین نحوه آن بر اجرای این قانون، کمیتهای با عنوان کمیته سیاستگذاری و نظارت بر ترویج تغذیه با شیر مادر در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل میشود. اعضای این کمیته، که با حکم وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عضویت کمیته منصوب میشوند، عبارتند از:
الف. معاون امور بهداشتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛
ب. معاون امور دارو و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛
ج. رئیس سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران؛
د. دو نفر از اعضای کمیته کشوری ترویج تغذیه با شیر مادر؛
ه. یک نفر پزشک متخصص اطفال؛
ز. یک نفر متخصص علوم تغذیه؛
ح. یک نفر روحانی آشنا به مبانی اسلامی که حداقل 6 سال دوره خارج فقه و اصول را طی کرده باشد.
ط. یک نفر به نمایندگی از شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی.»
ـ «وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میتواند نسبت به تشکیل کمیتههای ترویج تغذیه با شیر مادر و حمایت از مادران در دروان شیردهی در استانها، اقدام نماید. کمیتههای موضوع این ماده موظّف خواهند بود نتایج اقدامات خود را به کمیته سیاستگذاری و نظارت بر ترویج تغذیه با شیر مادر در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گزارش نمایند.»
ـ «اعضای کمیتههای موضوع این قانون و مأمورین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مجازند از مراکز ارائهدهنده خدمات بهداشتی و درمانی، داروخانهها و سایر مؤسساتی که در ارتباط با تولید و توزیع جانشینشوندههای شیر مادر فعالیت میکنند بازدید به عمل آورند. اینگونه مؤسسات مکلّف به همکاری میباشند.»
ـ «متخلّفین از اجرای این قانون، با رعایت مراتب و دفعات جرم، به تعزیر از قبیل نصب پارچه تخلّف بر سر داروخانه، تعطیل موقت آن، قطع موقت بعضی خدمات شهری یا جزای نقدی و در صورت تکرار جرم، به حداکثر تعزیر و جزای نقدی در محاکم صالحه محکوم میگردند.» (همان، ص 185)
نتیجه
اسناد بینالمللی حق کار کردن برای زن، صرف نظر از جنس، رنگ، نژاد، عقیده و مانند آن را به رسمیت شناخته است؛ از جمله:
«هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایتبخش برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. به علاوه، همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت دارند و نیز هر کس که کار میکند حق مزد منصفانه و رضایتبخش را خواهد داشت که زندگی او و خانوادهاش را موافق شئون اسلامی تأمین کند و آن را در صورت لزوم، با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی تکمیل نماید و همچنین هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود، با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیهها نیز شرکت کند.» (منصوری لاریجانی، 1374، ص 385)
در اسناد حقوق بشر اسلامی نیز تفاوتی بین زن و مرد در کار کردن به چشم نمیخورد. مطابق این اسناد، کارْ حقی است که دولتها و جامعه باید آن را برای هر کسی که قادر به انجام آن است، تضمین کنند و هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته را دارد، به گونهای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود. هر کارگری حق دارد از امنیت و سلامت و دیگر تأمینهای اجتماعی برخوردار باشد و نباید او را به کاری واداشت که توانش را ندارد یا او را به کاری اکراه نمود یا از او بهرهکشی کرد یا به او زیان رساند. هر کارگری بدون فرق میان زن و مرد، حق دارد در مقابل کاری که ارائه میدهد، به سرعت مزد عادلانه دریافت دارد؛ همچنین حق استفاده از مرخصیها و پاداشها و ترفیعات استحقاقی را نیز دارد. در مقابل، او موظّف است که در کار خود اخلاص و درستکاری داشته باشد. اگر کارگران با کارفرمایان اختلاف پیدا کردند دولت موظّف است برای حلّ این اختلاف و از بین بردن ظلم و اعاده حق و پایبندی به عدل، بدون اینکه به نفع طرفی عدول کند، دخالت نماید. (زاهدی، 1381، ص 65)
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در اینباره آمده است: هر کسی حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت و نظام سیاسی موظّف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد، امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز این مشاغل ایجاد نماید. (قانون اساسی، 1358، ص 20) قانون اساسی معیار واگذاری شغل به مردان و زنان را در عدم مباینت با اسلام، مصالح عمومی، حقوق دیگران و نیاز جامعه برمیشمارد. (قانون اساسی، 1358، ص 20) بنابراین، زنان را به دلیل سلیقههای شخصی و خرافات اجتماعی نمیتوان از عهده گرفتن شغلی بازداشت. علاوه بر این، یکی از مؤلّفههای اقتصاد در جمهوری اسلامی، تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور دستیابی به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل و ابزار کار در اختیار همه کسانی است که قادرند کاری را انجام دهند و شغلی را بر عهده گیرند، ولی وسایل و ابزار کار ندارند. (سپهری، 1381، ص 134)
شغلی که زنان و مردان برمیگزینند باید فرصت و توان کافی را برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی آنان فراهم آورد و نیز به افزایش مهارت و ابتکار آنها مدد رساند. بنابراین، سیاستگذران قانون اساسی نمیخواستهاند زنان کارمند و زنان کارگر تنها شغلی بر عهده بگیرند، بلکه در صدد بودهاند بهگونهای سیاستگذاری نمایند که هم از توان جسمی و روحی زنان در توسعه اقتصادی جامعه استفاده کنند و هم رشد معنوی زنان را دامن بزنند. همین معنا و مفهوم در اصول دیگر قانون اساسی نیز آمده و از این رو، به نظر میرسد تأکید مکرّر قانون اساسی بر این اصل کلی، اهمیت و ضرورت تأمین همزمان نیازهای مادی و معنوی اجتماعی را نشان میدهد که نقش زنان در آن غیرقابل انکار است؛ از جمله، طرّاحان قانون اساسی تعیین صفات و شرایط قاضی را به قانون عادی محوّل کردهاند.
مجلس شورای اسلامی نیز در سال 1361 مقرّر نمود: قضات از میان مردان واجد شرایط انتخاب شوند؛ ولی تحوّلات بعدی سبب گردید نقش زنان در دستگاه قضایی افزایش یابد. برابر با اصلاحیه سال 1374، زنان امتیازات جدیدی در امر قضاوت پیدا کردند؛ از جمله اینکه زنان واجد شرایط قادرند با پایه قضایی همانند مردان، در پستهای مشاورت دیوان عدالت اداری، دادگاههای مدنی خاص، قاضی تحقیق، مستشاری اداره حقوقی و نظایر آن انجام وظیفه نمایند. (آرتیدار، 1382، ص 185) بنابراین، میتوان گفت: قانون اساسی در زمینه حقوق اجتماعی و در الگویی که برای مشاغل زنان ارائه میکند:
ـ تشابه حقوقی میان زن و مرد را نفی میکند.
ـ تبعیض حقوقی میان زن و مرد را نفی مینماید.
ـ تفاوت حقوقی میان زن و مرد را میپذیرد.
ـ تعیین مصادیق تفاوت برابر با موازین اسلامی را بر عهده قانون عادی میگذارد. (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1368، ص 20 ـ 25)
منابع
62. آرتیدار، طیّبه، قوانین و مقرّرات ویژه زنان در جمهوری اسلامی، 1382، تهران، زیتون.
63. اداره تبلیغات و انتشارات مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1358، تهران، مجلس، ج 4.
64. الهدی، اعلامیههای جهانی حقوق بشر و میثاقهای بینالمللی، 1357، تهران، الهدی.
65. بستهنگار، محمّد، حقوق بشر از منظر اندیشمندان، 1380، تهران، انتشار.
66. پیام هاجر، آذر 1371، تهران، چاپ هاجر.
67. ثقفی عامری، ناصر، سازمان ملل متحد و مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی، 1370، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
68. جمعی از نویسندگان، حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، 1385، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
69. حکیمپور، محمّد، حقوق زن در کشاکش سنّت و تجدّد، 1382، تهران، نواندیش.
70. دفتر امور زنان، جایگاه زن در قانون، 1372، تهران، نهاد ریاست جمهوری.
71. روزنامه رسمی، 1347 و 1362، تهران، وزارت دادگستری، ش 6852 و 11655.
72. زاهدی، فضلالله، بررسی تطبیقی شرایط کار زنان، 1381، تهران، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی.
73. سپهری، محمّدرضا، حقوق بنیادین کار، 1381، تهران، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی.
74. عبادی، شیرین، تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران، 1373، تهران، روشنگران.
75. علویان، محمّدرضا، کار زنان در حقوق ایران و حقوق بینالمللی، 1381، تهران، روشنگران.
76. فصلنامه دانشکده حقوق و علوم سیاسی، بهمن 1370، تهران، دانشگاه تهران، ش 4.
77. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1358، تهران، مجلس شورای اسلامی، چ سوم.
78. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1368، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل انتشارات و تبلیغات.
79. گروه نویسندگان، حقوق بشر از دیدگاه اسلام: آراء دانشمندان ایرانی، 1380، تهران، هدی.
80. مبشّری، اسدالله، حقوق بشر، 1357، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
81. منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحوّل حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با حقوق بشر در اسلام، 1374، تهران، تابان.
82. مهرپور، حسین، حقوق زن از منظر حقوق داخلی، مبانی فقهی و موازین بینالمللی، 1379، تهران، اطلاعات.
83. ناصر زاده، هوشنگ، اعلامیههای حقوق بشر، 1372، تهران، ماجد، چ دوم.
