نوشتاری که پیشرو دارید، به بررسی لغت تاریخ و برخورد دورانی با آن پرداخته است و بیان میکند که نمیدانیم این کلمه غیرقرآنی از چه زبانی به منابع اسلامی وارد شده که تاکنون «تعریف» جامعی درباره آن ارائه نشده است.
مقاله ضمن عرضه نگاه مورخان صدر اسلام به مبحث « تاریخ»، یادآوری میکند که تا میانه قرن نوزدهم، تاریخ را عامل تحرک جوامع نخواندهاند و فقط در دو قرن اخیر است که مقولههایی مانند: «فلسفهتاریخ»، «علم تاریخ»، «تاریخ طبقاتی» و... بهعنوان ابزاری برای توجیه مکتبهای سیاسی و به ویژه سوسیالیسم عرضه شده است. نویسنده با طرح نمونههایی از برخورد جدید مورخان بزرگ غرب با موضوع تاریخ و پیدایی دوران «تاریخیگری»، سرانجام به اشارات تاریخی قرآن توجه میدهد و نتیجه میگیرد که بطلان تزهای جدید تاریخی در دوران ما و ناکامی تجربههای غیر الاهی بشر در سراسر زمین و در تمام دورانها به اثبات رسیده، بهگونهایکه تنها مسیر بازمانده به سوی همزیستی و سلامت جوامع انسانی، بازگشت به آموزههای دینی است.