فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳٬۴۴۵ مورد.
خدمات و تسهیلات موثر در جهت توسعه و رشد صادرات
حوزه های تخصصی:
طرح جامع صدور خدمات
طرح جامع صدور خدمات
ررسی کشش بین واردات کالای واسطهای، نیروی کار و سرمایه در ایران رهیافت تابع هزینه ترانسلوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات انجام شده در زمینه اقتصاد بینالملل، واردات بهعنوان کالای نهائی مصرفی در سبد مصرفی مصرف کننده در نظر گرفته شده است. بر این اساس، تخمین تابع تقاضای واردات واسطهای در صورتی که واردات واسطهای بهعنوان یکی از عوامل تولید در نظر گرفته شود، یک نوآوری محسوب میشود. در این مقاله، با استفاده از لِم شفارد، تابع سهم هر کدام از عوامل تولید از هزینه کل تخمین زده شده و از نتایج این تخمینها کششهای خودی و متقاطع بهدست آمده است. کششهای مورشیما (MES) نیز در این مقاله برآورد شدهاند. با توجه به اینکه کششهای MES بیانکننده درصد تغییر در نسبت عوامل، در اثر تغییر قیمت یکی از عوامل تولید است، بنابراین به کمک این کششها، شکل بهکارگیری عوامل تولید مورد توجه قرار گرفته است. عوامل تولید مورد نظر در این مقاله شامل، سرمایه، نیروی کار و واردات واسطهای است. نتایج بهدست آمده از برآوردها، حاکی از وجود رابطه جانشینی بین سرمایه، نیروی کار و واردات واسطهای است و بین نیروی کار و واردات واسطهای نیز ارتباط جانشینی برقرار است.نظریات مختلفی برای تصمیمگیری در مورد انتخاب مدل کشت محصولات، در شرایط وجود ریسک، ارائه شده است که از روشهای موتاد، درآمد- واریانس، برنامهریزی درجه 2، برنامهریزی خطی جداییپذیر، مدل ریسک نهائی محدود شده، مدل فوکاس- لاس، مدل هدف- موتاد و... از آن جملهاند. در این تحقیق، الگوی بهینه کشت محصولات برای شهرستان ارسنجان با مدل هدف- موتاد تعیین شده و سپس نتایج با، نتایج حاصل ازمدلهای موتاد پیشرفته، برنامهریزی خطی ودرجه دو مقایسه شده است، دادههای مورد نیاز از بهره برداران کشاورزی و مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان ارسنجان برای سالهای 1378 ـ 1383 جمعآوری شده است. بعد از تخمین مدل، حدود 60 مدل بهینه تحت شرایط ریسک و هدفهای متفاوت تعیین شده سپس با روش رگرسیون، رابطه بین بازده و ریسک براورد شد. نتایج حاکی از این است که بین ریسک و بازده رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین با افزایش ریسک سطح زیر کشت گندم وگوجه فرنگی افزایش وذرت کاهش مییابد.در این مقاله با هدف بررسی بهرهوری عوامل تولید در زیر بخشهای صنایع بزرگ ایران، سعی شده است تا با استفاده از دادههای آماری دوره 83-1350، روند و سطح بهرهوری عوامل تولید (بهرهوری جزئی و بهرهوری کلی) در هریک از زیر بخشهای صنایع بزرگ به تفکیک کد دو رقمی ISIC، مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این راستا بهمنظور، ارزیابی بهرهوری جزئی عوامل تولید، از شاخصهای بهرهوری متوسط و بهرهوری نهایی عوامل تولید بهره جسته شده و بهمنظور بررسی بهرهوری کلی عوامل تولید، روش توابع تولید و الگوهای رشد مورد استفاده قرار گرفته است. یافتههای بهدست آمده حاکی از وضعیت نسبتاً مطلوب بهرهوری جزئی عوامل تولید در زیربخشهای صنایع شیمیایی و صنایع فلزات اساسی در مقایسه با سایر زیربخشهاست اما درمورد زیر بخشهای دیگر خصوصاً صنایع نساجی، پوشاک و چرم و صنایع چوبی و محصولات چوبی وضعیت نگران کننده به نظر میرسد. همچنین مطالعه بهرهوری کلی عوامل تولید در قالب تخمین توابع تولید زیر بخشهای صنایع بزرگ، حاکی از این است که بیشترین نرخ رشد بهرهوری کلی عوامل تولید بهترتیب به زیر بخشهای صنایع ماشینآلات. تجهیزات، ابزار ومحصولات فلزی، صنایع تولید فلزات اساسی و صنایع شیمیایی، اختصاص دارد. زیر بخشهای صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی و صنایع چوبی و محصولات چوبی بهطورهمزمان در رتبههای بعدی قرار دارند. درمورد سایر زیر بخشها نیز، نرخ رشد بهرهوری کلی عوامل تولید تفاوت معنیداری با صفر ندارد. همچنین نتایج بهدست آمده نشان میدهد که شوکهای ناشی از جنگ، انقلاب و تحریمهای اقتصادی، آثارو تبعات منفی بر نرخ رشد بهرهوری عوامل تولید برجای گذاشته است، که حادترین این تأثیرات بهترتیب در زیر بخشهای صنایع ماشینآلات. تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی(کد38)، صنایع تولید فلزات اساسی (کد37)، صنایع شیمیایی (کد35)، صنایع نساجی، پوشاک و چرم (کد33) وصنایع چوبی و محصولات چوبی (کد34)، حادث شده است.
