رمان تاریخی، در اروپای قرن نوزدهم، نخستین بار با نگارش وی ورلی اثر والتراسکات متولد شد. این نوع ادبی نوین که در آغاز در انگلستان و به خصوص فرانسه، به سرعت از طریق ترجمه، راه خود را به حوزه زبان و فرهنگ فارسی گشود و به محض فراهم شدن شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ایران، تقریباً شبیه آنچه در فرانسه رخ داده بود، ایرانیان نیز به تقلید از نویسندگان مشهوری چون ویکتورهوگو، الکساندر دوما و جرجی زیدان به نوشتن رمان تاریخی پرداختند و در طی چند دهه نخست پس از انقلاب مشروطه، دهها رمان تاریخی به زبان فارسی نوشتند. در این مقاله برآنیم تا بدانیم که اولاً عنصر ترجمه تا چه حد در پیدایش رمان تاریخی در ایران مؤثر بوده است؟ دوم اینکه چرا ایرانیان در عصر مورد نظر، بیش از هر کشوری به فرانسه و فرهنگ و ادب آن توجه کرده اند؟ سوم اینکه، دلایل عمده گرایش مترجمان ایرانی در رویکرد به آثار دوما و جرجی زیدان و ترجمه این آثار چه بوده است؟ چهارم اینکه، مترجمان در انتخاب کتاب برای ترجمه چه ملاکهایی را در نظر داشته اند. و بالاخره اینکه، نقش و کارکرد ترجمه های اولیه در شکل گیری و تکوین جریانهای مختلف ادبی و فرهنگی معاصر، به خصوص تکامل نثر فارسی امروز، چه بوده است. در پایان، ضمن بررسی و تحلیل موارد ذکر شده و تعیین نقش ترجمه در شکل گیری جریانهای ادبی نوین، به این نکته دست یافته ایم که پیدایش رمان تاریخی در ایران، به عنوان یکی از مطرح ترین ژانرهای ادبی در فاصله سالهای نخستین انقلاب مشروطیت و دهه های واپسین، بیش از هر عامل دیگر، از جریان ترجمه تأثیر پذیرفته است و مانند دیگر انواع ادبی نوین فارسی، تابعی است از متغیر ترجمه در ایران.