اسناد بینالمللی و قوانین جمهوری اسلامی به شکلهای گوناگون، به مسئله «اشتغال زنان» پرداختهاند. حجم کنوانسیونها و مقاولهنامهها و دیگر سندهای بینالمللی درباره اشتغال زنان نسبت به قوانین مربوط به اشتغال زنان در جمهوری اسلامی بیشتر، ولی از کیفیت انسانی و دینی نازلتری برخوردار است؛ زیرا مبنای حقوق بشر غربی بر انسانمداری بدون توجه به خدا بنا شده، اما در حقوق بشر اسلامی، خدامحوری مهمترین اصل در تدوین و وضع قوانین به شمار میرود. با این وصف، واضعان و مجریان حقوق بشر غربی و حتی سازمانهای بینالمللی میکوشند بیتوجه به فرهنگهای بومی و دینی، ارزشهای اروپایی و آمریکایی در باب حقوق زنان را به همه جهان صادر و یا بر آنها تحمیل نمایند. مطالعه مقاله ذیل موجب میشود با تفاوتهای بیشتری و در عین حال، شباهتهایی در بین دو دیدگاه، به اشتغال زنان پی ببریم.
الف. اسناد بینالمللی حقوق بشر و اشتغال زنان
از میان انبوه اسناد بینالمللی حقوق بشر که به اشتغال زنان پرداختهاند، تنها به مواردی از آنها میپردازیم:
1. مقاولهنامه کار اجباری (مصوّب 1303)
بر پایه مقاولهنامه شماره 29 در خصوص کار اجباری، مصوّب کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار، دولتها و مقامات صلاحیتدار نباید اجازه دهند زنان به کار اجباری گمارده شوند تا حاصل کار اجباری آنان به نفع افراد یا شرکتها و یا شخصیتهای حقوقی تمام شود و یا در اختیار آنان قرار گیرد. علاوه بر این،چنانچه بعضی از قوانین به تحقق کار اجباری زنان منتج گردد، باید در اسرع وقت ملغا شود. همچنین مأموران محلّی، حتی در صورتی که وظیفهشان ایجاب نماید، نمیتوانند زنان و مردان را به کار و فعالیت موقت یا دایمی مجبور سازند و نیز مجاز نیستند آنها را به صورت فردی یا جمعی به کار کردن برای افراد یا شرکتها وادار سازند.رؤسا و کارگزاران ردههای بالاتر هم اجازه ندارند به کار اجباری زنان متوسّل شوند. (عبادی، 1373، ص 218)
کار اجباری زنان، که به عنوان و به دلیل تأدیه و تسویه مالیات و دیگر حقوق قانونی انجام میگیرد و یا کار اجباری بانوان، که از سوی رؤسا به بهانهها و به دلایل شغلی و اداری بر زنان کارمند و کارگر تحمیل میگردد، غیرقانونی است و باید ملغا شود. افزون بر آن، هیچیک از امتیازاتی که به افراد، شرکتها یا شخصیتهای حقوقی واگذار میشود، نباید اثر آن یا تفسیری که از آن صورت میگیرد، موجب تحمیل کار اجباری بر زنان به منظور تولید بیشتر و افزونتر گردد.مسئولیت تحمیل و ترویج کار اجباری زنان بر عهده مقامات عالی کشوری است که در آن کار اجباری را بر زنان کارگر و کارمند تحمیل میکنند. (عبادی، 1373، ص 218)
2. اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوّب 1327)
از جمله دلایل تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر آن بود که ملل دنیا ایمان خود را به حق بشر برای بهرهمندی او از حقوق اساسی و ایمان خود را به مقام و ارزش انسانی و تساوی حقوق زن و مرد اعلام کردند و تصمیم راسخ گرفتند به پیشرفت اجتماعی کمک کنند و محیط آزادی را فراهم آورند که در آن دسترسی به زندگی بهتر امکانپذیر باشد. طبعا کمک به پیشرفت اجتماعی، فراهمآوری محیط آزاد و دسترسی به زندگی بهتر، بدون تساوی زن و مرد در همه عرصههای اجتماعی و از جمله تساوی در فعالیتهای اقتصادی میسّر نیست. (دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 1370، ص 123)
بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر، زن و مرد آزاد به دنیا آمده و از لحاظ حیثیت و حقوق اجتماعی برابرند و از این رو، نمیتوان آنان را به بهانه نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده، ثروت و موقعیت، از انتخاب شغل باز داشت. همچنین نباید زنان را به دلیل وضعیت سیاسی، اداری، قضایی و سیاسی کشور و سرزمینی که در آن زندگی میکنند و یا به آنان تعلّق دارند، خواه این کشور مستقل باشد یا تحت محدودیت (مثلاً، تحت استعمار) از تصدّی مشاغلی که به آن علاقه دارند، منع کرد و یا به مشاغلی که به آن علاقهای ندارند، گمارد. هر زنی حق دارد از زندگی اقتصادی دلخواه، آزادی در انتخاب شغل و امنیت شغلی برخوردار باشد و نمیتوان او را مجبور کرد که برده شود و حتی نمیتوان او را در خرید و فروش برده مشارکت داد و البته حق هم ندارد داوطلبانه به داد و ستد برده بپردازد.
نباید زنان را تحت شکنجه یا مجازات ظالمانه قرار داد و بر خلاف انسانیت و شئون بشری، به پذیرفتن شغلی گمارد و آنان را از انتخاب شغل دلخواه محروم کرد؛ باید شخصیت شغلی آنان را که قانون پذیرفته است، به رسمیت شناخت. زن در برابر قانون، با مرد مساوی است و حق دارد بدون تبعیض و به طور مساوی، برای کسب و حفظ شغل از حمایت قانون برخوردار شود و حق دارد در مقابل هر تبعیضی و علیه هر تحریکی که او را در شرایط مساوی، در رده پایینتر شغلی با مرد قرار میدهد، حمایت مساوی قانون رامطالبه کند.
زنان در برابر اعمالی که حقوق و امتیازات شغلی آنان را مورد تجاوز قرار میدهد و آن حقوق و امتیازات در قوانین اساسی یا قوانین دیگر به رسمیت شناخته شده، حق رجوع به محاکم ملّی مصالحه را دارند. هیچ کس نمیتواند زنی را خودسرانه از کاری باز دارد و یا او را به دلیل پرداختن به شغلی حبس کند یا تبعید نماید. زنان حق دارند دعاوی خود را درباره مشاغل خویش، در دادگاهی مستقل، بیطرف و منصفانه و به صورت علنی مطرح نمایند. زن میتواند در شرایط مساوی، به مشاغل عمومی کشورش دسترسی داشته باشد و مالک قانونی دسترنج خود باشد. هیچکس نمیتواند او را به دلیل اشتغال به کاری که قانون پذیرفته است، تحت تعقیب یا مجازات قرار دهد. بنابراین، او حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید و شرایط منصفانه و رضایتبخشی برای کاری که به آن اشتغال دارد، مطالبه کند. او باید بدون هیچ تبعیض در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت دارد. زن در قبال کاری که انجام میدهد باید حقوق مکفی و درخور شأن دریافت کند. پیوستن به اتحادیههای کارگری و مانند آن، که از حقوق زنان شاغل دفاع میکنند، حق قانونی اوست. وی در قبال کار، حق استراحت، فراغت و تفریح دارد و اجازه دارد که از مرخصیهای ادواری با حقوق استفاده کند. در مواقع بیکاری، مورد حمایت قانون قرار گیرد و از شرایطی آبرومندانه در زندگی برخوردار شود. زنان برای انجام بهینه کاری که بر عهده میگیرند، حق آموزش دارند و دروازههای آموزش باید با شرایط مساوی به روی مرد و زن باز باشد. (گروه نویسندگان، 1380، ص 102)
3. مقاولهنامه تساوی اجرت کارگران زن و مرد در قبال کار همارزش (مصوّب 1330)
بر پایه مقاولهنامه شماره 100 مصوّب کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار، هر یک از کشورهای عضو باید اجرای اصل تساوی اجرت کارگران زن و مرد را در قبال کار همارزش تشویق نمایند و اجرای آن را درباره عموم کارگزاران تأمین کنند. اجرای این اصل ممکن است با وضع قوانین داخلی و با انعقاد پیمانهای دستهجمعی بین کارفرمایان و کارگران صورت گیرد. اتخاذ تصمیم درباره شیوه ارزیابی تعیین میزان اجرت مساوی، با مقامات صلاحیتدار است و در مواردی که میزان اجرت به موجب قراردادهای دستهجمعی تعیین شده باشد، با طرفین عاقد قراردادهاست. البته اختلاف بین میزان اجرت مساوی، در صورتی که بدون ملاحظه جنسیت باشد، مخالف اصل «تساوی اجرت زن و مرد در قبال کار همارزش» محسوب نمیشود، ولی دولتهای عضو به هر صورتی که مناسب بدانند، باید در اجرای مقاولهنامه با سازمانهای کارفرمایی و کارگری ذینفع همکاری کنند. (آرتیدار، 1382، ص 149)
سازمان ملل متحد در کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان (مصوّب 1331)، به مسئله اشتغال زنان توجه کرده است؛ زیرا در آن دولتها متعاهد و مکلّف شدهاند برای همه پناهندگان، از جمله پناهندگان زن، که قانونا در سرزمینهای آنها به سر میبرند، زمینه کار و اشتغال در امور کشاورزی، صنعتی، کارهای دستی، انواع تجارت، تأسیس شرکتهای بازرگانی و مانند آن را فراهم آورند و با آنها رفتار معمولی و مساعد داشته باشند. (ناصرزاده، 1372، ص 200)
4. مقاولهنامه نفی تبعیض در امور مربوط به استخدام و اشتغال (مصوّب 1337)
کنفرانس عمومی سازمان بینالمللی کار در مقاولهنامه شماره 111 آورده است: هرگونه قضاوت یا تقدّم، که بر پایه نژاد، رنگ پوست، جنسیت، مذهب، عقیده سیاسی، سابقه ملّیت و طبقه اجتماعی برقرار گردد و در امور مربوط به استخدام و اشتغال، احتمال موفقیت و رعایت مساوات بین زن و مرد را بکلی از میان ببرد و یا به آن لطمه وارد کند، ممنوع است. البته قضاوت و یا تقدّم، که بر پایه صلاحیت حرفهای باشد، تبعیض محسوب نخواهد شد.