اقتصاد جهان در شرف بحران
حوزه های تخصصی:
تفسیر مدل سری زمانی و شاخص های نابرابری از شکل گیری همگرایی در کشورهای گروه D-8(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی کرده ایم در چارچوب مدل سولو-سوآن، فرضیه همگرایی تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی بین کشورهای گروه D-8 را آزمون کنیم. بدین منظور، از مدل های سری زمانی(آزمون ریشه واحد دیکی- فولر تعمیم یافته) و توزیعی(شاخص های نابرابری تایل و واریانس مقطعی)استفاده کرده ایم. نتایج مدل سری زمانی نشان می دهد که تنها کشورهای اندونزی، مالزی و ترکیه توانسته اند، به سمت آمریکا (به عنوان کشوری با GDP سرانه بالا) همگرا شوند، در حالی که کشورهای دیگر از آن واگرا شده اند. از سوی دیگر، نتایج آزمون همگرایی میان کشوری بین ایران و کشورهای دیگر گروه مورد مطالعه نشان می دهد، تنها بین ایران و دو کشور بنگلادش و نیجریه همگرایی ایجاد شده است؛ این در حالی است که بین ایران و دو همسایه و شریک تجاری دیرینه آن، پاکستان و ترکیه نوعی واگرایی تصادفی ایجاد شده است. این امر می تواند، حاکی از نقش بسیار ضعیف گروه هایی مانند اکو و حتی D-8 در ایجاد یکپارچگی منطقه ای بین این سه کشور باشد. نتایج محاسبه شاخص های پراکندگی، نشان دهنده افزایش نابرابری بین کشورهای گروه(به ویژه بعد از دهه 1990) است و این امر نشان دهنده افزایش ناهمگنی بین کشورهای این گروه و ناتوانی آن در ایجاد یکپارچگی بین کشورهای عضو می باشد.
عوامل موثر بر کسری حساب جاری در ایران
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی عوامل موثر بر کسری حساب جاری در اقتصاد ایران با استفاده از رهیافت هم جمعی و تصحیح خطای برداری در دوره زمانی 1338- 1385 می باشد. یافته ها نشان می دهد نرخ ارز حقیقی، صادرات نفت و گاز و رابطه مبادله تاثیر مثبت و کسری بودجه دولت تاثیر منفی و معنادار بر مانده تراز حساب جاری داشته اند. شوک های قیمت نفت تاثیر مثبت و معنادار بر مانده تراز حساب جاری داشته است. هم چنین اثر سیاست یکسان سازی نرخ ارز بر مانده تراز حساب جاری منفی بوده ولی معنا دار نمی باشد.
کاربرد متغیر های ابزاری و روش حداقل مربعات دو مرحله ای با داده های تابلویی در بررسی رابطه تعاملی جریان تجاری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال کشف رابطه تعاملی بین جریان های تجاری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در بلوک های اقتصادی است. با توجه به عضویت ایران در بلوک های اقتصادی D8 و اکو، روابط مذکور در چارچوب الگوهای پانل دیتا در این بلوک ها مطرح شده اند و الگوهای مورد نظربا استفاده ازبرآورد معادلات همزمان و از طریق بکارگیری متغیر های ابزاری و روش حداقل مربعات دو مرحله ای (G2SLS ) بررسی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از برآورد الگوها مبین این نکته است که در تمامی الگو های مورد بررسی جریان تجاری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارای ارتباط مستقیم و معنی داری بر روی یکدیگر هستند، یعنی افزایش جریان تجاری منجر به افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی (و بالعکس )گردیده که بیانگر وجود رابطه مکملی بین این دو متغیرمهم اقتصادی است. علاوه بر تجارت، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز و برخی متغیر های همگرایی نیز از جمله عواملی هستند که دارای اثر معنی داری بر جذب
سیاست های جهانی اوباما
دوست ، همسایه و برادر
ا قتصاد ایران و جهانی شدن
حوزه های تخصصی: