این مقاله، ترجمه فصل نهم کتاب تاریخنگارى نوین اثر میشل بنتلى است. وى در این کتاب کوشیده است سیر تحول تاریخنگارى غربى را از عهد روشنگرى تا روزگار ما به اختصار بررسى کند.(3) در این فرایند، مقوله روش و روششناسى، نقطه عطف بزرگى است که در پى حرفهاى شدن رشته تاریخ و بروز تحولات اجتماعى ـ اقتصادى در سطحجهان و در واکنش به علم گرایى و رشد علوم دقیقه مطرح شد.
البته مسئله روش در پژوهشهاى تاریخى، پیش از این در عهد روشنگرى و با ظهور مورخان و متفکرانى، چون هیوم و با دفاع از روشهاى پوزیتیویستى (روش تجربهگرایانه علوم دقیقه) مطرح شده بود، اما اکنون اعتبار این روش با گسترش تفکر ایدهآلیستى به حوزه علوم انسانى و بهویژه تاریخ، زیر سؤال رفته است. در نتیجه، متفکران تاریخ به تمایز و تفکیک روش علوم انسانى و تاریخى از روشهاى علوم تجربى پرداختند و از یک معرفتشناسى جدید و متفاوت سخن گفتند. پیشگام و پیشتاز این جریان، متفکران آلمانى و در رأس آنها ویلهلم دیلتاى بود که بعدها شخصیتهایى چون ویندلبند، لامپرشت، ریکرت، ماکس وبر، کالینگ وود و ... راه او را ادامه دادند و نگرش تاریخى را متحول ساختند
مطالعه و تحلیل انتقادى تئورى سنت تاریخى قرآن در حیطه مسائل فلسفه نظرى تاریخ است. هدف مقاله حاضر، بررسى تحلیلى و انتقادى تئورى شهید صدر درباره سنت تاریخى قرآن است. همچنین تبیین ساختارها و قالبها، و صفات و ویژگىهاى سنن و قوانین تاریخى قرآن و نیز تحلیل اشکال و چهرههاى سنن و قوانین تاریخى، از دیگر اهداف مقاله است.