هریک از دولتهای عضو موظف است طبق اصول معیّنی که با رسوم و سنن محلّی مطابقت دارد، یک سیاست عمومی و ملّی، که هدف آن استقرار تساوی و احتمال موفقیت در استخدام و اشتغال زن و مرد را فراهم میآورد و هرگونه تبعیضی را از بین میبرد، اتخاذ نمایند. دولتها باید همکاری و مساعدت سازمانهای کارگری و کارفرمایی را به قبول و اجرای سیاست مزبور جلب نمایند و تمام مقرّرات قانونی یا اصول معمول اداری را، که با اصل فوق مباینت دارد، لغو یا اصلاح کنند. دولتهای عضو باید اقداماتی را که سازمانهای کارگری و کارفرمایی در حمایت از بعضی اشخاص شاغل به دلیل جنسیت یا سن یا شخصیت یا موقعیت اجتماعی به عمل میآورند، متوقف سازند. (عبادی، 1373، ص 267) علاوه بر این، قانون مربوط به قرارداد بینالمللی رفع هر گونه تبعیض نژادی (مصوّب 1346) مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشاره دارد که زنان همچون مردان، حق کار کردن دارند و نیز مجازند شغل خود را آزادانه انتخاب نمایند و از شرایط عادلانه و رضایتبخش بهرهمند شوند و از حمایت قانونی در برابر بیکاری برخوردار باشند و برای کار مساوی، از حقوق یکسان استفاده کنند. (روزنامه رسمی، 1347، ص 3)
5. میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (مصوّب 1345)
بر پایه میثاق، دولتهای عضو متعهد میشوند حقوق پیشبینی شده در میثاق را بدون تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگری که منشأ ملّی یا اجتماعی، مالی یا نسبی داشته باشد، تضمین نمایند. بنابراین، کشورهای عضو باید بکوشند تساوی حقوق زنان و مردان در استفاده از کلیه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مقرّر در میثاق را برآورند.در این زمینه، دولتهای عضو باید حق کار را برای زنان به رسمیت بشناسند و نیز به آنها فرصت دهند تا شغلی را آزادانه انتخاب یا قبول کنند که به وسیله آن به معاش خانواده کمک نمایند. دولتها برای تحقق موارد مزبور، اقدامات مقتضی به عمل میآورند. این اقدامات شامل راهنمایی، تربیت فنی، آموزش حرفهای، طرحریزی، تعیین خط مشی و دیگر تدابیر لازم میشود. اقدامهای مذکور از لوازم توسعه مداوم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اشتغال تام و مولّد است، مشروط به اینکه به آزادیهای اساسی، سیاسی و اقتصادی زن لطمهای وارد نکند. (ناصرزاده، 1372، ص 47)
کشورهای متعاهد حق زنان نیز در استفاده از شرایط عادلانه و مساعد، کار و اشتغال را میپذیرند و موارد ذیل را فراهم میکنند:
ـ پرداخت مزد منصفانه و اجرت مساوی برای کار با ارزش مساوی، بدون هیچگونه تمایزی بین مرد و زن. البته لازم است تضمینهای کافی داده شود تا شرایط کار زنان پایینتر از شرایط کار مردان نباشد.
ـ شغلی که زنان بر عهده میگیرند باید برای آنان و خانوادههایشان مزایای کافی و پیشبینی شده در میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی داشته باشد.
ـ مشاغلی که بر عهده زنان گذاشته میشود باید از ایمنی و بهداشت کار کافی و قابل قبول برخوردار باشد.
ـ زنان باید فرصتهای مساوی با مردان در دسترسی به مدارج مناسب و عالیتر را داشته باشند، بدون هیچگونه ملاحظهای، جز لیاقت.
ـ زنان همچون مردان، در قبال کار، از فراغت، مرخصی، ساعت معقول کار و استفاده از حقوق ایّام تعطیل برخوردارند.
اعضای میثاق متعهدند تا:
اولاً، اجازه دهند زنان شاغل برای پیشبرد و حفظ منافع اقتصادی و اجتماعی خود و با رعایت ضوابط، اتحادیه کارگری تأسیس کنند و در آن عضویت یابند و به فعالیت بپردازند. دسترسی به این حق را نمیتوان محدود کرد، مگر آنکه تشکیل اتحادیه کارگری و عضویت در آن به امنیت ملّی، نظم عمومی و آزادیهای مدنی لطمهای بزند.
ثانیا، به اتحادیههای کارگری زنان شاغل اجازه تأسیس بدهند و نیز با الحاق آنها با فدراسیونها یا کنفدراسیونها یا اتحادیههای ملّی، بینالمللی و منطقهای مخالفتی نکنند.
ثالثا، مانع اعتصاب زنان شاغل نشوند، مشروط به اینکه مقرّرات کشور را رعایت کنند. به هر روی، زنان شاغل حق دست زدن به اعتصاب را دارند.
رابعا، به حمایت از مادران شاغل پیش از زایمان و پس از آن بپردازند. در آن مدت، مادران کارگر باید از مرخصی با حقوق و دیگر مزایای تأمین اجتماعی بهره گیرند.
6. اعلامیه تهران (مصوّب 1347)
کنفرانس بینالمللی حقوق در سال 1347 در تهران برگزار شد تا به بررسی پیشرفت حاصل از اعلامیه جهانی حقوق طی بیست سال گذشته و تنظیم برنامهای برای آینده بپردازد. اعلامیه پایانی کنفرانس، که به «اعلامیه تهران» مشهور است، بر نکات ذیل تأکید میورزد:
ـ از همه اعضا میخواهد به تعهدات رسمی خود در ترویج و تشویق احترام به حقوق و آزادیهای اساسی بشر برای همه، چه زن و چه مرد، بدون هیچگونه تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب و سایر عقاید بپردازند.
ـ تبعیضی که هنوز زنان نقاط گوناگون جهان به آن دچارند، باید از میان برداشته شود. قایل شدن به وضع اجتماعی (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) پستتر برای زنان خلاف منشور ملل متحد و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر است. اجرای کامل اعلامیه مزبور به از میان بردن هرگونه تبعیض علیه زنان میانجامد و برداشتن تبعیض لازمه پیشرفت بنیآدم است. (عبادی، 1373، ص 295)
اعلامیه تهران با اشاره و تأکید بر دو سند بینالمللی تنظیم شده است. بدین روی:
اولاً، هدف خود را بررسی نتایج اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار میدهد که در آن بارها بر تساوی حقوق مرد و زن، نفی تبعیض مبتنی بر جنسیت، و اجرت مساوی در مقابل کار مساوی برای زن و مرد تأکید شده است.
ثانیا، پستتر شمردن زنان را نسبت به مردان به استناد منشور ملل متحد نفی میکند؛ زیرا در مقدّمه منشور ملل متحد (مصوّب 1344) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به لزوم اعتقاد و احترام به حقوق اساسی بشر و حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و تساوی حقوق بین زن و مرد اشاره شده است. (ثقفی عامری، 1370، ص 135)
ثالثا، در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (مصوّب 1345) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از دولتهای طرف این میثاق میخواهد که تعهد بسپارند تا حقوق شناخته شده میثاق را درباره کلیه افراد مقیم و تابع حاکمیتشان بدون هیچ گونه تمایزی از قبیل جنسیت محترم شمرده، اجرای آن را تضمین نمایند و تساوی حقوق زنان و مردان را در استفاده از حقوق مدنی و سیاسی تأمین کنند.(مبشّری،1357،ص118)
رابعا، در میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، سیاسی و فرهنگی (مصوّب 1345) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر این نکته تأکید شده است که زنان حق دارند از رفاه و زندگی آبرومندانه برخوردار باشند. برای نیل به این مهم، آنها مجازند به کار بپردازند و از حاصل دسترنج خویش در بهبود شرایط زندگی، اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و مانند آن استفاده نمایند. (الهدی، 1357، ص 54)
کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایت آپارتاید (مصوّب 1352) به شکل و صورت دیگری به تبعیض در مورد زنان پرداخته است. در این کنوانسیون آمده است: هرگونه اقدام قانونی یا غیرقانونی، که هدف آن بازداشتن زنان رنگین پوست از مشارکت در زندگی اقتصادی (شغلی) است، یا هدف آن ایجاد تعمّدیِ شرایط برای محروم کردن آنها از حقوق بشر و آزادیهایی همچون حق کار و حق تشکیل اتحادیههای کارگری مجاز باشد، تبعیضنژادیبهشمارمیآید.(روزنامهرسمی،1362،ص6)
7. کنوانسیون رفع کلیه تبعیضات علیه زنان (مصوّب 1358)
کنوانسیون رفع کلیه تبعیضات علیه زنان به استناد حقوق اساسی بشر، برابری حقوق زن و مرد را پذیرفته است؛ زیرا بر پایه حقوق اساسی بشر، که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده، برقراری تبعیض بین زن و مرد مجاز نیست؛ چراکه افراد بشر آزاد به دنیا آمده و از نظر مقام و منزلت و حقوق، یکسان بوده و مجاز به استفاده از کلیه حقوق (همچون حق اشتغال) و آزادیها (مانند حق آزادی انتخاب شغل) بدون اعمال هیچگونه تمایزی از جمله جنیست، هستند. (ناصرزاده، 1372، ص 63)
کنوانسیون بر این نکته تأکید میکند که برابری زن و مرد در اشتغال، موجب استیفای حقوق آن دو میشود، و نیز اعلام میدارد: اعمال تبعیض به هر نحو علیه حقوق شغلی زنان، ناقض اصل برابری و احترام به شخصیت بشر است و علاوه بر این، مانع شرکت زنان در شرایط مساوی با مردان در زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میشود و از کامیابیها و موفقیتهای جامعه و خانواده ممانعت به عمل میآورد و تحوّل و ارتقای کامل استعدادهای زنان را به منظور خدمت به کشور و بشریت، مشکلتر میسازد و گاه دسترسی به حداقل مواد غذایی، بهداشت، تحصیل و اشتغال را از آنان سلب میکند. (مهرپور، 1379، ص 407)
دولتهای عضو کنوانسیون، تمام اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد تا هرگونه تبعیض علیه زنان در زمینه شغلی از بین برود و بر اساس اصل «تساوی حقوق بین زنان و مردان»، اعطای حقوق مشابه به مردان و زنان تضمین شود؛ به ویژه باید حق زنان در موارد ذیل رعایت و به رسمیت شناخته شود:
ـ اشتغال به کار؛
ـ استفاده از امکانات شغلی مشابه با مردان و نیز بهرهگیری از ضوابط یکسان با مردان در خصوص انتخاب شغل؛
ـ انتخاب آزادانه حرفه و پیشه، ارتقای مقام شغلی، برخورداری از امنیت شغلی و تمام امتیازات و شرایط شغلی و استفاده از دورههای آموزش حرفهای (شغلی) و بازآموزی، از جمله: کارآموزی و شرکت در دورههای آموزش حرفهای پیشرفته و دیگر آموزشهای مرحلهای شغلی؛
ـ دریافت دستمزد برابر و همچنین استفاده از مزایا و برخورداری از رفتار یکسان در مشاغل دارای ارزش برابر، به علاوه پذیرش و اعمال قضاوت یکسان درباره کار آنان با کار مشابه مردان؛
ـ استفاده از بیمههای اجتماعی، به ویژه در دوران بازنشستگی، دوره بیکاری و ناتوانی و دوره پیری و مانند آن با استفاده از مرخصی استحقاقی با حقوق؛
ـ رعایت اصول بهداشتی برای حفظ سلامتی زنان شاغل و رعایت ایمنی در محیط کار زنان و حفظ تندرستی آنها در دوران بارداری؛
برای جلوگیری از اعمال تبعیضات علیه زنان و تضمین حق مسلّم آنان در کار و اشتغال، کنوانسیون انجام اقدامات ذیل را توصیه میکند:
ـ ممنوعیت اخراج به دلیل بارداری یا مرخصی زایمان و ممنوعیت تبعیض در اخراج بر اساس اختلافات زناشویی؛
ـ صدور اجازه مرخصی زایمان با حقوق یا مزایای اجتماعی دیگر بدون از دست دادن شغل و مزایای اجتماعی قبلی برای زنان شاغل.
ـ تشویق به ارائه خدمات اجتماعی برای توانمند شدن زنان برای انجام بهتر تعهدات خانوادگی و هماهنگ کردن مناسبتر آن با مسئولیتهای شغلی؛
ـ حمایت خاص از زنان شاغل هنگام بارداری و تصدّی مشاغل زیانآور.
قوانین و مقرّرات مزبور به طور متناسب و همراه با پیشرفت اجتماعی و هماهنگ با افزایش اطلاعات علمی و فنی، مورد بررسی مجدّد، تجدید چاپ، لغو یا تمدید قرار خواهد گرفت. (همان، 38)
8. اعلامیه اسلامی حقوق بشر (مصوّب 1369)
در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، زنان همچون مردان حق ازدواج و اشتغال دارند و هیچ قید و بندی که بر پایه نژاد، رنگ یا قیمومیت باشد، نمیتواند آنان را از این حقوق محروم سازد. علاوه بر این، جامعه و دولت موظّفند موانع فراروی ازدواج و اشتغال آنان را بردارند و راههای آن را آسان کنند. این اعلامیه در ضمن، میافزاید: از حیث انسانی و شغلی، زن با مرد برابر است و به همان اندازه که زن وظایف شغلی دارد، از حقوق شغلی نیز برخوردار است. تأمین نفقه زن و خانوادهای که زن پایه و اساس آن است، از وظایف مرد به شمار میآید، ولی این امر، زن را محروم یا بینیاز از کار و اشتغال نمیسازد. (بستهنگار، 1380، ص 57)
اعلامیه اسلامی حقوق بشر تأکید میکند که زنان حق دارند تا چنانچه توانایی کار داشته باشند، از حمایت دولت و جامعه برای کار کردن برخوردار شوند. زنان همانند مردان، آزادی انتخاب کار شایسته را دارند، مشروط به اینکه مصلحت آنان، خانواده و جامعه برآورده شود. دستمزد زن کارگر تفاوتی با مرد کارگر ندارد و زن از مزد عادلانه در مقابل کاری که ارائه میکند، بهره میگیرد. نباید او را از حق استفاده از مرخصی، پاداش و ترفیع شغلی محروم کرد. در مقابل بهرهمندی از مزایای مزبور، زن موظّف است که در کار خود، اخلاص و درستکاری پیشه کند. افزون بر آن، زن مجاز است صاحب و مالک دستمزد و دسترنجی باشد که حاصل کار و اشتغال اوست و حق دارد آن را به هر شکلی که به او و دیگران ضرر نرساند، صرف و یا هزینه کند. (بستهنگار، 1380، ص 57)
از دیگر اصول اعلامیه اسلامی حقوق بشر، میتوان اصول ذیل را در مورد اشتغال زنان برداشت کرد: زنان حق دارند:
ـ علم بیاموزند تا به کمک آن بتوانند مشاغل مناسب به دست آورند.
ـ از دولت بخواهند مشاغل متنوّعی برای آنان فراهم آورد تا آزادی انتخاب شغلی وسیعتری بیابند.
ـ به اشتغال بپردازند و آن را برای خیر و سعادت خود و بشریت به کار گیرند.
ـ از طریق اشتغال به کار، شخصیت خود را بهگونهای تقویت کنند که آمادگی پذیرش مسئولیتهای مهمتری را بیابند.
ـ نه برده شوند و نه بردگی را در تمامی ابعادش به عنوان شغل برگزینند.
ـ در محیطی پاک و بدون مفاسد و بیماریهای جسمی، روحی و اخلاقی به اشتغال بپردازند.
- از مراکز پزشکی مناسب برای درمان بیماریهای ناشی از کار برخوردار باشند.
ـ شغلی را مطالبه نمایند که مخدوش کننده حیثیت و شرافتشان نباشد.
ـ از کار اجباری امتناع کنند و از اشتغال به امور خلاف شرع پرهیز نمایند.
ـ به شغل اقتصادی متناسب با تواناییهای روحی و جسمی خود مبادرت ورزند.
ـ از مزایا و درآمدهای ناشی از اشتغال برای ارتقا و تکامل معنوی و مادی خود بهره گیرند.
ـ از دولت بخواهند آموزشهای شغلی لازم برای انجام کیفیتر شغلی را که بر عهده گرفتهاند، برایشان فراهم کند.
ـ از هر کسی که مانع اشتغال آنان میشود به دادگاههای صالح ملّی شکایت کنند.
به هر روی، روح اعلامیه اسلامی حقوق بشر از حرمت(حرام بودن) اشتغال زن جانبداری نمیکند، بلکه همانگونه که زنان مسلمان عصر رسالت با مراعات قواعد اسلامی به مشاغل و حِرَف گوناگون، اعم از تجارت، کشاورزی، دامداری و خدمات عمومی اشتغال داشتهاند، از اشتغال زنان حمایت میکند. (حکیمپور، 1382، ص 213)
9. منشور حقوق و مسئولیتهای زن در کشورهای اسلامی (مصوّب 1385)
منشور «حقوق و مسئولیتهای زن در کشورهای اسلامی»، که در اولین کنفرانس بینالمللی «حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی» در تیرماه 1385 از سوی «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» ارائه شد، درباره اشتغال زنان چنین آورده است:
حق اشتغال زنان پس از رسیدن به سن قانونی کار، به رسمیت شناخته میشود و به آنان اجازه داده خواهد شد شغل خود را آزادانه انتخاب نمایند و با بهکارگیری سرمایههای فردی و یا جمعی و با رعایت قوانین اسلامی، از آن شغل برای کسب درآمد سود بجویند. زنان مجازند درآمد حاصل از کار را به هر نحوی که بخواهند، هزینه کنند.
زنان در بهرهمندی از اطلاعات، آموزشها، کسب مهارتها و امکانات کار برای دستیابی به شغل و حفظ آن، محق هستند و حق دارند از حمایت قانون در این مورد برخوردار شوند. آنها برای انتخاب شغل، باید از مشاوره شغلی و کاریابی، که توسط بانوان ارائه میگردد، استفاده نمایند. باید به زنان در شرایط کار مساوی با مردان، مزد و مزایای برابر پرداخت کرد. (جمعی از نویسندگان، 1385، ص 26)
منشور حقوق و مسئولیتهای زن درباره مشاغل زنان به موارد ذیل نیز میپردازد:
ـ حق بهرهمندی از امنیت شغلی، اخلاقی و ایمنی و مسئولیت رعایت عفاف در محیط کار؛
ـ حق معافیت زنان از کار اجباری، خطرناک، سخت و زیان آور در محیط کار؛
ـ حق برخورداری از تسهیلات و ضوابط و قوانین متناسب با مسئولیتهای خانوادگی (همسری ـ مادری) زنان برای جذب، بهکارگیری، ارتقا و بازنشستگی خویش در زمان اشتغال؛
ـ حق برخورداری از تأمین اجتماعی و تسهیلات اقتصادی؛
ـ حق مشارکت زنان در سیاستگذاریهای اقتصادی و ایجاد و اداره تشکّلهای اقتصادی و عضویت در آنها؛
ـ حق و مسئولیت دریافت و پرداخت دیه ناشی از اشتغال و دیگر خسارات بر اساس قوانین و مقرّرات؛
ـ حق برخورداری از حمایتهای قانونی مناسب و کارآمد برای ممانعت از بهرهکشی و تجارت و جلوگیری از بهکارگیری زنان و دختران در مشاغل غیرقانونی و غیر مشروع. (جمعی از نویسندگان، 1385، ص 26)
اساس منشور بر این اعتقاد بنیادین استوار است که در اسلام، زن و مرد در امور ذیل و در برابر خداوند یکسان هستند:
ـ فطرت و سرشت: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» (روم: 3)؛
ـ هدف خلقت:«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات:56)؛
ـ برخورداری از استعدادها و امکانات:«وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» (جاثیه:13)؛
ـ امکان کسب ارزشها:«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» (نحل:97)؛
ـ پاداش و جزای اعمال فارغ از جنسیت:«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» (زلزال:7 و 8)؛
ـ پیشتازی در ارزشها:«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا»(فرقان: 74)؛
ـ تنها ملاک مزیّت آن دو به واسطه رشد همهجانبه انسانی و در سایه دانش: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»(زمر:9) و تقوای الهی است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.» (حجرات: 13)
ب. قوانین جمهوری اسلامی ایران و اشتغال زنان
در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز به موارد متعددی برمیخوریم که در آن، به شکلهای متفاوت به مسئله «اشتغال زنان» اشاره شده است؛ از جمله قانون اساسی:
1. قانون اساسی جمهوری اسلامی (مصوّب 1358)
در قانون اساسی آمده است: «تأمین حقوق همهجانبه افراد، اعم از زنان و مردان، از وظایف دولت جمهوری اسلامی است. بخشی از این حقوق، به شغل زنان برمیگردد؛ یعنی اینکه زنان حق دارند همانند مردان، از شغل برخوردار باشند. بنابراین، نمیتوان آنها را از شغلی که به آن علاقه دارند، محروم کرد، مشروط به اینکه شغلی که برمیگزینند با موازین اسلام مغایرت نداشته باشد. پس حقوق شغلی زنان و مردان ایرانی یکسان در حمایت قانون قرار دارد.» (قانون اساسی، 1358، ص 33)
جهتگیری سیاستگذاران در محق دانستن زنان به داشتن شغلی مناسب و درخور شأن، به این دیدگاه الهی برمیگردد که تفاوت ذاتی بین زن و مرد وجود ندارد. خانم گرجی نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، هنگامی که مورد اعتراض واقع شد که چرا از حقوق زنان از جمله حقوق اشتغال آنان در مجلس دفاع نمیکند، پاسخ میدهد: «وقتی صحبت از انسان است، اصلاً بازگویی جدا کردن حساب زن از مرد، خود یک شرک است ... اختلاف لازمه وجود انسان است، حتی دو انسان هم با هم یکسان نیستند و اما اینکه گفته میشود: زن به رشد فکری نمیرسد و زن ناقصالعقل، ناقصالایمان، ناقصالحظوظ است، اگر که نقص هست در عقل او نیست و باید در فطرت ناقص باشد که البته نیست؛ زیرا خدا ناقص نمیآفریند.» (اداره تبلیغات و انتشارات مجلس شورای اسلامی، 1358، ج 4، ص 418)
تأکید خانم گرجی آن است که اصولاً نباید تفاوتی بین زن و مرد قایل شد تا بخواهیم از حقوق شغلی و دیگر حقوق زن یا مرد دفاع کنیم. او واژه «انسان» را جایگزین واژه «زن» و «مرد» میکند و لزومی نمیبیند که از حقوق زن یا مرد دفاع شود، بلکه معتقد است: زمانی که از حقوق انسان سخن میگویم، مراد حقوقی است که هم زن دارد و هم مرد. بنابراین، تفاوتی هم نباید بین وضعیت شغلی زنان و مردان قایل شد، مگر در جایی که به ناتوانی جسمی زنان و مردان برمیگردد.
با توجه به دیدگاه مزبور است که قانون اساسی تفاوتی بین مشاغل و وضعیت شغلی زنان و مردان قایل نمیشود. از این روست که ویژگیهایی را که قانون اساسی برای مشاغل زنان برمیشمارد، تفاوتی با ویژگیهایی که برای مردان مدّ نظر قرار میگیرد، ندارد. ویژگیهای این مشاغل عبارت است از:
ـ زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او را فراهم آورد.
ـ زمینههای لازم را برای گذران مناسب دوره بارداری و سپس ایفای نقش مادری پدید آورد.
در وضعیت شغلی که قانون اساسی طرّاحی میکند، علاوه بر موارد مزبور، بر نکات ذیل نیز تأکید میشود:
الف. نمیتوان زنان را به انتخاب شغلی مجبور کرد.
ب. زنان آزادی انتخاب شغل دارند.
ج. نمیتوان آنها را به کاری گمارد که زمینه بهرهکشی از کارشان وجود داشته باشد.
در این الگو، زنان همانند مردان باید مشاغلی را انتخاب کنند که به توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور کمک میرساند، به گونهای که از سلطه اقتصادی بیگانه جلوگیری کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند.
واضعان قانون اساسی بر این نکته تأکید ورزیدهاند که زنان مالک حاصل کسب و کار مشروع خویشاند و هیچکس حق ندارد حاصل کسب و کار زنان را سلب نماید. (علویان، 1381، ص 91)
خانواده واحد بنیادی جامعه است و زن واحد بنیادی خانواده. از این رو، قانون اساسی توجه ویژهای به موضوع خانواده نشان داده است؛ از جمله بر تشکیل آسان خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی. به همین دلیل، اشتغال زنان در اموری که به استواری روابط خانوادگی و به قداست و پاسداری از آن آسیب میرساند، مطلوب نظر قانون اساسی نیست. در مجلس خبرگان قانون اساسی، فلسفه تأسیس و ذکر اصل مزبور اینگونه بیان شده است:
«این اصل به منظور اهمیت دادن به نظام خانواده است که یک نظام خاص اجتماعی است که خانواده به معنای واقعی خانواده در جامعه محفوظ بماند و عوامل و شرایطی که خانواده را سست میکند و از بین میبرد...، در مقرّرات و قوانین و برنامهریزیها چاره اندیشی شود. چون در زندگی ماشینی، زنها از محیط خانواده به محیط کار جذب میشوند و همین رفتن زن از محیط خانواده به محیط کار و جذب شدن در آن، خانواده را تضعیف میکند و خانواده را از آن معنای واقعی خانواده بیرون میبرد و آن را متلاشی میسازد و خانواده را در جامعه بزرگ جذب میکند. این اصل برای این است که بگوییم: مقرّرات، قوانین و برنامهها طوری تنظیم شود که خانواده در جامعه بزرگ جذب نشود و معنای آن محفوظ بماند؛ نه تنها محفوظ بماند، بلکه وسایلی هم فراهم بکنیم که این وسایل برای تشکیل و حفظ و حراست خانواده، آن هم خانواده سالم، خانوادهای بر مبنای حق، بر مبنای اخلاق و فضیلت، که تأمین کننده مرد و زن و بچهها و هر کسی که منتسب به آن خانواده است، ضروری است... در این اصل، حق زن در مقابل حق مرد مورد تکیه بالخصوص نیست، بلکه از خانواده به عنوان یک واحد بنیادی اسم برده شده که در مقابل هضم شدن خانواده در جامعه و از بین رفتن خانواده به مفهوم اصلی خانواده است. البته زن میتواند کار کند، به حدّی که لطمه به حقوق بچهها نزند و با وظایف مادری و شوهرداری منافاتی نداشته باشد.جذب شدن زن در محیط کار، به طوری که عواطف بین شوهر و زن و بچه، مادر، مهر مادر، تربیت اولاد، بکلی از بین برود، باید جلوی این گرفته شود.» (اداره تبلیغات و انتشارات مجلس شورای اسلامی، 1358، ج 4، ص 440)
بر پایه این سخنان و دیگر مطالبی که درباره زن و خانواده در مجلس خبرگان قانون اساسی مطرح شد، هر شغلی را که مرد برمیگزیند، زن عضو دیگر خانواده، هم میتواند همان را داشته باشد. بر پایه قانون اساسی، زن و مرد به عنوان دو عضو اساسی خانواده، حق دارند مالک سرمایه، کارخانه و کار خویش باشند. همانگونه که زن میتواند کارمند شود، مرد هم میتواند کارمند باشد، مشروط به آنکه مشروع و انسانی باشد و با رعایت موازین اسلامی تحقق یابد و به وظایف مرد و زن در خانواده آسیب نرساند و موجب اختلاط و اختلاف بین زن و مرد نشود.
یکی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی زوایای دیگری از شرایط و الگوی کار زن در بیرون از خانه را مطرح کرده است: «در سابق، که زنها در منزل بودند، دیدیم که چه جور خانه را اداره میکردند، چه صفایی بود، بچهها خوب تربیت میشدند، ملاحظه رفاقت و دوستی بچهها میشد، ملاحظه نشست و برخاست بچهها میشد که دروغ نگویند و مرتکب کارهای بد نشوند! حالا خانم به اداره میرود و مرد هم سر کار خود میرود؛ یعنی در این میان، بچه بدون سرپرست میماند.» (همان، ص 435) منظور از این سخنان آن است که اگر کار زن در بیرون از خانه منجر به فروپاشی و سست شدن بنیان خانواده شود اسلام برای آن اولویتی قائل نیست البته این مسئله دارای موارد استثنائی نیز هست. البته باید به این نکته توجه کرد که هرکس، چه زن و چه مرد، به اندازه زحمتی که در انجام یک یا چند کار تحمل میکند باید از دستمزد مناسب آن برخوردار شود. از اینرو، از شرایطی که اسلام در زمینه اشتغال عرضه کرده میتوان دریافت که زنان همچون مردان نمیتوانند کارهای سنگینی همانند حفر قنات انجام دهند. پس نباید انتظار داشته باشند که همپای مردانی که به کارهای سنگین میپردازند، از حقوق برابر برخوردار شوند.
2. قانون خدمت نیمهوقت بانوان (مصوّب 1362)
مجلس شورای اسلامی در 10 آذر 1362 این ماده واحده را تصویب کرد: وزارتخانهها و مؤسسات مشمول قانون استخدام کشوری و شرکتهای دولتی و مؤسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است، میتوانند در صورت تقاضای بانوان کارمند رسمی و ثابت خود و با موافقت بالاترین مقام مسئول، خدمت بانوان را نیمهوقت تعیین نمایند. علاوه بر این، به دستگاههای موضوع این قانون اجازه داده شد در صورت تقاضای بانوان کارمند رسمی و ثابت خود و با موافقت بالاترین مقام مسئول، همچنین بتوانند به جای نیمهوقت کردن آنان، ساعات خدمت آنها را به سه چهارم کار مقرّر تقلیل دهند. مدت و نحوه و ترتیب انجام خدمت نیمهوقت و وضع پست ثابت سازمانی و میزان حقوق و مزایا و نحوه محاسبه سنوات خدمت و بازنشستگی و اعطای پایه و ارتقای گروه و مرخصی، به موجب قانونی که از طرف سازمان امور اداری و استخدامی کشور تهیه شده و به تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد رسید، مشخص خواهد گردید. (دفتر امور زنان، 1372، ص 74)
مجلس شورای اسلامی قانون نحوه اجرای قانون مربوط به خدمت نیمهوقت بانوان (مصوّب 1364) را به شرح ذیل تصویب کرد:
ـ «در اجرای بندهای 1 و 2 از اصل 21 قانون اساسی، بانوان کارمند رسمی و ثابت وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها و نیروهای مسلّح و مؤسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است، میتوانند در صورت موافقت وزیر یا بالاترین مقام مؤسسه متبوع خود، از خدمت نیمهوقت استفاده نمایند.» (دفتر امور زنان، 1372، ص 75)
ـ «خدمت نیمهوقت خدمتی است که ساعات کار آن طبق مقرّرات این قانون، نصف ساعات کار مقرّر هفتگی وزارتخانه و مؤسسات مربوط باشد. نحوه و ترتیب انجام خدمت نیمهوقت بر اساس ساعات کار وزارتخانهها و مؤسسه ذیربط و طبق نظر بالاترین مقام مسئول دستگاه، تعیین خواهد گردید و در هیچ مورد، کمتر از نصف ساعات کار مقررّ هفتگی وزارتخانه و مؤسسه و شرکت مربوط نخواهد بود.»
ـ «کارمندانی که از خدمت نیمه وقت استفاده میکنند نصف حقوق گروه و پایه و یا حقوق ثابت و فوقالعاده شغل و یا مزایای شغل و یا عناوین مشابه دیگر وفوقالعادهها و مزایایی که به طور مستمر پرداخت میشود به آنان تعلّق خواهد گرفت، و لیکن فوقالعادههای محل خدمت، بدی آب و هوا و محرومیت از تسهیلات زندگی از محدودیت مذکور مستثنا بوده و به طور کامل پرداخت میشود.»
ـ «میزان حقوق و مزایایی که بر اساس مقرّرات این قانون، به کارمندان نیمهوقت تعلّق خواهد گرفت مشمول مقرّرات مربوط به حداقل پرداختی به کارکنان شاغل دولت نخواهد بود.»
ـ «حداقل استفاده از خدمت نیمهوقت یک سال میباشد و در مورد مشمولین طرح طبقهبندی مشاغل معلمان کشور، تاریخ انقضای خدمت مزبور مقارن با اتمام سال تحصیلی خواهد بود.»
ـ «کارمندان پیمانی و غیر ثابت دستگاههای اجرایی مشمول مقرّرات این قانون نیستند و استفاده مستخدمین رسمی و ثابت از این قانون موکول به پایان یافتن خدمت آزمایشی یا مشابه آن خواهد بود.»
ـ «سنوات خدمت نیمهوقت بانوان از لحاظ سابقه خدمت لازم برای بازنشستگی و استفاده از حقوق وظیفه یا مستمری، به طور کامل محسوب خواهد شد، لیکن در احتساب حقوق بازنشستگی و وظیفه یا مستمری و نیز دریافت پایه اینگونه کارمندان (علاوه بر مدت خدمت تماموقت) نصف مدت خدمت نیمهوقت منظور و محسوب خواهد گردید. کسور بازنشستگی یا حق بیمه مربوط به سهم کارمندان مزبور به نسبت حقوق و مزایایی که بر اساس این قانون به آنان تعلّق میگیرد، کسر و به صندوق مربوط واریز خواهد شد. سنوات خدمت نیمهوقت بانوان به شرط پرداخت کسور بازنشستگی و حق بیمه به نسبت تمام حقوق گروه و پایه یا حقوق ثابت و فوقالعاده شغل و یا عناوین مشابه، تا سه سال از لحاظ حقوق بازنشستگی، در حکم خدمت تماموقت محسوب میشود.»
ـ «دوران استفاده از مرخصی استحقاقی طبق مقرّرات مربوط به کارکنان و کارمندان، تماموقت بوده و فقط میزان حقوق و فوقالعاده شغل و نیز سایر مزایای مستمر اینگونه مستخدمین نصف مبالغ مربوط به کارمندان تمام وقت خواهد بود.»
ـ «مدت استفاده از مرخصی استعلاجی و زایمان برای بانوان مشمول خدمت نیمهوقت، مانند کارمندان تمام وقت خواهد بود و در آن مدت، از لحاظ حقوق و مزایا تابع مقرّرات مربوط به خدمت نیمهوقت خواهند بود.»
ـ «سنوات خدمت کارمندان نیمهوقت و ارتقای گروه به نسبت نصف سوابق تجربی مقرّر در طرح طبقهبندی مشاغل و یا مقرّرات مربوط محاسبه خواهد گردید.»
ـ «در صورتی که کارمندان نیمهوقت قبل از پایان مدت خدمت نیمهوقت درخواست انجام خدمت تمام وقت را بنمایند، در صورت ضرورت و موافقت وزارتخانه و مؤسسه مربوط، خدمت نیمهوقت آنان به خدمت تمام وقت تبدیل خواهد گردید و در هر حال، خدمت نیمهوقت کمتر از یک سال نخواهد بود.»
ـ «استفاده از خدمت نیمهوقت موکول به درخواست کتبی مستخدم و صدور حکم جداگانه در این مورد است و در حکم، باید نحوه و ترتیب خدمت نیمهوقت و مدت استفاده از خدمت نیمهوقت و سایر موارد مشخص گردد.»
ـ «مشمولین این قانون به هیچ وجه و تحت هیچ عنوانی نمیتوانند در وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی یا غیر دولتی دیگر به کار اشتغال ورزند و در صورت اشتغال در واحدهای مذکور، از دستگاه متبوع خود اخراج شده و حقوق و مزایای آنان از تاریخ اشتغال قطع میگردد.» (آرتیدار، 1382، ص 163)
3. قانون کار (مصوّب 1369)
بر پایه ماده 75 قانون کار، انجام کارهای خطرناک، سخت و زیانآور و نیز حمل بار بیشتر از حدّ مجاز با دست بدون استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگران زن ممنوع است. دستورالعمل و تعیین نوع و میزان این قبیل موارد با پیشنهاد شورای عالی کار تهیه و به تأیید وزیر کار و امور اجتماعی رسید. آییننامه مربوط به حمل بار با دست بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگران زن بر نکات ذیل تأکید ورزیده است:
ـ «منظور از حمل بار با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی در این آییننامه، عبارت از: بلند کردن، پایین نهادن، حمل و جابهجایی اشیا و بار از نقطهای به نقطهای دیگر توسط یک نفر و به وسیله دست و بدون بهکارگیری هرگونه ابزار و وسائل مکانیکی میباشد.»
ـ «منظور از بار متعارف در این آییننامه، باری است که با توجه به شکل، اندازه، ابعاد، نوع، درجه حرارت آن، کارگری که دارای شرایط جسمانی مناسب باشد، بتواند آن را به راحتی حمل نماید.»
ـ «حداکثر وزن مجاز برای حمل بار متعارف با دست و بدون استفاده از ابزار مکانیکی برای کارگر زن، حدود 20 کیلوگرم میباشد.»
ـ «حداکثر وزن مجاز برای حمل بار متعارف با دست و بدون استفاده از ابزار مکانیکی برای کارگر زن نوجوان، حدود 10 کیلوگرم میباشد.»
ـ «حداکثر وزن مجاز برای حمل بار متعارف با دست و بدون استفاده از ابزار مکانیکی برای کارگر مرد نوجوان، حدود 20 کیلوگرم میباشد.»
ـ «کارفرما مکلّف است نحوه صحیح بلند کردن بار، جابهجایی و حمل آن را به کارگران زن آموزش دهد.»
ـ «حمل بار و جابهجایی بار موضوع مواد 2 و 4 این آییننامه برای زنان در طول مدت بارداری و همچنین ده هفته پس از زایمان، ممنوع میباشد.» (همان، ص 162)
قانون کار تسهیلات دیگری را نیز برای زنان کارگر فراهم آورده است؛ از جمله:
ـ «مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن جمعا 90 روز است. حتیالامکان 45 روز از این مرخصی باید پس از زایمان مورد استفاده قرار گیرد. برای زایمان توأمان 14 روز به مدت مرخصی اضافه میشود.(1) پس از پایان مرخصی زایمان، کارگران زن به کار سابق خود باز میگردند و این مدت با تأیید سازمان تأمین اجتماعی جزو سوابق خدمت محسوب میشود. حقوق ایّام مرخصی زایمان طبق مقرّرات قانون تأمین اجتماعی، پرداخت خواهد شد.»
ـ «در مواردی که به تشخیص پزشک سازمان تأمین اجتماعی، نوع کار برای کارگر باردار خطرناک یا سخت تشخیص داده شود، کارفرما تا پایان دوره بارداری وی، بدون کسر حقوق، کار مناسبتر و سبکتری به او ارجاع نماید.»
ـ «در کارگاههایی که دارای کارگر زن هستند کارفرما مکلّف است به مادران شیرده تا پایان دو سالگی کودک، پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیر دادن بدهد. این فرصت جزو ساعات کار آنان محسوب میشود. و همچنین کارفرما مکلّف است متناسب با تعداد کودکان و با در نظر گرفتن گروه سنّی آنها، مراکز مربوط به نگهداری کودکان (از قبیل شیرخوارگاه، مهد کودک و...) را ایجاد نماید.»(2) (همان، ص 213)
______________________________
1. به موجب بند «الف» تبصره 1 ماده 1 قانون تنظیم خانواده و جمعیت، مصوب 26 اردیبهشت1372، مرخصی بارداری و زایمان کارگران زن برای فرزندان چهارم و بعد، که پس از یک سال از تصویب قانون مزبور متولّد میشوند، از مرخصی استحقاقی موجود و آتی کارگر کسر میشود.
2. به موجب بند «ب» تبصره 1 ماده 1 قانون تنظیم خانواده و جمعیّت، مصوب 26 اردیبهشت 1372، هزینه نگهداری فرزندان کارگر زن در مراکز نگهداری، برای فرزندان چهارم و بعد، که پس از یک سال از تصویب این قانون متولّد میشوند، به عهده کارگر خواهد بود.
________________________________________
4. سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران (مصوّب 1371 شورای عالی انقلاب فرهنگی)
انقلاب اسلامی ایران با الهام از حرکت پیامبر عظیمالشأن اسلام و پیروی از رهنمودهای رهبر فقید انقلاب امام خمینی رحمهالله ، برقراری قسط و عدالت اجتماعی و استقرار احکام متعالی اسلام را سرلوحه امور خود قرار داد و طی سالهای پس از پیروزی، همواره تلاش مسئولان نظام بر این بوده تا با ایجاد شرایط و زمینههای مطلوب، اصلاحات لازم را درباره مناسبات فردی و اجتماعی به عمل آورد. از این رهگذر، زنان جامعه، که در نظام گذشته متحمّل بیشترین صدمات گردیده و به بهانه «آزادی» از بسیاری حقوق اسلامی و انسانی خود محروم شده بودند، این امکان را یافتند که فارغ از دیدگاههای متحجّرانه پوسیده و مبتذل غربزده، از سرچشمه اسلام ناب محمّدی صلیاللهعلیهوآله سیراب شوند و در جایگاه و منزلت واقعی خود قرار گیرند و همچون صدر اسلام، به مثابه نیمه مؤثر پیکره اجتماع، به وظایف و تکالیف الهی خود عمل کنند. بدینروی، زن مسلمان ایرانی امروز از یک سو، با ایمان کامل به وظیفهاش، به عنوان محور اصلی در خانواده و به لحاظ نقش عظیمی که در تربیت و پرورش انسانهای متعالی به عهده دارد، شایسته زیباترین ستایشهاست، و از دیگر سو، به برکت تسهیلات و امکانات و شرایط مناسب اجتماعی زن ایران، در صحنههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به فعالیت اشتغال دارد و با ایثار و تحمّل مشکلات، در رشد فرهنگی جامعه، افزایش تولیدات اقتصادی و ارائه خدمات بهداشتی نقشی مؤثر و ارزشمند ایفا میکند و چنانچه سیاستهای فرهنگی مناسب از این مشارکت ایثارگرانه وی حمایتهای لازم قانونی به عمل آورند، وی قادر خواهد بود با ایفای کامل نقش مادری و انجام وظیفه صیانت از خانواده، سلامت معنوی و آینده جامعه را تضمین کند و در کنار آن، در تأمین نیازهای خود و جامعهاش، بیش از پیش مؤثر واقع شود.
از اینرو و با تأکید مجدّد بر نقش زن در خانواده به عنوان وظیفه اصلی و ضرورت اشتغال مفید و مؤثر وی در این نهاد مقدّس، سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران از سوی شورای انقلاب فرهنگی ایران بدین شرح اعلام گردیده است:
ـ «با توجه به قداست مقام مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به اهمیّت نقش زنان در فرایند رشد فرهنگی و توسعه اقتصادی، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه، در نظر گرفته شود.»
ـ «اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و اداری از جمله شرایط و لوازم تحقق عدالت اجتماعی و تعالی جامعه است و باید به آن وقع لازم گذاشته شود.»
ـ «همکاری و تعاون اعضای خانواده با یکدیگر برای اداره مطلوب امور خانه و به منظور ایفای هر چه بهتر مسئولیتهای اجتماعی، ضروری است.»
ـ «شرایط و محیط کاری اجتماعی بانوان باید به گونهای مهیّا شود که زمینه رشد معنوی، علمی و حرفهای آنان فراهم شود و به دیانت، شخصیت، منزلت و سلامتی فکری و روحی و جسمی آنان لطمهای وارد نیاید.»
ـ «با توجه به نقش زنان در پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی به عنوان نیمی از جمعیت، باید تسهیلات لازم برای اشتغال آنان، از سوی دستگاههای اجرایی فراهم آید و برنامهریزیهای مناسب حسب اولویت صورت گیرد و به علاوه، قوانین و امکانات فوقالعادهای نیز برای اشتغال زنان تا سر حدّ رفع نیاز و با توجه موارد ذیل در نظر گرفته شود:
الف. مشاغلی که پرداختن بدان از سوی زنان مطلوب شارع است؛ مانند: مامایی و رشتههای پزشکی و تدریس.
ب. مشاغلی که با ویژگیهای بانوان از لحاظ روحی و جسمی متناسب است؛ مانند علوم آزمایشگاهی، مهندسی الکترونیک، داروسازی، مددکاری، مترجمی.
ج. مشاغلی که هیچگونه مزیّت و برتری در آن برای شاغلان زن و مرد وجود ندارد و یا انتخاب آن به صورت طبیعی صورت میگیرد و ملاک آن تخصص و تجربه است، نه جنسیت؛ مانند: کارگری ساده در رشتههای فنی و خدماتی.
د. مشاغلی که یا به دلیل منع شرعی یا شرایط خشن کار و یا به دلیل ارزشهای اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی برای بانوان نامناسب است؛ مانند: آتشنشانی.»
ـ «تشویق بانوان تحصیلکرده و متخصص باتجربه به احراز سمتهای مدیریت و مشاغل ستادی، به منظور امکان استفاده از کارایی آنها در سطوح عالی اجرایی.»
ـ «با توجه به اینکه نیروهای متخصص و تحصیلکرده در هر جامعهای ارزشمندترین سرمایههای آن به شمار میآیند و برای آموزش و تربیت علمی آنان سرمایهگذاری هنگفت صورت گرفته است، باید:
اولاً، انتخاب صحیح و تحصیل در رشتههای متناسب با اشتغال بانوان، هر چه کاملتر امکانپذیر شود.
ثانیا، تسهیلات لازم برای استفاده از تواناییهای زنان کارشناس، متخصص و تحصیلکرده فراهم آید، بهگونهای که اهتمام آنان به ایفای نقش خود در خانواده وشرایط زندگی، منجر به کنارهگیری از فعالیت اجتماعی نشود.»
ـ «دستگاههای تبلیغاتی و رسانههای گروهی باید بر اساس سیاستهای مصوّب، در زمینههای اشتغال زنان، بهگونهای تبلیغ کنند که به هیچوجه هموار کننده پیشرفت هجوم شرق و غرب به ارزشهای اعتقادی و اسلامی ما نباشد. به علاوه، این تبلیغات باید زمینهساز جذب و به کارگیری زنان در فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و تولیدی شود. همچنین تبلیغات دستگاهها و رسانهها باید بینش غلط اجتماعی را که گاه به مخالفت و ممانعت با اشتغال زنان برمیخیزد، اصلاح کند و ضرورت حضور زنان برای رشد و سازندگی کشور را بر همه مردم معلوم و مشخص نمایند.»
ـ «در تعیین ارزش کار در شرایط مساوی، دست کم، حقالزحمه و مزایای مساوی منظور شود.»
ـ «با توجه به اهمیتی که نظام جمهوری اسلامی ایران به استحکام بنیان خانواده و نقش تربیتی و سازنده زنان در خانه قایل است، مقرّرات و تسهیلات لازم به مناسبت شغل مادرانه در نظر گرفته شود؛ از قبیل: استفاده از مرخصی با حقوق، تقلیل ساعت کار، مزایای بازنشستگی با سنوات کمتر خدمت، امنیت شغلی، برخورداری از تأمین اجتماعی در مواقع بیکاری، بیماری، پیری یا ناتوانی از کار.»
ـ «امکانات آموزشهای فنی و حرفهای و نیز فرصتهای شغلی مناسب برای بانوان نانآور خانوار فراهم آید و در این زمینه، بانوان نانآور خانوار در اولویت قرار گیرند.»
ـ «فرصتهای شغلی مناسب برای مادران خانهدار در محیط خانه و در کنار فرزندان، بدون محدودیت وقت و با منظور کردن مزد، در قبال کار و تسهیلات تعاونی ایجاد شود.» (همان، ص 345)
5. قانون حمایت از مادران شاغل در دوران شیردهی (مصوّب 1374)
مجلس شورای اسلامی در 22 اسفند 1374 قانون حمایت از مادران کارگر و کارمند در دوران شیردهی را تصویب کرد. برخی از مسائل مورد اشاره این قانون عبارتند از:
ـ «مرخصی زایمان تا سه فرزند برای مادرانی که فرزند خود را شیر میدهند، در بخشهای دولتی و غیر دولتی چهار ماه میباشد. مادران شیرده پس از شروع به کار مجدّد، در صورت ادامه شیردهی، میتوانند حداکثر تا 20 ماهگی کودک، روزانه یک ساعت از مرخصی (بدون کسر از مرخصی استحقاقی) استفاده کنند. امنیت شغلی مادران پس از پایان مرخصی زایمان و در حین شیردهی، باید تأمین شود.»
ـ «دستگاههای دولتی و وابسته به دولت از جمله سازمانهایی که شمول قانون آنها مستلزم ذکر نام است و دیگر دستگاههایی که به لحاظ مقرّرات خاص استخدامی، مشمول قانون کار نیستند، موظّف به ایجاد تسهیلات مناسب برای تغذیه شیرخوارگان با شیر مادر در جوار محل کار کارکنان زن میباشند.»
ـ «به منظور سیاستگذاری، نظارت و تعیین نحوه آن بر اجرای این قانون، کمیتهای با عنوان کمیته سیاستگذاری و نظارت بر ترویج تغذیه با شیر مادر در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل میشود. اعضای این کمیته، که با حکم وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عضویت کمیته منصوب میشوند، عبارتند از:
الف. معاون امور بهداشتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛
ب. معاون امور دارو و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛
ج. رئیس سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران؛
د. دو نفر از اعضای کمیته کشوری ترویج تغذیه با شیر مادر؛
ه. یک نفر پزشک متخصص اطفال؛
ز. یک نفر متخصص علوم تغذیه؛
ح. یک نفر روحانی آشنا به مبانی اسلامی که حداقل 6 سال دوره خارج فقه و اصول را طی کرده باشد.
ط. یک نفر به نمایندگی از شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی.»
ـ «وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میتواند نسبت به تشکیل کمیتههای ترویج تغذیه با شیر مادر و حمایت از مادران در دروان شیردهی در استانها، اقدام نماید. کمیتههای موضوع این ماده موظّف خواهند بود نتایج اقدامات خود را به کمیته سیاستگذاری و نظارت بر ترویج تغذیه با شیر مادر در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گزارش نمایند.»
ـ «اعضای کمیتههای موضوع این قانون و مأمورین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مجازند از مراکز ارائهدهنده خدمات بهداشتی و درمانی، داروخانهها و سایر مؤسساتی که در ارتباط با تولید و توزیع جانشینشوندههای شیر مادر فعالیت میکنند بازدید به عمل آورند. اینگونه مؤسسات مکلّف به همکاری میباشند.»
ـ «متخلّفین از اجرای این قانون، با رعایت مراتب و دفعات جرم، به تعزیر از قبیل نصب پارچه تخلّف بر سر داروخانه، تعطیل موقت آن، قطع موقت بعضی خدمات شهری یا جزای نقدی و در صورت تکرار جرم، به حداکثر تعزیر و جزای نقدی در محاکم صالحه محکوم میگردند.» (همان، ص 185)
نتیجه
اسناد بینالمللی حق کار کردن برای زن، صرف نظر از جنس، رنگ، نژاد، عقیده و مانند آن را به رسمیت شناخته است؛ از جمله:
«هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایتبخش برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. به علاوه، همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت دارند و نیز هر کس که کار میکند حق مزد منصفانه و رضایتبخش را خواهد داشت که زندگی او و خانوادهاش را موافق شئون اسلامی تأمین کند و آن را در صورت لزوم، با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی تکمیل نماید و همچنین هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود، با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیهها نیز شرکت کند.» (منصوری لاریجانی، 1374، ص 385)
در اسناد حقوق بشر اسلامی نیز تفاوتی بین زن و مرد در کار کردن به چشم نمیخورد. مطابق این اسناد، کارْ حقی است که دولتها و جامعه باید آن را برای هر کسی که قادر به انجام آن است، تضمین کنند و هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته را دارد، به گونهای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود. هر کارگری حق دارد از امنیت و سلامت و دیگر تأمینهای اجتماعی برخوردار باشد و نباید او را به کاری واداشت که توانش را ندارد یا او را به کاری اکراه نمود یا از او بهرهکشی کرد یا به او زیان رساند. هر کارگری بدون فرق میان زن و مرد، حق دارد در مقابل کاری که ارائه میدهد، به سرعت مزد عادلانه دریافت دارد؛ همچنین حق استفاده از مرخصیها و پاداشها و ترفیعات استحقاقی را نیز دارد. در مقابل، او موظّف است که در کار خود اخلاص و درستکاری داشته باشد. اگر کارگران با کارفرمایان اختلاف پیدا کردند دولت موظّف است برای حلّ این اختلاف و از بین بردن ظلم و اعاده حق و پایبندی به عدل، بدون اینکه به نفع طرفی عدول کند، دخالت نماید. (زاهدی، 1381، ص 65)
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در اینباره آمده است: هر کسی حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت و نظام سیاسی موظّف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد، امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز این مشاغل ایجاد نماید. (قانون اساسی، 1358، ص 20) قانون اساسی معیار واگذاری شغل به مردان و زنان را در عدم مباینت با اسلام، مصالح عمومی، حقوق دیگران و نیاز جامعه برمیشمارد. (قانون اساسی، 1358، ص 20) بنابراین، زنان را به دلیل سلیقههای شخصی و خرافات اجتماعی نمیتوان از عهده گرفتن شغلی بازداشت. علاوه بر این، یکی از مؤلّفههای اقتصاد در جمهوری اسلامی، تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور دستیابی به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل و ابزار کار در اختیار همه کسانی است که قادرند کاری را انجام دهند و شغلی را بر عهده گیرند، ولی وسایل و ابزار کار ندارند. (سپهری، 1381، ص 134)
شغلی که زنان و مردان برمیگزینند باید فرصت و توان کافی را برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی آنان فراهم آورد و نیز به افزایش مهارت و ابتکار آنها مدد رساند. بنابراین، سیاستگذران قانون اساسی نمیخواستهاند زنان کارمند و زنان کارگر تنها شغلی بر عهده بگیرند، بلکه در صدد بودهاند بهگونهای سیاستگذاری نمایند که هم از توان جسمی و روحی زنان در توسعه اقتصادی جامعه استفاده کنند و هم رشد معنوی زنان را دامن بزنند. همین معنا و مفهوم در اصول دیگر قانون اساسی نیز آمده و از این رو، به نظر میرسد تأکید مکرّر قانون اساسی بر این اصل کلی، اهمیت و ضرورت تأمین همزمان نیازهای مادی و معنوی اجتماعی را نشان میدهد که نقش زنان در آن غیرقابل انکار است؛ از جمله، طرّاحان قانون اساسی تعیین صفات و شرایط قاضی را به قانون عادی محوّل کردهاند.
مجلس شورای اسلامی نیز در سال 1361 مقرّر نمود: قضات از میان مردان واجد شرایط انتخاب شوند؛ ولی تحوّلات بعدی سبب گردید نقش زنان در دستگاه قضایی افزایش یابد. برابر با اصلاحیه سال 1374، زنان امتیازات جدیدی در امر قضاوت پیدا کردند؛ از جمله اینکه زنان واجد شرایط قادرند با پایه قضایی همانند مردان، در پستهای مشاورت دیوان عدالت اداری، دادگاههای مدنی خاص، قاضی تحقیق، مستشاری اداره حقوقی و نظایر آن انجام وظیفه نمایند. (آرتیدار، 1382، ص 185) بنابراین، میتوان گفت: قانون اساسی در زمینه حقوق اجتماعی و در الگویی که برای مشاغل زنان ارائه میکند:
ـ تشابه حقوقی میان زن و مرد را نفی میکند.
ـ تبعیض حقوقی میان زن و مرد را نفی مینماید.
ـ تفاوت حقوقی میان زن و مرد را میپذیرد.
ـ تعیین مصادیق تفاوت برابر با موازین اسلامی را بر عهده قانون عادی میگذارد. (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1368، ص 20 ـ 25)
منابع
62. آرتیدار، طیّبه، قوانین و مقرّرات ویژه زنان در جمهوری اسلامی، 1382، تهران، زیتون.
63. اداره تبلیغات و انتشارات مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1358، تهران، مجلس، ج 4.
64. الهدی، اعلامیههای جهانی حقوق بشر و میثاقهای بینالمللی، 1357، تهران، الهدی.
65. بستهنگار، محمّد، حقوق بشر از منظر اندیشمندان، 1380، تهران، انتشار.
66. پیام هاجر، آذر 1371، تهران، چاپ هاجر.
67. ثقفی عامری، ناصر، سازمان ملل متحد و مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی، 1370، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
68. جمعی از نویسندگان، حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، 1385، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
69. حکیمپور، محمّد، حقوق زن در کشاکش سنّت و تجدّد، 1382، تهران، نواندیش.
70. دفتر امور زنان، جایگاه زن در قانون، 1372، تهران، نهاد ریاست جمهوری.
71. روزنامه رسمی، 1347 و 1362، تهران، وزارت دادگستری، ش 6852 و 11655.
72. زاهدی، فضلالله، بررسی تطبیقی شرایط کار زنان، 1381، تهران، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی.
73. سپهری، محمّدرضا، حقوق بنیادین کار، 1381، تهران، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی.
74. عبادی، شیرین، تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران، 1373، تهران، روشنگران.
75. علویان، محمّدرضا، کار زنان در حقوق ایران و حقوق بینالمللی، 1381، تهران، روشنگران.
76. فصلنامه دانشکده حقوق و علوم سیاسی، بهمن 1370، تهران، دانشگاه تهران، ش 4.
77. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1358، تهران، مجلس شورای اسلامی، چ سوم.
78. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، 1368، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل انتشارات و تبلیغات.
79. گروه نویسندگان، حقوق بشر از دیدگاه اسلام: آراء دانشمندان ایرانی، 1380، تهران، هدی.
80. مبشّری، اسدالله، حقوق بشر، 1357، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
81. منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحوّل حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با حقوق بشر در اسلام، 1374، تهران، تابان.
82. مهرپور، حسین، حقوق زن از منظر حقوق داخلی، مبانی فقهی و موازین بینالمللی، 1379، تهران، اطلاعات.
83. ناصر زاده، هوشنگ، اعلامیههای حقوق بشر، 1372، تهران، ماجد، چ دوم.